پیام آیت الله محسن فقیهی درباره پیشنهاد تأسیس پارلمان مستقل بین المللی قرآنی

, ,

آیت الله حاج شیخ محسن فقیهی دامت برکاته استاد برجسته دروس خارج حوزه علمیه قم و عضو جامعه مدرّسین، در پیامی با اشاره به هتک حرمت‌های مکرّر مدّعیان آزادی به قرآن کریم، پیشنهاد تأسیس پارلمان مستقل بین المللی قرآنی توسط جمعی از فرهیختگان دانشگاه و حوزه را کاری بدیع و پر خیر و برکت دانسته و همه اندیشمندان و نخبگان علمی را به حمایت از این طرح فراخواندند. متن پیام معظم له به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تعالی فی کتابه الکریم: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا»
فرهیختگان و اساتید محترم دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران و مدرسه عالی علوم قرآن جامعه المصطفی العالمیه دامت توفیقاتکم
السلام علیکم و رحمه الله
خبر پیشنهاد تأسیس پارلمان مستقل بین المللی قرآنی از سوی شما اساتید بزرگوار حوزه و دانشگاه, در اوضاع و شرایط اسفباری که توسط مدّعیان آزادی در اهانت به کتاب رحمت و مهربانی پدید آمده است؛ مایه مسرّت‌ و امیدواری حقیقت‌طلبان و آزادگان گردید؛ ان‌شاء الله با همّت شما عزیزان و استقبال نخبگان جهان اسلام در سراسر دنیا، این طرح عملی خواهد شد؛ پیام‌های سعادت‌بخش قرآن عزیز به گوش بشریت خواهد رسید و موجب خیر و برکات فراوانی می‌گردد.
این پارلمان مستقل بین المللی، در آینده‌ای نزدیک علاوه بر وظیفه بزرگی که در پیشگیری و نیز مقابله با اهانت و هتاّکی به این کتاب آسمانی و جلوگیری از تکرار آن را دارد؛ باید پیام‌های نجات‌بخش قرآن در عدالت‌گستری، مبارزه با ظلم و فساد، و گسترش صلح و رحمت را به همه جهانیان اعلام کند.
باید به همه مردم دنیا اعلان کند که پروردگار متعال، برنامه‌ جاودانی قرآن را برای همه مردم فرستاده است تا با نور آن به سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت نایل شوند؛ «یَا أیُّها النَّاس قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا»
این مجلس بین المللی قرآنی، باید ندای دل‌نواز «إنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الإحسَانِ» را به گوش همه عدالت‌خواهان، خیر‌اندیشان و نیک‌منشان دنیا برساند‌ و به بشریت خسته‌ی از تبعیض اعلام کند که قرآن، ملاک برتری را در ثروت، رنگ، نژاد، مقام و … نمی‌داند؛ بلکه با صدای رسا می‌فرماید: «إنَّ أکرَمَکُم عِندَاللهِ أتقاکُم»
امّیدوارم شما عزیزان با همکاری سایر دانشمندان و فرهیختگان جهان اسلام و دیگر آزادی‌خواهان دنیا با تشکیل این نهاد مستقل جهانی، گام بزرگی را در جهت ترویج آموزه‌ها و تعالیم قرآن کریم و نیز مقابله با هتّاکان مدّعی آزادی بردارید.
ان‌شاء الله روز به روز، نور توحید و عدالت الهی و نور ثقلین، تابش بیشتری در پهنه‌ی گیتی خواهد داشت و سراسر دنیا را فرامی‌گیرد: «یُریدونَ لِیُطفِئوا نُورَ اللهِ بِأَفواهِهِم وَاللهُ مُتِمُّ نُورِه وَلَو کَرِهَ الکافِرونَ»

والسلام علی من اتّبع الهدی
محسن فقیهی
قم المقدّسه
۸ صفر ۱۴۴۵

➖جهت مطالعه متن این بیانیه در خبرگزاری شفقنا کلیک کنید



اخلاق ۲۱ ( مواضع هلاکت )

, ,

«قال رسول الله (ص): ثَلَاثٌ مُهْلِکَاتٌ شُحٌّ مُطَاعٌ وَ هَوًى مُتَّبَعٌ وَ إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِه‌».[۱]

سه چیز انسان را هلاک می‌کند:

۱ـ تبیعیت از بخل

«شُحٌّ مُطَاعٌ»: اول آن است که انسان بُخل داشته باشد. بخل، تنها در مسائل مالی نیست؛ این‌گونه نیست که فقط اگر انسان مالش را به دیگران ندهد بخیل باشد بلکه در ابعاد مختلف بخیل است. اگر علمی را دانسته و خبر دارد و برای کسی بیان نمی‌کند، بخیل است. اگر راهی را برای اقتصاد مملکت می‌داند که اگر مردم آن مسیر را طی کنند وضع اقتصادیشان بهتر می‌شود ولی به کسی نمی‌گوید، بخیل است؛ می‌گوید: «بگذارید من پولدار شوم ولی دیگران پولدار نشوند». این مسیر اقتصادی است، می‌توانست برای دیگران بگوید و آن‌ها هم استفاده کنند.

