خارج فقه ۱۶ (قمار: بازی با غیر آلات قمار با رهان)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه/ قمار / بازی با غیرآلات قمار با رهان

خلاصه جلسه گذشتهآیا بازی با غیرآلات قمار همراه رهان حرام تکیفی است؟ در این رابطه دو نظریه از دو شخصیت بزرگوار فقهی، مرحوم صاحب جواهر و مرحوم شیخ انصاری ذکر شد.مرحوم صاحب جواهر نظرشان این بود که آن دسته از بازی‌هایی که آلات قمار در آن نباشد حتی اگر رهان در آن وجود داشته باشد اشکال ندارد؛ مثلا اگر در بازی‌های معمولی مثل فوتبال، والیبال و … رهان قرار دهند اشکالی ندارد.[۱]

مرحوم صاحب جواهر چند جهت را در اینجا در نظر گرفته است:  ۱. به‌خاطر اینکه وفای به عهد است و قمار بر آن صدق نمی کند؛ چون که آلات قمار نیست پس صدق قمار نمی کند و این وفای به عهد است و می‌تواند به‌عنوان وفای به عهد شخص کاری انجام دهد و مبلغی را پرداخت کند.

۲. یا به‌عنوان جزا و پاداش باشد؛ یعنی اگر کسی برود، زحمتی بکشد، دوندگی و تلاش زیادی انجام دهد و برنده شود مبلغی را به‌عنوان جزا به او می‌دهند.

۳. یا اینکه به‌عنوان «الرضا المقرون» باشد؛ یعنی باذل راضی است که مبلغی را به شخصی پرداخت کند بحث قمار نیست بلکه بحث رضایت باذل است. باذل با رضایت خاطر و طیب نفس حاضر است مبلغی را پرداخت کند؛ اجبار و الزامی هم در کار نیست ولی با کمال رضایت اگر باذل بیاید و مبلغی را بپردازد، حرام نیست.

در مقابل، مرحوم شیخ انصاری این حرف‌ها را قبول ندارند و کاملاً نفی می‌کند. ایشان می‌فرمایند: اگر این‌طور باشد، هر قماری باید حلال شود؛ هر قماری ممکن است در آن رضا وجود داشته باشد یا در آن وفای به عهد باشد یا جزا باشد؛ بنابراین این حرف‌ها درست نیست.[۲]

بنابر آنچه که در جلسات گذشته بیان شد، نظر ما روشن است. از نظر لغت، قمار دو رکن دارد:

یک رکن قمار «اللعب بالآلات المعدّه» و رکن دوم قمار، رهان است. اگر این دو همراه هم وجود داشته باشند (اللعب بالآلات المتعارفه مع الرهان) این قمار صدق می‌کند؛ چراکه همه لغویین این گونه بیان کرده‌اند. اگر لعب به آلات قمار باشد اما رهان نباشد یا اینکه لعب به غیر بالات قمار باشد اما رهان وجود داشته باشد این‌ها مواردی هستند که صدق قمار بر آن‌ها نمی کند. لغت این دو رکن را در صدق قمار شرط می‌داند، شارع مقدس هم غیر از این چیزی بیان نکرده است ـ در تمام آیات و روایات چیزی غیر از این نبود‌ ـ معمولا هرجایی وجود داشت با رهان بود منتهی آلات معدّه می‌شد آلات متعارفه، مثل جوز، بیض و امثال ذلک که آلات معدّه نیستند ولی آلات متعارف در آن زمان بودند، در این صورت، قمار تحقق پیدا می کند؛ پس به نظر ما کلام مرحوم صاحب جواهر که قائل به جواز شده‌اند حرف درستی بوده و مطابق با قواعد است.

قاعده ما یضمندر کتاب مکاسب آمده است که «ما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده»؛ یعنی اگر عقد صحیحی محقق شده و ضمانتی برای آن قرار داده شود، حتی اگر آن عقد فاسد شود بازهم آن ضمانت وجود دارد. اگر شخصی بیع صحیحی را انجام می‌دهد، مثلا یک کالای را یک میلیون تومان می‌خرد و قرارداد هم بسته شد، اگر معامله صحیح باشد باید یک میلیون را بپردازد و اگر معامله فاسد شد مثل اینکه شرایط بیع را بلد نبودند یا شرایطی مثل شرط بودن صیغه عربی در بیع را انجام ندادند و آن شرایط مراعات نشد «ما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده» یعنی اگر عقد هم فاسد شد باید همان قرارداد را انجام داد یعنی همان یک میلیونی که قبلا بنا بود بدهد الآن هم باید بدهد و نمی‌تواند بهانه بیاورد و بگوید عقد ما فاسد شد پس معامله باطل است و دیگر آن یک میلیون را نمی‌دهم.«ما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده و مالایضمن بصحیحه لایضمن بفاسده» اگر شخصی هبه‌ای به کسی داد و عوضی هم در کار نبود یعنی در مقابل آن هبه، چیزی نگرفت، می‌تواند آن هبه خود را پس بگیرد و بگوید من هبه کردم و الآن نمی‌خواهم. هبه تا مادامی که که اصل آن موجود باشد می‌تواند برگردد.اگر هبه صحیحی بود ضمانی در آن نبود، هبه فاسد هم ضمانی در آن نیست؛ بر طبق همین قاعده، قمار و رهانی که قرار گذاشته‌اند عقد فاسدی است اما آن وعده‌ای که داده شد و آن حرف‌هایی که گفته شد چه می‌شود؟ شخصی بگوید: اگر در این مسابقه کسی برنده شد یک میلیون به او می‌دهم اما وقتی مسابقه را دادند و تمام شد و برنده مشخص شد، حالا باید پول را بدهد یا ندهد؟ چه اشکالی دارد که اگر عقد صحیح بود باید پول داده می‌شد و حالا این عقد فاسد بوده ورهان در آن است و عقدی که رهان در آن دارد فاسد است و وقتی فاسد شد «مایضمن بصحیحه یضمن بفاسده»؛ پس باید آن پول داده شود؛ چون قرارداد بسته شد، صحبت کردید و قول دادید باید به وعده خودتان وفا کنید، این کلام مرحوم صاحب جواهر حرف درستی است.

دلیل پذیرش رضای مقرونمرحوم شیخ انصاری رضای مقرون را قبول نمی‌کند درحالی‌که رضای مقرون حرف کاملا درستی است و حرف باطلی نیست چون هر کسی مالک پول و مال خودش بوده و می‌تواند آن را به شخص دیگری بدهد. می‌خواهد پول خودش را به برنده مسابقه‌ای که بازی با آلات قمار هم نیست، بدهد چه اشکالی دارد؟ آیا این شخص نمی‌تواند پول خودش را به شخصی در خیابان است بدهد؟ هیچ اشکالی نداشت، حالا می‌خواهد پولش را به برنده مسابقه بدهد؛ بنابراین هیچ کس نمی‌تواند رضای مقرون را اشکال کند؛ پس به نظر می‌رسد حرف صاحب جواهر (ره) مبنی بر رضای مقرون، کلام بسیار درستی است و اشکالی بر آن وارد نیست.

نکته بعدمرحوم شیخ انصاری بین باذل و مبذول‌له فرق گذاشته و می‌فرمایند: بر باذل حلال و بر مبذول له حرام است، چطور می‌شود بر باذل حلال باشد و بر مبذول‌له حرام باشد. اگر بر باذل حلال است بر مبذول‌له هم حلال است. هیچ دلیلی بر این وجود ندارد و ملازمه وجود دارد وقتی آن پول را می‌دهد و حلال است پس بر مبذول‌له حلال می‌شود و اگر قمار است بر باذل هم حرام هست؛ البته در مواقع اضطرار قبول داریم، مثلاً کسی حقش در دادگاه گرفته نمی‌شود مگر اینکه باید رشوه دهد آنجا ملازمه نیست و فرق می کند اما در اینجا فقط کار رشوه گیرنده حرام و بر باذل حلال است اما بر مبذول‌له حرام است.به نظر ما فرمایشات مرحوم صاحب جواهر قوی‌تر از فرمایشات مرحوم شیخ انصاری است.

آیت‌الله مکارم حفظه‌الله در این مورد می‌فرماید: فرمایش صاحب جواهر(ره) درست است ولی خارج از بحث است؛ یعنی رضای مقرون، بحث جدای از قمار است. اگر کسی بخواهد پولش را به برنده مسابقه بدهد آن قراردادی که پولش را باید به برنده بدهد شرعی نیست؛ اما اگر شما بخواهی پولتان را به هر کسی بدهی، میتوانی؛ حرام نیست و اشکالی ندارد چون مالک پول خودش هست. مالک می‌تواند پولش را به هر کسی پرداخت کند. رضای مقرون یعنی مالک با کمال رضایت می‌تواند مالش را به هر کسی که بخواهد بدهد؛ پس بحث رضای مقرون از بحث قمار خارج است.اولا: این از متنازع فیه خارج است؛ رضای مقرون یعنی بحثی جدید، یعنی انفاقی جدید و هر معامله‌ای که فاسد شد می‌توان با کمال رضایت پول را داد و جنس را تحویل گرفت. اگر معامله فاسد باشد اشکالی ندارد؛ رضایت جدید، عقد و برنامه جدیدی می‌شود و هیچ اشکالی ندارد.[۳]

به نظر ما فرمایش درستی است.

ثانیا: عین همین حرف‌ها را می‌شود در کل قمارها بیان کرد، اگر بنا شود رضای مقرون را قبول کرد این را باید در لعب آلات با قمار هم بیاروید. بله از نظر قمار باطل است و قمار محقق نشده است؛ قمار معامله باطل است ولی شما دو رفیق هستید و می‌دانید قمار باطل است لذا می‌گویید: «لازم نیست من این پول را به شما بدهم اما مردانگی دارم و می‌خواهم پولی به شما بدهم و از صمیم قلب راضی هستم» این بحث قمار نیست؛ بله از نظر قمار باطل است.

این را در غیر آلات قمار پیاده کردیم، می‌توان این را در همه‌جا پیاده کرد. در قمار هم اگر از رضایت قلبی پول بدهی اشکالی ندارد.

به نظر ما رضای مقرون در آلات معدّه للقمار را درست نمی کند اما در بازی‌هایی که غیر معدّه هستند می‌تواند مشکل را حل کند. در صورت اولی که آیات و روایات هست اگر رضا هم باشد حرام است چون دلیل داریم، چه رضا باشد چه رضا نباشد، رهان در آلات معدّه چه با رضایت باشد و چه نباشد حرام است. اطلاق دلیل قمار می گوید: آلات معدّه اگر بود و رهان هم وجود داشت، حرام می‌شود.




