اخلاق ۲۴(انواع حجاب معنوی)

, ,

مرحوم امام خمینی تعبیری داشت به عنوان «حجاب ظلمانی». گاهی چیزی برای انسان تبدیل به حجاب می‌شود. شما که فاضل، مجتهد و عالم هستی خیلی چیزها را می‌فهمی اما در برخی موارد آن را نمی‌فهمی؛ چون برخی چیزها منافع شما است، باعث می‌شود که برخی چیزها را نفهمی و توجیه می‌کنی. گاهی علم هم برای انسان حجاب می‌شود. خدا نکند وقتی انسان عالم شد، همه چیز را توجیه کند؛ حتی خلاف را هم توجیه می‌کند. شما گاهی در مقابل امر واجب یا مستحبی قرار می‌گیرد، مثلا خمس و زکات واجب است و شما هم ثروتمند هستید پس چرا خمس و زکاتت را نمی‌دهی. آیا همه ما روحانیان، حساب و کتاب داریم؟ خیلی از ما با همین شهریه ناچیز هم حساب داریم اما آیا ثروتمندان هم حساب خمس و زکات دارند؟ برخی از بزرگان ما هر روز خمسشان را می‌دادند و نمی‌گذاشتند به روز بعد برسد. می‌گفتند: «اگر امشب بمیرم، خمس به گردن من می‌ماند. فلان مقدار کاسبی کرده‌ام، چهار قسمتش برای خود من و یک قسمت آن متعلّق به فقرا است». برخی از بزرگان هر ماه، حساب اموالشان را رسیدگی می‌کردند. برخی نیز هر ساله خمس خود را حساب می‌کنند اما اکثر مردم این کار را نمی‌کنند. انفاق مستحب است، شما که پول و ثروت داری چرا انفاق نمی‌کنی بلکه فقط ثروت جمع می‌کنی؟

ما باید ابتدا از خودمان شروع کنیم؛ آیا روحانیان ما اهل خمس هستند؟ در میان طلبه‌های معمولی زیاد دیده‌ام که خمس خود را می‌دهند اما در میان بزرگان خیلی ندیده‌ام. چه دارا باشیم یا نباشیم باید حساب سال داشته باشیم و در راه خداوند انفاق کنیم. بر سر دوراهی باید تصمیم بگیریم؛ پول را برای چه دوست داری؟ من اگر پولدار شوم قلبم آرام می‌گیرد، آیا باید پول را این‌گونه دوست داشته باشیم؟ یا این‌که باید پول را برای خداوند دوست داشته باشم. اگر پول را برای زن، فرزند، طلبه‌ها و مردم خرج می‌کنم فقط برای خدا است. اگر به این مقام رسیدید، حب شما لله است.

در مقام هم این‌گونه است؛ دوست دارم که در تلویزیون من را نشان دهند و بگویند آیت‌الله فلان. مقام را برای چه می‌خواهید؟ آیا آن را برای خودنمایی می‌خواهید یا برای خدا است؟ اگر برای خدا می‌خواهید ارزشمند است اما اگر برای محبوبیت میان مردم باشد، حب لله نیست. حب نشانه ایمان است. مقام را برای چه دوست داری؟ لذا گاهی کنار آن دروغی می‌گویید، گاهی وعده بی‌جا می‌دهید تا به مقام برسید. چه کسانی دروغ‌ می‌گویند و ظاهرسازی می‌کنند تا به مقام برسند؟ کسانی که کارشان برای خدا نیست و حب لله ندارند. ما اگر بخواهیم تشخیص بدهیم خیلی راحت است که آیا پول را برای خدا می‌خواهیم یا نه؟ حب ما به پول، همسر، فرزند و هرچیزی که در دنیا است و به آن‌ها علاقه داریم آیا علاقه خدایی است یا شیطانی؟ علاقه ما از این دو حالت خارج نیست.

اگر حب برای خدا نباشد، حجاب‌های ظلمانی است اما حجاب‌های نورانی هم وجود دارد. مرحوم امام خمینی از چنین حجاب‌هایی یاد می‌کند. مگر می‌شود حجاب باشد و نورانی هم باشد؟ می‌شود انسان به دنبال کارهای خیر برود که به نظرش خیلی عالی است اما حجاب برای او است.

آیت‌الله بهجت (رحمه‌الله) وقتی وارد نجف شد با مرحوم استاد آیت‌الله سید علی قاضی آشنا شد. مرحوم آیت‌الله قاضی به مستحباتی مانند نماز شب، زیارت مسجد کوفه، اعتکاف و … توصیه می‌کرد. برخی از علمای مجتهد و فقیه نجف با آیت‌الله قاضی (رحمه‌الله) مخالف شدند؛ زیرا معتقد بودند که ایشان باعث می‌شود طلبه‌ها درس و بحث را کنار بگذارند. از این رو نسبت‌های ناروایی را به ایشان دادند و شهرتی پیدا شد که کسی اطراف آیت‌الله سید علی قاضی (رحمه‌الله) نرود. آیت‌الله بهجت (رحمه‌الله) خدمت آیت‌الله قاضی (رحمه‌الله) رفت و ایشان دریافت که آیت‌الله بهجت (رحمه‌الله) نفس مستعدی دارد؛ بنابراین او را پذیرفت و دستوراتی را به او داد. به پدر آیت‌الله بهجت (رحمه‌الله) که در فومن زندگی می‌کرد خبر دادند فرزندت در نجف به‌جای این‌که درس بخواند نزد سید علی قاضی رفته و صوفی شده است. پدرش نامه‌ای به او نوشت به این مضمون: شیخ محمدتقی، من مستحبات را بر تو حرام کردم و فقط باید واجبات را انجام دهی.

پس از رسیدن نامه، آن را خدمت آیت‌الله قاضی برد و کسب تکلیف کرد. آیت‌الله قاضی توصیه نمود که دستور پدر را اطاعت کند. آیت‌الله بهجت هم که به دنبال تهجّد و عبادت بود، آن‌ها را رها کرد و به دنبال درس رفت. چند سالی گذشت تا این‌که پدر آیت‌الله بهجت فوت کرد. خدمت آیت‌الله قاضی رفت و گفت: با فوت پدر زمان اجرای دستور هم تمام شده است؛ پس من در خدمت شما هستم تا به من دستور بدهید. شاگردان آیت‌الله قاضی همه اعتراف کردند این آقا با این‌که مستحبات را ترک کرده بود از همه ما که همیشه مشغول به مستحبات بودیم، جلوتر است. به همین دلیل بود که پس از فوت پدر، آیت‌الله بهجت پیشرفت سریعی داشت؛ زیرا امتثال امر پدر را کرده بود.

اگر پدر امر به ترک مستحب کرده اما شما می‌گویی: «می‌خواهم نماز شب بخوانم زیرا آن را دوست دارم هرچند پدرم نهی کرده باشد» این حجاب نورانی است. کارهای خوبی انجام می‌دهی اما همه به ضرر شما است زیرا پدر راضی به انجام آن نیست. مهم این است که بدانی چه کاری را باید در چه زمانی انجام دهی. مهم است که کارها برای خدا باشد. اگر حرف پدرت را برای خدا اطاعت کنی، خدا نیز به تو مقام می‌دهد. همان مقاماتی که می‌خواستی به وسیله نماز شب و سایر مستحبات به دست آوری با اطاعت از پدر و مادر، خداوند بهتر از آن را به تو می‌دهد اما به این‌ شرط که برای خدا حرف آن‌ها را اطاعت کنی.

من انسان‌هایی را دیده‌ام که به پدر و مادرشان رسیدگی نمی‌کنند اما ظواهرشان خیلی خوب و عالی است و انسان بر آن ظاهر غبطه می‌خورد. برو و کف پای پدر و مادرت را ببوس و تا زنده هستند به آن‌ها کمک کن. این از نماز شب و مستحبات مهم‌تر است و اطاعت از آن‌ها واجب است. گاهی اهم و مهم‌ها را درست نمی‌سنجیم؛ فکر می‌کنیم کاری عالی است اما واجب را رها کرده‌ایم. در روایات نقل شده که از پدر و مادر اطاعت کنید هرچند که کافر باشند.

مشکل ما این است که در مقامات دنیایی گرفتاریم؛ مقام دنیایی اگر برای خدا باشد درست است اما اگر برای خدا نباشد، وعده‌های دروغ داده می‌شود و ظاهرسازی می‌شود؛ زیرا برای خدا نیست بلکه برای خودمان است.



حضرت آیت‌الله محسن فقیهی دامت برکاته: پیامبر(ص)، اسوه اخلاق‌ مداران

, ,

ایام شهادت جانسوز پیامبر مکرم اسلام(ص)، اوقات مناسبی است برای اینکه انسان بیندیشد در اینکه آن حضرت چه اخلاق نیکویی داشت که خداوند متعال اینگونه در قرآن کریم تعبیر می‌فرماید که‌ای پیامبر، تو دارای اخلاق عظیم و بزرگی هستی.

در این روزها، در اخلاق عظیم پیامبر(ص)، بیندیشیم و تلاش کنیم خود را به آن متخلق سازیم.

آیت الله محسن فقیهی از علمای حوزه علمیه قم در یادداشتی به مناسبت شهادت جانسوز پیامبر مکرم اسلام(ص)، اخلاق نیک آن حضرت را رمز موفقیت رسالت آن حضرت دانسته و در ادامه، به شرح و تبیین یکی از توصیه‌های اخلاقی آن حضرت پرداخته‌ است که در ادامه می‌خوانید.

ایام شهادت جانسوز پیامبر مکرم اسلام(ص)، اوقات مناسبی است برای اینکه انسان بیندیشد در اینکه آن حضرت چه اخلاق نیکویی داشت که خداوند متعال اینگونه در قرآن کریم تعبیر می‌فرماید که‌ای پیامبر، تو دارای اخلاق عظیم و بزرگی هستی.

ویژگی‌های اخلاقی وجود مبارک رسول خاتم(ص) چه بوده است که خداوند متعال در جای دیگری از قرآن می‌فرماید: «لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ» یعنی اگر اخلاق تو با آن اعراب جاهلی قرار بود خشن باشد، هیچ کسی اطراف تو جمع نمی‌شد و به سخنانت گوش فرا نمی‌داد اما این خلق عظیم و اخلاق بسیار نیکویت بود که همه را پروانه‌وار دور تو جمع کرد. اصلاً رمز موفقیت رسالت تو ای پیامبر، در خلُق عظیم و اخلاق شایسته‌ات بود.

حال به مناسبت این روزها، چه خوب است که انسان اخلاق پیامبر(ص) را از لابلای آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع) مطالعه نماید و ابعاد مختلف آن را ببیند و تا جایی که می‌تواند خود را به آن اخلاق الهی متخلق سازد.

در این نوشتار به مناسبت اینکه قطره‌ای از اقیانوس اخلاق نیک و عظیم پیامبر(ص) را مطالعه کنیم و درباره آن بیندیشیم و زمینه تخلق به آن را در خود فراهم سازیم، یک روایت از آن وجود گرامی را نقل و کمی درباره آن تأمل کرده و توضیح می‌دهیم، به‌امید آن که بتوانیم خود را از رذائل اخلاقی دور کنیم و به ملکات اخلاقی بیاراییم.

پیامبر اکرم حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) در روایتی می‌فرماید: «لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّهٍ مِنَ الْکِبْر» یعنی هر کسی که ذرّه‌ای کبر و خودبرتربینی در وجودش باشد، هیچگاه وارد بهشت نخواهد شد.

این روایت می‌فرماید که اگر در قلب شما، ذره‌ای کبر باشد هر چند اظهار نکنید و فقط در قلب شما باشد و به عمل خارجی هم نرسد، وارد بهشت نمی‌شوید. یعنی شاید در ظاهر، انسانی متواضع باشید، ولی در فکر و قلب، خودتان خود را از دیگران بالاتر بدانید. اگر این طور باشد شما اهل بهشت نخواهید شد.

انسان باید این رذیله و روحیه شیطانی را از خود دور کند. همواره به خود بگوید: «من پست‌ترین و حقیرترین افراد این جهان هستم.» نه اینکه خود را بزرگ و دیگران را کوچک بشمارد.

طبق این روایت، کسی که ذره‌ای کبر و خود برتر بینی در وجودش باشد، هر چند در زبان و عمل اظهار نکند، حاضر نیست چیزی یاد بگیرد. دیگرانی که می‌خواهند او را نصیحت کنند، کوچک می‌داند و می‌گوید که فهم و درک من از او بهتر است.

چنین انسانی از خدا دور می‌شود و در تنهایی خود اسیر می‌شود. این را بدانیم که طبق روایات هیچ تنهایی، وحشتناکتر از کبر و خودبرتربینی نیست.

اگر کسی کبر داشته باشد، و خود را بزرگ بپندارد، خداوند او را در چشم مردم، کوچک خواهد کرد؛ هر چند توهم داشته باشد که خیلی بزرگ است: «من تکبر وضعه الله، فهو فی اعین الناس صغیر و فی نفسه کبیر».

حال که این بلا و آلودگی نفسانی را شناختیم و کمی از ضررهای آن و آثار سوء آن دانستیم، ببینیم علاج آن چیست؟ چگونه این کبر را هم از نیت و فکر و قلب و هم از عمل خود دور سازیم؟

معالجه این بیماری روحی، نیازمند دو بُعد علمی و عملی است. در جنبه علمی، باید هم به حقارت و پستی و ضعف خودمان و هم به عظمت خداوند متعال فکر و توجه کنیم.

مقداری بیندیشیم که انسان‌ها در ابعاد مختلف و گوناگون در نهایت ضعف هستند و کسالت‌ها، بیماری‌ها، فقر و بیچارگی هر روز انسان را تهدید می‌کند و او قدرت مقاومت ندارد و نابود می‌شود. آیه شریفه قرآن می‌فرماید: «خلق الانسان ضعیفا» یعنی واقعاً انسان از حیث جسم، بسیار ضعیف آفریده شده است. قوی‌ترین قدرت‌ها و افراد در مقابل یک حیوان کوچک، بسیار ضعیف و ناتوان هستند.

باید در این آیه زیاد بیندیشیم که فرمود: «أولم یر الانسان انا خلقناه من نطفه» یعنی چرا انسان در این مطلب نمی‌اندیشد که ریشه و منشأ وجودش یک ذره نطفه بد بو و نا چیز است. اگر انسان توجه به این مطلب پیدا کند، آیا اصلاً تصور بالاتر دیدن خود از دیگران برای او پیدا می‌شود؟

از طرف دیگر، باید در عظمت خداوند متعال هم بیندیشیم. هیچ قدرتی ما فوق قدرت ذات اقدس اله نیست. آسمان‌ها، سیاره‌ها، ماه و افلاک، کهکشان‌ها، اقیانوس‌ها و هر آنچه که بشر فقط مقداری از آن را تاکنون کشف کرده است، همه نشان از این دارد که خداوند متعال قدرت لایتناهی دارد و در برابر قدرت او، بقیه قدرت‌ها هیچ است. انسان وقتی به عظمت قدرت خدا توجه کند، به فرمایش‌امیرالمؤمنین(ع): «لَو فَکّروا فی عَظیمِ القُدرَهِ و جَسیمِ النِّعمَهِ لرَجَعوا إلی الطَّریقِ و خافوا عذابَ الحَریقِ» از معاصی از جمله کبر و خودبرتربینی دور می‌شود.

در بُعد عملی هم باید انسان تلاش کند رذیله کبر را از خود دور کند.

در این رابطه هم از کلمات پیامبر(ص) استمداد می‌کنیم. در روایتی آن حضرت می‌فرمایند: «إنه لیعجبنی أن یحمل الرجل الشئ فی یده یکون مهنّئاً لاهله یدفع به الکبر» نکته کلیدی که پبامبر(ص) در بعد مبارزه عملی با کبر و غرور مطرح فرمودند، انجام عمل متواضعانه است.

آن حضرت می‌فرمایند به راستی که برای من بسیار خوشایند و لذت بخش است که مرد با دستان خود چیزی را که برای خانواده‌اش تهیه کرده است ببرد و با این کار، کبر و خود برتربینی را از خود دور سازد.

یعنی از مهمترین راه‌های عملی برای از بین‌بردن صفت رذیله کبر، انجام کارهای متواضعانه در برابر چشم مردم است تا انسان، نفس خود را در معرض کوچکی در برابر دیگران قرار دهد و به او بفهماند که تو در مقابل این همه مخلوق خداوند که قابل شمارش نیست، ذره‌ای بیش محسوب نمی‌شوی.

پس در بعد علمی انسان باید دائماٌ در پستی خود و عظمت خداوند تأمل واندیشه کند و در جهت عملی هم برای از بین بردن کبر، بهترین راه، انجام کارهای متواضعانه در برابر مردم است، مانند حمل وسایل تهیه شده برای خانواده به دست خود نه تکلف و زحمت آن را به دوش دیگران انداختن و هم چنین سلام دادن به همه افراد از کوچک و بزرگ و فقیر و غنی و…

این بود تنها شرح یکی از احادیث اخلاقی پیامبر(ص) که خود از همه عامل‌تر به آن و اسوه تواضع در برابر همه مردمان بود. در هیچ مجلسی جای خاصی برای خود در نظر نمی‌گرفت؛ با فقرا و تهیدستان نشست و برخاست می‌کرد و غذا می‌خورد. در سلام کردن، هیچ کسی حتی کودکان نمی‌توانستند بر او سبقت بگیرند و دیگر اعمال متواضعانه حضرت که تمام انسان‌ها را شیفته خود کرده بود.

امید است با تأمل در اخلاق نیک آن اسوه بشریت و ممارست بر تخلق به آن ملکات فاضله، بتوانیم حیات طیبه را در جامعه اسلامی گسترش دهیم و جهانیان را به واسطه گسترش اخلاق نیک پیامبر رحمت(ص)، به سوی تعالیم جاودان اسلام عزیز، جذب نماییم.

خبر کامل را در خبرگزاری قدس بخوانید.



اخلاق ۲۳ ( حب اهل‌بیت علیهم‌السلام)

, ,

یکی از نشانه‌های ایمان این است که محبّ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) باشیم؛ زیرا ایشان الگوی ما هستند و در جامعه باید از اخلاق، رفتار و کردار آنان پیروی کنیم. فعل، تقریر و قولشان حجّت است. ما باید علاقه‌مند به آن‌ها باشیم.

امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: «لا یبلغ أحدکم حقیقه الایمان حتى یکون فیه ثلاث خصال حتى یکون الموت أحب إلیه من الحیاه، والفقر أحب إلیه من الغنى، والمرض أحب إلیه من الصحه. قلنا: ومن یکون کذلک؟ قال: کلکم ، ثم قال: أیما أحب إلى أحدکم یموت فی حبنا أو یعیش فی بغضنا؟ فقلت: نموت والله فی حبکم أحب إلینا. قال: وکذلک الفقر والغنى والمرض والصحه. قلت: إی والله».[۱] به حقیقت ایمان نمی‌رسید تا این‌که سه خصلت در شما وجود داشته باشد:

۱- «مرگ برای او بهتر از زندگی باشد». مرگ در این‌جا به معنای مرگ در راه خداوند است. این جوانانی که در جبهه‌ها و در سوریه شهید شدند، به حقیقت ایمان رسیده بودند. مرگ برای آن‌ها بهتر از زندگی ننگین بود، آن زندگی که زنده باشیم اما در کنار اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نباشد. مرگ ما باید حیات طیبه باشد، مرگ برای خدا باشد.

«فقر برای او بهتر از ثروت باشد». ثروت چیز خوبی است اما باید در کنار اهل‌بیت (علیهم‌السلام) باشد. اگر قرار باشد ثروتی داشته باشیم جدای از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) برای ما ارزشی ندارد. برخی می‌خواهند به هر قیمتی ثروت به دست آورند اما برخی پول را در راه ائمه (علیهم‌السلام) و برای پیشبرد اهداف ایشان می‌خواهند.

«بیماری برایش بهتر از سلامت باشد».

حاضرین تعجب کردند و از امام (علیه‌السلام) پرسیدند: چه کسی است (که این حقیقت ایمان را داشته باشد)؟ برای حاضرین پرسش بود که همه از مرگ، فقر و بیماری گریزان هستند، پس این حقیقت ایمان را چه کسی دارد؟

امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: «همه شما این‌گونه هستید». سپس حضرت فرمود: «کدام یک از شما دوست دارد که در راه محبّت ما کشته شود؟» آیا برای محبّت ما حاضر هستید که شهید شوید؟ اگر حاضر هستید پس حقیقت ایمان را دارید. معنای کلام امام این نیست که انسان به دنبال مرگ بیهوده باشد بلکه معنایش این است که اگر زمینه آن فراهم شد و اسلام نیاز پیدا کرد که من کشته شوم، حاضرم کشته شوم و جانم را فدای امامم و اسلام کنم. اگر این روحیه را دارید، حقیقت ایمان را هم دارید.

حاضرین گفتند: به خدا سوگند برای شما اهل‌بیت و اسلام حاضریم جانمان را فدا کنیم.

نکته مهم روایت این است که حب و علاقه به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نشانه ایمان است. این‌که توصیه به برگزاری مجالس برای ایشان شده برای این است که محبّت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را روزبه‌روز در دلمان زیاد کنیم. این محبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) گاهی به مرحله عشق می‌رسد و شما عاشق می‌شوید.

روزی شخصی به نام «حارثه» به خدمت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) رفت. حضرت فرمود: «کیف أصبحت یا حارثه؟» چگونه صبح کردی؟ (حالت چگونه است).

«قال: أصبحت یا رسول الله مؤمنا. حقا». گفت: من حقا ایمان دارم.

«قال إن لکل إیمان حقیقه فما حقیقه إیمانک؟» پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ایمان، حقیقت (و نشانه‌ای) دارد، نشانه ایمان تو چیست؟

«قال: عزفت نفسی عن الدنیا وأسهرت لیلی وأظمأت نهاری فکأنی بعرش ربی وقد قرب للحساب ، وکأنی بأهل الجنه فیها یتراودون وأهل النار فیها یعذبون». حارثه گفت: من دنیا را رها کرده‌ام و به دنیا توجهی ندارم، سحرها عبادت می‌کنم و روزها روزه می‌گیرم.

وقتی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) اوصاف متقین را فرمود، همام نقش بر زمین شد. این برای افرادی است که به مرحله عشق رسیده‌اند. درباره برخی از عاشقان امام حسین (علیه‌السلام) گفته شده که حاضر شدند حکومت جور دستشان را قطع کند اما به زیارت حضرت بروند. سال بعد دست دیگرش را داد تا بازهم به زیارت برود؛ این‌ها عشق دارند! ما نمی‌گوییم وظیفه شرعی داریم که این‌گونه باشیم اما برخی به این مرحله عشق رسیده‌اند. این مقام عالی است که انسان به مرحله عشق برسد.




اخلاق ۲۲(سوء ظن به خداوند)

, ,

تفکر و جهان‌بینی

یکی از نشانه‌های ایمان تفکرات و جهان‌بینی است که انسان دارد. شما جهان را چگونه می‌بینید؟ با اجتماع اطراف خود چگونه ارتباط برقرار می‌کنید؟ دید شما نسبت به خدا چیست؟ دید شما نسبت به جامعه چیست؟ دید و جهان‌بینی افراد با یکدیگر متفاوت است. دونفر در کنار هم زندگی می‌کنند اما جهان‌بینی آن‌ها متفاوت است.

مثلا در مسئله قضاوقدر و اتفاق‌هایی که در زندگی انسان رخ می‌دهد. گاهی انسان یا خانواده او به بیماری لاعلاجی دچار می‌شوند که خیلی دلیل آن مشخص نیست. گاهی زلزله‌ای می‌آید و خانه انسان تخریب می‌شود. این‌ها نمونه اتفاق‌هایی است که در زندگی برخی رخ می‌دهد و برخی نیز با آن‌ها مواجه نمی‌شوند. جهان‌بینی افراد در مواجهه با این حوادث متفاوت است. اگر قبلا نماز شب می‌خواندی آیا بعد از این حادثه، نماز شب را رها می‌کنی؟ آیا ارتباطت را با خدا بیشتر می‌کنی یا ارتباطت را کم‌تر می‌کنی یا اصلا قطع رابطه می‌کنی؟ افراد متفاوت هستند؛ برخی افراد با بروز بیماری و حادثه، نماز شب را بیشتر می‌کنند و عباداتشان را بهتر انجام می‌دهند. توجه این افراد به خدا بیشتر می‌شود. برخی افراد ارتباطشان کم می‌شود و پس از آن رویداد، نماز شب نمی‌خوانند. نماز می‌خوانند اما آن نماز همیشگی نیست. با خود می‌گوید: «چرا خدا با من این کار را کرد؟ چرا باید خانه من خراب شود؟ چرا باید من سرطان بگیرم؟» مدام چرا چرا می‌کند؛ این مربوط به تفکر ایمانی او و جهان‌بینی است که برای او حاصل شده است. برخی افراد با خدا قهر می‌کنند و اصلا نماز نمی‌خوانند.

این‌ها مراتب ایمان شخص را نشان می‌دهد. این حوادثی است که در اختیار انسان نیست. گاهی انسان عملی مرتکب می‌شود که باعث حادثه‌ای می‌شود اما گاهی در اختیار او نیست.

ایمان افراد اگر قوی باشد، ارتباطشان را با خدا زیاد می‌کنند؛ اکنون که سرطان گرفته، همیشه مشغول عبادت خداوند است و شکر او را به‌جا می‌آورد. برخی افراد هم هستند که در این‌گونه مشکلات، همیشه ناراحت هستند و بد می‌گویند.

امام سجاد (علیه‌السلام) فرمود: «اَللَّهُمَّ اِنَّکَ ابْتَلَیْتَنا فى اَرْزاقِنا بِسُوءِ الظَّنِّ، وَ فى اجالِنابِطُولِ الْاَمَلِ، حَتَّى الْتَمَسْنا اَرْزاقَکَ مِنْ عِنْدِ الْمَرْزُوقینَ».[۱] یکی از چیزهایی که در زندگی روزمره همه ما وجود دارد، روزی است. چرا روزی ما کم‌ است؟ چرا وضع مالی ما خراب است؟ چرا عده‌ای می‌دزند و می‌خورند و در خوشی هستند اما ما در بدهی و مشکلات زندگی می‌کنیم؟ این یکی از همان اتفاق‌های دنیا است که ممکن است تلاش بسیاری کنید اما روزی زیاد نیست و محدود است. امام سجاد (علیه‌السلام) فرمود: ما به خدا سوء ظن داریم.

سوء ظنع اخلاق بدی است. همه مردم، خوب، عالی، شریف، مؤمن و متدیّن هستند مگر این‌که یقین داشته باشید که کسی ایمان ندارد یا مشکل دیگری دارد. ما باید نسبت به مردم، حسن ظن داشته باشیم. از همه مهم‌تر این است که نسبت به خدای خود حسن ظن داشته باشیم. اگر خدایی داریم که با او ارتباط داریم، ما را خلق کرده و تمام این نعمت‌ها را در اختیار ما قرار داده است باید به او حسن ظن داشته باشیم. افراد بسیاری چشم ندارند اما ما سالم هستیم. عده‌ای گوش ندارند و الحمدلله ما گوش سالم داریم. عده‌ای زبان ندارند اما خدا را شکر ما زبان سالمی داریم. بدن سالم ما از الطاف الهی است. سری به بیمارستان‌ها بزنید و ببینید که چه خبر است. ما باید به الطاف خداوند توجه داشته باشیم و حسن ظن به او داشته باشیم.

