خارج فقه ۱۳ (قمار: حکم گروگذاشتن برای آلاتی که برای قمار آماده نشده‌اند)


خارج فقه ۱۳ (قمار: حکم گروگذاشتن برای آلاتی که برای قمار آماده نشده‌اند)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه/قمار /حکم گروگذاشتن برای آلاتی که برای قمار آماده نشده‌اند

 

خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با قمار و مسائل متفرع بر بحث قمار بود. یکی از مباحثی که مطرح شد این بود که حکم لعب به آلات غیر معده برای قمار چیست؟ بازی‌هایی که قمار نیست و رهان برای آن قرار می‌دهند؛ یعنی برای فوتبال رهان قرار دهند که کسانی که برنده می‌شوند، مبلغی را او بدهند، که این مبلغ برای آن دو تیم باشد یا برای شخص ثالث باشد، اگر رهان وجود داشته باشد ولی آلات قمار موجود نباشد، آیا حرمت تکلیفی دارد؟

پس بحث در غیر آلات قمار است مثل بازی فوتبال ولی رهان وجود دارد، در این‌جا دو بحث وجود دارد یکی حکم وضعی است و دیگری حکم تکلیفی؛ یعنی از جهت تکلیفی آیا این کار حرام است یا نه و از جهت وضعی آیا می‌توان آن پول را گرفت و مصرف کرد یا نه؟ پس ما در دو مقام بحث می‌کنیم: بحث ما الان در این مورد است و می‌خواهیم از روایاتی که ذکر می‌کنیم استفاده کنیم که آیا بازی با غیر آلات قمار با رهان حرام است یا نه؟روایت از مرحوم کلینی است که می‌فرماید: و منها:[۱] عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ[۲] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ النَّهْدِیِّ[۳] عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ[۴] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَهَ[۵] عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ[۶] قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع)الصِّبْیَانُ یَلْعَبُونَ بِالْجَوْزِ وَ الْبَیْضِ‌ وَ یُقَامِرُونَ‌ فَقَالَ:«لَا تَأْکُلْ مِنْهُ فَإِنَّهُ حَرَامٌ».[۷]

این روایت از نظر ما اعتبار دارد. از امام صادق علیه السلام سؤال می‌کنند بچه‌ها با گردو و تخم‌مرغ بازی می‌کنند و قمار می‌کنند، معنای یقامرون این است که یا برای پول بازی می‌کنند و یا همان گردو یا تخم‌مرغ به برنده می‌رسد امام صادق علیه السلام می‌فرماید از آن (گردو یا تخم‌مرغ یا پول) نخور و استفاده نکن چون حرام است.

از این روایت حرمت وضعی برداشت می‌شود؛ یعنی اکل آن حرام است، این صریح روایت است و روایت هم موثقه است، حرمت تکلیفی استفاده نمی‌شود ولی حرمت وضعی استفاده می‌شود. اما ممکن است حرمت تکلیفی با ملازمه و با استفاده از روایات دیگر استفاده شود.

در اینجا نکته‌ای از روایت استفاده می‌شود که آلات قمار دو قسم هستند: یک قسم آلات المعدّه للقمار و دیگری آلات المتعارفه للقمار. آلات المعدّه للقمار مثل شطرنج و نرد و امثال آن‌ها که برای قمار بازی آماده شده‌اند اما آلات المتعارفه للقمار، تخم‌مرغ برای خوردن است و جزء آلات آماده شده برای قمار نیست ولی در آن زمان، مردم و مخصوصا بچه‌ها با گردو و تخم‌مرغ قمار می‌کردند. از این روایت می‌فهمیم که هم باید از آلات المعدّه للقمار اجتناب کرد و هم از آلات المتعارفه للقمار؛ یعنی اگر کسی با آلات المتعارفه للقمار هم بازی کند، اگر رهان وجود داشته باشد، حرام است. پس از این روایت استفاده می‌شود که آلات المتعارفه ملحق به آلات المعدّه للقمار می‌شود.

آلات المتعارفه در هر زمان متفاوت است و حتی در هر شهر و مکانی هم ممکن است متفاوت باشد؛ یعنی در یک زمان ممکن است چیزی آلات قمار محسوب شود و بعد از مدتی فراموش شود.

در اینجا مرحوم خویی این نکته را بیان کرده‌اند که: این روایت دلالت می‌کند بر این‌که اگر آلات قمار هم نباشد، قمار تحقق پیدا می‌کند.[۸]

اشکال بر استدلال به روایت:به نظر ما این نکته که مرحوم خویی بیان کرده‌اند مورد اشکال است؛ فرمایش ایشان درست است ولی نه هر آلات غیر معدّه‌ای بلکه آلات متعارفه؛ یعنی گردو و تخم‌مرغ در روایات زیادی داشتیم که وسیله قمار بوده و با آن قمار بازی می‌کردند درست است برای قمار آماده نشده ولی جزء آلات متعارفه قمار است. اینطور نیست که مرحوم خویی بفرمایند: پس فوتبال هم همین حکم را دارد، نه فوتبال غیر از این است چون جوز و بیض در روایات زیادی به عنوان وسیله قمار ذکر شده و در آن زمان متعارف بوده که با آن قمار بازی می‌کردند ولی فوتبال و امثال آن نه آلات معدّه هستند و نه آلات متعارفه، پس برداشت ما با برداشت مرحوم خویی متفاوت است. چون ایشان فرموده‌اند که وقتی با گردو و تخم‌مرغ قمار تحقق پیدا می‌کند پس آلات قمار خصوصیت ندارد و هر چیزی باشد قمار می‌شود.