خارج فقه ۱۵ (قمار: بازی با غیر آلات قمار بدون رهان)

, ,

موضوع:
مکاسب محرمه/قمار /بازی با غیر آلات قمار بدون رهان

خلاصه جلسه گذشتهصحبت در بحث و بازی با غیرآلات متعارف قمار همراه با رهان بود، مثل فوتبال و بازی‌هایی معمولی که آلات قمار نیستند اما اگر با رهان انجام شوند یعنی مبلغی را برای کسی که برنده شود قرار دهند، آیا این مسابقات حرمت تکلیفی دارند یا ندارند؟آیا ورود در چنین بازی‌هایی که آلات قمار در آن‌ها وجود ندارد ولی رهان در آن‌ها وجود دارد حرام است؟روایاتی در این رابطه مورد بحث و بررسی قرار گرفت از جمله آن روایات این بود که رهن در سه مورد صحیح است و در غیر از این سه مورد صحیح نیست.آیا در این زمان این روایت باز هم مصداق دارد؟ مثلا گفته شود اسب‌سواری، شمشیربازی، تیراندازی با رهان صحیح و جایز است چون در زمان پیامبر (ص) این مسابقات با رهان انجام می‌شدند و الآن هم جایز هستند. این بازی‌ها در آن زمان وسیله دفاعی بودند و وسائل دفاعی همین اسب‌سواری، شمشیربازی، تیراندازی بود و با همین وسایل، مردم از مملکتشان دفاع می‌کردند اما در عصر جدید کسی با اسب و شمشیر از مملکت دفاع نمی‌کند بلکه در این زمان به‌وسیله توپ، تانک، پهپاد و … از مملکت خود دفاع می‌کنند و این‌ها وسیله دفاعی هستند، حال جای این پرسش است که، آیا می‌شود با وسایل دفاعی آن زمان که با رهان انجام می‌شدند امروز هم با همان وسایل، مسابقه‌ای برگزار کرد و در آن رهان قرار داد؟به نظر ما رهان در وسایل دفاعیِ هر زمان، جایز است، ممکن است در یک زمانی اسب وسیله دفاعی باشد و ممکن است در زمان دیگر توپ، تانک و … باشد؛ بنابراین رهان قرار دادن در وسایل دفاعی مخصوص هر عصری مطلوب است و هیچ اشکالی ندارد؛ چون با گذشت زمان موضوعات عوض شده و احکام تغییر می‌کنند؛ پس رهان در این مسابقات اشکالی ندارد و در مقابل اسب‌سواری و … از آن موضوع خارج شده‌اند و ممکن است رهان قرار دادن برای این‌گونه مسابقات اشکال داشته باشد چون از موضوع وسایل دفاعی خارج شده‌اند.

قول دوم: حرام نیست.

صاحب جواهر «ره» می‌فرماید: «أما إذا یعتد المقامره به، فالظاهر عدم حرمته مع عدم الرهان».[۱] اگر بازی با آلات قمار نباشد حتی همراه با رهان هم حرام نیست.

توضیح کلام مرحوم صاحب جواهر: ما یک بحث قمار داریم، یک بحث وعد داریم و یک بحث رضا داریم؛ مثلاً کسی مبلغی را به شخص دیگر به‌عنوان قمار می‌پردازد، آلات قمار وجود دارد و رهان هم وجود دارد، این حرام است اما صورت متصوّر دیگر این‌است که، شخصی به دیگری وعده می‌دهد که مثلاً اگر شما در مسابقه فوتبال گل بزنید من فلان مبلغ را به شما می‌دهم و این به‌عنوان وفای به وعده اشکالی ندارد؛ چون قمار نیست چون مؤمن به وعده خودش وفا کرده است.

صورت متصور بعد این است که دو نفر باهم وعده کرده‌اند که هر کسی برنده شد فلان مبلغ را به او بدهند و با کمال رضایت پرداخت می‌کنند. این اشکالی ندارد؛ چون شخص مالک اموال شخصی خودش است و دوست دارد پولش را با رضایت به شخص دیگر پرداخت کند. عنوان قمار در اینجا صدق نمی‌کند و دلیلی بر حرمت این مورد نیست.ایشان عنوان وفای به عهد و عنوان «رضای مقرون» و «جزاء» را مطرح کرده تا در مسابقات خالی از آلات قمار، به جای عنوان قمار از این عناوین استفاده شود و می‌شود به‌وسیله این عناوین می‌شود مسئله تمام بازی‌ها را حل کرد؛ مثلا پولی که در مسابقه فوتبال داده می‌شود به عنوان رضا است و شخص با رضایت خودش پول و مال خود را به دیگری می‌دهد و هیچ اشکالی ندارد.
کلام شیخ انصاری (ره)شیخ انصاری (ره) می‌فرماید: «مع هذه الروایات الظاهره بل الصریحه فی التحریم المعتضده بدعوى عدم الخلاف فی الحکم ممّن تقدّم فقد استظهر بعض مشایخنا المعاصرین اختصاص الحرمه بما کان بالآلات المعدّه للقِمار، و أمّا مطلق الرهان على المغالبه بغیرها فلیس فیه إلّا فساد المعامله و عدم تملّک الرهن ، فیحرم التصرّف فیه؛ لأنّه أکل مال بالباطل، و لا معصیه من جهه العمل کما فی القِمار، بل لو أخذ الرهن هنا بعنوان الوفاء بالعهد، الذی هو نذر لا کفّاره له مع طیب النفس من الباذل لا بعنوان أنّ المقامره المذکوره أوجبته و ألزمته أمکن القول بجوازه. و قد عرفت من الأخبار إطلاق القِمار علیه، و کونه موجباً للعن الملائکه و تنفّرهم، و أنّه من المَیسِر المقرون بالخمر. و أمّا ما ذکره أخیراً من جواز أخذ الرهن بعنوان الوفاء بالعهد، فلم أفهم معناه؛ لأنّ العهد الذی تضمّنه العقد الفاسد لا معنى لاستحباب الوفاء به؛ إذ لا یستحبّ ترتیب آثار الملک على ما لم یحصل فیه سبب تملّک،إلّا أن یراد صوره الوفاء، بأن یملّکه تملیکاً جدیداً بعد الغلبه فی اللعب. لکن حِلّ الأکل على هذا الوجه جارٍ فی القِمار المحرّم أیضاً، غایه الأمر الفرق بینهما بأنّ الوفاء لا یستحبّ فی المحرّم، لکنّ الکلام فی تصرف المبذول له بعد التملیک الجدید، لا فی فعل الباذل و أنّه یستحب له أو لا»[۲] .

روایات زیادی در قمار داریم که هم ظاهر هستند و هم بعضی از آن‌ها صریح هستند و دلالت بر حرمت قمار می‌کنند. اختلافی هم بین علما نیست اما برخی از معاصرین حرمت را اختصاص داده‌اند به آن موردی که فقط آلات معدّه قمار با رهان باشد و مطلق رهان و مغالبه به غیرآلات معدّه قمار هیچ اشکالی ندارند و حرام نیستند، فقط معامله فاسد می‌شود، درحالی‌که اطلاق اخبار قمار شامل این می‌شود. این‌که به‌عنوان وفای به عهد است قابل فهم نیست؛ چون وقتی عقدی فاسد شد، نیازی به وفای به آن نیست و سبب تملّکی در اینجا نیست مگر اینکه مقصودشان این باشد که تملّک جدیدی حاصل شود. اگر این راه را باز کنید در همه قمارها همین مطلب را می‌توان گفت. وقتی حرام شد دیگر وفای به عهد استحباب ندارد و بحث در این است که آیا شما می‌توانید آن پول را بگیرید یا نمی‌توانید. ممکن است پول دادن برای آن شخص جایز باشد اما پول گرفتن شما جایز نیست.توضیح کلام مرحوم شیخ انصاری در ردّ کلام مرحوم صاحب جواهر: این کلام با اطلاق اخبار قمار سازگار نیست. اخباری که می‌گوید قمار حرام است این را هم شامل می‌شود و شامل جایی می‌شود که با کمال رضایت پول را می‌دهد و یا از باب وفای به وعده باشد و اطلاق ادّله قمار بر حرمت این موارد (رضایت، وفا و جزاء) هم دلالت می‌کند وگرنه در تمام معاملات صحیح و فاسد همین کلام را می‌شود بیان کرد و در معامله‌ فاسد هم ممکن است رضای مقرون باشد و یا وفای به عهد باشد.

به نظر ما کلام صاحب جواهر (ره) درست است و اشکالات مرحوم شیخ بر مرحوم صاحب جواهر وارد نیست.




خارج فقه ۱۴ (قمار: بازی با غیر آلات قمار همراه رهان)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه/قمار /بازی با غیر آلات قمار همراه رهان

خلاصه جلسه گذشتهصحبت درباره قمار و بازی با غیرآلات متعارف همراه با رهان بود، مثلاً فوتبال و بازی‌هایی معمولی که آلات قمار نیستند اما اگر با رهان انجام شوند (مبلغی را برای کسی که برنده شود قرار دهند)، آیا این مسابقات حرمت تکلیفی دارند یا ندارند؟حرمت تکلیفی در اینجا یعنی آیا ورود به چنین بازی‌هایی که رهان در آن‌ها وجود دارد جایز است؟حرمت وضعی یعنی اینکه برداشت و مصرف آن پول و رهانی که قرار داده شده چه حکمی دارد؟آیا بازی به غیر آلات قمار همراه با رهان شرعا حرام است یا اینکه می‌توان در اصل بازی شرکت کرد اما آن پول و رهان را نباید استفاده کرد؟به برخی از روایات استدلال شده که آن‌ها را مورد بررسی می‌کنیم:روایت اول«محمّد بن یعقوب[۱] ، عن أبی علی الأشعری[۲] ، عن أحمد بن إسحاق[۳] ، عن سعدان بن مسلم[۴] ، عن أبی بصیر[۵] ، عن أبی عبد الله علیه‌السلام قال: لیس شیء تحضره الملائکه إلاّ الرهان و ملاعبه الرجل أهله»[۶] .

امام صادق (ع) فرمود: چیزی نیست که ملائکه حاضر بشوند مگر برای دو چیز، یکی برای رهان و یکی هم برای ملاعبه و بازی مرد با همسرش است.آیت الله سبحانی[۷] به این روایت استناد کرده‌ و البته به آن اشکال کرده‌ است.

پرسش: آیا حضور ملائکه به‌خاطر این است که کار خوبی است و برای تأیید آن می‌آیند و یا اینکه چون کار بدی است برای لعن و نفرین حاضر می‌شوند؟

در روایات دیگر از ملاعبه مرد با زنش نهی نشده‌ است و به‌عنوان کار قبیح از آن یاد نشده است؛ پس معلوم نیست که این دو کار زشت باشند تا ملائکه حاضر شوند مخصوصا اینکه ملاعبه مرد با اهلش، کار بدی نیست و مورد تأیید روایات است. از این روایت نمی‌شود این استفاده را کرد چون از این قرینه‌ای که در کنار هم آمده‌اند (رهان در کنار ملاعبه مرد با همسرش) حداقل نمی‌توانیم بگوییم که رهان کار زشتی است. این روایت نمی‌تواند دلالت بر حرمت کند؛ چون کسی نمی‌تواند بگوید ملاعبه مرد با همسرش بد است و رهان هم در کنار آن قرا گرفته است و نمی‌شود گفت که رهان حرام است پس این روایت نمی‌تواند دلیل بر حرمت رهان باشد نهایت چیزی که می‌توان گفت این است که رهان در مورد بازی با آلات متعارف، جایز نیست. حرمتی از این روایت برداشت نمی‌شود بلکه نهایت چیزی که از این روایت برداشت شود این است که مثلا ً گفته شود ملاعبه مرد با همسرش مکروه است و رهان هم مکروه است و یقینا رهان در امور معنوی مثل حفظ و قرائت قرآن و … جایز است و نمی‌شود گفت هر رهانی حرام است.دلیل سوم: اجماعصاحب مهذب الاحکام[۸] به اجماع استدلال کرده‌اند.

اشکال بر اجماعاشکال اول: احتمال دارد که این اجماع مدرکی باشد[۹] .

اشکال دوم: اعتباری برای اجماع نیست.[۱۰]

این اجماع ثابت نیست که همه علما بر حرمت رهان اتفاق داشته باشند و یقینا همچنین اجماعی وجود ندارد که مثلاً مسابقه فوتبال به‌خاطر رهان حرام باشد؛ ممکن است حرمت وضعی آن اجماعی باشد اما حرمت تکلیفی آن اجماعی نیست. بر فرض اینکه اجماعی هم باشد اجماع مدرکی است و مدرک آن همین روایاتی است که مشخص شد که هیچ‌کدام دلالت محکمی بر مدّعی نمی‌کند؛ پس این اجماع کاشف از قول معصوم (ع) نیست.دلیل چهارم: صدق مفهوم قمار بر آن به غیر عنایت و علاقه[۱۱] .

مرحوم محقق خوئی می‌فرماید: ظاهر کلمات اهل عرف و لغت این است که قمار، یعنی بازی با هر آلاتی که همراه با رهان باشد و تفسیر آن بازی با آلات معدّه برای قمار بعید است و دلالت می‌کند بر آنچه ما ذکر کرده‌ایم که در لغت فارسی «بردوباخت» می‌گویند به هر شکلی که محقق شود[۱۲] .

توضیح کلام محقق خوئی«ره»: اگر کسی بخواهد لغتی را ترجمه کند باید از الفاظی غیر از آن لغت استفاده کند و اگر بخواهد با همان لفظی که مورد بحث است ترجمه کند، نمی‌تواند آن را به دیگران بفهماند؛ مثلاً اگر بگویند: «ضرب یعنی ضرب واقع شد» درحالی‌که معنای ضرب را ندانند، دور پیش می‌آید؛ چون فهمیدن معنای «ضرب» بر فهمیدن معنای «ضرب واقع شد» متوقف است و فهمیدن معنای «ضرب واقع شد» بر فهمیدن معنای «ضرب» متوقّف است و این دور است و باطل است؛ بنابراین اگر کسی خواست لفظی را معنا کند باید از الفاظ دیگری استفاده کند.حالا «قمار» یعنی «بازی با آلات معدّه قمار» است که در اینجا برای معنای قمار از همان لفظ قمار (آلات معدّه قمار) استفاده شد و این تعریف مجهول به مجهول است؛ بنابراین این تعریف قمار دور است و باطل است.

اشکال اولحضرت امام (ره) به فرمایش محقق خوئی(ره) اشکال کرده و فرموده‌: اعتنا نکنید به این ادّعی که قمار عرفا بر هر بازی که با رهن صورت گیرد صدق می‌کند؛ چون ما یقین داریم که قمار بر مغالبه در خط و قرآن صدق نمی‌کند[۱۳] .

به نظر ما کلام امام «ره» متین است و این کلام که «هر بازی و مسابقه‌ای که همراه با رهان باشد قمار است»، درست نیست.

اشکال دومآیت‌الله سبحانی می‌فرماید: همانا قدر متیقّن این است در آلات متعارف، این حرف درست است اما در غیرآلات متعارف، حرف درستی نیست[۱۴] .

قول دوم: حرام نیستبه نظر ما با توجه به اشکالاتی که بر قول اول وارد بود و همچنین وجوهی که ذکر می‌شودٰ قول دوم حق است.

صاحب جواهر (ره) می‌فرماید: «أما إذا یعتد المقامره به ، فالظاهر عدم حرمته مع عدم الرهان».[۱۵]

اگر بازی با آلات قمار نباشد حتی همراه با رهان باشد حرام نیست.


[۱] امامی و ثقه است.
[۲] امامی و ثقه است.
[۳] امامی و ثقه است.
[۴] اختلافی است اما بنابر اقوی امامی و ثقه است.
[۵] امامی و ثقه است و از اصحاب اجماع است.


خارج فقه ۱۳ (قمار: حکم گروگذاشتن برای آلاتی که برای قمار آماده نشده‌اند)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه/قمار /حکم گروگذاشتن برای آلاتی که برای قمار آماده نشده‌اند

 

خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با قمار و مسائل متفرع بر بحث قمار بود. یکی از مباحثی که مطرح شد این بود که حکم لعب به آلات غیر معده برای قمار چیست؟ بازی‌هایی که قمار نیست و رهان برای آن قرار می‌دهند؛ یعنی برای فوتبال رهان قرار دهند که کسانی که برنده می‌شوند، مبلغی را او بدهند، که این مبلغ برای آن دو تیم باشد یا برای شخص ثالث باشد، اگر رهان وجود داشته باشد ولی آلات قمار موجود نباشد، آیا حرمت تکلیفی دارد؟

پس بحث در غیر آلات قمار است مثل بازی فوتبال ولی رهان وجود دارد، در این‌جا دو بحث وجود دارد یکی حکم وضعی است و دیگری حکم تکلیفی؛ یعنی از جهت تکلیفی آیا این کار حرام است یا نه و از جهت وضعی آیا می‌توان آن پول را گرفت و مصرف کرد یا نه؟ پس ما در دو مقام بحث می‌کنیم: بحث ما الان در این مورد است و می‌خواهیم از روایاتی که ذکر می‌کنیم استفاده کنیم که آیا بازی با غیر آلات قمار با رهان حرام است یا نه؟روایت از مرحوم کلینی است که می‌فرماید: و منها:[۱] عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ[۲] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ النَّهْدِیِّ[۳] عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ[۴] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَهَ[۵] عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ[۶] قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع)الصِّبْیَانُ یَلْعَبُونَ بِالْجَوْزِ وَ الْبَیْضِ‌ وَ یُقَامِرُونَ‌ فَقَالَ:«لَا تَأْکُلْ مِنْهُ فَإِنَّهُ حَرَامٌ».[۷]

این روایت از نظر ما اعتبار دارد. از امام صادق علیه السلام سؤال می‌کنند بچه‌ها با گردو و تخم‌مرغ بازی می‌کنند و قمار می‌کنند، معنای یقامرون این است که یا برای پول بازی می‌کنند و یا همان گردو یا تخم‌مرغ به برنده می‌رسد امام صادق علیه السلام می‌فرماید از آن (گردو یا تخم‌مرغ یا پول) نخور و استفاده نکن چون حرام است.

از این روایت حرمت وضعی برداشت می‌شود؛ یعنی اکل آن حرام است، این صریح روایت است و روایت هم موثقه است، حرمت تکلیفی استفاده نمی‌شود ولی حرمت وضعی استفاده می‌شود. اما ممکن است حرمت تکلیفی با ملازمه و با استفاده از روایات دیگر استفاده شود.

در اینجا نکته‌ای از روایت استفاده می‌شود که آلات قمار دو قسم هستند: یک قسم آلات المعدّه للقمار و دیگری آلات المتعارفه للقمار. آلات المعدّه للقمار مثل شطرنج و نرد و امثال آن‌ها که برای قمار بازی آماده شده‌اند اما آلات المتعارفه للقمار، تخم‌مرغ برای خوردن است و جزء آلات آماده شده برای قمار نیست ولی در آن زمان، مردم و مخصوصا بچه‌ها با گردو و تخم‌مرغ قمار می‌کردند. از این روایت می‌فهمیم که هم باید از آلات المعدّه للقمار اجتناب کرد و هم از آلات المتعارفه للقمار؛ یعنی اگر کسی با آلات المتعارفه للقمار هم بازی کند، اگر رهان وجود داشته باشد، حرام است. پس از این روایت استفاده می‌شود که آلات المتعارفه ملحق به آلات المعدّه للقمار می‌شود.

آلات المتعارفه در هر زمان متفاوت است و حتی در هر شهر و مکانی هم ممکن است متفاوت باشد؛ یعنی در یک زمان ممکن است چیزی آلات قمار محسوب شود و بعد از مدتی فراموش شود.

در اینجا مرحوم خویی این نکته را بیان کرده‌اند که: این روایت دلالت می‌کند بر این‌که اگر آلات قمار هم نباشد، قمار تحقق پیدا می‌کند.[۸]

اشکال بر استدلال به روایت:به نظر ما این نکته که مرحوم خویی بیان کرده‌اند مورد اشکال است؛ فرمایش ایشان درست است ولی نه هر آلات غیر معدّه‌ای بلکه آلات متعارفه؛ یعنی گردو و تخم‌مرغ در روایات زیادی داشتیم که وسیله قمار بوده و با آن قمار بازی می‌کردند درست است برای قمار آماده نشده ولی جزء آلات متعارفه قمار است. اینطور نیست که مرحوم خویی بفرمایند: پس فوتبال هم همین حکم را دارد، نه فوتبال غیر از این است چون جوز و بیض در روایات زیادی به عنوان وسیله قمار ذکر شده و در آن زمان متعارف بوده که با آن قمار بازی می‌کردند ولی فوتبال و امثال آن نه آلات معدّه هستند و نه آلات متعارفه، پس برداشت ما با برداشت مرحوم خویی متفاوت است. چون ایشان فرموده‌اند که وقتی با گردو و تخم‌مرغ قمار تحقق پیدا می‌کند پس آلات قمار خصوصیت ندارد و هر چیزی باشد قمار می‌شود.

البته آیت الله سبحانی حفظه الله نیز همین اشکال را بیان کرده‌اند که این روایت بر غیر آلات متعارفه دلالت ندارد چون مثال آن گردو و تخم‌مرغ است که جزء آلات متعارفه است.[۹]

به نظر ما اشکال ایشان درست است.

دلیل دیگر که بیان شده، روایت معروفی است که در اینجا بیان شده است: روایاتی که دلالت بر عدم سبق در غیر سه مورد منصوص می‌کند:

فمنها:[۱۰] عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ[۱۱] عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ[۱۲] عَنِ الْوَشَّاءِ[۱۳] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ[۱۴] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع)قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ‌: «لَا سَبَقَ إِلَّا فِی خُفٍّ[۱۵] أَوْ حَافِرٍ[۱۶] أَوْ نَصْلٍ[۱۷] یَعْنِی النِّضَالَ[۱۸] ».[۱۹]

قبل از اینکه وارد بحث روایی شویم در مورد معنای سَبَقَ و سَبْق توضیح دهیم: اگر به کتب لغت مراجعه کنید یک سَبَقَ به فتح عین داریم و یک سَبْق به سکون عین. اگر به سکون بگوییم به معنای مسابقه است و در این صورت معنای روایت این است که در اسلام مسابقه‌ای نداریم مگر در سه مورد: اسب سواری و شمشیر بازی و شنا. طبق این معنا فوتبال و تمام بازی‌ها حرام می‌شود و اگر به فتح باشد به معنای جایزه و قرارداد و رهان است، در این صورت معنای روایت این است که در این سه مورد پول و قرارداد و رهان خوب است اما در غیر از این سه مورد پول و رهان قرار ندهید؛ یعنی مسابقه اشکال ندارد ولی رهان و قرارداد اشکال دارد.

وقتی شما دیدید که یک لفظ در روایت به کار برده شده که دارای دو معناست این باعث اجمال روایت می‌شود؛ یعنی ما نمی‌توانیم بگوییم منظور امام علیه السلام کدام است.

به نظر ما کلمه سَبَقَ در روایت با فتح عین صحیح است نه سکون عین هرچند احتمال سکون عین هم وجود دارد ولی دلیلی برای آن وجود ندارد که منظور امام سَبْق به سکون عین باشد.

راوی می‌گوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: رهان و جایزه‌ای وجود ندارد مگر در مسابقه‌ای که با شتر یا فیل انجام می‌دهند یا مسابقه‌ای که با اسب قرار می‌دهند یا شمشیر بازی و نیزه و تیراندازی که همان دفاع کردن به وسیله شمشیر و نیزه و تیراندازی است.

در زمان ما هم دفاع به وسیله وسائل امروزی و سلاح‌های جدید است و مسابقه و جایزه قرار دادن برای آن جایز و مطلوب است.

سند این روایت صحیح است ولی تنها مشکل آن این است که مجمل است و نمی‌دانیم سَبَقَ بخوانیم یا سَبْق.

اشکال بر استدلال بر این دسته از روایات:آیت الله سبحانی حفظه الله می‌فرماید: در اینگونه روایات دو وجه احتمال دارد: یکی حرمت تکلیفی و دیگری حرمت وضعی؛ یعنی احتمال دارد بگوییم مسابقه حرام است و یا بگوییم پول قرار دادن حرام است. چون احتمال دارد سبق به سکون باء باشد که در این صورت روایات ناظر به حرمت تکلیفی هستند؛ یعنی مسابقه در غیر سه مورد حرام است و احتمال دارد که سبق به فتح باء باشد که در این صورت ناظر به حرمت وضعی است؛ یعنی پول قرار دادن برای مسابقات دیگر غیر از سه مورد حرام است.[۲۰]

به نظر ما: احتمال سبق به فتح باء اقوی است چنانچه الان هم فتوای علما بر همین است که این مسابقات جایز است مگر اینکه پول بر آن قرار داده شود. این روایات بر این مطلب دلالت دارد که این سه مورد و دفاع از اسلام و مسلمین لازم و ضروری است و در آن زمان به وسیله شمشیر و اسب سواری و تیر اندازی بوده و این روایات تأکید بر ضرورت پرداختن به این موارد است و مانند روایت «لا صلاه لجار المسجد الا فی المسجد»[۲۱] است که تأکید و استحباب شدید است که کسانی که همسایه مسجد هستند در مسجد نماز بخوانند، معنایش حرمت نیست. وگرنه باید مسابقه بر حفظ قرآن یا تجوید و تفسیر و علوم و معارف و مسائل شرعی حرام باشد ولی ما نمی‌توانیم قائل به این مسأله باشیم.

 


[۱] محمّد بن یعقوب الکلینی : إمامی و ثقه است.
[۲] الحسین بن محمّد بن عامر : إمامی و ثقه است.
[۳] محمّد بن أحمد حمدان القلانسی‌ : إمامی و ثقه است.
[۴] الأنباری : إمامی و ثقه است.
[۵] الکنانی : واقفی است ولی ثقه است.
[۶] الصیرفی : مورد اختلاف است ولی به نظر ما امامی و ثقه است بنابر اقوی.
[۱۰] محمّد بن یعقوب الکلینی : امامی و ثقه است.
[۱۱] الحسین بن محمّد بن عامر : امامی و ثقه است.
[۱۲] البصری : امامی و ثقه است.
[۱۳] الحسن بن علیّ الوشّاء : امامی و ثقه است.
[۱۴] مولی بنی هاشم : امامی و ثقه است.
[۱۵] شتر و فیل.
[۱۶] مثل اسب و قاطر و الاغ.
[۱۷] شمشیر و نیزه و تیر‌.
[۱۸] یعنی: تیر، دفاع.

 



خارج فقه ۱۲ (قمار: مراهنه بر بازی با غیر آلات قمار)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه/قمار /مراهنه بر بازی با غیر آلات قمار

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث قمار و روایات این باب بود. یکی از روایات این بود: مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ[۱] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى[۲] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ[۳] عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ[۴] عَنْ أَبِی الْحَسَنِ[۵] (ع) قَالَ: «… کُلُّ مَا قُومِرَ عَلَیْهِ فَهُوَ مَیْسِرٌ»[۶] .

گفتیم که در روایات، دو عبارت داریم:۱. «کُلُّ مَا قُومِرَ عَلَیْهِ»: یعنی آن پول و رهانی که بر آن قرار داد بسته‌اید.

۲. «کُلُّ مَا قُومِرَ بهِ»: یعنی آنچه که به وسیله آن قمار می‌شود. مثلاً: شطرنج. پیداست که هم رهان و هم لعب، هر دو مبغوض شارع‌اند.

اشکال استدلال بر این روایتگفتیم که این سه عنوان با هم فرق دارند:۱. «آلات المعدّه للقمار»: مثل شطرنج و نرد که برای قمار آماده شده‌اند.۲. «آلات المتعارفه للقمار»: آلاتی که در هر زمانی متعارف شده و مردم با آن قمار میکنند.

۳. آلات غیر متعارفه.نکته دیگر این است: آلات متعارفه در هر زمان و مکانی ممکن است متفاوت باشد. حکم به حرمت، آلات متعارفه را شامل می‌شود یا آلات معده را؟ آیا آلات غیر متعارفه را نیز شامل می‌شود؟ پس درباره این که حرمت چه آلاتی را شامل می‌شود، جمعاً سه احتمال وجود دارد:۱. فقط آلات معده ۲. آلات وعده و متعارفه ۳. آلات معده و متعارفه و غیر متعارفه. آیا آلات غیر متعارفه را نیز شامل می‌شود؟نکته مهم در این رابطه، وجود کلمه «قمار» است. آیا قمار با آلات غیر متعارفه محقق می‌شود؟ آیا قمار با فوتبال و والیبال و… محقق می‌شود؟لغت، لعب با آلات غیر متعارفه را قمار نمیداند. ولی آیا قمار شرعی بر اینها صدق می‌کند؟ در روایت «الکعاب و الجوز» آمده است و این‌ها جزو آلات قمار ذکر شده‌اند؛ ولی این‌ها در زمان ائمه (ع) جزو آلات متعارفه بوده است.

امام خمینی (ره)[۷] و آیت الله سبحانی[۸] و… میگویند: این‌ها (کعاب و جوز) جزو آلات متعارفه در آن زمان بوده‌اند و نهی شده‌اند. پس از این روایات، حرمت لعب با آلات متعارفه (احتمال دوم) اثبات میشود. اما در مورد آلات غیر متعارفه: دلیلی در لغت و شرع نداریم که بگوید قمار با اینها محقق می‌شود. پس حرمت تکلیفی مسابقه حفظ قرآن، نهج البلاغه، خطاطی و… همراه رهان، از این روایات به دست نمی‌آید.

روایت پنجم:و منها:[۹] عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ[۱۰] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ[۱۱] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ[۱۲] عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ[۱۳] عَنْ جَابِر[۱۴] عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ[۱۵] (ع) قَالَ: … قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْمَیْسِرُ؟ فَقَالَ: «کُلُّ مَا تُقُومِرَ[۱۶] بِهِ حتّى‌ الْکِعَابُ‌[۱۷] ‌وَ الْجَوْزُ» …»[۱۸] .

بررسی سند روایت: سند روایت به علت وجود عمر بن شمر ضعیف است. ولی سایر روات امامی و ثقه‌اند.

شیخ انصاری[۱۹] و محقق خوئی و مرحوم سبزواری به این روایت استدلال کرده‌اند؛ البته مرحوم خوئی می‌فرمایند که سند روایت درست نیست.

اشکالدو اشکال بر استدلال به این روایت:

۱. مرحوم ایروانی می‌فرماید: «[هذه الروایه] ظاهره فی أنّ المیسر عباره عن ما یقامر علیه و هو الرهن؛ فتوافق روایه یاسر الخادم التی عرفت أنّها أجنبیّه عن المدّعى و أنّها دلیل الفساد[۲۰] ».

این روایت بر حرمت تکلیفی دلالت می‌کند یا حرمت وضعی؟ در این روایت «مَا تُقُومِرَ بِهِ» آمده، نه «تقومر علیه»؛ ولی به‌هرحال لفظ قمار مطرح شده است و قمار ظاهر در جایی است که رهان نیز باشد و اگر رهان نباشد، دلیلی بر حرمت آن نداریم.

 


[۱] . الکلینی: امامی و ثقه است.
[۲] . العطّار: امامی و ثقه است.
[۳] . أحمد بن محمّد بن عیسى الأشعری‌: امامی و ثقه است.
[۴] . امامی و ثقه است.
[۵] . امام رضا (ع).
[۹] . محمّد بن یعقوب الکلینی: امامی و ثقه است.
[۱۰] . أحمد بن إدریس القمّی: امامی و ثقه است.
[۱۱] . القمّی: امامی و ثقه است.
[۱۲] . الخرّاز: امامی و ثقه است.
[۱۳] . الجعفی: امامی و ضعیف است.
[۱۴] . جابر بن یزید الجعفی‌: امامی و ثقه است.
[۱۵] . الإمام الباقر (ع).
[۱۶] . در تهذیب الأحکام، شیخ الطائفه، ج۶، ص۳۷۱، ح۱۹۶ : قَالَ کُلُّ مَا یُقْتَمَرُ.
[۱۷] . یعنی: فصوص النرد [تاسهای تختۀ نرد]، مفردش: کَعْب و کَعْبه.

 



خارج فقه ۱۱ (قمار: مراهنه بر بازی با غیر آلات قمار)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه/قمار /مراهنه بر بازی با غیر آلات قمار

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث قمار و روایات باب قمار بود. دو روایت را ذکر کردیم. این روایات حرمت وضعی را میگویند یا حرمت تکلیف و حرمت وضعی را؟

اشکال بر استدلال به دو روایتیک از روایات این بود:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ[۱] بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ سَیَابَهَ[۲] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع)… قَالَ … أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ: «إِنَّ الْمَلَائِکَهَ لَتَنْفُرُ عِنْدَ الرِّهَانِ‌ وَ تَلْعَنُ صَاحِبَهُ مَا خَلَا الْحَافِرَ[۳] وَ الْخُفَّ[۴] وَ الرِّیشَ[۵] وَ النَّصْلَ[۶] … وَ قَدْ سَابَقَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أُسَامَهَ بْنَ زَیْدٍ وَ أَجْرَى الْخَیْلَ»[۷] .