آیا خداوند روزی ما را محدود و کم می‌کند؟ اگر توجه کنید متوجه می‌شوید که این سوء ظن به خداوند است. امام سجاد (علیه‌السلام) می‌فرماید: نسبت به روزی خود به خداوند سوء ظن نداشته باشید.

مسئله بعدی آرزوی عمر طولانی است. در این آرزو نباید به خداوند سوء ظن داشت. خداوند هم دوست دارد که ما عمر طولانی داشته باشیم. باید جهان‌بینی خود را تغییر دهید و برای زندگی، روزی و سلامتی خود، تلاش کنید ﴿لَیسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾.[۲] برای سلامتی خود تلاش کنید، به طبیب و متخصص مراجعه کنید، دارو مصرف کنید و واکسن بزنید. وظیفه شرعی هر انسانی است که برای سلامتی خود تلاش کند. برای رزق و روزی هم باید تلاش کنید اما اگر تلاش کردید و روزی یا سلامتی حاصل نشد، در برابر این پیش‌آمد چه رفتاری خواهید داشت؟ آیا خداوند را مقصّر می‌دانید؟ این سوء ظن به خداوند است.

امام سجاد (علیه‌السلام) فرمود: «وَهَبْ لَنا یَقیناً صادِقاً تَکْفینا بِهِ مِنْ مَؤُونَهِ الطَّلَبِ»؛[۳] خدایا! یقین و ایمانی به ما بده که برای ما کافی باشد و سراغ این و آن نرویم.

انسان باید تلاش خود را بکند اما هرچیزی اندازه دارد. این‌که خود را به‌گونه‌ای ناراحت کند که از غصه این‌که چرا من ثروت ندارم، خوابش نبرد،‌ نشانه سوء ظن به خداوند است. باید آرامش داشت و برای رزق و سلامتی تلاش نمود. کسی که آرامش ندارد و به خداوند سوء ظن دارد، نشانه ایمان ضعیف است؛ مثل کسانی که نسبت به آینده نگرانی بیش‌ از حد دارند. بچه‌دار نمی‌شود چون از مخارج مالی او می‌ترسد. آن خدایی که در دل سنگ‌ها، حیوانات را غذا می‌دهد، زندگی انسان‌ها را هم اداره می‌کند. بچه‌دار نشدن از ترس نداری، سوء ظن به خداوند است.

قضا و قدر

معنای «قضا و قدر» مانند تعبیر «مسکین و فقیر» است که گفته می‌شود: «اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا». وقتی می گویند: «فقیر و مسکین» معنای این‌ دو فرق می‌کند؛ فقیر کسی است که مالی ندارد اما مسکین کسی است که ندارد و علاوه بر نداری، مشکل دیگری مثل نقص عضوی هم دارد و وضعش بدتر از فقیر است. اما اگر این دو واژه جدای از هم استعمال شوند، معنای آن‌ها یکی است؛ مثلا وقتی می‌گویند به مسکین خمس بدهید یا می‌گویند به فقیر خمس بدهید، معنای آن‌ها یکی است. حال اگر قضا و قدر با هم ذکر شد، معنای آن فرق می‌کند اما اگر جدا ذکر شد، می‌تواند یک معنا داشته باشد.

اگر اراده قطعی خداوند بر چیزی باشد به آن قضای الهی گفته می‌شود اما اگر اراده حتمی نیست و مثلا حادثه یا بیماری با صدقه دفع می‌شود، این قدر الهی است.

رابطه قضا و قدر با جبر

اگر قضا و قدر الهی در این که من بیمار یا فقیر باشم، من در مقابل این قضا و قدر می‌توانم چه کاری کنم؟ اگر گفته می‌شود که شب‌های قدر، بسیار دعا کنید و از خداوند بخواهید که تقدیر شما خوب باشد، برای این است که خداوند متعال در تنظیم تقدیر، اراده انسان را جزء قضا و قدر الهی قرار داده است. معنایش این است که انسان مختار است و اراده دارد و با اراده خود، هر کاری را که بخواهد انجام می‌دهد، خواه خوب باشد یا بد ﴿إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا﴾.[۴] راه باز است و قضا و قدر الهی در این است که ما به اراده خود تصمیم بگیریم. قضا و قدر الهی در این نیست که ما فقط یک مسیر را دنبال کنیم مثلا فقط خوب باشیم یا فقط بد باشیم بلکه قضا و قدر الهی بر این است که انسان، مختار باشد و اراده داشته باشد و با اراده خودش هرکاری را انجام دهد. قضا و قدر الهی، اراده را از ما سلب نکرده است. برخی گمان می‌کنند که با قضا و قدر الهی اراده انسان سلب شده و هرچه برای او نوشته شده، اتفاق می‌افتد. اراده انسان برای انجام کارها قضا، برنامه و دستور خداوند است.

قضا و قدر الهی در عرض اراده انسان نیست بلکه در طول آن است. هر کاری که در خارج واقع می‌شود، انسان مباشر آن کار است. با تحقق کار بد، شما مباشر آن هستید و از این رو مجازات می‌شوید و اگر کار خیری محقق شود، جزای خیر به شما می‌دهند. با وجود این، خداوند شما را خلق کرده است و به شما قدرت و اراده داده است. تمام قدرت‌های شما از طرف خداوند است. این‌که می‌گوییم: «خداوند فعّال ما یشاء» است از این رو است که خداوند، ما را خلق کرده و به ما قدرت داده است.



پیام تشکّر حضرت آیت اللّه محسن فقیهی دامت برکاته از ملّت شریف عراق

,

حضرت آیت الله محسن فقیهی دام ظله از علمای حوزه علمیه قم با صدور پیامی خطاب به مردم عراق، از حضور هر ساله و پذیرایی مخلصانه آنان از عزاداران حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در مراسم عظیم اربعین، تقدیر و تشکّر کرد.
ترجمه این پیام به شرح ذیل است:

بسم اللّه الرحمن الرحیم

و من یعظّم شعائر الله فانّها من تقوی القلوب

ملّت شریف، ولایتمدار و مهمان‌نواز عراق

شیفتگان و دلدادگان مخلص حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام

سلام و تحیات و برکات الهی بر شما باد

حضور هر ساله شما عزاداران حضرت سید الشهدا علیه السلام در مراسم اربعین سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه‌السلام و پذیرایی بی نظیر و خالصانه شما سخاوتمندان از میلیون ها زائر و عزادار آن حضرت، دنیا را شگفت زده کرده است.

این فداکاری و از خودگذشتگی‌تان در راه اهل بیت علیهم‌السلام، نشان از شدّت مودّت شما نسبت به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام و آمادگی برای ایثار جان و مال جهت حفظ شعائر الهی دارد؛ این نعمت و توفیق گوارای وجودتان باد

حقیر که امسال توفیق داشتم از نزدیک شاهد این شکوه و عظمت بوده و خادم کوچکی برای زوّار عزیز باشم، واقعاً در مقابل بزرگواری و کرامت شما احساس شرمساری می‌کنم. از جانب خود و ملّت ولایی و شریف ایران، دست یکایک شما را می‌بوسم و جبین شکر به درگاه الهی می‌سایم و خداوند را بر وجود چنین برادران و خواهران ولایتمدار و شریفی شکر می‌کنم.

به یقین کشور برادر و ولایتمدار عراق به برکت این خدمات خالصانه و نیز تبعیت از مرجعیت اعلای حضرت آیت الله العظمی آقای سیستانی دامت برکاته، روز به روز پیروزتر و سربلندتر خواهد شد.

از پروردگار متعال عاجزانه و متضرعانه مسألت دارم که این خدمات و سخاوت‌های شما را به بهترین وجه قبول فرماید و بالاترین پاداش‌ها را به شما عطا نماید و ما را در ثواب فداکاری و ایثاری که کردید شریک نماید؛ فیا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما

محسن فقیهی
۲۱ صفر المظفر ۱۴۴۵

 

متن عربی این خبر:

 

وفقا لما أفادته وکاله أهل البیت (ع) للأنباء ــ أبنا ــ رساله شکر آیه الله الشیخ محسن الفقیهی دامت برکاته إلى الشعب العراقی العظیم.
 بسم الله الرحمن الرحیم

(ومن یعظّم شعائر الله فإنّها من تقوى القلوب)

الشعب العراقی العظیم الموالی المضیاف، یا عشّاق الإمام الحسین المخلصون

السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

إنّ الملایین فی العالم منبهرون بتفانیکم فی خدمه زوّار سیّد الشهداء الإمام الحسین علیه السلام وضیافتکم وکرمکم المنقطع النظیر وإخلاصکم الکبیر فی خدمه الملایین من الزائرین.

هذا التفانی والإخلاص والإیثار فی سبیل إحیاء ذکر أهل البیت علیهم السلام لشاهد کبیر على شدّه محبّتکم ومودّتکم لأهل بیت العصمه والطهاره علیهم السلام وبرهان على الإستعداد للتضحیه بالنفس والمال بهدف حفظ الشعائر الإلهیه؛ فهنیئاً لکم هذه النعمه وهذا التوفیق.

توفّقت هذه السنه لمشاهده هذه العظمه عن قرب کخادم صغیر للزوّار الأعزّاء، وکلّی حیاء وغبطه أمام کرمکم الفرید.

اقبّل أیادی کلّ فرد منکم أصاله عن نفسی ونیابه عن الشعب الإیرانی الشریف والموالی، شاکراً الله العلیّ القدیر على وجود أمثال هؤلاء الأخوه والأخوات الموالین الکرماء.

بلا شکّ سینعم العراق الشقیق بمزید من الرفعه والکرامه ببرکه هذه الخدمات الجلیله وإطاعه المرجعیه الشریفه المتمثّله بالمرجع الأعلى آیه الله العظمى السید السیستانی دام ظلّه الوارف.

أتذرّع إلى البارئ تبارک وتعالى وأتوسّل إلیه أن یتقبّل منکم هذه الخدمه بأحسن وجه وأشرف الجزاء وجزیل الثواب، وأن یشرکنا معکم فی هذا الثواب؛ فیا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً.

محسن الفقیهی

٢١ صفر المظفر ١۴۴۵


آیت الله فقیهی در گفت وگو با شفقنا: شکوه اربعین حاصل اراده الهی برای نشان‌دادن پیروزی نهایی موحّدان است/ نویسندگان و وعاظ، پیام‌های اربعین را برای همگان تبیین کنند 

,

آیت الله فقیهی در گفت وگو با شفقنا: شکوه اربعین حاصل اراده الهی برای نشان‌دادن پیروزی نهایی موحّدان است/ نویسندگان و وعاظ، پیام‌های اربعین را برای همگان تبیین کنند

شفقنا- استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه توجه به پیام‌های اربعین را بسیار ضروری و لازم برشمرد و نویسندگان و وعّاظ را به تبیین این اهداف فراخواند.

آیت الله محسن فقیهی در گفت وگو با شفقنا با اشاره به حضور چند میلیونی عزاداران در اربعین، اظهار کرد: این امر، عادی و طبیعی نیست و به یقین، عنایات غیبی و الهی پشت آن است. هیچ دولت و حکومت و پول و مقامی نمی‌تواند چنین جمعیتی را با این همه سختی و دشواری، گرد هم بیاورد؛ آن هم نه برای هدف مادی؛ بلکه برای یک امر معنوی و دینی.

وی با بیان اینکه وقوع یک مبارزه بین دو جبهه که یکی به ظاهر در اقلیت از نظر عِدّه و عُدّه و دیگری در اوج نیرو و تجهیزات بود، آن هم در فضایی که رسانه‌های امروزی نبود تا این مظلومیت را مخابره کنند، افزود: واقعاً چطور ممکن است که این واقعه در سانسور خبری آن روز و با عدم امکانات رسانه‌ای از ناحیه طرف حق و مظلوم آن، بعد از هزار و اندی سال، این چنین در تمام جهان منتشر شود و همه بر مظلومیت گروه حق عزاداری کنند و ظالمان پر عِدّه و عُدّه آن روز را لعن و نفرین نمایند. آیا چیزی جز اراده و مشیت الهی، پشت این جهانی‌شدن می‌توان تصوّر کرد؟!

عضو جامعه مدرسین فهم و تأمّل در پیام‌های این عظمت را بسیار مهم و ضروری دانسته و بیان کرد: وقتی یقین داریم که اراده الهی این واقعه و عظمت را به وجود آورده است باید پیام‌های آن را دریافت کنیم و در مسیر زندگی و سلوک فردی و اجتماعی خود آن را بکار ببریم. اوّلین پیام این عظمت، پیام پیروزی توحیدیان است. این سنّت الهی از آغاز خلقت تاکنون بوده که موحّدان و خداپرستان و حقیقت‌طلبان گرچه با چشم ظاهربین، شکست بخورند؛ لیکن در واقع و در نهایت، پیروز و سرافراز خواهند شد. کسی که بر خدا تکیه دارد و از صمیم جان «حسبنا الله و نعم الوکیل» می‌گوید، شکست نخواهد خورد.

وی اضافه کرد: اگر عدد نیروی یک لشکر از صد نفر نگذرد ولی عدد لشکر مقابل ده ها هزار نفر باشد، لیکن طرف اقلیت، تکیه بر خدای عالم داشته باشد و برای او وارد مبارزه شود، ذات اقدس اله، آن اقلیت را بالا خواهد برد و پیروز نهایی خواهد نمود. شکوه اربعین حاصل اراده الهی برای نشان‌دادن پیروزی نهایی موحّدان است. باید این را بدانیم که اگر ما و اجتماع ما در زمان خود برای خدا کار کند، برای خدا قیام کند، برای احیای امر دین، تلاش نماید، خداوند عزّت و عظمتی به او خواهد بخشید که اگر تمام دنیا برای مقابله با آن جمع شوند نخواهند توانست خدشه‌ای وارد سازند.

آیت الله فقیهی در ادامه، ایثار و از خودگذشتگی و از مال گذشتگی و جان گذشتگی را پیام دیگر اربعین عنوان کرد و گفت: پذیرایی و خدمت به این سیل جمعیت چند میلیونی، توسط مردم شریف عراق و میدان‌آوردن هر آنچه در زندگی دارند، پیام بزرگی است که باید آن را درک کرد. خداوند متعال اینگونه در قلوب مردم برای خدمت به زوار حبیب خودش حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تصرف می‌نماید و به انگشت مشیت خویش، همه را به تجلیل و تعظیم این واقعه عظیم هدایت می‌کند.

استاد برجسته دروس خارج حوزه علمیه قم ضمن اشاره به شرکت عزاداران از همه ملیت‌ها و قومیت‌ها در این راهپیمایی عظیم، پیام مساوات و برادری را از مهمترین پیام‌های اربعین دانست و اضافه کرد: اینکه پیامبر صلوات الله علیه و آله از ابتدا تأکید بر این امر داشتند که هیچ فضیلتی نه عرب بر عجم دارد و نه بر عکس، و هیچ برتری سیاه بر سفید یا ثروتمند بر فقیر ندارد؛ بلکه تنها چیزی که ملاک برتری است تقواست، مسأله بسیار مهمی است که اربعین، تجلّی‌گاه این مطلب است. از همه قومیت‌ها، سیاه و سفید، فقیر و ثروتمند، عرب و عجم در کنار هم به سمت یک هدف پیش می‌روند، بدون فخرفروشی، خود بینی و تبعیض نژادی یا مقامی. این پیام هم باید در همه ابعاد سلوک فردی و اجتماعی ما ساری و جاری شود.

آیت الله فقیهی متفکّران و اندیشمندان را به تأمل در پیام های اربعین فراخواند و از نویسندگان و وعاظ خواستند تا پیام‌های این تجلّیگاه اراده الهی یعنی اربعین را، به خوبی تبیین کنند تا جامعه ما با آگاهی از آن و دانستن آثار عظیمش، خود را ملتزم به آن نماید و در نتیجه، عزت و عظمت و سعادت الهی و جاودان نصیبش گردد.



آیت الله محسن فقیهی در نامه‌ای به مناسبت هفته دولت

,

آیت الله محسن فقیهی در نامه‌ای به مناسبت هفته دولت:

🔹دولت محترم با رفع نگرانی‌های مقام معظم رهبری در حلّ مشکلات معیشتی از جمله گرانی مسکن و اجاره بها، قدردان حمایت و تمجیدهای معظم له باشد.

🔹حضرت آیت اللّه محسن فقیهی دامت برکاته از علمای قم و عضو جامعه مدرّسین، به مناسبت هفته دولت، در نامه‌ای خطاب به دولت محترم با تقدیر از اقدامات زیربنایی، خواستار قدردانی بیشتر از حمایت‌های مقام معظم رهبری و حلّ مشکلات معیشتی مردم شد.
متن نامه معظّم له بشرح ذیل است:

بسمه تعالی

باعرض تسلیت ایام اربعین حسینی علیه‌السلام، و گرامیداشت هفته دولت و با مسئلت مزید توفیقات برای دولت محترم و تقدیر از اقدامات و کارهای زیربنایی انجام‌شده در این مدّت، با توجه به بیانات حکیمانه امروز رهبری بزرگوار انقلاب دامت برکاته در دیدار با هیئت دولت، نکاتی چند را خدمت مسئولان محترم تقدیم می‌نمایم.

حمایت و تمجید مقام معظم رهبری از فعالیت‌های خوب دولت، علاوه بر اینکه موجب افتخار برای این عزیزان است؛ مسئولیت را بسیار سنگین‌تر نموده و همه باید قدردان این حمایت‌ها و تمجیدها باشیم و بهترین قدردانی، رفع نگرانی و دغدغه‌های ایشان است.

امیدوارم نکات مهمّی که توسط مقام معظم رهبری در باب لزوم استقرار عدالت، کاهش فاصله طبقاتی، ثبات بازار، ثبات نرخ ارز، رشد تولید، رفع گرانی مستأصل‌کننده مسکن و اجاره بها، کاهش تورّم به‌ویژه در مواد غذایی، عملیاتی‌شدن تفاهم‌نامه‌ها و سندهای همکاری بین المللی مطرح گردید، و درخواست جدّی علما و حوزه‌های علمیه از دولت پر کار و فعّال همین مطالب است، به زودی رفع شود و از آلام و دشواری‌هایی که مردم عزیز ما در این زمینه‌ها متحمّل می‌شوند کاسته گردد.

قطعاً خدمت خالصانه به ملّت شریف ایران، مرضیّ خداوند متعال و موجب جلب رضایت حضرت ولیّ‌عصر ارواح العالمین له الفداء خواهد شد. ادام الله توفیقاتکم

والسلام علیکم و رحمه الله
محسن فقیهی
۸ شهریور ۱۴۰۲



آیت‌الله شیخ محسن فقیهی دامت برکاته: نهضت جهانی کربلا، ثمره مقام یقین حضرت سیدالشهدا(ع) و اصحاب باوفای آن حضرت(ع) است

, ,

امام رضا(ع) در روایتی، یقین را بالاترین درجات انسان می‌داند و می‌فرماید: «لَم یُقسَمْ بَینَ العِبادِ شیءٌ أقَلُّ مِن الیَقینِ» درباره این روایت توضیحاتی بفرمایید.

روایتی که قسمتی از آن را نقل کردید، حدیث شریفی است که ثقه‌الاسلام مرحوم کلینی(ره) در کتاب گرانسنگ کافی نقل می‌کند که امام هشتم علی بن موسی‌الرضا(ع) فرمودند: «الإیمانُ فَوقَ الإسلامِ بدَرَجَه، و التَّقوی فَوقَ الإیمانِ بدَرَجه، و الیَقینُ فَوقَ التَّقوی بدَرَجَهٍ، و لَم یُقسَمْ بَینَ العِبادِ شیءٌ أقَلُّ مِن الیَقین». این روایت، شاه کلید سعادت ابدی انسان را نشان می‌دهد و می‌تواند راه‌گشای امور مادی و معنوی انسان شود.

امام رضا(ع) در این روایت ارزشمند، با مقایسه اسلام، ‌ایمان، تقوا و یقین، بالاترین درجه یک انسان را معرفی می‌فرماید و یقین را عالی‌ترین درجه او می‌شمارد که انسان می‌تواند به آن نائل شود.

چرا در روایات اهل بیت(ع) این‌قدر به مقام یقین اهمیت داده شده است؟

از موضوعاتی که در اخلاق و سلوک، تأثیر بسیاری دارد و ثمره‌های فراوانی از آن حاصل می‌شود، یقین است. براساس آیات و روایات، یقین بالاترین مرحله‌ای است که انسان در مسیر تکامل به آن می‌رسد. برمبنای این روایت شریف، انسان اگر به درجه اسلام برسد، نخستین مرحله را طی کرده، اگر ‌ایمان بیاورد، در مرحله دوم قرار گرفته و چنانچه تقوا پیشه کند، مرحله سوم را کسب کرده و آخرین و کامل‌ترین مرحله که پس از تقوا پیش می‌آید، یقین است. البته رسیدن به یقین، به زبان، بسیار آسان و سهل است اما در عمل، خیلی مشکل و دشوار است. اصلاً هدف عبادت، یقین است. خداوند متعال می‌فرماید: «وَ اعبُد رَبَّکَ حَتّی یَأتیکَ الیَقینُ» یعنی تمام عبادات برای این است که یقین حاصل شود. همه نماز و روزه و خمس و زکات و دیگر اعمال عبادی انسان، به هدف کسب یقین است.

قطعاً دانستن فواید یقین، موجب ایجاد انگیزه و تمایل برای کسب آن در انسان می‌شود. مختصری از این فایده‌ها بفرمایید.

وقتی انسان به مرحله یقین برسد، آثار و فوایدی برای او نمایان می‌شود. از جمله آن آثار این است که دیگر برایش مهم نیست دنیا در دست چه کسی است و اگر این‌طور شد، حسادت‌ها، چشم و همچشمی‌ها و رقابت‌های مادی کنار می‌رود. امام باقر(ع) در پاسخ این پرسش که ارزشمندترین مردم چه کسی است، فرمودند: «مَن لا یُبالِی فی یَدِ مَن کانتِ الدنیا» یعنی باارزش‌ترین مردمان، آن کسی است که برایش اهمیت نداشته باشد دنیا، مادیات، خانه، ماشین، پول و سرمایه در دست کیست. انسان اگر به مقام یقین برسد، این رتبه و درجه را کسب می‌کند. با رسیدن به این مقام، انسان آرامشی وصف‌نشدنی پیدا می‌کند که نمی‌توان بها و ارزشی برای آن قائل شد. این اضطراب‌ها و استرس‌هایی که الان بین مردم و در جامعه دیده می‌شود، همه محصول نبود یقین است. اگر یقین بیاید، نه تنها مادیات در چشم انسان، حقیر می‌شود و قناعت و رضایت سرتاسر وجود انسان را فرا می‌گیرد، بلکه دیگر از مرگ هم نمی‌هراسد و حاضر می‌‍‌شود جانش را هم در راه خدا فدا کند. منتظر نمی‌ماند مرگ به سراغ او بیاید، بلکه او با استقبال به سمت آن می‌رود و بهترین نوع مرگ، یعنی شهادت را طلب می‌کند.

‌به طور نمونه ببینید امیرالمؤمنین(ع) آن نمونه کامل یقین، چطور به استقبال شهادت می‌رود و آن را در آغوش می‌گیرد: «وَالله ِلاَبنُ أبی‌طالِبٍ آنَسُ بِالمَوتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدیِ اُمِّه» به خدا سوگند که پسر ابوطالب با مرگ مأنوس‌تر است تا کودک به پستان مادرش. یا حضرت قاسم بن الحسن(ع) در واقعه عاشورا، استقبال از مرگ و شهادت را چطور توصیف می‌فرماید: «أَحلی مِنَ العَسَل». نزد اهل یقین، این قدر مرگ و لقای الهی شیرین می‌شود که هیچ نگرانی و اضطرابی از نزدیک‌شدن آن ندارد. اصلاً واقعه عاشورا و نهضت کربلا، ثمره یقین حضرت سیدالشهدا(ع) و اصحاب با وفای آن حضرت(ع) است. یعنی این یقین توانست آن واقعه را رقم بزند. عاشورا، تجلی‌گاه مقام یقین است.

بهترین درسی که این روزها می‌توانیم از نهضت عظیم کربلا بگیریم، درس یقین است. آثار یقین، ثمرات یقین و لذت یقین‌داشتن و آسایش و رضایتی که از آن برای انسان فراهم می‌شود را از لحظه لحظه قیام عاشورا مطالعه و در آن تأمل کرده و در کسب آن تلاش کنیم.
 

 انسان از کجا متوجه شود به این مقام رسیده است؟

پاسخ این پرسش را خود امام رضا(ع) داده و در پاسخ کسی که از معنای یقین پرسیده، فرموده: «التَّوکُّلُ علَی اللّه، و التَّسلیمُ لله، و الرِّضا بِقَضاءِ الله، و التَّفْویضُ إلی الله». حضرت می‌فرمایند اگر توکل به خداوند برایت پیدا شد، اگر تسلیم امر خدا بودی، اگر به قضا و حکم الهی رضایت قلبی داشتی و اگر طوری شدی که امور را به خداوند واگذار کردی، این‌ها نشانه این است که مقام یقین را کسب کرده‌ای.

راه رسیدن به این مقام آرام‌بخش و نجات‌بخش چیست؟

همان‌طور که در حدیث شریف، از زبان مبارک امام رضا(ع) بیان شده، نخستین مرحله، «اسلام» است که انسان باید با مطالعه، تحقیق، تفکر و تأمل، اصول اسلام از توحید، نبوت، امامت، عدل و معاد را پذیرا شود. مرحله بعد یعنی «ایمان» این است که از مرحله زبان بگذرد و به قلب و عمل به ارکان سرایت کند، یعنی انسان در قلبش هم خدا را باور کند و براساس همین عقیده، اعمالش را انجام دهد. مرحله بعد که مرحله بالاتر از ‌ایمان است، مقام «متقین» است. یعنی انسان علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات، مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات و توقف در شبهات هم شود. این درجه، درجه والایی است ولی باز هم مقدمه مقام یقین است. اگر انسان تقوا را پیشه خود کند و برای او ملکه شود، کم‌کم به مقام یقین می‌رسد. انسان باید با عزم جدی و مشارطه و مراقبه، این مراحل را گام به گام طی کند تا به آرامش در دنیا و سعادت ابدی نائل شود.

این خبر را در خبرگزاری قدس مشاهده بفرمایید.