البته آیت الله سبحانی حفظه الله نیز همین اشکال را بیان کرده‌اند که این روایت بر غیر آلات متعارفه دلالت ندارد چون مثال آن گردو و تخم‌مرغ است که جزء آلات متعارفه است.[۹]

به نظر ما اشکال ایشان درست است.

دلیل دیگر که بیان شده، روایت معروفی است که در اینجا بیان شده است: روایاتی که دلالت بر عدم سبق در غیر سه مورد منصوص می‌کند:

فمنها:[۱۰] عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ[۱۱] عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ[۱۲] عَنِ الْوَشَّاءِ[۱۳] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ[۱۴] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع)قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ‌: «لَا سَبَقَ إِلَّا فِی خُفٍّ[۱۵] أَوْ حَافِرٍ[۱۶] أَوْ نَصْلٍ[۱۷] یَعْنِی النِّضَالَ[۱۸] ».[۱۹]

قبل از اینکه وارد بحث روایی شویم در مورد معنای سَبَقَ و سَبْق توضیح دهیم: اگر به کتب لغت مراجعه کنید یک سَبَقَ به فتح عین داریم و یک سَبْق به سکون عین. اگر به سکون بگوییم به معنای مسابقه است و در این صورت معنای روایت این است که در اسلام مسابقه‌ای نداریم مگر در سه مورد: اسب سواری و شمشیر بازی و شنا. طبق این معنا فوتبال و تمام بازی‌ها حرام می‌شود و اگر به فتح باشد به معنای جایزه و قرارداد و رهان است، در این صورت معنای روایت این است که در این سه مورد پول و قرارداد و رهان خوب است اما در غیر از این سه مورد پول و رهان قرار ندهید؛ یعنی مسابقه اشکال ندارد ولی رهان و قرارداد اشکال دارد.

وقتی شما دیدید که یک لفظ در روایت به کار برده شده که دارای دو معناست این باعث اجمال روایت می‌شود؛ یعنی ما نمی‌توانیم بگوییم منظور امام علیه السلام کدام است.

به نظر ما کلمه سَبَقَ در روایت با فتح عین صحیح است نه سکون عین هرچند احتمال سکون عین هم وجود دارد ولی دلیلی برای آن وجود ندارد که منظور امام سَبْق به سکون عین باشد.

راوی می‌گوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: رهان و جایزه‌ای وجود ندارد مگر در مسابقه‌ای که با شتر یا فیل انجام می‌دهند یا مسابقه‌ای که با اسب قرار می‌دهند یا شمشیر بازی و نیزه و تیراندازی که همان دفاع کردن به وسیله شمشیر و نیزه و تیراندازی است.

در زمان ما هم دفاع به وسیله وسائل امروزی و سلاح‌های جدید است و مسابقه و جایزه قرار دادن برای آن جایز و مطلوب است.

سند این روایت صحیح است ولی تنها مشکل آن این است که مجمل است و نمی‌دانیم سَبَقَ بخوانیم یا سَبْق.

اشکال بر استدلال بر این دسته از روایات:آیت الله سبحانی حفظه الله می‌فرماید: در اینگونه روایات دو وجه احتمال دارد: یکی حرمت تکلیفی و دیگری حرمت وضعی؛ یعنی احتمال دارد بگوییم مسابقه حرام است و یا بگوییم پول قرار دادن حرام است. چون احتمال دارد سبق به سکون باء باشد که در این صورت روایات ناظر به حرمت تکلیفی هستند؛ یعنی مسابقه در غیر سه مورد حرام است و احتمال دارد که سبق به فتح باء باشد که در این صورت ناظر به حرمت وضعی است؛ یعنی پول قرار دادن برای مسابقات دیگر غیر از سه مورد حرام است.[۲۰]

به نظر ما: احتمال سبق به فتح باء اقوی است چنانچه الان هم فتوای علما بر همین است که این مسابقات جایز است مگر اینکه پول بر آن قرار داده شود. این روایات بر این مطلب دلالت دارد که این سه مورد و دفاع از اسلام و مسلمین لازم و ضروری است و در آن زمان به وسیله شمشیر و اسب سواری و تیر اندازی بوده و این روایات تأکید بر ضرورت پرداختن به این موارد است و مانند روایت «لا صلاه لجار المسجد الا فی المسجد»[۲۱] است که تأکید و استحباب شدید است که کسانی که همسایه مسجد هستند در مسجد نماز بخوانند، معنایش حرمت نیست. وگرنه باید مسابقه بر حفظ قرآن یا تجوید و تفسیر و علوم و معارف و مسائل شرعی حرام باشد ولی ما نمی‌توانیم قائل به این مسأله باشیم.

 


[۱] محمّد بن یعقوب الکلینی : إمامی و ثقه است.
[۲] الحسین بن محمّد بن عامر : إمامی و ثقه است.
[۳] محمّد بن أحمد حمدان القلانسی‌ : إمامی و ثقه است.
[۴] الأنباری : إمامی و ثقه است.
[۵] الکنانی : واقفی است ولی ثقه است.
[۶] الصیرفی : مورد اختلاف است ولی به نظر ما امامی و ثقه است بنابر اقوی.
[۱۰] محمّد بن یعقوب الکلینی : امامی و ثقه است.
[۱۱] الحسین بن محمّد بن عامر : امامی و ثقه است.
[۱۲] البصری : امامی و ثقه است.
[۱۳] الحسن بن علیّ الوشّاء : امامی و ثقه است.
[۱۴] مولی بنی هاشم : امامی و ثقه است.
[۱۵] شتر و فیل.
[۱۶] مثل اسب و قاطر و الاغ.
[۱۷] شمشیر و نیزه و تیر‌.
[۱۸] یعنی: تیر، دفاع.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *