آیت الله محسن فقیهی همزمان با شروع آغاز سال تحصیلی حوزه مطرح کرد:طلاب با تلاش بسیار در تحصیل علم، خود را برای خدمت بیشتر به اسلام آماده کنند

, ,

آیت الله محسن فقیهی همزمان با شروع آغاز سال تحصیلی حوزه مطرح کرد:
طلاب با تلاش بسیار در تحصیل علم، خود را برای خدمت بیشتر به اسلام آماده کنند جمع علم و تقوا، فرار از شهرت و زهد بالا، از ویژگی‌های آیت‌الله صلواتی بود

 

آیت الله محسن فقیهی استاد برجسته دروس خارج حوزه علمیه قم، در آغاز درس خارج خود در سال تحصیلی جدید که پیش از ظهر امروز در مسجد مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی برگزار شد، اظهار داشت: همه ما طلاب وظیفه داریم با تلاش و کوشش و مجاهدت‌های بسیار در تحصیل علم و معارف و نیز کسب درجه تقوا، خود را برای خدمت به اسلام عزیز آماده کنیم و تعالیم وحیانی اسلام را به خوبی فهم کنیم؛ زیرا خدمت ما به اسلام، در گرو فهم دقیق و عمل به آن است.

معظم له در ادامه با اشاره به اینکه همه ما ریزه‌خوار خوان وجود مبارک حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف هستیم، فرمود: لازم است به مطالعه، مباحثه و تحقیق اهتمام داشته باشیم و موجبات جلب رضایت حضرت علیه السلام را فراهم نماییم.

استاد برجسته حوزه علمیه قم در بخش دیگری از بیانات خود، با اشاره به ارتحال عالم ربانی حضرت آیت الله صلواتی افزود: آن مرحوم مدتی طولانی از شخصیت‌های بزرگ حوزه و شخصیتی بسیار با تقوا بود به گونه‌ای که علم و تقوا در این عالم زاهد جمع بود.
آیت الله فقیهی با توصیف مباحثه‌های آیت الله صلواتی در درس‌هایی که حاضر می شد تصریح کرد: متأسفانه در حال حاضر مباحثه بین طلاب کمرنگ شده است که باید برای این بحث مهم فکری کرد و طلاب عزیز خود را مقیّد به آن بدانند که ثمرات فراوانی دارد.
ایشان با اشاره به امضای مرجعیت و اعلمیت حضرت امام خمینی قدس سره توسط آیت الله صلواتی بیان کرد: در زمان غربت امام خمینی که کسی جرأت نام بردن از ایشان را نداشت؛ آیت الله صلواتی، در کنار افراد معدود دیگری، مرجعیت و اعلمیت امام را امضا کرد.
عضو برجسته جامعه مدرسین، با برشمردن برخی ویژگی‌های شخصیتی آیت الله صلواتی فرمود: جمع علم و تقوا، فرار از شهرت و زهد بالا، از ویژگی‌های حضرت آیت الله صلواتی بود. اگر فردی منبری مطلبی ناصحیح می‌گفت، آن مرحوم همانجا صدایش را بلند می‌کرد تا اشکال را به وی بازگو کند و همواره نسبت به انحرافات و مطالب اشتباه، حساس بود. این خصوصیات برای همه ما درس است.
لازم به ذکر است که دروس خارج معظم له طبق سنوات گذشته در مسجد مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی و با حضور انبوه جمعیت طلاب با محوریت مباحث اصولی، فقهی، فقه معاصر، حدیث و تفسیر برگزار می گردد.

متن کامل خبر را درخبرگزاری قدس بخوانید.



دروس خارج حضرت آیت الله فقیهی در سال تحصیلی جدید از شنبه مورخ ۳۱ شهریور آغاز می گردد.

, ,

دروس خارج حضرت آیت الله فقیهی در سال تحصیلی جدید از شنبه مورخ ۳۱ شهریور آغاز می گردد.

زمان: ساعت ۱۰ الی ۱۱
مکان: مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی رحمه الله علیه



پیام تسلیت آیت الله محسن فقیهی بمناسبت ارتحال آیت الله معظّم حاج سید محمد حسین مرتضوی لنگرودی قدس سره

, ,

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

ارتحال عالم ربّانی و استاد بزرگ اخلاق و تواضع، فقیه گران‌قدر مرحوم آیت‌الله معظّم آقای حاج سیدمحمدحسین مرتضوی لنگرودی قدس الله نفسه الزکیه، موجب تأسف و تأثر شدید گردید.

آن دانشمند وارسته، عمر پر برکت خویش را در راه ترویج و نشر معارف نورانی قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام سپری نمود و شاگردانی ممتاز و ولایی تربیت کرد.

اخلاق حمیده، تواضع، ساده‌زیستی و مردم‌داری ایشان، زبانزد خاص و عام بوده و اسوه و الگویی ماندگار برای همه حوزویان عزیز خواهد بود.

اینجانب فقدان اسفناک این عالم بزرگوار را به آستان ملائک‌پاسبان حضرت ولى الله الاعظم عجل الله تعالى فرجه الشریف، اساتید و فضلای حوزه‌های علمیه به خصوص حوزه علمیه تهران، علاقه‌مندان و دوستداران ایشان و بیت مکرّم و محترم آن عالم زاهد به‌ویژه آقازاده بزرگوارشان حجت‌ الإسلام والمسلمین حاج آقا سیدصدر الدین مرتضوی دامت توفیقاته، تسلیت عرض می‌نمایم؛ علوّ درجات برای آن عالم مجاهد و اجر و صبر برای بازماندگان از خداوند متعال مسألت دارم.

محسن فقیهی
۳ ربیع الاول ۱۴۴۵



پیام تسلیت آیت‌الله محسن فقیهی به مناسبت ارتحال آیت‌الله خرسان

,

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قال امیرالمؤمنین علیه‌السلام: الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ؛ أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَهٌ، وَ أَمْثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَهٌ

خبر ارتحال دانشمند فرزانه، علامه محقق آیت‌الله سید محمدمهدی موسوی خرسان رضوان‌الله تعالی علیه، موجب تاثر و تاسف گردید. الحق فقدان آن عالم ربّانی که عمر گرانمایه خویش را در مسیر خدمت به دین و ترویج و نشر معارف قرآن و اهل بیت(ع) سپری نموده، خسارت جبران‌ناپذیری برای حوزه‌های علمی شیعه است.

تخلّق به ملکات و فضایل اخلاقی، تربیت شاگردان، تصحیح آثار گرانسنگ شیعه و تالیف کتاب‌های ارزشمند از جمله برکات آن فقید سعید بود.

اینجانب این مصیبت را به پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر ارواح العالمین له الفدا، حوزه‌های علمیه شیعه مخصوصا حوزه بزرگ و مقدس نجف اشرف و به علمای اعلام، شاگردان و علاقه‌مندان و به ویژه بیت مکرم ایشان تسلیت عرض می‌نمایم؛ رحمت واسعه الهی برای آن فقید و صبر جمیل و اجر جزیل برای بازماندگان مسئلت دارم.

غرّه ربیع الاول ۱۴۴۵

محسن فقیهی

 

خبر کامل را در خبرگزاری ایکنا بخوانید.



حضرت آیت الله محسن فقیهی دامت برکاته:در این ماه، ذخایر برکات خداوند و نورهای زیبایی او بر زمین فرود آمده است.

,

حضرت آیت الله محسن فقیهی دامت برکاته:

میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب المراقبات می‌نویسد: این ماه همان‌گونه که از اسم آن پیداست بهار ماه‌ها است، به‌جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست.
در این ماه، ذخایر برکات خداوند و نورهای زیبایی او بر زمین فرود آمده است. زیرا میلاد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در این ماه است و می‌توان ادعا کرد از اول آفرینش زمین، رحمتی مانند آن بر زمین فرود نیامده است زیرا برتری این رحمت بر سایر رحمت‌های الهی مانند برتری رسول خدا بر سایر مخلوقات است.

حلول ماه خیر و برکت ربیع الاول مبارک باد.



بالاترین درجه انسان در کلام امام رضا علیه السلام به نقل از آیت الله محسن فقیهی دامت برکاته

,

بالاترین درجه انسان در کلام امام رضا علیه السلام

آیت الله محسن فقیهی:

حدیث شریفی است که ثقه‌الاسلام مرحوم کلینی(ره) در کتاب گرانسنگ کافی نقل می‌کند که امام هشتم علی بن موسی‌الرضا(علیه السلام) فرمودند:

«الإیمانُ فَوقَ الإسلامِ بدَرَجَه، و التَّقوی فَوقَ الإیمانِ بدَرَجه، و الیَقینُ فَوقَ التَّقوی بدَرَجَهٍ، و لَم یُقسَمْ بَینَ العِبادِ شیءٌ أقَلُّ مِن الیَقین».

این روایت، شاه کلید سعادت ابدی انسان را نشان می‌دهد و می‌تواند راه‌گشای امور مادی و معنوی انسان شود.

طبق این حدیث شریف، نخستین مرحله، «اسلام» و سپس «ایمان» است. مرحله بعد که بالاتر از ‌ایمان است، مقام «متقین» است.
یعنی انسان علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات، مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات و توقف در شبهات هم شود.
این درجه، درجه والایی است ولی باز هم مقدمه مقام یقین است.
اگر انسان تقوا را پیشه خود کند و برای او ملکه شود، کم‌کم به مقام یقین می‌رسد که فوق آن درجه ای نیست.

 



اخلاق ۲۴(انواع حجاب معنوی)

, ,

مرحوم امام خمینی تعبیری داشت به عنوان «حجاب ظلمانی». گاهی چیزی برای انسان تبدیل به حجاب می‌شود. شما که فاضل، مجتهد و عالم هستی خیلی چیزها را می‌فهمی اما در برخی موارد آن را نمی‌فهمی؛ چون برخی چیزها منافع شما است، باعث می‌شود که برخی چیزها را نفهمی و توجیه می‌کنی. گاهی علم هم برای انسان حجاب می‌شود. خدا نکند وقتی انسان عالم شد، همه چیز را توجیه کند؛ حتی خلاف را هم توجیه می‌کند. شما گاهی در مقابل امر واجب یا مستحبی قرار می‌گیرد، مثلا خمس و زکات واجب است و شما هم ثروتمند هستید پس چرا خمس و زکاتت را نمی‌دهی. آیا همه ما روحانیان، حساب و کتاب داریم؟ خیلی از ما با همین شهریه ناچیز هم حساب داریم اما آیا ثروتمندان هم حساب خمس و زکات دارند؟ برخی از بزرگان ما هر روز خمسشان را می‌دادند و نمی‌گذاشتند به روز بعد برسد. می‌گفتند: «اگر امشب بمیرم، خمس به گردن من می‌ماند. فلان مقدار کاسبی کرده‌ام، چهار قسمتش برای خود من و یک قسمت آن متعلّق به فقرا است». برخی از بزرگان هر ماه، حساب اموالشان را رسیدگی می‌کردند. برخی نیز هر ساله خمس خود را حساب می‌کنند اما اکثر مردم این کار را نمی‌کنند. انفاق مستحب است، شما که پول و ثروت داری چرا انفاق نمی‌کنی بلکه فقط ثروت جمع می‌کنی؟

ما باید ابتدا از خودمان شروع کنیم؛ آیا روحانیان ما اهل خمس هستند؟ در میان طلبه‌های معمولی زیاد دیده‌ام که خمس خود را می‌دهند اما در میان بزرگان خیلی ندیده‌ام. چه دارا باشیم یا نباشیم باید حساب سال داشته باشیم و در راه خداوند انفاق کنیم. بر سر دوراهی باید تصمیم بگیریم؛ پول را برای چه دوست داری؟ من اگر پولدار شوم قلبم آرام می‌گیرد، آیا باید پول را این‌گونه دوست داشته باشیم؟ یا این‌که باید پول را برای خداوند دوست داشته باشم. اگر پول را برای زن، فرزند، طلبه‌ها و مردم خرج می‌کنم فقط برای خدا است. اگر به این مقام رسیدید، حب شما لله است.