نفرت و لعن ملائکه به بازی کردن تعلق گرفته است یا به رهان؟ عبارت می‌گوید که لعن و نفرت به رهان تعلق گرفته؛ نه به بازی کردن.

حدیث دیگر این بود:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ[۸] بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى[۹] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى[۱۰] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ[۱۱] عَنْ أَبِیهِ[۱۲] عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَهَ[۱۳] عَنْ مُوسَى بْنِ النُّمَیْرِیِّ[۱۴] عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ سَیَابَهَ[۱۵] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:‌«لَا بَأْسَ‌ بِشَهَادَهِ الَّذِی‌ یَلْعَبُ بِالْحَمَامِ وَ لَا بَأْسَ بِشَهَادَهِ[۱۶] الْمُرَاهِنِ عَلَیْهِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَدْ أَجْرَى الْخَیْلَ وَ سَابَقَ وَ کَانَ یَقُولُ إِنَّ الْمَلَائِکَهَ تَحْضُرُ الرِّهَانَ فِی الْخُفِّ[۱۷] وَ الْحَافِرِ[۱۸] وَ الرِّیشِ[۱۹] وَ مَا سِوَى ذلک فَهُوَ[۲۰] قِمَارٌ حَرَامٌ»[۲۱] .

بررسی سند روایت: تمام افراد موجود در سند حدیث امامی و ثقه اند ؛ بجز محمّد بن موسى بن عیسى الهَمْدَانی‌ که ضعیف است و أحمد بن الحسن بن علیّ بن فضال و حسن بن علیّ بن فضّال التیمی که فطحی و ثقه اند. پس این روایت مسنده و ضعیف است.

حدیث می‌گوید که در رهان این موارد ملائکه حاضر می‌شوند و غیر این موارد حرام است؛ یعنی اهمیت و مبغوضیت و قبح در رهان است. پس خصوصیتی که در این دو روایت وجود دارد، رهان است. لذا مرحوم ایروانی می‌فرمایند: «النبویّان یدلّان على حرمه المراهنه و المعامله دون اللعب الخارجی؛ فلعلّ المراد من الحرمه هو الفساد دون الحرمه التکلیفیّه و لعن الملائکه لعلّ من جهه اللعب أو أخذ العوض و على کلّ حالّ فهما أجنبیّان عن حرمه نفس العمل و اللعب الذی هو محلّ الکلام مع أنّهما منصرفان إلى ما هو الشائع من الرهان و هو ما کان بالآلات المتعارفه؛ نعم لا یختصّ بالآلات المعدّه للّعب، فیشمل الرهان على اللعب بالخاتم و الجوز و البیض و أمّا مثل المصارعه و سائر المغالبات فهی و إن کانت شائعهً إلّا أنّ المراهنه علیها نادره[۲۲] ». این روایات به لعب کاری ندارند و بر رهان تاکید دارند. پس آن چیزی که حرام است، رهان است نه بازی کردن. گرفتن پول حرام است نه بازی کردن. روایات حرمت وضعی را میگویند؛ نه حرمت تکلیفی را. این احتمال نیز وجود دارد که این‌ها به مورد شایع رهان که بازی با آلات متعارفه است انصراف داشته باشند. به نظر ما اشکال مرحوم ایروانی، درست است.

روایت سوم:[الْعَیَّاشِیُّ فِی تَفْسِیرِهِ][۲۳] عَنْ یَاسِرٍ الْخَادِمِ[۲۴] عَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَیْسِرِ قَالَ: «التَّفَلُ[۲۵] [۲۶] مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَالَ: الْخُبْزُ وَ التَّفَلُ‌[۲۷] مَا یُخَرَّجُ بَیْنَ الْمُتَرَاهِنَیْنِ مِنَ الدَّرَاهِمِ وَ غَیْرِهِ»[۲۸] .

بررسی سند روایت: روایت مرفوعه و ضعیف است.

میگوید که از امام رضا (ع) سؤال کردم: «معنای میسر در آیه ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۲۹] چیست؟» امام فرمودند: «آن پولی که در زمان قمار یا… وسط می‌گذارند، میسر است».

از این روایت نیز متوجه می‌شویم که آنچه اهمیت دارد، «مَا یُخَرَّجُ بَیْنَ الْمُتَرَاهِنَیْنِ مِنَ الدَّرَاهِمِ وَ غَیْرِهِ» است. این است که مبغوض شارع است. این روایت سند درستی ندارد ولی در مکاسب شیخ انصاری[۳۰] و مهذب الاحکام سبزواری به این روایت استدلال شده است.

به نظر ما این روایت حرمت رهان را می‌گوید نه حرمت لعب را.

محقق خویی ضعف سند را قبول کرده ولی حرمت وضعی و تکلیفی را از این روایت استفاده می‌کنند.[۳۱] وقتی آن پول حرام شد، سببش نیز حرام است. ولی به نظر ما این حرف درست نیست و ملازمه‌ای بین این دو حکم وجود ندارد.

روایت چهارممُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ[۳۲] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى[۳۳] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ[۳۴] عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ[۳۵] عَنْ أَبِی الْحَسَنِ[۳۶] (ع) قَالَ: «… کُلُّ مَا قُومِرَ عَلَیْهِ فَهُوَ مَیْسِرٌ»[۳۷] .

بررسی سند روایت: تمام روات امامی و ثقهاند و سند روایت درست است.

در روایات قبل، دو جمله داشتیم:۱. «کُلُّ مَا قُومِرَ عَلَیْهِ»: یعنی آن پول و رهانی که بر آن قرار داد بسته‌اید. ۲. «کُلُّ مَا قُومِرَ بهِ»: یعنی آنچه که به وسیله آن قمار می‌شود. مثلاً: شطرنج.

امام رضا (ع) می‌فرمایند: «قمار، هر چیزی است که بر آن قمار بسته شده است». در این روایت ماده «قمار» بکار رفته، نه «لعب». در این روایت، عبارت «مَا قُومِرَ عَلَیْهِ» است؛ نه «مَا قُومِرَ بهِ»؛ یعنی آن پول که رد و بدل می‌شود میسر است. به نظر ما این روایت سند و دلالتش درست است؛ ولی مشروط بر این که «قُومِرَ عَلَیْهِ» تحقق پیدا کند و قمار، لعب با آلات متعارف همراه رهان است. در این صورت این روایت هم بر حرمت تکلیفی و هم حرمت وضعی دلالت می‌کند؛ زیرا در قرآن، میسر هم حرمت تکلیفی دارد و هم حرمت وضعی.

نکته:این دو عنوان با هم فرق دارند: ۱. «آلات المعدّه للقمار»: مثل شطرنج و نرد که برای قمار آماده شده‌اند. ۲. «آلات المتعارفه للقمار»: آلاتی که در هر زمانی متعارف شده و مردم با آن قمار میکنند.

در آلات قمار، روی دو چیز می‌توانید دست بگذارید و بگویید که حرام است: «آلات المعدّه للقمار» و «آلات المتعارفه للقمار». هر دو اینها وجه دارد. اگر با رهان بازی شوند، حرام‌اند. ولی اگر چیزی از آلات معّده و متعارفه نیست: ۱. اگر شما رهان را کافی میدانید برای حرمت: لعب با این آلات همراه رهان حرام است. ۲. اگر وجود هر دو رکن را لازم میدانید برای حرمت: در این صورت لعب با این چیزها حرام نخواهد بود.


[۱] . محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه‌ القمّی: امامی و ثقه است.
[۲] . امامی و ثقه است.
[۳] . کالخیل و البغال و الحمیر.
[۴] . از شتر و فیل.
[۵] . یعنی: السهم (تیر)، تیر پردار.
[۶] . السیف و الرمح و السهم‌.
[۸] . محمّد بن الحسن بن علیّ الطوسی‌: امامی و ثقه است.
[۹] . الأشعری: امامی و ثقه است.
[۱۰] . محمّد بن موسى بن عیسى الهَمْدَانی‌: ضعیف است.
[۱۱] . أحمد بن الحسن بن علیّ بن فضال‌: فطحی و ثقه است.
[۱۲] . الحسن بن علیّ بن فضّال التیمی: فطحی و ثقه است. بنابر قولی از أصحاب الإجماع است.
[۱۳] . علیّ بن عقبه بن خالد: امامی و ثقه است.
[۱۴] . موسى بن أکیل النمیری‌: امامی و ثقه است.
[۱۵] . امامی و ثقه است؛ ولی محقق خوئی این را قبول ندارند.
[۱۶] . در تهذیب الأحکام، شیخ الطائفه، ج۶، ص۲۸۴ چنین آمده: بِشَهَادَهِ صَاحِبِ السِّبَاقِ.
[۱۷] . من الإبل و الفیل.
[۱۸] . کالخیل و البغال و الحمیر.
[۱۹] . یعنی: السهم (تیر)، تیر پردار.
[۲۰] . در مصدر سابق: بدون «فَهُوَ» است.
[۲۱] وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۹، ص۲۵۳، أبواب السبق والرمایه، باب۳، ح۳، ط آل البیت.. (هذه الروایه مسنده و ضعیفه؛ لوجود محمّد بن موسى فی سندها و هو ضعیف رمی بالغلو(.
[۲۳] تفسیر العیاشی، العیاشی، محمد بن مسعود، ج۱، ص۳۴۱. محمّد بن مسعود العیّاشی : امامی و ثقه است.
[۲۴] . امامی و ثقه است.
[۲۵] . یعنی: الریح الکریهه.
[۲۶] . در مصدر سابق: الثَقَل؛ یعنی: کلّ شیء نفیس، متاع المسافر و حشمه، نادر.
[۲۷] . در مصدر سابق: الثَقَل.
[۳۲] . الکلینی: امامی و ثقه است.
[۳۳] . العطّار: امامی و ثقه است.
[۳۴] . أحمد بن محمّد بن عیسى الأشعری‌: امامی و ثقه است.
[۳۵] . امامی و ثقه است.
[۳۶] . الإمام الرضا (ع).


خارج فقه ۱۰ (قمار: بازی با آلات قمار بدون رهان)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه/قمار /مراهنه بر بازی با غیر آلات قمار

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در روایات مربوط به قمار بود. یکی از روایات این بود:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ[۱] بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى[۲] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى[۳] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ[۴] عَنْ أَبِیهِ[۵] عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَهَ[۶] عَنْ مُوسَى بْنِ النُّمَیْرِیِّ[۷] عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ سَیَابَهَ[۸] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:‌«لَا بَأْسَ‌ بِشَهَادَهِ الَّذِی‌ یَلْعَبُ بِالْحَمَامِ وَ لَا بَأْسَ بِشَهَادَهِ[۹] الْمُرَاهِنِ عَلَیْهِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَدْ أَجْرَى الْخَیْلَ وَ سَابَقَ وَ کَانَ یَقُولُ إِنَّ الْمَلَائِکَهَ تَحْضُرُ الرِّهَانَ فِی الْخُفِّ[۱۰] وَ الْحَافِرِ[۱۱] وَ الرِّیشِ[۱۲] وَ مَا سِوَى ذلک فَهُوَ[۱۳] قِمَارٌ حَرَامٌ»[۱۴] .