در مباحث علمی مثل فقه، اصول، فلسفه و … برخی آن‌چه را که می‌دانند بیان کرده و در اختیار دیگران قرار می‌دهند و آن را طول و تفصیل یا آب و تاب نمی‌دهند که بخواهند مقداری را امروز بگویند و مقدار را فردا و روزهای بعد بگویند بلکه خلاصه مطلب را بیان می‌کنند اما برخی این‌گونه نیستند؛ مثلاً برخی از پزشکان، حرف آخر را اول نمی‌گویند و شما را شش‌بار می‌آورند، می‌گویند: «این قرص را بخور و دوباره هفته بعد بیا»؛ هفته دیگر که رفتی، قرص دیگری می‌دهد و می‌گویند: «مجدداً هفته بعد بیا»؛ شش‌بار شما را می‌آوردند و آخرش که می‌بینند خسته شدید، دارویی را که باید می‌دادند، تجویز می‌کنند.ذات برخی این‌گونه است که از اول، حاق مطلب را بیان نمی‌کنند و شما را دور سر گردانده و مدتی اسیر می‌کنند تا مطلب را بیان کنند. این مشکل در بین پزشکان، مهندسان، علما و … اتفاق می‌افتد و در مسائل مختلف زندگی وجود دارد؛ به این معنا که آن کاری که می‌تواند خیلی زود، سریع و راحت انجام شود با طول و تفصیل اضافی انجام می‌شود. برخی از بنّاها که برای کار به خانه شما می‌آیند و وسایلش را می‌آورد جایی را مشغول شده و سر شما را گرم می‌کند تا یک روز کار خودش را اضافه کند. بابا کار اصلی خودت را درست انجام بده تا تمام شود. نجّار یا آهنگر می‌آید همین طور، خانه که می‌سازی، اعصابت خراب می‌شود؛ چون می‌بینی دوباره‌کاری کرده‌اند؛ این افراد بخیل هستند.ذات انسان بخیل این‌گونه است که چیزی را که باید در اختیار شما قرار دهد، قرار نمی‌دهد؛ آن را طول می‌دهد و بخل دارد، نمی‌خواهد که شما زود نجات پیدا کنید و کارتان عالی انجام شود و با ترفندی کار را به‌صورت طولانی مدت انجام می‌هد.بخل همیشه در امور مالی نیست، ممکن است کسی از شما پول درخواست کند اما پول به او نمی‌دهید، این هم بخل است ولی زمانی کسی پرسشی از شما می‌کند اما پاسخش را کامل نمی‌دهید. این را می‌توانید در علوم و فنون مختلف، پیاده کنید.انسان‌های بخیل، گذشت ندارند. برخی از افراد مثلاً وقتی دارویی را برای مرضی پیدا می‌کنند، این‌طرف و آن‌طرف تماس می‌گیرند و به همه اطلاع می‌دهند تا مردم استفاده کنند اما برخی از افراد هم هستند که به هیچ کس نمی‌گویند، مخفی می‌کنند و می‌گوید: «بگذار فقط خودم استفاده کنم؛ چرا به دیگران بگویم»؛ این شخص بخیل است. انسان بخیل، هلاک می‌شود. رسول خدا (ص) می‌فرماید: کسی که بخیل باشد و آنچه را که دارد حاضر نیست در اختیار مردم قرار بدهد هلاک می‌شود و این اخلاق، از مهلکات است.بخیل بودن ممکن است در ذات همه افراد باشد ولی شما سعی کنید که با آن مبارزه کنید؛ یعنی بخلتان را ازبین ببرید و اطاعتش نکنید. بدبختی، بیچارگی و هلاکت در صورتی است که از بخل تبعیت کنیم. ممکن است انسان‌ها این روحیه را داشته باشند که چرا این را باید به دیگران یاد بدهم؟ چرا این مسئله را بیان کنم؟ بگذار منافعش را خودم ببرم و به کسی یاد ندهم. با چنین روحیه‌ای مبارزه کنید و از آن اطاعت نکنید؛ بنابراین چیزی که هلاکت را برای انسان می‌آورد، بخلی است که انسان از آن اطاعت کند (شُحٌّ مُطَاعٌ)؛ اما اگر اطاعت نکنید نجات پیدا می کنید.

۲ـ تبعیت از هوای نفس

«وَ هَوًى مُتَّبَعٌ»: همه انسان‌ها هوای نفس دارند، کسی نیست که هوای نفس نداشته باشد اما مهم آن است که از هوای نفستان اطاعت نکرده و با آن مخالفت کنید. تبعیت از هوای نفس نیز باعث هلاکت است که موارد بسیاری از آن را دیده‌اید.

۳ـ عُجب

«وَ إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِه‌»: نکته سومی که پیامبر (ص) می‌فرماید آن است که انسان، «مُعجِب» بوده و عُجب داشته باشد.

عجب آن است که انسان، خودش را خوب ببیند. می‌گوید: «من آدم خوبی هستم، الحمدلله؛ قرآن و نماز شب می‌خوانم». عجب یعنی خودبزرگ‌بینی.تکبر آن است که انسان، خودش را از دیگران بالاتر ببیند. این اضافه بر عجب است؛ یعنی علاوه بر اینکه خودم را خوب و بزرگ می‌دانم از دیگران نیز بالاتر می‌دانم.

اگر خودم را بزرگ بدانم و از دیگران نیز بالاتر بدانم، تکبر است اما اگر خودم را بزرگ می‌دانم و کاری هم به دیگران ندارم، تکبر ندارم که بگویم دیگران بد هستند ولی من خوبم، این عجب است.باید همیشه در زندگیتان بگویید: «من بدترین آدم روی زمین هستم». اگر این روحیه را داشته باشید عجب ندارید؛ با اینکه ممکن است انسان خیلی خوبی هم باشید ولی نباید خود را خوب ببینید. باید بگویید: «من خودم می‌دانم که چه انسان بدی هستم. خداوند به من لطف و محبت دارد. هر لطفی هست از طرف خداوند است و هر بدی وجود دارد از جانب خود من است». ﴿مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ﴾.[۲]

این روحیه را در وجود خود داشته باشید که عجب و خودبزرگ‌بینی باعث هلاکت انسان می‌شود.سیره علما در مبارزه با هوای نفسگاهی فکر می‌کنیم آدم خوبی هستیم اما وقتی خوب دقت کنیم، می‌بینیم خیلی با خوب‌های عالم فاصله داریم. من خودم را عرض می‌کنم، آیا واقعاً ساخته شده‌ هستیم؟ آیا از هوای نفسمان دوری می‌کنیم؟مرحوم آیت‌الله سید حسین کوه‌کمره‌ای (ره) – از علمای مجتهد مشهور نجف‌ – در مقام تدریس شاگردان زیادی داشت و مشغول تدریس بود. روزی مقداری زودتر برای تدریس آمد و کنار ستونی نشست، دید که شیخی با لباس کهنه‌ای در گوشه‌ای نشسته و درس می‌دهد. گوش داد که چه درسی می‌دهد، متوجه شد که عالی درس می‌گوید. خوشش آمد و فردا باز هم زودتر آمد تا ببیند چگونه درس می‌دهد. پشت ستون نشست، گوش داد و دید که خیلی قشنگ درس می‌دهد، خیلی ملا است و خیلی با سواد است ولی دوتا شاگرد بیشتر ندارد. روز سوم مجدداً زود آمد، نشست پشت ستون و درس او را گوش داد، دید خیلی باسواد است. چندین روز آمد، درس او را گوش داد و یقین پیدا کرد که او ملا است و با خود گفت: «از من باسوادتر است».بالای منبر رفت و به شاگردانش گفت: «شاگردان من! این آقای شیخ که آن گوشه درس می‌دهد و لباس مندرسی دارد، از من ملاتر و باسوادتر است. از شما می‌خواهم که ایشان برای شما درس بگوید، ما همه پای درس او بنشینیم و از او استفاده کنیم». همین کار را کرد؛ تمام شاگردها را قانع کرد که این آقای شیخ استاد شود. درس خودش را که شاگردان زیادی داشت تعطیل کرد و در اختیار او قرار داد. ایشان آیت‌الله بود و او یک مدرّس تازه‌کار بود. آن شیخ، همان شیخ انصاری (ره) بود که بعدها مشهور شد و صاحب رسائل و مکاسب شد. شیخ (ره) یک مدرّس معمولی بود اما این حرکت‌ها که انجام شد، شخصیت علمی ایشان معلوم شد.آیا ما چنین روحیه‌ای داریم؟ درسمان جمعیت زیادی داشته باشد و درسمان را تحویل کسی بدهیم که سطح پایینی دارد و به جای ما تدریس کند. آیا چنین روحیه‌ای را در خودمان ایجاد کرده‌ایم؟ اگر کسی بهتر از ما درس می‌گوید و ملاتر و باسوادتر است آیا حاضریم که درسمان را تعطیل کنیم و از همه بخواهیم که در درس او شرکت کنیم.کاسبان دیناین‌ها نمونه‌هایی از بزرگان اسلام بودند؛ این‌ها بودند که اسلام را حفظ کردند. این ایثارها، گذشت‌ها و روحیه‌ها بود که اسلام را حفظ کردند. اگر در هوای نفس غوطه‌ور شویم، به دنبال مرجعیت، مقام، تشریفات، تجملات، ماشین چنین‌وچنان و زندگی مرفه باشیم، کاسب خوبی هستیم. ماشین درجه یکی را تهیه کرده‌ایم، خانه خوب و زندگی عالی هم پیدا کردیم، نگو که عالم خوبی هستیم بلکه بگو: «کاسب خوبی هستیم». عالم درجه یک اسلامی کسی است که از هواهای نفسانی دور باشد. من به خودم می‌گویم، خطابش به خود من است، اگر ما به دنبال این مسائل باشیم، کاسبیم نه عالم؛ یعنی این عمامه، ردا و عبا را وسیله‌ای قرار داده‌ایم که زندگی مادیمان بهتر شود، پول بیشتری گیرمان بیاید، مقام بیشتری داشته باشیم، ماشین و خانه بهتری داشته باشیم. بله! می‌توانیم این کار را انجام دهیم و درآمد عالی داشته باشیم ولی اگر بخواهیم عالم واقعی باشیم، باید مثل مرحوم آیت‌الله سید حسین کوه‌کمره‌ای شویم؛‌ یعنی خودمان را فدای دیگران کنیم؛ اگر حقیقت را در آن شخصیت بزرگوار می‌بینیم، علم و تقوا دارد و آدم لایقی است، ادعا کردن شخصی در مقابل او جز هوای نفس چیز دیگری نیست.مسیر خوبی را انتخاب کرده‌ایم اما باید مقدار بیشتری توجه کنیم. این مسیر، مسیر کاسبی نیست؛ نیامده‌ایم تجارت کنیم، ثروت‌ها را روی هم انبار کنیم و آدم ثروتمندی شویم. ثروتمند باید دکتر، مهندس و … شود و ثروت‌های زیادی را پیدا کند؛ لذا علما و بزرگان ما نمی‌گذاشتند که وجوهات شرعی بیش از یک ماه نزدشان بماند؛ زیرا می‌گفتند: «ممکن است بمیرم، برای چه این پول پیش من بماند. این پول متعلق به مردم و فقرا است، باید به فقرا داده شود». برخی از متدینین، حساب سال را هر ماه انجام می‌دادند؛ یعنی می‌گفتند: «من در این یک ماه فلان مقدار درآمد داشتم، این مقدار اضافه است و خمسش فلان مقدار می‌شود». این کار را می‌کردند چون می‌ترسیدند بمیرند و تا سر سال خمسی نباشند.در هر صورت یکی از چیزهای مهم آن است که خدایی نکرده مُعجب به خودمان باشیم، «إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِه‌» خودمان را خیلی بالا بدانیم. اگر از شما تعریف می‌کنند، آیت‌الله چنین‌وچنان، به خودتان نگیرید و باور نکنید؛ زیرا برای شما باعث اعجاب شده و خود را بالا می‌پندارید که در نهایت باعث هلاکت انسان می‌شود. رسول اکرم (ص) می‌فرماید: یکی از چیزهایی که انسان را هلاک می‌کند «إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِه‌» است؛ اینکه انسان خودش را بالا بداند.هفته وحدتیکی از مسائل مهم، هفته وحدت است. وحدت بین علمای اسلامی یکی از مهم‌ترین چیزهایی است که مرحوم امام (أعلی الله مقامه الشریف) آن را متذکر شدند. باید همه ما متعبّد باشیم و به مقدسات سایر ادیان و مذاهب، اهانت نکنیم. باید سعی کنیم همه فرقه‌های اسلامی در مقابل دشمن یکی باشیم. ما اکنون دشمنی به نام اسرائیل و آمریکا داریم؛ پس باید علیه دشمن متحد باشیم. مشترکات هم که داریم؛ قبله، قرآن و مقدساتمان یکی است.اهل‌بیت محور وحدتاکثر فرقه‌های مسلمان، اهل‌بیت را دوست داشته و علاقه به اهل‌بیت دارند؛ محور وحدت ما اهل‌بیت (ع) است. سایر فرقه‌ها هم پیامبر و هم اهل‌بیت را قبول دارند؛ انشاءالله وقتی به مدینه مشرّف شوید، می‌بینید که بر دیوارها نام اهل‌بیت نوشته شده است و با کمال احترام، ائمه ما را دوست دارند؛ ما به‌عنوان امام معصوم قبول داریم اما آ‌ن‌ها به‌عنوان یکی از اصحاب و شخصیت‌های مهم، قبول دارند؛ لذا اختلاف ما با آن‌ها در محبت اهل‌بیت نیست بلکه در این است که ما به‌عنوان امام معصوم قبول داریم. در این هفته وحدت باید سعی کنیم که اختلافی میان فرقه‌های مسلمان به وجود نیاید و انشاءالله این هفته بر همه شما مبارک باشد.




اخلاق ۲۰ ( مقام رضا )

, ,

ارکان مقام رضا

مقام رضا دو رکن دارد:

رکن اول: بی‌توقعی بنده از خداوند

امام حسین (علیه‌السلام) با آن همه مصیبت و رنج‌ها که در صحنه کربلا دید باز می‌فرماید: «الهی رِضاً بِقَضائِکَ و تَسْلیماً لِامْرِکَ»[۱] حضرت زینب (سلام‌الله علیها) نیز با آن همه سختی و مصیبت، راضی به رضای خداوند بود. کسی که به مقام رضا برسد، از خداوند گله نمی‌کند. می‌گوید: «خداوندا هر مشکلی برایم پیش آمد سعی کردم که آن را حل کنم اما اگر حل نشد، می‌دانم که تقدیر پروردگار است و من راضی هستم». انسان باید تلاش کند تا مشکل را حل کند ﴿لَیسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾[۲] اما اگر با تلاشش حل نشد باید متوجه خداوند باشد و راضی به رضای خداوند باشد. اگر کسی سرطان دارد و با تلاش درمان نشد، باید بداند که امتحان الهی است تا ترفیع درجه بیابد.

رکن دوم: توقع بنده از خویشتن

کسی که مقام رضا دارد، تلاش می‌کند که به خداوند نزدیک شود تا رضای پروردگار را کسب کند. روزی امام سجاد (علیه‌السلام) نماز می‌خواند و عبا از دوشش افتاد. کسی به امام عرض کرد: عبا از روی دوش شما افتاد و توجهی نکردید. حضرت فرمود: کسی که با خدای خودش صحبت می‌کند باید توجه به خداوند داشته باشد و خود را مشغول کار دیگری نکند.