در مقام هم این‌گونه است؛ دوست دارم که در تلویزیون من را نشان دهند و بگویند آیت‌الله فلان. مقام را برای چه می‌خواهید؟ آیا آن را برای خودنمایی می‌خواهید یا برای خدا است؟ اگر برای خدا می‌خواهید ارزشمند است اما اگر برای محبوبیت میان مردم باشد، حب لله نیست. حب نشانه ایمان است. مقام را برای چه دوست داری؟ لذا گاهی کنار آن دروغی می‌گویید، گاهی وعده بی‌جا می‌دهید تا به مقام برسید. چه کسانی دروغ‌ می‌گویند و ظاهرسازی می‌کنند تا به مقام برسند؟ کسانی که کارشان برای خدا نیست و حب لله ندارند. ما اگر بخواهیم تشخیص بدهیم خیلی راحت است که آیا پول را برای خدا می‌خواهیم یا نه؟ حب ما به پول، همسر، فرزند و هرچیزی که در دنیا است و به آن‌ها علاقه داریم آیا علاقه خدایی است یا شیطانی؟ علاقه ما از این دو حالت خارج نیست.

اگر حب برای خدا نباشد، حجاب‌های ظلمانی است اما حجاب‌های نورانی هم وجود دارد. مرحوم امام خمینی از چنین حجاب‌هایی یاد می‌کند. مگر می‌شود حجاب باشد و نورانی هم باشد؟ می‌شود انسان به دنبال کارهای خیر برود که به نظرش خیلی عالی است اما حجاب برای او است.

آیت‌الله بهجت (رحمه‌الله) وقتی وارد نجف شد با مرحوم استاد آیت‌الله سید علی قاضی آشنا شد. مرحوم آیت‌الله قاضی به مستحباتی مانند نماز شب، زیارت مسجد کوفه، اعتکاف و … توصیه می‌کرد. برخی از علمای مجتهد و فقیه نجف با آیت‌الله قاضی (رحمه‌الله) مخالف شدند؛ زیرا معتقد بودند که ایشان باعث می‌شود طلبه‌ها درس و بحث را کنار بگذارند. از این رو نسبت‌های ناروایی را به ایشان دادند و شهرتی پیدا شد که کسی اطراف آیت‌الله سید علی قاضی (رحمه‌الله) نرود. آیت‌الله بهجت (رحمه‌الله) خدمت آیت‌الله قاضی (رحمه‌الله) رفت و ایشان دریافت که آیت‌الله بهجت (رحمه‌الله) نفس مستعدی دارد؛ بنابراین او را پذیرفت و دستوراتی را به او داد. به پدر آیت‌الله بهجت (رحمه‌الله) که در فومن زندگی می‌کرد خبر دادند فرزندت در نجف به‌جای این‌که درس بخواند نزد سید علی قاضی رفته و صوفی شده است. پدرش نامه‌ای به او نوشت به این مضمون: شیخ محمدتقی، من مستحبات را بر تو حرام کردم و فقط باید واجبات را انجام دهی.

پس از رسیدن نامه، آن را خدمت آیت‌الله قاضی برد و کسب تکلیف کرد. آیت‌الله قاضی توصیه نمود که دستور پدر را اطاعت کند. آیت‌الله بهجت هم که به دنبال تهجّد و عبادت بود، آن‌ها را رها کرد و به دنبال درس رفت. چند سالی گذشت تا این‌که پدر آیت‌الله بهجت فوت کرد. خدمت آیت‌الله قاضی رفت و گفت: با فوت پدر زمان اجرای دستور هم تمام شده است؛ پس من در خدمت شما هستم تا به من دستور بدهید. شاگردان آیت‌الله قاضی همه اعتراف کردند این آقا با این‌که مستحبات را ترک کرده بود از همه ما که همیشه مشغول به مستحبات بودیم، جلوتر است. به همین دلیل بود که پس از فوت پدر، آیت‌الله بهجت پیشرفت سریعی داشت؛ زیرا امتثال امر پدر را کرده بود.

اگر پدر امر به ترک مستحب کرده اما شما می‌گویی: «می‌خواهم نماز شب بخوانم زیرا آن را دوست دارم هرچند پدرم نهی کرده باشد» این حجاب نورانی است. کارهای خوبی انجام می‌دهی اما همه به ضرر شما است زیرا پدر راضی به انجام آن نیست. مهم این است که بدانی چه کاری را باید در چه زمانی انجام دهی. مهم است که کارها برای خدا باشد. اگر حرف پدرت را برای خدا اطاعت کنی، خدا نیز به تو مقام می‌دهد. همان مقاماتی که می‌خواستی به وسیله نماز شب و سایر مستحبات به دست آوری با اطاعت از پدر و مادر، خداوند بهتر از آن را به تو می‌دهد اما به این‌ شرط که برای خدا حرف آن‌ها را اطاعت کنی.

من انسان‌هایی را دیده‌ام که به پدر و مادرشان رسیدگی نمی‌کنند اما ظواهرشان خیلی خوب و عالی است و انسان بر آن ظاهر غبطه می‌خورد. برو و کف پای پدر و مادرت را ببوس و تا زنده هستند به آن‌ها کمک کن. این از نماز شب و مستحبات مهم‌تر است و اطاعت از آن‌ها واجب است. گاهی اهم و مهم‌ها را درست نمی‌سنجیم؛ فکر می‌کنیم کاری عالی است اما واجب را رها کرده‌ایم. در روایات نقل شده که از پدر و مادر اطاعت کنید هرچند که کافر باشند.

مشکل ما این است که در مقامات دنیایی گرفتاریم؛ مقام دنیایی اگر برای خدا باشد درست است اما اگر برای خدا نباشد، وعده‌های دروغ داده می‌شود و ظاهرسازی می‌شود؛ زیرا برای خدا نیست بلکه برای خودمان است.



حضرت آیت‌الله محسن فقیهی دامت برکاته: پیامبر(ص)، اسوه اخلاق‌ مداران

, ,

ایام شهادت جانسوز پیامبر مکرم اسلام(ص)، اوقات مناسبی است برای اینکه انسان بیندیشد در اینکه آن حضرت چه اخلاق نیکویی داشت که خداوند متعال اینگونه در قرآن کریم تعبیر می‌فرماید که‌ای پیامبر، تو دارای اخلاق عظیم و بزرگی هستی.

در این روزها، در اخلاق عظیم پیامبر(ص)، بیندیشیم و تلاش کنیم خود را به آن متخلق سازیم.

آیت الله محسن فقیهی از علمای حوزه علمیه قم در یادداشتی به مناسبت شهادت جانسوز پیامبر مکرم اسلام(ص)، اخلاق نیک آن حضرت را رمز موفقیت رسالت آن حضرت دانسته و در ادامه، به شرح و تبیین یکی از توصیه‌های اخلاقی آن حضرت پرداخته‌ است که در ادامه می‌خوانید.

ایام شهادت جانسوز پیامبر مکرم اسلام(ص)، اوقات مناسبی است برای اینکه انسان بیندیشد در اینکه آن حضرت چه اخلاق نیکویی داشت که خداوند متعال اینگونه در قرآن کریم تعبیر می‌فرماید که‌ای پیامبر، تو دارای اخلاق عظیم و بزرگی هستی.

ویژگی‌های اخلاقی وجود مبارک رسول خاتم(ص) چه بوده است که خداوند متعال در جای دیگری از قرآن می‌فرماید: «لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ» یعنی اگر اخلاق تو با آن اعراب جاهلی قرار بود خشن باشد، هیچ کسی اطراف تو جمع نمی‌شد و به سخنانت گوش فرا نمی‌داد اما این خلق عظیم و اخلاق بسیار نیکویت بود که همه را پروانه‌وار دور تو جمع کرد. اصلاً رمز موفقیت رسالت تو ای پیامبر، در خلُق عظیم و اخلاق شایسته‌ات بود.

حال به مناسبت این روزها، چه خوب است که انسان اخلاق پیامبر(ص) را از لابلای آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع) مطالعه نماید و ابعاد مختلف آن را ببیند و تا جایی که می‌تواند خود را به آن اخلاق الهی متخلق سازد.

در این نوشتار به مناسبت اینکه قطره‌ای از اقیانوس اخلاق نیک و عظیم پیامبر(ص) را مطالعه کنیم و درباره آن بیندیشیم و زمینه تخلق به آن را در خود فراهم سازیم، یک روایت از آن وجود گرامی را نقل و کمی درباره آن تأمل کرده و توضیح می‌دهیم، به‌امید آن که بتوانیم خود را از رذائل اخلاقی دور کنیم و به ملکات اخلاقی بیاراییم.

پیامبر اکرم حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) در روایتی می‌فرماید: «لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّهٍ مِنَ الْکِبْر» یعنی هر کسی که ذرّه‌ای کبر و خودبرتربینی در وجودش باشد، هیچگاه وارد بهشت نخواهد شد.

این روایت می‌فرماید که اگر در قلب شما، ذره‌ای کبر باشد هر چند اظهار نکنید و فقط در قلب شما باشد و به عمل خارجی هم نرسد، وارد بهشت نمی‌شوید. یعنی شاید در ظاهر، انسانی متواضع باشید، ولی در فکر و قلب، خودتان خود را از دیگران بالاتر بدانید. اگر این طور باشد شما اهل بهشت نخواهید شد.

انسان باید این رذیله و روحیه شیطانی را از خود دور کند. همواره به خود بگوید: «من پست‌ترین و حقیرترین افراد این جهان هستم.» نه اینکه خود را بزرگ و دیگران را کوچک بشمارد.

طبق این روایت، کسی که ذره‌ای کبر و خود برتر بینی در وجودش باشد، هر چند در زبان و عمل اظهار نکند، حاضر نیست چیزی یاد بگیرد. دیگرانی که می‌خواهند او را نصیحت کنند، کوچک می‌داند و می‌گوید که فهم و درک من از او بهتر است.

چنین انسانی از خدا دور می‌شود و در تنهایی خود اسیر می‌شود. این را بدانیم که طبق روایات هیچ تنهایی، وحشتناکتر از کبر و خودبرتربینی نیست.

اگر کسی کبر داشته باشد، و خود را بزرگ بپندارد، خداوند او را در چشم مردم، کوچک خواهد کرد؛ هر چند توهم داشته باشد که خیلی بزرگ است: «من تکبر وضعه الله، فهو فی اعین الناس صغیر و فی نفسه کبیر».

حال که این بلا و آلودگی نفسانی را شناختیم و کمی از ضررهای آن و آثار سوء آن دانستیم، ببینیم علاج آن چیست؟ چگونه این کبر را هم از نیت و فکر و قلب و هم از عمل خود دور سازیم؟

معالجه این بیماری روحی، نیازمند دو بُعد علمی و عملی است. در جنبه علمی، باید هم به حقارت و پستی و ضعف خودمان و هم به عظمت خداوند متعال فکر و توجه کنیم.

مقداری بیندیشیم که انسان‌ها در ابعاد مختلف و گوناگون در نهایت ضعف هستند و کسالت‌ها، بیماری‌ها، فقر و بیچارگی هر روز انسان را تهدید می‌کند و او قدرت مقاومت ندارد و نابود می‌شود. آیه شریفه قرآن می‌فرماید: «خلق الانسان ضعیفا» یعنی واقعاً انسان از حیث جسم، بسیار ضعیف آفریده شده است. قوی‌ترین قدرت‌ها و افراد در مقابل یک حیوان کوچک، بسیار ضعیف و ناتوان هستند.

باید در این آیه زیاد بیندیشیم که فرمود: «أولم یر الانسان انا خلقناه من نطفه» یعنی چرا انسان در این مطلب نمی‌اندیشد که ریشه و منشأ وجودش یک ذره نطفه بد بو و نا چیز است. اگر انسان توجه به این مطلب پیدا کند، آیا اصلاً تصور بالاتر دیدن خود از دیگران برای او پیدا می‌شود؟

از طرف دیگر، باید در عظمت خداوند متعال هم بیندیشیم. هیچ قدرتی ما فوق قدرت ذات اقدس اله نیست. آسمان‌ها، سیاره‌ها، ماه و افلاک، کهکشان‌ها، اقیانوس‌ها و هر آنچه که بشر فقط مقداری از آن را تاکنون کشف کرده است، همه نشان از این دارد که خداوند متعال قدرت لایتناهی دارد و در برابر قدرت او، بقیه قدرت‌ها هیچ است. انسان وقتی به عظمت قدرت خدا توجه کند، به فرمایش‌امیرالمؤمنین(ع): «لَو فَکّروا فی عَظیمِ القُدرَهِ و جَسیمِ النِّعمَهِ لرَجَعوا إلی الطَّریقِ و خافوا عذابَ الحَریقِ» از معاصی از جمله کبر و خودبرتربینی دور می‌شود.