اشکالچند اشکال بر استدلال به این روایت وارد بود:

۱. سند روایت به خاطر وجود محمد بن موسی ضعیف است

۲. احتمال دارد مقصود از «لَا بَأْسَ‌ بِشَهَادَهِ الَّذِی‌ یَلْعَبُ بِالْحَمَامِ وَ لَا بَأْسَ بِشَهَادَهِ الْمُرَاهِنِ عَلَیْهِ» این باشد که شهادت این دو نفر اشکالی ندارد و مقبول است. با توجه به این احتمال، شاید مقصود از «مَا سِوَى ذلک»، غیر آن سه مورد و لعب بالحمام و مراهنه بر آن باشد؛ بنابراین ادعای ظهور این عبارت در غیر آن سه مورد، قابل قبول نیست.

۳. این روایت حرمت تکلیفی را بیان نمی‌کند. بلکه می‌گوید که رهان در غیر این موارد حرام است؛ یعنی خود رهان حرام است نه اصل بازی کردن. پس فقط حرمت گرفتن پول را می‌گوید.

سؤال: آیا می‌توانیم بگوییم که «مَا سِوَى ذلک فَهُوَ[۱۵] قِمَارٌ حَرَامٌ» تخصیص در قمار است؟ آیا آیه ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۱۶] تخصیص می‌خورد یا اینکه اِبا از تخصیص دارد؟ مواردی که در روایت بیان شده، کدام یک از این حالات‌اند: ۱. قمار اند ولی حرام نیستند. ۲. قمار بر این‌ها صدق نمی‌کند. موارد خارج شده، تخصیصاً خارج شده‌اند یا تخصّصاً؟

ظاهر روایت این است که قمار بر اینها صدق نمی‌کند و این‌ها قمار نیستند. قمار آن است که با آلات مخصوص قمار همراه رهان انجام شود و هیچ یک از موارد مذکور لعب با آلات مخصوص قمار نیستند و قمار بر آنها صدق نمی‌کند. کلمه «حرام» در روایت، برای قمار قید توضیحی است؛ نه احترازی. آیه شریفه اِبا از تخصیص دارد. به نظر ما این حرف درست است.

روایت دوم:مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ[۱۷] بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ سَیَابَهَ[۱۸] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع)… قَالَ … أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ: «إِنَّ الْمَلَائِکَهَ لَتَنْفُرُ عِنْدَ الرِّهَانِ‌ وَ تَلْعَنُ صَاحِبَهُ مَا خَلَا الْحَافِرَ[۱۹] وَ الْخُفَّ[۲۰] وَ الرِّیشَ[۲۱] وَ النَّصْلَ[۲۲] … وَ قَدْ سَابَقَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أُسَامَهَ بْنَ زَیْدٍ وَ أَجْرَى الْخَیْلَ»[۲۳] .

بررسی سند روایت: سند روایت درست است و مشکلی ندارد و روات آن امامی و ثقهاند.

رسول خدا (ص) فرمود: ملائکه زمانی که کسی رهان قرار دهد متنفر میشوند و کسی که رهان قرار دهد را لعن می‌کنند؛ مگر در مورد حمار، اسب، استر، إبل، فیل، تیر اندازی و شمشیر بازی. این روایت می‌گوید که رهان بر هر چیزی بد است؛ مگر در چند مورد.

آیا این نفرت و لعن ملائکه دلالت بر حرمت دارد؟ اگر دلالت بر حرمت داشته باشد، به این معناست که رهان، فارغ از قمار، فی نفسه حرام دیگری است. در این صورت، این بحث، بحثی غیر از قمار است؛ مگر این که بگویید به قرینه روایات قبلی، این روایت را نیز داخل بحث قمار بیاوریم ولی در این روایت حرفی از قمار نیامده است. آیا می‌توانیم بگوییم رهان خودش به تنهایی حرمت دارد؟اشکالات استدلال به این روایت:۱. مرحوم خوئی میگویند که سند این روایت اشکال دارد.[۲۴] به نظر ما سند این روایت درست است. اختلاف مبنایی است. اختلاف از اینجا نشأت میگیرد که اگر اصحاب اجماع چندین بار از کسی روایت نقل کنند، آیا این بر وثاقت آن شخص دلالت دارد؟ آیتالله خویی(ره) میفرمایند که دلالت بر وثوق ندارد.

۲. در مکروهات و مستحبات نیز امثال این تعبیرات آمده است. مثلاً: ملائکه به خانهای که سگ در آن باشد، وارد نمیشوند؛ در حالی که بودن سگ در خانه جائز است. در محل بحث ما نیز شاید روایت دال بر کراهت رهان باشد. به نظر ما با توجه به این که تنفر همراه لعن ذکر شده، این عبارت با حرمت تناسب دارد؛ هرچند نمی‌توانیم بصورت قطعی و صد درصد بگویم که حدیث حرمت را بیان میکند.

۳. آیتالله سبحانی می‌فرمایند: «إنّ المتیقّن من هذه [الروایه] هو ما إذا کانت الآلات متعارفهً کالبیض و الجوز، لا ما إذا کانت غیر متعارفه، کالمسابقه بالخطّ و الکتابه[۲۵] ».

امروزه در موارد زیادی از جمله تعلیم قرآن، خواندن قرآن، تألیف کتاب و… جایزه قرار میدهند. آیا می‌توانیم بگوییم این موارد حرام است و قمار؟ اگر «مَا سِوَى ذلک» حرام است، پس تمام این مواردی که قطعاً اشکالی ندارد، حرام می‌شوند؛ پس ما نمی‌توانیم این را بگوییم. بنابراین لعب اگر با آلات قمار باشد حرام است. پس نتوانستیم از این روایات حرمت لعب با غیر آلات قمار را ثابت کنیم.

 


[۱] . محمّد بن الحسن بن علیّ الطوسی‌: امامی و ثقه است.
[۲] . الأشعری: امامی و ثقه است.
[۳] . محمّد بن موسى بن عیسى الهَمْدَانی‌: ضعیف است.
[۴] . أحمد بن الحسن بن علیّ بن فضال‌: فطحی و ثقه است.
[۵] . الحسن بن علیّ بن فضّال التیمی: فطحی و ثقه است. بنابر قولی از أصحاب الإجماع است.
[۶] . علیّ بن عقبه بن خالد: امامی و ثقه است.
[۷] . موسى بن أکیل النمیری‌: امامی و ثقه است.
[۸] . امامی و ثقه است؛ ولی محقق خوئی این را قبول ندارند.
[۹] . در تهذیب الأحکام، شیخ الطائفه، ج۶، ص۲۸۴ چنین آمده: بِشَهَادَهِ صَاحِبِ السِّبَاقِ.
[۱۰] . من الإبل و الفیل.
[۱۱] . کالخیل و البغال و الحمیر.
[۱۲] . یعنی: السهم (تیر)، تیر پردار.
[۱۳] . در مصدر سابق: بدون «فَهُوَ» است.
[۱۴] وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۹، ص۲۵۳، أبواب السبق والرمایه، باب۳، ح۳، ط آل البیت. (این روایت مسنده و ضعیفه است؛ بخاطر وجود محمد بن موسی در سند روایت و او ضعیف رمی بالغلو(.
[۱۵] . در مصدر سابق: بدون «فَهُوَ».
[۱۷] . محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه‌ القمّی: امامی و ثقه است.
[۱۸] . امامی و ثقه است.
[۱۹] . کالخیل و البغال و الحمیر.
[۲۰] . از شتر و فیل.
[۲۱] . یعنی: السهم (تیر)، تیر پردار.
[۲۲] . السیف و الرمح و السهم‌.


خارج فقه ۹ (قمار: مراهنه بر بازی با غیر آلات قمار)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه /قمار /مراهنه بر بازی با غیر آلات قمار

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث قمار بود و اینکه لعب به آلات غیر متعارفه قمار همراه رهان حرام است یا نه. مثلاً آیا بازی فوتبال همراه با رهان، فقط حرمت وضعی دارد یا حرمت وضعی و تکلیفی؟ استدلال امام خمینی (ره) به آیه ﴿… لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَهً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ …﴾[۱] را مطرح کردیم.

بحث امروز ما این است که: نهی در آیه به سبب تعلق گرفته است یا به مسبب؟

توضیح: در مثال بازی فوتبال همراه رهان، فوتبال بازی کردن و گل زدن و… سبب این است که شما پس از پایان بازی در صورت برنده شدن، پول را بگیرید. آیه از بازی کردن نهی می‌کند یا از پولی که در پایان بازی می‌گیرید؟

امام خمینی (ع) می‌فرمایند که آیه از سبب نهی می‌کند و سبب حرام است و فوتبال بازی کردن حرمت تکلیفی دارد و نباید به آن بازی وارد شوید.[۲] پس هم سبب و هم مسبب حرام است. هم حرمت تکلیفی دارد و هم حرمت وضعی. یا به عنوان مثال در معامله ربوی، اگر سبب باطل باشد، کل معامله باطل است ولی اگر مسبب باطل باشد، آن مقدار اضافه حرام است؛ نه کل معامله.

دلیل امام (ره) این است که أکل مال بالباطل که حرام است، سبب دارد و دزدی، معامله ربوی و… سبب اکل مال بالباطل اند. پس هم سبب حرام است و هم مسبب. پس حرمت وضعی مسبب و حرمت تکلیفی سبب اثبات می‌شود.

اما به نظر ما باید آیه و روایت را کنار هم بگذاریم و ببینیم که آیا نهی آیه به سبب می‌خورد یا به مسبب. روایت می‌گفت که «کَانَتْ قُرَیْشٌ تُقَامِرُ الرَّجُلَ بِأَهْلِهِ‌ وَ مَالِهِ‌ فَنَهَاهُمُ‌ اللَّهُ‌- عَزَّ وَ جَلَّ- عَنْ ذَلِکَ».[۳] از این روایت متوجه می‌شویم:

۱. یکی از چیزهایی که صد درصد حرام است، آن است که قمار روی اهل و مال باشد. در روایت «و» استفاده شده است؛ نه «أو». البته در صورتی می‌توان این برداشت را قبول کرد که سند روایت صحیح باشد. در مثال فوتبال چون قمار بر روی اهل و مال نبوده است (بلکه فقط بر روی مال بوده است)، از این باب حرام نیست.

۲. آیه می‌فرماید که «أکل مال بالباطل» حرام است و در مثال فوتبال که ذکر شد، اکل مال بالباطل وجود ندارد.

پس به نظر ما، برخلاف نظر امام خمینی (ع) نهی موجود در آیه، نهی از مسبب است و تلازمی بین سبب و مسبب در محل بحث وجود ندارد.