پیام آیت الله محسن فقیهی دام ظله به‌مناسبت ارتحال حجت‌ الإسلام والمسلمین مؤیدی ره

,

بسمه تعالى

ارتحال روحانی متّقی و مردمی، دانشمند متواضع، حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ علی مویدی رحمه الله علیه، موجب تاسف و تاثر گردید؛
انا لله و انا الیه راجعون
آن روحانی خدوم، عمر با برکت خویش را در راه فراگیری علوم آل محمد علیهم‌السلام صرف کرد و در مسیر خدمت به دین و مردم، از هیچ کوششی دریغ نورزید.
حقیر این ضایعه اسفناک را خدمت اساتید و طلاب محترم مخصوصاً حوزه علمیه بابل، شاگردان و علاقه‌مندان ایشان و بیت مکرّمشان تسلیت عرض نموده؛ رضوان الهی برای آن فقید سعید و صبر جمیل و اجر جزیل برای بازماندگان مسئلت دارم.

۱۲ صفر ۱۴۴۵
محسن فقیهی



آیت الله محسن فقیهی: بیشتر روایات پیاده روی اربعین در کامل الزیارات آمده است/ برای رسیدن به اقتضای عمل صالح باید از آن مراقبت کرد

, ,

حوزه/ استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: باید دانست برای رسیدن به اقتضای عمل صالح از آن مراقبت کرد و آداب و شرایط آن عمل را به خوبی رعایت کنیم. مثلاً برای رسیدن به برکات مادی و معنوی زیارت اربعین می بایست مراقبت کرد که در این مسیر از غیبت کردن، دروغ گفتن، افترا زدن به دیگران، نگاه به نامحرم و سایر گناهان اجتناب شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، آیت الله محسن فقیهی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سری برنامه های «رادیو پاسخ» وابسته به مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه که با موضوع پاسخ به شبهات اربعین تولید شده و این روزها در حال پخش است، به بررسی «تعظیم شعائر حسینی با رویکرد فقهی» پرداخت و گفت: یکی از سنت هایی که عاشقان آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام از گذشته های دور بر پا داشته اند، مسئله پیاده روی اربعین بوده است؛ این سیره از زمان شهادت آن حضرت توسط جابر بنا نهاده شد و تاکنون نیز ادامه داشته است.

پیاده روی اربعین بنای عقلایی دارد

وی ادامه داد: مسئله پیاده روی اربعین از جهت فقهی بر پایه ادله اربعه یا ادله خمسه که بنای عقلا هم می باشد، می توانیم مورد تمسک قرار دهیم. دلیل اول ما روایاتی است به صورت عام و دال بر اینکه زیارت آقا امام حسین(ع) فضیلت دارد. روایات ما در این مباحث به صورت متواتر نیز می باشد و آنچنان از این قبیل روایات در کتب معتبر داریم که چندان نیازی به بررسی سندی آن ها احساس نمی شود؛ هرچند که ما بررسی سندی آن ها را هم انجام می دهیم.

روایات اربعین از نوع ادلّه سنن است

آیت الله فقیهی با اشاره به اینکه روایات مرتبط با مسئله اربعین از نوع ادله سنن و مربوط به اعمال مستحب است، اظهار کرد: در مورد ادله سنن اصل تسامح را داریم و بنا بر این اصل در مورد مسائل مستحب نیاز به بررسی سند روایات نیست.

وی افزود: از طرف دیگر بیشتر روایات مربوط به اربعین حسینی در کامل الزیارات آمده و از نظر علما کتاب کامل الزیارات از بهترین کتب حدیثی بوده و نیاز چندانی به بررسی سندی ندارد.

استاد درس خارج حوزه ضمن پرداختن به برخی از روایات مرتبط با مسئله اربعین خاطرنشان کرد: امام باقر علیه السلام در یکی از این روایات می فرماید: مُرُوا شِیعَتَنَا بِزِیَارَهِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَإِنَّ إِتْیَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ یُقِرُّ لَهُ بِالْإِمَامَهِ مِنَ اللَّهِ؛ این یک روایت عام بوده که در صفحه ۱۲۱ کامل الزیارات آمده است. این روایات دلالت بر وجوب زیارت امام حسین علیه السلام در اربعین دارد؛ اما با جمع بستن آن با سایر روایات به استحباب مؤکّد در مورد این مسئله می رسیم.

امام صادق(ع):زیارت حسین(ع) بر مردان و زنان واجب است

وی گفت: در روایتی دیگر که از جانب امام صادق علیه السلام بیان شده است، داریم که ایشان به امّ سعید فرمود: آیا قبر امام حسین را زیارت می کنید؟ امّ سعید گفت: بله. آنجا بود که حضرت امام صادق(ع) فرمود: زُورِیهِ فَإِنَّ زِیَارَهَ الْحُسَیْنِ وَاجِبَهٌ عَلَی الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ؛ زیارت حسین(ع) بر مردان و زنان واجب است. این روایت نیز در کتاب کامل الزیارات صفحه ۱۲۲ آمده است و بر وجوب زیارت آقا اباعبدالله الحسین(ع) هم برای آقایان و هم برای خانم ها دلالت دارد.

آیت الله فقیهی یادآور شد: امام صادق علیه السلام در روایتی دیگر که در کتاب کامل الزیارات آمده است، می فرماید: لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ حَجَّ دَهْرَهُ ثُمَّ لَمْ یَـزُرِالْحُسَـیْن بْنَ عَلِیٍّ علیه السلام لَکانَ تارِکا حَقّا مِنْ حُقُوقِ رَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله لِأنَّ حَقَّ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَریضَهٌ مِنَ اللّه تَعـالی، واجِبَـهٌ عَـلی کُلِّ مُسْـلِمٍ؛ اگر یکی از شما تمـام عمرش را احرام حج بندد، امّا امام حسین علیه السلام را زیـارت نکند، هر آینه حقّی از حقوق رسول خدا صلی الله علیه و آله را ترک کرده است چرا که حق حسین علیه السلام فریضـه ای است الهی و بر هر مسلمانی واجب و لازم است.

وی تصریح کرد: امام صادق(ع) در روایتی دیگر می فرماید: مَنْ أَتَی قَبْرَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ وَصَلَنَا وَ حَرُمَتْ غِیبَتُهُ وَ حَرُمَ لَحْمُهُ عَلَی اَلنَّارِ وَ أَعْطَاهُ اَللَّهُ بِکُلِّ دِرْهَمٍ أَنْفَقَهُ عَشَرَهَ أَلْفِ مَدِینَهٍ لَهُ فِی کِتَابٍ مَحْفُوظٍ وَ کَانَ اَللَّهُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ حَوَائِجِهِ وَ حُفِظَ فِی کُلِّ مَا خَلَّفَ وَ لَمْ یَسْأَلِ اَللَّهَ شَیْئاً إِلاَّ أَعْطَاهُ وَ أَجَابَهُ فِیهِ إِمَّا أَنْ یُعَجِّلَهُ وَ إِمَّا أَنْ یُؤَخِّرَهُ لَهُ؛ کسی که به زیارت قبر حضرت ابا عبد اللّه الحسین علیه السّلام رود محققا به رسول خدا و به ما اهل بیت احسان نموده و غیبتش جایز نبوده و گوشتش بر آتش حرام است و در مقابل هر یک درهمی که انفاق کرده خداوند متعال انفاق اهالی و سکنه ده هزار شهرهائی که در کتابش مضبوط‍‌ و معلوم است را به او اعطاء می‌فرماید و بدنبال آن حوائج و نیازمندی‌هایش را روا می‌فرماید و آنچه را که از خود باقی گذارد حقتعالی حافظ‍‌ آنها است و در خواست و سؤال چیزی از خدا نمی‌کند مگر آنکه باری تعالی اجابتش می‌فرماید اعم از آنکه سریع و بدون مهلت حاجتش را روا کرده یا با تأخیر و مهلت آن را برآورده نماید.

عاقّ رسول خدا شامل چنین فردی می شود

عضو جامعه مدرسین با تأکید بر فضیلت و اهمیت زیارت اربعین بویژه برای کسی که قدرت و توان جسمی و مالی انجام آن را داشته باشد، بیان داشت: امام صادق علیه السلام می فرماید کسی که قدرت بر انجام زیارت امام حسین(ع) را داشته باشد ولی آن را انجام ندهد، عاقّ حضرت رسول الله می شود و کسی که عاق رسول خدا شود، عاق ما اهل بیت ایشان هم هست. اما کسانی که او را زیارت کنند، خداوند حوائجش را عطا می فرماید و دیگر مشکلات دنیایی پیدا نمی کند و رزق و روزی اش هم زیاد می شود. همچنین آنچه در این راه انفاق کند برای روز قیامت او باقی می ماند و پنجاه سال گناه او هم آمرزیده خواهد شد.

وی گفت: البته باید دانست برای رسیدن به اقتضای عمل صالح از آن مراقبت کرد و آداب و شرایط آن عمل را به خوبی رعایت کنیم. مثلاً برای رسیدن به برکات مادی و معنوی زیارت اربعین می بایست مراقبت کرد که در این مسیر از غیبت کردن، دروغ گفتن، افترا زدن به دیگران، نگاه به نامحرم و سایر گناهان اجتناب شود.

اگر کسی در مسیر پیاده روی اربعین فوت کند

آیت الله فقیهی افزود: در روایت داریم که امام صادق علیه السلام می فرمایند: اگر کسی در مسیر زیارت امام حسین علیه السلام فوت کند، ملائکه آسمان نازل شده و او را غسل می دهند و ابواب بهشت به روی او باز می شود و اگر این شخص به سلامت به زیارت امام حسین علیه السلام رفت و بازگشت، باب رزق برای او باز شده و به ازای هر درهمی که در این مسیر هزینه کرده باشد، خداوند هزار درهم به او خواهد داد و برای روز قیامتش ذخیره می گردد.