در بُعد عملی هم باید انسان تلاش کند رذیله کبر را از خود دور کند.

در این رابطه هم از کلمات پیامبر(ص) استمداد می‌کنیم. در روایتی آن حضرت می‌فرمایند: «إنه لیعجبنی أن یحمل الرجل الشئ فی یده یکون مهنّئاً لاهله یدفع به الکبر» نکته کلیدی که پبامبر(ص) در بعد مبارزه عملی با کبر و غرور مطرح فرمودند، انجام عمل متواضعانه است.

آن حضرت می‌فرمایند به راستی که برای من بسیار خوشایند و لذت بخش است که مرد با دستان خود چیزی را که برای خانواده‌اش تهیه کرده است ببرد و با این کار، کبر و خود برتربینی را از خود دور سازد.

یعنی از مهمترین راه‌های عملی برای از بین‌بردن صفت رذیله کبر، انجام کارهای متواضعانه در برابر چشم مردم است تا انسان، نفس خود را در معرض کوچکی در برابر دیگران قرار دهد و به او بفهماند که تو در مقابل این همه مخلوق خداوند که قابل شمارش نیست، ذره‌ای بیش محسوب نمی‌شوی.

پس در بعد علمی انسان باید دائماٌ در پستی خود و عظمت خداوند تأمل واندیشه کند و در جهت عملی هم برای از بین بردن کبر، بهترین راه، انجام کارهای متواضعانه در برابر مردم است، مانند حمل وسایل تهیه شده برای خانواده به دست خود نه تکلف و زحمت آن را به دوش دیگران انداختن و هم چنین سلام دادن به همه افراد از کوچک و بزرگ و فقیر و غنی و…

این بود تنها شرح یکی از احادیث اخلاقی پیامبر(ص) که خود از همه عامل‌تر به آن و اسوه تواضع در برابر همه مردمان بود. در هیچ مجلسی جای خاصی برای خود در نظر نمی‌گرفت؛ با فقرا و تهیدستان نشست و برخاست می‌کرد و غذا می‌خورد. در سلام کردن، هیچ کسی حتی کودکان نمی‌توانستند بر او سبقت بگیرند و دیگر اعمال متواضعانه حضرت که تمام انسان‌ها را شیفته خود کرده بود.

امید است با تأمل در اخلاق نیک آن اسوه بشریت و ممارست بر تخلق به آن ملکات فاضله، بتوانیم حیات طیبه را در جامعه اسلامی گسترش دهیم و جهانیان را به واسطه گسترش اخلاق نیک پیامبر رحمت(ص)، به سوی تعالیم جاودان اسلام عزیز، جذب نماییم.

خبر کامل را در خبرگزاری قدس بخوانید.



اخلاق ۲۳ ( حب اهل‌بیت علیهم‌السلام)

, ,

یکی از نشانه‌های ایمان این است که محبّ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) باشیم؛ زیرا ایشان الگوی ما هستند و در جامعه باید از اخلاق، رفتار و کردار آنان پیروی کنیم. فعل، تقریر و قولشان حجّت است. ما باید علاقه‌مند به آن‌ها باشیم.

امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: «لا یبلغ أحدکم حقیقه الایمان حتى یکون فیه ثلاث خصال حتى یکون الموت أحب إلیه من الحیاه، والفقر أحب إلیه من الغنى، والمرض أحب إلیه من الصحه. قلنا: ومن یکون کذلک؟ قال: کلکم ، ثم قال: أیما أحب إلى أحدکم یموت فی حبنا أو یعیش فی بغضنا؟ فقلت: نموت والله فی حبکم أحب إلینا. قال: وکذلک الفقر والغنى والمرض والصحه. قلت: إی والله».[۱] به حقیقت ایمان نمی‌رسید تا این‌که سه خصلت در شما وجود داشته باشد:

۱- «مرگ برای او بهتر از زندگی باشد». مرگ در این‌جا به معنای مرگ در راه خداوند است. این جوانانی که در جبهه‌ها و در سوریه شهید شدند، به حقیقت ایمان رسیده بودند. مرگ برای آن‌ها بهتر از زندگی ننگین بود، آن زندگی که زنده باشیم اما در کنار اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نباشد. مرگ ما باید حیات طیبه باشد، مرگ برای خدا باشد.

«فقر برای او بهتر از ثروت باشد». ثروت چیز خوبی است اما باید در کنار اهل‌بیت (علیهم‌السلام) باشد. اگر قرار باشد ثروتی داشته باشیم جدای از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) برای ما ارزشی ندارد. برخی می‌خواهند به هر قیمتی ثروت به دست آورند اما برخی پول را در راه ائمه (علیهم‌السلام) و برای پیشبرد اهداف ایشان می‌خواهند.

«بیماری برایش بهتر از سلامت باشد».

حاضرین تعجب کردند و از امام (علیه‌السلام) پرسیدند: چه کسی است (که این حقیقت ایمان را داشته باشد)؟ برای حاضرین پرسش بود که همه از مرگ، فقر و بیماری گریزان هستند، پس این حقیقت ایمان را چه کسی دارد؟

امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: «همه شما این‌گونه هستید». سپس حضرت فرمود: «کدام یک از شما دوست دارد که در راه محبّت ما کشته شود؟» آیا برای محبّت ما حاضر هستید که شهید شوید؟ اگر حاضر هستید پس حقیقت ایمان را دارید. معنای کلام امام این نیست که انسان به دنبال مرگ بیهوده باشد بلکه معنایش این است که اگر زمینه آن فراهم شد و اسلام نیاز پیدا کرد که من کشته شوم، حاضرم کشته شوم و جانم را فدای امامم و اسلام کنم. اگر این روحیه را دارید، حقیقت ایمان را هم دارید.

حاضرین گفتند: به خدا سوگند برای شما اهل‌بیت و اسلام حاضریم جانمان را فدا کنیم.

نکته مهم روایت این است که حب و علاقه به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نشانه ایمان است. این‌که توصیه به برگزاری مجالس برای ایشان شده برای این است که محبّت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را روزبه‌روز در دلمان زیاد کنیم. این محبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) گاهی به مرحله عشق می‌رسد و شما عاشق می‌شوید.

روزی شخصی به نام «حارثه» به خدمت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) رفت. حضرت فرمود: «کیف أصبحت یا حارثه؟» چگونه صبح کردی؟ (حالت چگونه است).

«قال: أصبحت یا رسول الله مؤمنا. حقا». گفت: من حقا ایمان دارم.

«قال إن لکل إیمان حقیقه فما حقیقه إیمانک؟» پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ایمان، حقیقت (و نشانه‌ای) دارد، نشانه ایمان تو چیست؟

«قال: عزفت نفسی عن الدنیا وأسهرت لیلی وأظمأت نهاری فکأنی بعرش ربی وقد قرب للحساب ، وکأنی بأهل الجنه فیها یتراودون وأهل النار فیها یعذبون». حارثه گفت: من دنیا را رها کرده‌ام و به دنیا توجهی ندارم، سحرها عبادت می‌کنم و روزها روزه می‌گیرم.

وقتی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) اوصاف متقین را فرمود، همام نقش بر زمین شد. این برای افرادی است که به مرحله عشق رسیده‌اند. درباره برخی از عاشقان امام حسین (علیه‌السلام) گفته شده که حاضر شدند حکومت جور دستشان را قطع کند اما به زیارت حضرت بروند. سال بعد دست دیگرش را داد تا بازهم به زیارت برود؛ این‌ها عشق دارند! ما نمی‌گوییم وظیفه شرعی داریم که این‌گونه باشیم اما برخی به این مرحله عشق رسیده‌اند. این مقام عالی است که انسان به مرحله عشق برسد.