اینکه مقام معظم رهبری (حفظه‌الله) می‌فرماید: «ما باید تحرم را به فرصت تبدیل کنیم» یعنی اگر زمانی مشکلاتی برایم پیش آمد باید سعی کنیم که مشکل را حل کنیم اما بدانیم که این مشکل برای ما مصالحی هم دارد. خیلی از اختراعات حاصل احساس نیاز است. وقتی نمی‌توانیم اجناس مورد نیاز خود را از خارج وارد کنیم باید خودمان تولید کنیم؛ پس به صلاح ما است. وجود برخی از بیماری‌ها یک مصلحتش این است که انسان، اختراعاتی را انجام می‌دهد.

ابتلائات باید برای انسان، فرصت باشد؛‌ با غنیمت‌ شمردن ابتلائات می‌توان به تکامل معنوی و علمی رسید. بچه‌هایی که همه چیز برایشان فراهم است و هیچ نقصی در زندگیشان نیست، به جایی نمی‌رسند؛ زیرا وقتی ابتلائی ندارند، سرشان به سنگ نمی‌خورد و متوجه مشکلات نمی‌شوند. اما کسی که در مقابل مشکلات می‌ایستد، روش حل مشکلات و مبارزه با مشکلات را یاد می‌گیرد، انسان پخته جاافتاده‌ای می‌شود که می‌تواند در مقابل مشکلات دوام بیاورد و موفق شود.

آثار مقام رضا

کسی که مقام رضا دارد در مقابل مشکل اگر توانست آن را حل کند، خداوند را برای این موفقیت شکر می‌کند و اگر موفق به حل مشکل نشود بازهم خداوند را شکر می‌کند و آرامش دارد. این آرامش روحی به او می‌گوید که همیشه وظیفه‌ات را انجام بده. پس یکی از آثار مقام رضا این است که انسان با آرامش زندگی می‌کند.

در بخشی از حدیث معروف و معتبر «أربع مأه» در کتاب «خصال» چنین آمده: «مَنْ رَضِیَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا قَسَمَ لَهُ اسْتَرَاحَ بَدَنُهُ».[۳] کسی که راضی باشد از خداوند به آنچه روزی او شده بدنش در آرامش است (و با آرامش زندگی می‌کند).

امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «إِنَّ اللهَ بِعَدْلِهِ وَقِسْطِهِ جَعَلَ الرَّوْحَ وَالرَّاحَهَ فِی الْیَقِینِ وَالرِّضَا ، وَجَعَلَ الْهَمَّ وَالْحَزَنَ فِی الشَّکِّ وَالسَّخَطِ».[۴]

خداوند که عادل است راحتی را در یقین و رضا قرار داده و خداوند غم و اندوه را در شک و نارضایتی قرار داده است.

اگر انسان به رحمانیت، عدل و رازقیت خداوند یقین داشته باشد و راضی به قضای الهی باشد، راحتی و آرامش برای انسان به وجود می‌آید

کسانی که همیشه محزون و غمناک هستند، افرادی هستند که یقین به خداوند ندارند و همیشه ناراضی هستند.

اگر کمی پایت درد می‌کند و دادوفریاد می کنی، سری به بیمارستان‌ها بزن ببین چه خبر است. کمی کمرت درد می‌کند و ناشکری می‌کنی برو ببین که مردم با چه بیماری‌هایی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. مبادا انسان زبانش به ناشکری باز شود. خوشی و شادی انسان در این است که راضی باشد. انبیاء و اولیاء همه مبتلا بودند اما وقتی مؤمن مبتلا می‌شود سعی و تلاشش را می‌کند و در نهایت راضی به قضای پروردگار است.

«إِنَّ أَهْنَأَ النَّاسِ عَیْشاً مَنْ کَانَ بِقَسْمِ اللَّهِ رَاضِیاً»[۵]

خوش‌ترین انسان در عالم کیست؟ آیا پولدارها خوش هستند. انسان‌های پولداری را می‌شناسم که این‌قدر غصه پول می‌خورند که حساب ندارد و همیشه دعا و ثنایش این است که خداوندا به من پول بده؛ میلیاردها ثروت دارد اما غصه دارد که چگونه آن را نگه دارد و از حوادث حفظ کند. کسی بهترین زن دنیا را دارد اما بازهم ناراضی است؛ پس بهترین زن، خانه و پول داشتن، انسان را راضی نمی‌کند. انسان‌هایی که خانه‌های عالی دارند همیشه به فکر این هستند که بهترش را داشته باشند. این‌ها نشانه این است که به مقام رضا نرسیده‌اند. کسی که به مقام رضا نرسیده وقتی مشکلش حل نشود، غمناک است اما کسی که مقام رضا را دارد می‌گوید: من تلاش خود را کردم و وظیفه‌ام را انجام دادم، اگر شد، شد و اگر نشد، نشد. خداوند نخواسته‌ که این تحقق پیدا کند.

از این رو است که امام (علیه‌السلام) می‌فرماید: خوش‌ترین مردم که عیش خوبی دارند و راحت‌ترین انسان‌های روی زمین هستند کسانی هستند که به قسمت خداوند راضی می‌شوند.

مقام رضا بهترین مقامی است که انسان باید سعی کند که داشته باشد؛ این از صفات انبیاء و اولیاء است. انسان‌های که وارسته شدند و به مقامات معنوی رسیدند، کسانی بودند که رضای به قضاءالله داشتند؛ لذا همه ائمه ما (علیهم‌السلام) این مقام را داشتند و ابتلائات زیادی نیز داشتند. گاهی علمای ما مبتلا به مرض‌هایی می‌شدند اما صبر می‌کردند و راضی به قضای خداوند بودند و می‌گفتند: «الحمد لله که بدتر از این نشدیم».




آیت الله محسن فقیهی دامت برکاته: عدالت قضایی یکی از محوری ترین پایه های عدالت اجتماعی دراسلام است

, ,

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ العالمین وَالصَّلاَهُ وَالسَّلَامُ علی أشرف الأنبیاء وَالْمُرْسَلِیْنَ أبِی القَاسِمِ المصطفی مُحَمَّدٍ و عَلَی أهلِ بَیتِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ.

با سلام و صلوات به پیشگاه منجی بشریت حضرت ولی عصر (عج) و درود به روح پر فتوح بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و همچنین سلام و درود به ارواح طیبه شهدای گرانقدر اسلام و با آرزوی سلامتی و طول عمر مضاعف ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای، قرار بود که در این مراسم حضور داشته باشم و سخنرانی کنم، ولی به علت درگذشت یکی از اقوام، سفر کرده ام و توفیق حضور در محضرشما عزیزان را ندارم اما خوشحالم که فرصتی پیش آمد تا با شما عزیزان و همه صاحبان قلم و پژوهشگران درد دلی داشته باشم.

با تمسک به این آیه شریفه سخنم را آغاز می کنم: یَا أَیُّهَا الَّذِین َ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِین َ بِالْقِسْط ِسورۀ نسا، آیۀ۱۳۵ ای کسانی که ایمان آوردهاید! کامل قیام به عدالت کنید!

عدالت قضایی یکی از محوری ترین پایه های عدالت اجتماعی دراسلام است، به گونه ای که دوام و زوال حکومت اسلامی در گرو آن بوده و کارآمدی نظام نیز تا حد زیادی بدان بستگی دارد. یکی از مسائل مهم که موجب تحقق عدالت قضایی مورد نظر اسلام میشود، آموزه های اخلاقی و رفتاری در حوزه قضا و دادگستری است که اهمیتی بسزا دارد.

عدالت اجتماعی خود به عدالت سیاسی، اقتصادی، کیفری، اداری و قضایی تقسیم می شود.

شعبۀ آخر عدالت اجتماعی، عدالت قضایی است. مقصود از این عدالت، آن است که افراد جامعه از حیث انسانی و حقوق انسانی مساوی باشند؛ لذا باید در مقام داوری، حق کسی که مورد تجاوز قرار گرفته، ستانده شود و هیچگونه ملاحظات اعتباری و غیرارزشی مورد توجه قرار نگیرد.

عدالت قضایی نیز از بزرگترین اهداف هر نظام قضایی است تا در سایه آن عدالت کیفری به خوبی اجرا شود، تحقق عدالت قضایی زمانی میسر خواهد بود که سیستم قضایی به گونه ای عادلانه برنامه ریزی شده باشد. از این رو عدالت قضایی بیش از هر چیز، وامدار عدالت کیفری و قوانین عادلانه است.

امام خمینی (ره) در باره اهمیت قضاوت و رعایت عدالت در اسلام می فرمایند:

«من این را کراراً گفته‏ام، اگر از من توصیه برای کسی آمد، از دفتر من برای کسی توصیه آمد، از کسانی که به من مربوطند توصیه آمد، بزنید به دیوار! قاضی نباید تحت تأثیر کسی باشد. قاضی آزاد است و باید در محیط آزاد عمل بکند. توصیه‏ ها را هیچ به آن اعتنا نکنید. اگر یکوقت توصیه بحقی است که خوب، آن وقت شما البته باید توصیه بحق را رسیدگی بکنید. بر فرض که توصیه هم نشود، باید رسیدگی بکنید. اگر خدای نخواسته یک توصیه‏ای است که ناحق است، هیچ نباید به آن اعتنا کرد. در هر صورت قاضی مستقل است و خودش باید نظر بدهد؛ لکن خدا را شاهد ببیند. این قلمی که دست می‏گیرد قلمی است که ممکن است که آبروی یک مُسْلِمی را از بین ببرد؛ و ممکن است احقاق حقی بکند.» (صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۷۲)

نکته بعدی در باره کتاب حاضر و مولف کتاب است که به اختصار عرض می کنم:

بنده مؤلف کتاب مذکور را بیست سال است که می شناسم. ایشان از سال ۱۳۸۲به مدت چندسال در بحث خارج اصول فقه و خارج فقه بنده که مبحث قضاوت بود شرکت کرده اند و از کسانی بودند که تحصیل شان همیشه همراه با تحقیق بوده است. حدود۱۴سال است که ایشان زیر نظر بنده به تحقیقات علوم حوزوی و اسلامی اعم از فقه و اصول فقه و تفسیر و حدیث و رجال و مسائل مستحدثه و فقه نظام و فقه پیشگیری از وقوع جرم با جدیت تمام اشتغال دارند.

کتاب مذکور می تواند برای تمام قضات، وکلا، حقوقدانان، اساتید حقوق و دانشجویان رشته حقوق مفید باشد و از این جهت که صد در صد به روزرسانی شده و از قوانین با اصلاحات نهایی استفاده شده، کاربردی است و قابل استناد.

در پایان ضمن عذر خواهی مجدد از محضر مهمانان عزیز، اساتید گرامی و حقوقدانان محترم و طلب عاقبت به خیری برای همه شما عزیزان شرکت کننده و تعجیل و خشنودی امام زمان عجل الله فرجه، طول عمر توام با عزت و سلامتی مقام معظم رهبری را از خداوند منان خواستاریم.

محسن فقیهی۲۹/۵/۱۴۰۲
مصادف با سوم صفر المظفّر۱۴۴۵

خبر کامل را در خبرگزاری رسا بخوانید.



آیت الله فقیهی دام ظله در پاسخ به نامه یک زائر اربعین

, ,

اوقات پیاده‌روی زیارت اربعین که اوقات با صفای دلدادگی به امام حسین علیه السلام است را قدر بدان./در آن حال، برای ظهور امام زمان علیه السلام بسیار دعا کن./قدردان مهمان‌نوازی ملت شریف و عزیز عراق باش.

آیت الله محسن فقیهی دام ظله در پاسخ به نامه یک جوان که قصد زیارت پیاده اربعین امسال را داشته و از ایشان درخواست توصیه کرده بود، بیان داشتند که باید اوقات پیاده‌روی زیارت اربعین که بهترین لحظات عمر و اوقات با صفای دلدادگی به حضرت سیدالشهدا علیه السلام است را قدر بدانید و مخصوصاً برای ظهور حضرت بقیه الله الاعظم ارواح العالمین له الفداء زیاد دعا کنید.
متن این پرسش و پاسخ، در پی می‌آید:

پرسش یکی از زوار اربعین :
بسمه تعالی
محضر مبارک حضرت آیت الله فقیهی دامت برکاته
باسلام و احترام؛
عرض تسلیت این ایّام را دارم. عرض کنم حقیر جوانی هستم که امسال برای اوّلین بار زیارت اربعین با پای پیاده، با لطف خدا و توجه اهل بیت، نصیبم شده و راهی حرم آقاجانم امام حسین علیه السلام می‌شوم. واقعاً در پوست خود نمی‌گنجم؛ من کجا و پیاده‌روی اربعین کجا!؟
دوست دارم حال که توفیق این زیارت را پیدا کرده‌ام، بهترین زیارتم باشد و حضرت را با معرفت زیارت کنم. حقیقتش را بخواهید با این همه اعمال و کارهایی که گفته شده است، نمی‌دانم کدام‌یک را انجام دهم که بهترین کار باشد و بتوانم خدا و اهل بیت علیهم السلام را از خود راضی و خوشنود کنم. خواهشمندم مرا راهنمایی کنید؛ حتماً نایب الزیاره شما هستم. خداوند عمر طولانی و با عزّت به شما عنایت کند.
ارادتمند شما: ….

پاسخ آیت الله فقیهی:

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الأرواح التی حلّت بفنائک علیک منّی سلام الله ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النهار. السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

جوان مؤمن و عزیز!
السلام علیکم و رحمه الله
نامه پر از معنویت شما را مطالعه کردم؛ واقعاً به این حال شما و توفیقی که برای اوّلین‌بار جهت پیاده‌روی اربعین برایتان حاصل شده است, غبطه خوردم؛ یا لیتنی کنت معکم فأفوز فوزاً عظیماً.
گرچه حقیر خود را صالح و اهل توصیه به شما برای پیمودن این مسیر نورانی نمی‌دانم؛ لیکن از باب اجابت دعوت مؤمن و اینکه تذکّری برای اینجانب باشد، نکاتی را با توجه به آیات شریفه قرآن و کلمات گهربار اهل البیت علیهم السلام، خدمت شریفتان تقدیم می‌کنم:

۱. در ابتدای کار، نیّت خود را برای خدا خالص کن و از خداوند متعال برای پیمودن مسیر اهل بیت علیهم السلام که همان «صراط مستقیم» است یاری بخواه و لحظه به لحظه، ذکر خدا را به زبان جاری کن تا خدا در یاد شما باشد؛ که فرمود: «أذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ».