دلیل دوم: روایاتمُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ[۴] بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى[۵] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى[۶] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ[۷] عَنْ أَبِیهِ[۸] عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَهَ[۹] عَنْ مُوسَى بْنِ النُّمَیْرِیِّ[۱۰] عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ سَیَابَهَ[۱۱] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:‌«لَا بَأْسَ‌ بِشَهَادَهِ الَّذِی‌ یَلْعَبُ بِالْحَمَامِ وَ لَا بَأْسَ بِشَهَادَهِ[۱۲] الْمُرَاهِنِ عَلَیْهِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَدْ أَجْرَى الْخَیْلَ وَ سَابَقَ وَ کَانَ یَقُولُ إِنَّ الْمَلَائِکَهَ تَحْضُرُ الرِّهَانَ فِی الْخُفِّ[۱۳] وَ الْحَافِرِ[۱۴] وَ الرِّیشِ[۱۵] وَ مَا سِوَى ذلک فَهُوَ[۱۶] قِمَارٌ حَرَامٌ»[۱۷] .

بررسی سند روایت: تمام افراد موجود در سند حدیث امامی و ثقه اند ؛ بجز : محمّد بن موسى بن عیسى الهَمْدَانی‌ که ضعیف است و أحمد بن الحسن بن علیّ بن فضال و حسن بن علیّ بن فضّال التیمی که فطحی و ثقه اند. پس این روایت مسنده و ضعیف است.

از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: «لا بأس» به شهادت شخصی که کبوتر بازی می‌کند و کسی که رهنی بر آن میگذراد (مثلاً می‌گوید «اگر این کبوتر را گرفتی، فلان مبلغ پول را به تو می‌دهم») در مورد معنای «لا بأس» دو احتمال وجود دارد: ۱. شهادت این شخص اشکالی ندارد و قبول می‌شود. ۲. به شهادت این شخص نباید توجه کرد و نباید قبول کرد. پیامبر (ص) مسابقه اسب‌سواری اجرا می‌کردند و می‌فرمودند: «زمانی که رهان قرار داده شود بر مسابقه با شتر، فیل، استر، حمار، تیر اندازی و… ملائکه حاضر می‌شوند. همه این مسابقات خوب است؛ ولی «مَا سِوَى ذلک» قمار است و حرام». در اینکه مقصود از «مَا سِوَى ذلک» چیست، دو احتمال وجود دارد: ۱. غیر این سه مورد آخر ۲. غیر این چهار مورد که لعب بالحمام را هم شامل شود. در این صورت «لا بأس» به معنای «اشکالی ندارد و قبول می‌شود» خواهد بود.

آیت‌الله مکارم[۱۸] و محقق سبزواری به این روایت استدلال کرده‌اند.

آیا حرمت تکلیفی از این روایت استفاده می‌شود؟ آیا مثال فوتبال که بیان شد، به علت نداشتن رکن اول قمار، حرمت تکلیفی ندارد یا این که «مَا سِوَى ذلک فَهُوَ[۱۹] قِمَارٌ حَرَامٌ» اصطلاح جدیدی است و غیر این موارد مذکور، حرام است؛ هرچند با آلات متعارفه قمار نباشد؟

اشکال ما به این روایت:

۱. سند روایت به خاطر وجود محمد بن موسی ضعیف است.

۲. احتمال دارد مقصود از «لَا بَأْسَ‌ بِشَهَادَهِ الَّذِی‌ یَلْعَبُ بِالْحَمَامِ وَ لَا بَأْسَ بِشَهَادَهِ الْمُرَاهِنِ عَلَیْهِ» این باشد که شهادت این دو نفر اشکالی ندارد و مقبول است. با توجه به این احتمال، شاید مقصود از «مَا سِوَى ذلک»، غیر آن سه مورد و لعب بالحمام و مراهنه بر آن باشد؛ بنابراین ادعای ظهور این عبارت در غیر آن سه مورد، قابل قبول نیست.

۳. این روایت حرمت تکلیفی را بیان نمی‌کند. بلکه می‌گوید که رهان در غیر این موارد حرام است؛ یعنی خود رهان حرام است نه اصل بازی کردن. پس فقط حرمت گرفتن پول را می‌گوید.

 


[۳] . مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ [الکلینی: إمامیّ ثقه] عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا [قال العلّامه الحلّیّ (ره) فی «الخلاصه: ۲۷۱ – ۲۷۲»: قال الکلینیّ (ره): «کلّما ذکرت فی کتابی: عدّه من أصحابنا عن أحمد بن محمّد بن عیسى، المراد بقولی عدّه من أصحابنا: محمّد بن یحیى [العطّار: إمامیّ ثقه] و علیّ بن موسى الکمندانیّ [أو الکمیدانی: ثقه ظاهراً] و داود بن کوره [ثقه ظاهراً] و أحمد بن إدریس [القمّی: إمامیّ ثقه] و علیّ بن إبراهیم بن هاشم‌ [القمّی: إمامیّ ثقه]] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ [أحمد بن محمّد بن عیسى الأشعری‌: إمامیّ ثقه] عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ [الأنباری: إمامیّ ثقه] عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَهَ [إمامیّ ثقه] عَنْ زِیَادِ بْنِ عِیسَى [ الکافی- ط الاسلامیه، الشیخ الکلینی، ج۵، ص۱۲۲. : هُوَ أَبُو عُبَیْدَهَ الْحَذَّاء. زیاد أبو عبیده الحذّاء : إمامیّ ثقه] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)… . وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۷، ص۱۶۴، أبواب ما یکتسب به، باب۳۵، ح۱، ط آل البیت.(این روایت مسنده است و بنابر قول اقوی صحیح است ).
[۴] . محمّد بن الحسن بن علیّ الطوسی‌: امامی و ثقه است.
[۵] . الأشعری: امامی و ثقه است.
[۶] . محمّد بن موسى بن عیسى الهَمْدَانی‌: ضعیف است.
[۷] . أحمد بن الحسن بن علیّ بن فضال‌: فطحی و ثقه است.
[۸] . الحسن بن علیّ بن فضّال التیمی: فطحی و ثقه است. بنابر قولی از أصحاب الإجماع است.
[۹] . علیّ بن عقبه بن خالد: امامی و ثقه است.
[۱۰] . موسى بن أکیل النمیری‌: امامی و ثقه است.
[۱۱] . امامی و ثقه است؛ ولی محقق خوئی این را قبول ندارند.
[۱۲] . در تهذیب الأحکام، شیخ الطائفه، ج۶، ص۲۸۴ چنین آمده: بِشَهَادَهِ صَاحِبِ السِّبَاقِ.
[۱۳] . من الإبل و الفیل.
[۱۴] . کالخیل و البغال و الحمیر.
[۱۵] . یعنی: السهم (تیر)، تیر پردار.
[۱۶] . در مصدر سابق: بدون «فَهُوَ» است.
[۱۷] وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۹، ص۲۵۳، أبواب السبق والرمایه، باب۳، ح۳، ط آل البیت. (این روایت مسنده و ضعیفه است؛ بخاطر وجود محمد بن موسی در سند روایت و او ضعیف رمی بالغلو(.
[۱۹] . در مصدر سابق: بدون «فَهُوَ».


خارج فقه ۸ (قمار: مراهنه بر بازی با غیر آلات قمار)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه/قمار /مراهنه بر بازی با غیر آلات قمار

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث قمار بود و اینکه که لعب با غیر آلات قمار همراه رهان حرام است یا نه. گفتیم که برخی از علما از جمله مرحوم خویی و شیخ انصاری (ره) قائل به حرمت شده‌اند. حالا می‌خواهیم ادله را بررسی کنیم.

ادله قول اولدلیل اول: آیه﴿… لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَهً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ …﴾[۱] . این آیه دلالت دارد بر این که اموال را باید از راه شرعی به دست آورید. از راه باطل پول به دست نیاورید. سؤال این است که پولی که از راه لعب همراه رهان بدست می‌آید، از راه باطل است یا درست؟ اگر ﴿تِجَارَهً عَنْ تَرَاضٍ﴾ است، حلال است و اگر ﴿تِجَارَهً عَنْ تَرَاضٍ﴾ نیست، باطل است.

امام خمینی (ره) می‌فرمایند: «لا یبعد جواز الاستدلال على المطلوب بقوله- تعالی: ﴿… لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَهً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ …﴾ [۲] [۳] ».

برداشت ما این است که با این آیه می‌توان حرمت وضعی را ثابت کرد ولی اگر کسی قرار گذاشت و بازی را با رهان شروع کرد ولی در پایان بازی، زمان تحویل پول، آن پول را قبول نکرد و نگرفت، این کار حرام است یا نه؟ با توجه به این که در مقام عمل او پول را نگرفته است، پس أکل مال بالباطل محقق نشده است. پس این آیه فقط حرمت وضعی را می‌گوید؛ نه حرمت تکلیفی را. مگر اینکه شما قائل به ملازمه بین حکم وضعی و تکلیفی باشید؛ ولی در اینجا ملازمه‌ای بین حکم وضعی و تکلیفی وجود ندارد. به نظر ما آیه در مقام بیان حرمت وضعی است. مثلاً اگر مربیان دو تیم فوتبال برای افزایش شور و هیجان بچه‌ها، جایزه (رهان) قرار دهند ولی قرارشان این است که در پایان پولی رد و بدل نشود، این حرمتی ندارد.

تفسیر این آیه در روایات:قال: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِهِ- عَزَّ وَ جَلَ: ﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ‌ …﴾[۴] فَقَالَ: «کَانَتْ قُرَیْشٌ تُقَامِرُ الرَّجُلَ بِأَهْلِهِ‌ وَ مَالِهِ‌ فَنَهَاهُمُ‌ اللَّهُ‌- عَزَّ وَ جَلَّ- عَنْ ذَلِکَ».[۵] یعنی قریشی‌ها برسر زن‌هایشان قمار بازی می‌کردند. زن و مال و اهلشان را در اختیار طرف مقابل قرار می‌دادند و شأن نزول آیه، اینجاست. طبق این روایت، آیه صورت لعب همراه رهان را نهی کرده است. این روایت مسنده است و بنابر قول اقوی صحیح است.

روایه العیّاشیّ[۶] عن أسباط بن سالم[۷] قال: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَجَاءَ رَجُلٌ فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَ‌:‌ ﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ‌ …﴾ قَالَ «یَعْنِی بِذلک الْقِمَارَ».[۸]

این روایت مرفوعه و ضعیف است. می‌گوید: نزد امام صادق (ع) بودم. شخصی آمد و درباره این آیه سؤال کرد. امام فرمودند: «یعنی قمار نکنید». پس این روایات نمی‌تواند حرمت در محل بحث مارا اثبات کند؛ زیرا در روایت لفظ «قمار» آمده و قمار زمانی محقق می‌شود که دو رکنش، یعنی لعب با آلات قمار و همراه رهان بودن، موجود باشد.