وی ادامه داد: باید دانست که در جمع بین احادیث مرتبط با هم اگر در یکی از آن ها استحباب عمل آمده و در دیگری بر وجوب آن تأکید شده باشد، می بایست استحباب را استخراج نمود. روایات مربوط به اربعین هم از نظر دلالت و هم از نظر سند روایاتی تامّ می باشند.

استاد درس خارج حوزه اظهار کرد: مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه روایات مربوط به زیارت امام حسین علیه السلام را در بابی تحت عنوان باب «وجوب زیاره الحسین(ع)» آورده و او قائل به وجوب کفایی زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) بوده است.

پیاده روی اربعین یکی از پنج نشانه مؤمن است

وی با برشمردن برخی روایات مرتبط با پیاده روی اربعین به طور خاص، خاطرنشان کرد: یکی از روایات از امام حسن عسکری(ع) نقل شده است که ایشان در این روایت علامات مؤمن را پنج چیز معرفی می نمایند: نمازهای پنجاه و یک رکعتی شامل نمازهای یومیه و نوافل و نماز شب، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست و سجده بر خاک و گفتن بسم الله الرحمن الرحیم. این روایت به صورت مرسل در کتاب های المزار شیخ مفید و التهذیب شیخ طوسی آمده است. تسامح در ادله سنن و عمل مشهور علما می تواند اصول و معیارهای خوبی برای معتبر دانستن این روایت باشد. همچنین «ابن مشهدی» در کتاب «مزار کبیر» نیز این روایت را ذکر کرده و بر ثقه بودن راوی آن شهادت داده است.

آیت الله فقیهی افزود: در روایتی دیگر داریم که آقا امام صادق علیه السلام فرمودند: مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَهَ قَبْرِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنْ کَانَ مَاشِیاً کُتِبَ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ حَسَنَهٌ وَ مُحِیَ عَنْهُ سَیِّئَهٌ فَإِنْ کَانَ رَاکِباً کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ بِکُلِّ حَافِرٍ حَسَنَهً وَ حَطَّ بِهَا عَنْهُ سَیِّئَهً حَتَّی إِذَا صَارَ فِی اَلْحَائِرِ کَتَبَهُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُفْلِحِینَ اَلْمُنْجِحِینَ حَتَّی إِذَا قَضَی مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اَللَّهُ مِنَ اَلْفَائِزِینَ حَتَّی إِذَا أَرَادَ اَلاِنْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ لَهُ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یُقْرِئُکَ اَلسَّلاَمَ وَ یَقُولُ لَکَ اِسْتَأْنِفِ اَلْعَمَلَ فَقَدْ غَفَرَ اَللَّهُ لَکَ مَا مَضَی. براستی که هر کس بقصد زیارت قبر حسین علیه السّلام از منزل خود خارج شود چنانچه پیاده باشد خداوند متعال به هر گامی که بر می دارد حسنه‌ای در نامۀ عملش ثبت فرماید و گناهی از وی محو سازد، و اگر سواره باشد خداوند بهر قدمی که مرکبش بر زمین گذارد حسنه‌ای برای او بنویسد و گناهی از نامه عملش بزداید تا اینکه بحائر مقدس حسین علیه السّلام برسد، آنگاه نام وی را در زمرۀ رستگاران و حاجت روا شدگان بنویسد تا آنکه از زیارت فارغ شود او را از گروه پیروزان قرار دهد و چون قصد بازگشت کند فرشته‌ای بیاید و او را بشارت دهد که رسول خدا بر تو سلام می رساند و پیام می دهد که عمل از سر گیر که خداوند گناهان گذشتۀ تو را بخشید. این روایت هم در صفحه ۱۳۲ کتاب کامل الزیارات که به واقع از کتب حدیثی معتبر ما می باشد، آمده است.

با پای برهنه و مانند بنده ذلیل راه برو

وی گفت: امام صادق علیه السلام در مورد پیاده روی اربعین می فرماید: مَنْ أَتَی قَبْرَ الْحُسَیْنِ(ع) مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ أَلْفَ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَهٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَهٍ فَإِذَا أَتَیْتَ الْفُرَاتَ فَاغْتَسِلْ وَ عَلِّقْ نَعْلَیْکَ وَ امْشِ حَافِیاً وَ امْشِ مَشْیَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ فَإِذَا أَتَیْتَ بَابَ الْحَائِرِ فَکَبِّرْ أَرْبَعاً ثُمَّ امْشِ قَلِیلًا ثُمَّ کَبِّرْ أَرْبَعاً ثُمَّ ائْتِ رَأْسَهُ فَقِفْ عَلَیْهِ فَکَبِّرْ أَرْبَعاً وَ صَلِّ أَرْبَعاً وَ اسْأَلِ اللَّهَ حَاجَتَکَ. کسی که پیاده به زیارت قبر حضرت امام حسین علیه السّلام برود خداوند متعال به هر قدمی که بر می دارد هزار حسنه برایش ثبت و هزار گناه از وی محو می فرماید و هزار درجه مرتبه‌ اش را بالا می برد. وقتی به فرات وارد شدی ابتداء غسل کن و کفش‌هایت را آویزان نما و پای برهنه راه برو و مانند بنده ذلیل راه برو و وقتی به درب حائر رسیدی چهار مرتبه تکبیر بگو سپس اندکی حرکت کن باز چهار بار تکبیر گفته بعد به طرف بالای سر حضرت برو و در آنجا بایست و سپس چهار مرتبه تکبیر بگو و نزد قبر نماز بخوان و از خداوند متعال حاجت خود را بخواه. این روایت نیز در کامل الزیارات آمده است.

قبر حسین(ع) را زیارت کن و این کار را ترک مکن

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم سپس یکی دیگر از روایات منقول از امام صادق علیه السلام در مورد ثواب زیارت امام حسین علیه السلام در اربعین را برشمرد و تصریح کرد: امام جعفر صادق(ع) در پاسخ به این سؤال که زیارت امام حسین(ع) در اربعین چه ثوابی دارد، فرمود: زُرِ الْحُسَیْنَ وَ لَا تَدَعْهُ مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ حَسَنَهً وَ مَحَی عَنْهُ سَیِّئَهً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَهً فَإِذَا أَتَاهُ وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکَیْنِ یَکْتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِیهِ مِنْ خَیْرٍ وَ لَا یَکْتُبَانِ مَا یَخْرُجُ مِنْ فِیهِ مِنْ شَرٍّ وَ لَا غَیْرَ ذَلِکَ فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا یَا وَلِیَّ اللَّهِ مَغْفُوراً لَکَ أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَیْتِ رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لَا تَرَی النَّارَ بِعَیْنِکَ أَبَداً وَ لَا تَرَاکَ وَ لَا تَطْعَمُکَ أَبَداً. قبر حسین علیه السّلام را زیارت کن و ترک مکن. کسی که پیاده زیارت کند خداوند به هر قدمی که برمی دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو می‌فرماید و یک درجه مرتبه‌ اش را بالا می‌برد و وقتی به زیارت رفت حق تعالی دو فرشته را موکّل او می‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد می‌باشد را ننویسند و وقتی برگشت با او وداع کرده و به وی می‌گویند :ای ولیّ خدا گناهانت آمرزیده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش می‌باشی و خداوند هرگز چشمانت را به آتش جهنم بینا نمی‌کند و آتش نیز تو را ابدا نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد نمود.

وی ادامه داد: نکته لازم در اینجا این است که بدانیم زیارت امام حسین(ع) با اینکه دارای فضیلت بسیار بالا و اجر و ثواب بسیار زیادی است، اما دلیل بر ترک واجبات و انجام محرمات نمی شود. یعنی نمی توان گفت که کسی که به زیارت امام حسین علیه السلام رفت مجوز این را دارد که بعد از زیارت به مردم ظلم کند، دیگران را غیبت کند یا نمازش را ترک نماید.

آیت الله فقیهی گفت: پس خود زیارت امام حسین(ع)، زیارت ایشان در اربعین و پیاده روی با هدف انجام این زیارت همه مستحب مؤکد است و این ها همه دلالت بر فضیلت این عمل دارد.

پیاده روی اربعین از شعائر الهی بوده و وجوب کفایی دارد

استاد درس خارج حوزه در پایان با تأکید بر اینکه پیاده روی اربعین از شعائر الهی است، اظهار کرد: بنا بر روایت کسی که شعائر الله را به پا دارد دشمنان اسلام از او ضربه خورده و دوستداران اسلام تقویت می شوند و بر اساس آیه قرآن کریم: اهل مدینه و اطراف آن نباید رسول الله را تنها بگذارند. حزب الله واقعی باید قدم هایی که بر می دارد، ضربه زدن به دشمنان اسلام و تقویت مسلمانان را به دنبال داشته باشد. در روایت امام صادق علیه السلام نیز آمده است که زیارت امام حسین(ع) را فراموش نکنید.

این خبر را میتوانید در خبرگزاری حوزه مشاهده کنید.