۲. در مسیر با صفای پیاده‌روی اربعین که همراه سیل جمعیت عشّاق حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام طیّ طریق می‌کنید، از دعا برای ظهور حضرت ولیّ عصر بقیه الله الاعظم ارواح العالمین له الفداء غفلت نکن و همواره به یاد حضرت باش که دستور فرمودند: «أکثروا الدّعاء بتعجیل الفرج».

۳. در مسیر پیاده‌روی و نیز اوقات تشرّف در مشاهد مشرّفه، زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام را هرگز فراموش نکن که برکات زیادی دارد و انسان را به اعلی درجات معرفت خواهد رساند.

۴. سعی کن اوقات پیاده‌روی اربعین که لحظات با صفای دلدادگی به امام حسین علیه السلام است را به غفلت نگذرانی و از اتلاف وقت به جدّ پرهیز کن که «الفرصه تمرّ مرّ السحاب»؛ مخصوصاً از جدل در سخنان بیهوده که نفعی به حال دنیا و آخرت انسان ندارد، اجتناب کن.

۵. در حرم‌های ملکوتی اهل بیت علیهم السلام و به ویژه حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه، زیارات را با آداب خاصی که اهل بیت علیهم السلام فرمودند بجا آور و مخصوصاً تحت قبّه شریفه، دعا برای ظهور امام زمان علیه السلام و نیز عزّت و عظمت روزافزون مسلمانان بخصوص نظام مقدّس اسلامی ایران را فراموش نکن.

۶. در مسیر زیارت اربعین، از یاری و کمک‌کردن به هم‌سفران و زائران مشاهد مشرّفه به ویژه حضرت سید الشهدا علیه السلام دریغ نکن که به یقین، خدمت به آنها، موجب جلب رضایت حضرات اهل بیت علیهم السلام خواهد بود.

۷. قدردان مهمان‌نوازی ملّت شریف و عزیز عراق باش و نهایت احترام را به آنها -که از صمیم جان به پذیرایی و خدمت به شیفتگان حضرت امام حسین علیه السلام مشغولند- بگذار و رابطه اخوّت و برادری خود با آنان را محکم‌تر نما.

در پایان از شما جوان متدیّن و با معنویت که امسال توفیق زیارت اربعین حضرت اباعبد الله علیه الصلاه و السلام برای اوّلین بار نصیبتان شده است، التماس دعای مخصوص دارم و از خداوند متعال عاجزانه مسئلت می‌کنم دعاهای شما را در حقّ همه مؤمنین و نیز حقیر به اجابت برساند. والسلام علیکم و رحمه الله و کتب علیکم السلامه.

۲ صفر ۱۴۴۵
محسن فقیهی



در پیام آیت الله محسن فقیهی دامت برکاته به مناسبت روز جهانی مسجد مطرح شد

, , , ,

مسئولان، هشدارهای مقام معظم رهبری درباره معمورنبودن مساجد را جدّی بگیرند./ائمّه محترم جماعات، با مردم به ویژه جوانان ارتباط وثیق داشته باشند و در حلّ مشکلات آنان بکوشند.

آخر مردادماه مصادف است با سالروز به آتش کشیده‌شدن مسجد الاقصی قبله اول مسلمانان جهان، توسط رژیم غاصب صهیونیستی؛ که این روز به پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران از سوی سازمان کنفرانس اسلامی، با عنوان «روز جهانی مسجد» ثبت شده است.
‌بدین مناسبت، حضرت آیت الله حاج شیخ محسن فقیهی دام ظله از اساتید برجسته دروس خارج حوزه علمیه قم و عضو محترم جامعه مدرسین، در پیامی، مسئولان امر را به محورقراردادن مساجد به عنوان پایگاه‌های اجتماعی اسلام جهت پیشرفت نظام مقدّس اسلامی در ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و … فراخوانده و ائمه محترم جماعات را به تقویت اخوّت و برادری ایمانی، ارتباط وثیق با مردم به ویژه جوانان و یاری آنها در حل مشکلاتشان، کارهای نو و ابتکاری در تبلیغ دین و گرایش جوانان به مساجد توصیه کردند. متن پیام معظم له به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله تبارک و تعالی: «إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللهِ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقَامَ الصَّلَاهَ وَ آتَی الزَّکَاهَ وَ لَمْ یَخْشَ إِلَّا اللهَ» (توبه:۱۸)

با یادآوری جنایت فراموش‌نشدنی تجاوز اشغالگران صهیونیستی به مسجد الاقصی و به آتش‌کشیدن قبله اوّل مسلمانان جهان، و ضرورت همگرایی مسلمانان و آزادی‌خواهان دنیا در ریشه‌کن کردن این غدّه سرطانی از جهان بشریت؛ این روز را که به نام «روز جهانی مسجد» نامگذاری شده مغتنم شمرده و نکاتی پیرامون اهمیت جایگاه مسجد در اسلام و وظایف همگان نسبت به این مکان مقدّس عرض خواهم کرد:
مطابق آیات شریفه قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام، «مسجد» محوری‌ترین و اساسی‌ترین پایگاه اسلام است که هم‌زمان با طلوع خورشید جهان‌تاب دین مبین اسلام, مورد تأکید وجود مبارک پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله قرار گرفت و همواره در طول زمان از آغاز بعثت تا عصر ائمه علیهم السلام، محوریت آن محفوظ و پر رنگ ماند. نکته شایان ذکر این است که این محوریت، نه تنها در جنبه عبادت؛ بلکه در همه ابعاد مذهبی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اسلام، ظاهر و آشکار بود.

الحمدلله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مساجد رونقی تازه یافت و دوباره به عنوان پایگاه‌های اجتماعی اسلام مطرح گردید و منشأ تحوّلات و پیشرفت‌های چشمگیری شد.
امّا اکنون پس از گذشت بیش از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی و آن محوریتی که برای مساجد ایجاد شده بود، علیرغم برنامه‌های بسیار خوبی که صورت می‌گیرد، آن پیشرفت و تحوّلی که مورد انتظار دین و بزرگان آن است محقق نشده و بسیاری از مساجد ما معمور و آباد نیست؛ رهبر معظم انقلاب هم در بیانات اخیر خود به این موضوع اشاره کرده و فرمودند: «آباد کردن مساجد، زنده‌نگه داشتن مساجد، یکی از کارهای واجب است. البتّه ما در سطح کشور نسبت به جمعیّت، مسجد که کم داریم، امّا همانی هم که داریم، بعضی‌هایش یا شاید بسیاری‌اش، معمور نیست، آباد نیست. حدّاکثر وقت نماز باز می‌کنند، نماز آنجا خوانده می‌شود، بعد درِ مسجد بسته می‌شود! این[طور] نمی‌شود. مسجد بایستی محلّ رفت ‌و آمد دائمی مردم باشد.»