عن محمّد بن علیّ[۹] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی قَوْلِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَ:‌ ﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ‌ …﴾[۱۰] . قَالَ: «نَهَى عَنِ الْقِمَارِ وَ کَانَتْ قُرَیْشٌ تُقَامِرُ الرَّجُلَ بِأَهْلِهِ وَ مَالِهِ فَنَهَاهُمُ اللَّهُ عَنْ ذَلِکَ»[۱۱] . این روایت مرفوعه و ضعیف است. این روایت نیز می‌گوید که آیه از قمار نهی کرده است. پس روایات شاهد بر این است که شأن نزول این آیه، قمار است. پس مانحن فیه که لعب به غیر آلات قمار است را شامل نمی‌شود.

مرحوم امام می‌فرمایند که:

«و یؤیّده استثناء التجاره عن تراض. فکأنّه قال: لا یجوز استنقاذ الأموال بشی‌ء من الأسباب الباطله، لکن لا بدّ و أن یکون بنحو التجاره عن تراض».[۱۲]

یعنی از فقره ﴿لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ‌﴾ زیاد نمی‌توانیم استفاده کنیم، ولی از عبارت ﴿إِلّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَهً عَنْ تَرَاضٍ﴾ می‌توانیم شرط بودن تراضی در تجارت را بفهمیم و نهایتاً از این عبارت، حرمت وضعی را در صورت عدم تراضی به دست آوریم.

 


[۵] . مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ [الکلینی: إمامیّ ثقه] عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا [قال العلّامه الحلّیّ (ره) فی «الخلاصه: ۲۷۱ – ۲۷۲»: قال الکلینیّ (ره): «کلّما ذکرت فی کتابی: عدّه من أصحابنا عن أحمد بن محمّد بن عیسى، المراد بقولی عدّه من أصحابنا: محمّد بن یحیى [العطّار: إمامیّ ثقه] و علیّ بن موسى الکمندانیّ [أو الکمیدانی: ثقه ظاهراً] و داود بن کوره [ثقه ظاهراً] و أحمد بن إدریس [القمّی: إمامیّ ثقه] و علیّ بن إبراهیم بن هاشم‌ [القمّی: إمامیّ ثقه]] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ [أحمد بن محمّد بن عیسى الأشعری‌: إمامیّ ثقه] عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ [الأنباری: إمامیّ ثقه] عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَهَ [إمامیّ ثقه] عَنْ زِیَادِ بْنِ عِیسَى [ الکافی- ط الاسلامیه، الشیخ الکلینی، ج۵، ص۱۲۲. : هُوَ أَبُو عُبَیْدَهَ الْحَذَّاء. زیاد أبو عبیده الحذّاء : إمامیّ ثقه] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)… . وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۱۷، ص۱۶۴، أبواب ما یکتسب به، باب۳۵، ح۱، ط آل البیت.(این روایت مسنده است و بنابر قول اقوی صحیح است ).
[۶] تفسیر العیاشی، العیاشی، محمد بن مسعود، ج۱، ص۲۳۵. محمّد بن مسعود العیّاشی : امامی و ثقه است.
[۷] . مورد اختلاف است و بنابر قول اقوی امامی و ثقه است.
[۹] . مهمل است.


خارج فقه ۷ (قمار: بازی با آلات قمار بدون رهان)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه/قمار /بازی با آلات قمار بدون رهان

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در قمار و بازی با آلات متعارفه بدون رهان بود. چهار قول در این مساله وجود داشت. بحث در قول چهارم بود. گفتیم آیت الله مکارم می‌فرمایند که دلیلی بر حرمت وجود ندارد ولی احتیاط در ترک آن است. قمار دو قید دارد که اگر این دو در موردی نباشند، نمی‌توانیم قائل به حرمت آن شویم: «اللعب بالآلات المتعارفه مع الرهان». علت این که در برخی روایات، نرد و شطرنج آمده این است که در آن زمان، فرد شایع قمار، لعب با نرد و شطرنج همراه رهان بوده است.

تنها مشکلی که وجود دارد، عدم خلاف است. البته این به معنای اجماع نیست. افرادی که این را بحث کرده‌اند، غالباً قائل به حرمت آن‌اند یا این که احتیاط را در ترک آن می‌دانند. امام خمینی (ره) نیز می‌فرمایند که احتیاط در ترک بازی با اینهاست.

لذا آیت الله مکارم می‌فرمایند: «لا أقول: القمار بدون المراهنه قلیل و أنّ الکلمه منصرفه عنه بهذا الإعتبار، بل أقول إنّ الفرد الأکمل الذی یتوجّه النظر إلیه و فیه المفاسد الکثیره هو ما کان مع المراهنه و کان هو الشائع أیضاً فی تلک الأیّام. هذا مع الشکّ فی کونه بدون المراهنه من مصادیقه حقیقهً»[۱] . یعنی نمی‌گویم که قطعاً انصراف محقق است؛ بلکه می‌گوید فرد اکملی که مفاسد زیادی بر آن مترتب است، لعبی است که همراه مراهنه باشد و همین حالت از لعب در زمان پیامبر (ص) و ائمه (ع) بوده است. اگر در قمار بودن لعب بدون مراهنه شک داریم، نمی‌توانیم حکم به حرمت کنیم؛ زیرا حکم به حرمت در اینجا، تمسک به عام در شبهه مصداقیه است که باطل است.

ایشان در جای دیگری می‌فرمایند: «إذاً [إذن] لا یبقى لها دلاله على الحرمه و الأصل الجواز و لکن لا ینبغی ترک الاحتیاط. نعم إذا کان مظنّه للوقوع فی الحرام کان حراماً من هذه الناحیه؛ و إذا تغیّر عنوان بعض هذه الاُمور بحیث خرج عن عنوان القمار- کما یدّعى ذلک فی الشطرنج و یقال أنّها فی عصرنا من الألعاب الریاضیّه- فلا یبعد تبدّل حکمه و تعلیق الحکم فی روایات الباب على عنوان الشطرنج الذی یعدّ من القمار. هذا و لکن فی الصغرى نظر، فتدبّر»[۲] .

یعنی ادله قمار، دلالتی بر حرمت لعب بدون دهان ندارد. اصل این است که ما قائل به جواز شویم؛ ولی شایسته نیست که احتیاط را ترک کنیم. البته لعب با نرد و شطرنج از این باب که مظنه وقوع در حرام وجود دارد، از باب مقدمه حرام، حرام می‌شود و اگر این مظنه وجود نداشته باشد، حرام نخواهد بود. در گذشته فرمایش امام را گفتیم و این عبارت آیت الله مکارم به آن حرف امام اشاره دارد: اگر عنوان برخی از اینها تغییر کند و از آلت قمار بودن خارج شوند، همانطور که در برخی موارد از جمله شطرنج این اتفاق ادعا شده است، حکم تبدل پیدا می‌کند و حکم حرمتی که در روایات بیان شده، به عنوان شطرنجی که از آلات قمار شمرده می‌شود تعلیق پیدا می‌کند. البته اینکه شطرنج یا… از حالت قمار خارج شده‌اند یا نه، باید تحقیق شود. به نظر ما اینها فرمایشات خوبی است.

مساله دوم: حکم مراهنه در بازی با غیر آلات قماریعنی بازی‌هایی مثل بسکتبال و… همراه رهان و پول انجام شود. تمام مباحث قبلی در اینجا نیز می‌آید: گفتیم قمار یعنی «اللعب بالآلات المتعارفه للقمار مع الرهان» و اگر یکی از این دو قید نباشد، عنوان رهان صدق نمی‌کند. مساله بعدی این است که در صورت لعب مع الرهان، پولی که به دست می‌آید، حلال است یا حرام؟ ممکن است بگوییم با توجه به آیه ﴿لاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَهً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ﴾[۳] نظر به این که این پولی که به دست آمده، نه تجارت است و نه «عن تراض»، پس اکل مال بالباطل است؛ لذا حرام است هرچند قمار نیست.

در مورد لعب همراه مراهنه با آلات غیر قمار، دو مبحث وجود دارد:

۱. حکم تکلیفی: این بازی حرام است یا نه؟ گفتیم عنوان قمار بر آن صدق نمی‌کند؛ پس حکم تکلیفی قمار را ندارد.

۲. حکم وضعی: آیه ﴿لاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَهً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ﴾[۴] حکم وضعی را می‌گوید یا حکم تکلیفی را؟ می‌گوید حرام است یا اینکه که شما مالک آن نمی‌شوید؟ با توجه به آیه ﴿لاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَهً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ﴾[۵] نظر به این که این پول، نه تجارت است و نه «عن تراض»، پس اکل مال بالباطل است؛ لذا حرام است هرچند قمار نیست. اما ممکن است بگویید: درست است که تجارت نیست، ولی «عن تراض» است و طرف مقابل با رضایت این پول را می‌دهد.

سؤال: اگر عده‌ای همراه رهان فوتبال بازی کنند ولی پس از پایان بازی بگویند که ما این پول را نمی‌خواهیم، در این صورت بازی آنها حرام است؟ به نظر ما در این صورت حرمتی وجود ندارد. به نظر ما، پول گرفتن حرام است ولی گفتنش و قرار دادنش برای شور و هیجان دادن به بازی، اشکالی ندارد؛ اگر شما پولی نگیرید، حرمت وضعی مرتکب نشده‌اید. حرمت وضعی در زمان گرفتن پول مطرح می‌شود.

مبحث اول: حکم تکلیفیقول اول: حرمتشیخ انصاری (ره) می‌فرمایند: «المراهنه على اللعب بغیر الآلات المعدّه للقمار‌ کالمراهنه على حمل الحجر الثقیل و على المصارعه[۶] و على الطیور و علی الطفره[۷] و نحو ذلک من أفراد غیر ما نصّ على جوازه. و الظاهر الإلحاق بالقمار فی الحرمه؛ بل صریح بعض أنّه قمار»[۸] .

شیخ انصاری می‌فرمایند که اینها جزو قمار اند و برخی از علماء نیز به آن تصریح کرده‌اند.

شیخ در جای دیگری می‌فرمایند: «لا أظنّ أنّ الحکم بحرمه الفعل محلّ إشکال بل و لا محلّ خلاف»[۹] . یعنی در این مساله خلافی نیست.

امام خمینی (ره) می‌فرمایند: «الانصاف أنّ الحرمه لو لم تکن أقوى فهی أحوط، سیّما مع حکایه عدم الخلاف من بعض الأعاظم و استظهاره من جمع»[۱۰] . یعنی حرمت، احوط است؛ زیرا بعضی از علماء ادعای عدم خلاف در این مساله کرده‌اند. اینجا قمار صدق نمی‌کند ولی احتیاطاً می‌گویند حرام است.

مرحوم خوئی می‌فرمایند: «إنّ الرهن على اللعب بغیر الآلات المعدّه للقمار حرام تکلیفاً، فلا وجه لإنکار الحرمه التکلیفیّه»[۱۱] ایشان نیز قائل به حرمت تکلیفی‌اند.

 


[۶] . یعنی: کشتی.
[۷] . یعنی: الوثب فی ارتفاع (پرش روی بلندی).