این هشدار مهمّی برای دست‌اندرکاران و مسئولان نهادهای فرهنگی و هم‌چنین ائمه محترم جماعات است که چرا پس از گذشت چهل و اندی سال، هنوز مساجد ما به مساجد طراز اسلامی تبدیل نشده و محوریت و مرکزیتی که مورد نظر اسلام بوده، محقّق نشده است؟!
باید مسئولان امر به خود بیایند؛ این هشدارها را جدّی بگیرند و مساجد کشور را به مراکز و پایگاه‌های فعّال اجتماعی و فرهنگی اسلام تبدیل نمایند تا شاهد تحوّل و تحقق همه جانبه آرمان‌های اسلام در کشور باشیم.

از ائمّه محترم جماعات هم که رُکن رکین برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی در مساجد هستند تقاضا دارم در تبلیغ دین و جهت گرایش جوانان عزیز به مساجد، طرح‌های نو و ابتکاری پیاده نمایند؛ با مردم به ویژه جوانان ارتباط وثیق داشته باشند و در حلّ مشکلات آنان بکوشند؛ اخوّت و برادری ایمانی را در مردم تقویت کنند، و مسئولان را برای ارتباط با مردم و پاسخگویی به آنها و حلّ مشکلاتشان، به مساجد فرابخوانند.
امید است خداوند متعال همگان را به وظایف شرعیه خود آشنا و موفّق بدارد و همه ما را از آبادکنندگان مساجد قرار دهد؛ والسلام علی عبادالله الصالحین.

محسن فقیهی
قم المقدسه
مرداد ۱۴۰۲ ش



اخلاق ۱۹ ( نشانه ریا )

, ,
نشانه های ریا 

مرحوم امام (اعلی الله مقامه الشریف) در کتاب چهل حدیث، روایتی را از امیرالمؤمنین (ع) نقل می‌کند:«قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع): ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ لِلْمُرَائِی یَنْشَطُ إِذَا رَأَى النَّاسَ وَ یَکْسَلُ إِذَا کَانَ وَحْدَهُ وَ یُحِبُّ أَنْ یُحْمَدَ فِی جَمِیعِ أُمُورِهِ».[۱]

سند این روایت موثقه است بنابراین سند کاملاً صحیح است. برخی در مباحث اخلاقی، روایات صحیحه را زیاد نقل نمی‌کنند اما مرحوم امام در اینجا روایت موثقه را نقل می‌کند.

اگر می‌خواهید بدانید که از لحاظ معنوی چه شخصیتی هستید، سه علامت دارد؛ به عبارت دیگر، ریاکار سه علامت دارد:

۱.نماز با حالت معنوی در انظار مردم  

زمانی که در منزل نماز می‌خواند خیلی حال ندارد اما وقتی که مسجد می‌آید، در محراب قرار می‌گیرد و نماز می‌خواند حال بسیار خوبی دارد؛ خصوصاً اگر بلندگو را هم وصل کنند حالش عالی می‌شود. وقتی در خانه کنار زن و بچه یا در خلوت نماز می‌خواند آن حالت‌ها نیست. خودتان می‌توانید مقایسه کنید، ما که امام جماعت هستیم می‌فهمیم.

اگر در بین مردم، پشت بلندگو و در انظار مردم، حال بکاء و گریه پیدا می‌کنید و در منزل آن حالت‌ها وجود ندارد، در مورد خودتان شک کنید که نکند من ریاکار هستم. امام (ع) می‌فرماید این، علامت وجود مقداری ریا است. «یَنْشَطُ إِذَا رَأَى النَّاسَ» برخی از علمای بزرگ ما وقتی برای نماز می‌آمدند و جمعیت زیاد را می‌دیدند برمی‌گشتند و می‌گفتند که نماز را نایب بخواند. در حالات علمای بزرگ مکرر وارد شده است که اگر متوجه جمعیت می‌شدند یا می‌فهمیدند که شخصیتی برای نماز آمده است، برمی‌گشتند و نماز نمی‌رفتند. احساس می‌کردند که حالتی غیر عادی دارند.

لذا آقا امیرالمؤمنین می‌فرماید: خودت را امتحان کن؛ شما که در منزل نماز می‌خوانید در مسجد هم نماز می‌خوانید، ببینید در کدام، حال بهتری دارید. اگر دیدید در مسجد حال بهتری دارید اما در منزل دوست دارید سریع تمام شود و پای تلویزیون و موبایل بنشینید و حوصله ندارید که نماز با حال بخوانید، بدان که مشکلی در وجودت هست.

۲.نماز را باحلت کسلی زمانی که تنها هست میخواند

«وَ یَکْسَلُ إِذَا کَانَ وَحْدَهُ» وقتی تنها هستید کسل بوده و اصلاً حوصله نماز ندارید؛ با هر زحمتی هست نماز را می‌خوانید اما با توجه نیست.

 

«یُحِبُّ أَنْ یُحْمَدَ فِی جَمِیعِ أُمُورِهِ»

۳.دوست داشتن تعریف و تمجید در امور

وقتی تعریفتان می‌کنند خیلی خوشتان می‌آید. اگر کسی بد بگوید و انتقاد کند خیلی ناراحت می‌شوید اما وقتی تعریفتان می‌کنند قلبتان جلا پیدا می‌کند. چه کیفی دارد که دیگری از انسان تعریف کند.

«یُحِبُّ أَنْ یُحْمَدَ فِی جَمِیعِ أُمُورِهِ» همیشه دوست دارد که همه بگویند: بله قربان، عالی بود. اگر کسی به او بگوید صحبت‌هایت اینجا اشکال داشت، ناراحت می‌شود. اگر بگوید خیلی خوب بود استفاده کردیم و چنین‌وچنان، خیلی خوشحال می‌شود. در این صورت هم در مورد خودتان تردید پیدا کنید که روحیه ریاکاری دارید.

همیشه می‌خواهید مردم بگویند خیلی عالی بود، اینکه نشد؛ چهار نفر هم باید به شما اشکال کنند، حرف‌های خوب هم داشتید اما این اشکالات را هم دارید و این انتقادات هم به شما وارد است. اگر دیدید ناراحت می‌شوید، مشکلی در وجودتان هست، خالص برای خدا نیستید و مقداری ریاکار هستید. از خدا بخواهید تا شما را شفا دهد. شاید خیلی از ما این روحیه را داشته باشیم؛ این طبیعی است که بسیاری از ما انسان‌ها دوست داریم که از ما تعریف کنند؛ لذا می‌گوییم که انتقادات را مخفی بگویید، اما تعریف‌ها را چگونه؟ علنی بگو. اگر می‌خواهی تعریف کنی علنی بگو اما اگر می‌خواهی انتقاد کنی، مخفیانه بگو؛ من از انتقادات شما استفاده می‌کنم. خیلی آدم خوبی باشیم به این مقام می‌رسیم که می‌گوییم: انتقادات را در گوش من بگو؛ جلو مردم نگو و اعتبار ما را ازبین نبر. این‌که انسان دوست دارد که از او تعریف کنند و انتقاد نکنند، نشانه ریا است. آقا امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «یُحِبُّ أَنْ یُحْمَدَ فِی جَمِیعِ أُمُورِهِ». از انسان تعریف کنند اما اینکه در همه امور تعریف کنند، افراط و تفریط است.

جمع بین روایات

برای روشن شدن این مطلب لازم است که روایات دیگری را ببینیم و باتوجه به روایات دیگر این مطلب را بیان کنیم. شما انشاء‌الله می‌خواهید در اخلاق هم مجتهد شوید؛ یعنی با دقت اخلاقیات را یاد بگیرید. روایت دیگر این است:

«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَعْمَلُ الشَّیْ‌ءَ مِنَ الْخَیْرِ فَیَرَاهُ إِنْسَانٌ فَیَسُرُّهُ ذَلِکَ فَقَالَ لَا بَأْسَ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ هُوَ یُحِبُّ أَنْ یَظْهَرَ لَهُ فِی النَّاسِ الْخَیْرُ إِذَا لَمْ یَکُنْ صَنَعَ ذَلِکَ لِذَلِکَ».[۲]

از امام باقر (ع) می‌پرسند: کسی کار خیری انجام می‌دهد، مثلاً انفاق می‌کند، کسی عمل خیر او را می‌بیند و انسان خیّر خوشحال می‌شود که دیگری عمل خیر او را دید.

شما مثلاً یک میلیون تومان به فقیر کمک می‌کنید و کسی می‌بیند، آیا خوشحال می‌شوید؟ «فَیَسُرُّهُ ذَلِکَ» خوشحال می‌شوید.

امام باقر (ع) می‌فرماید: این مقدار اشکالی ندارد. انسان کمک می‌کند وقتی کسی می‌فهمد خوشحال می‌شود که او فهمید که من انسان خوبی هستم، اهل خیر و خیّر هستم و کمک می‌کنم، اشکالی ندارد. امام باقر (ع) می‌فرماید: همه مردم همین‌طور هستند «مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ هُوَ یُحِبُّ أَنْ یَظْهَرَ لَهُ فِی النَّاسِ الْخَیْرُ» همه دوست دارند که دیگران بگویند که این انسان خوبی است. شما خدمت می‌کنید، روضه اباعبدالله (ع) می‌گیرید و کارهای خیر انجام می‌دهید، مردم می‌بینند و از شما تعریف می‌کنند؛ این طبیعی است که خوشحال می‌شوید. آیا این حالت بد است؟ امام باقر (ع) می‌فرماید: «لَا بَأْسَ» اشکالی ندارد؛ «مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ هُوَ یُحِبُّ أَنْ یَظْهَرَ لَهُ فِی النَّاسِ الْخَیْرُ إِذَا لَمْ یَکُنْ صَنَعَ ذَلِکَ لِذَلِکَ» شما پول را برای خدا داده‌ای اما اگر کسی فهمید خوشحال می‌شوی. امام باقر (ع) می‌فرماید اشکالی ندارد.

انسان کار خیر را برای خدا انجام می‌دهد نه برای مردم؛ یعنی اگر هیچ‌کس هم نفهمد آن را انجام می‌دهد، اما اگر بفهمند مقداری شاد می‌شود، امام باقر (ع) می‌فرماید این برای شما عیبی ندارد. این روایت را با روایت بالا چگونه جمع می‌کنید؟ مقامات فرق می‌کند. روایت داریم: «حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَیِّئَاتُ الْمُقَرَّبِین‌».[۳] برای کسی این مقام است که کارهای خیر انجام می‌دهد و وقتی دیگران او را تشویق می‌کنند خوشحال می‌شود اما مقربین فرق می‌کنند، کسانی که خیلی خالص هستند از این تشویق‌ها خوشحال نمی‌شوند که مردم فهمیده‌اند. وقتی غذا را به خانه فقیر می‌برند سعی می‌کنند کسی نفهمد اگر بفهمند ناراحت می‌شوند.

ابرار انسان‌های خوبی هستند که کارهای خیر انجام می‌دهند و با تشویق دیگران خوشحال می‌شوند اما مقربین این‌گونه نیستند بلکه درجاتشان خیلی بالا است و به حدی رسیده‌اند که اگر کسی بفهمد ناراحت می‌شوند، دوست ندارند کسی متوجه شود و می‌خواهند خالص خالص برای خدا باشند؛ زیرا آن درجات و مقامات معنوی را دیده‌اند و می‌ترسند که از آن مقامات و ثواب‌ها کم شود؛ لذا می‌گویید: «حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَیِّئَاتُ الْمُقَرَّبِین‌» ممکن است عملی برای شما حسنه باشد اما برای شخصیت‌های بزرگ جزء سیئات باشد؛ یعنی برای آن‌ها تنزّل رتبه است، این‌ها دوست دارند هیچ‌کس متوجه نشود. این ارزش را آن‌ها بهتر دریافت می‌کنند.

برای انسان در انجام کارهای خیر مقاماتی است. ما باید سعی کنیم که اعمالمان را برای خدا خالص کنیم. مردم از ما که روحانی هستیم بیشتر توقع دارند که اعمالمان خالص برای خدا باشد، ریا در آن نباشد و از تشریفات ظاهری به‌دور باشیم انشاءالله.

 




اخلاق ۱۸ ( صبر )

, ,

موضوع: صبر

تفسیر صبر

جبرئیل بر پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) نازل شد تا مکارم اخلاق را برای ایشان بیان کند، پیامبر(صلی‌الله علیه و آله) درباره صبر از جبرائیل پرسید و جبرائیل پاسخ داد: «قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ فَمَا تَفْسِیرُ الصَّبْرِ قَالَ یَصْبِرُ فِی الضَّرَّاءِ کَمَا یَصْبِرُ فِی السَّرَّاءِ وَ فِی الْفَاقَهِ کَمَا یَصْبِرُ فِی الْغِنَاءِ وَ فِی الْبَلَاءِ کَمَا یَصْبِرُ فِی الْعَافِیَهِ فَلَا یَشْکُو حَالَهُ عِنْدَ الْمَخْلُوقِ بِمَا یُصِیبُهُ مِنَ الْبَلَاء».[۱]

در دشواری‌ها باید آسوده باشی. هر انسانی در زندگی دشواری‌هایی دارد، باید در مقابل آن‌ها صبر نمود و خداوند را شکر کرد. نباید از خداوند گلایه کرد. در وسعت مالی هم صبر دارد و خدا را شکر می‌کند و برایش فرقی نمی‌کند. همان‌گونه که در غنا و بی‌نیازی توجه به خدا داریم او را شکر می‌کنیم باید در سختی و تنگ‌دستی هم شاکر پروردگار باشیم.

شکوه از خداوند

نباید شکوه از خداوند را برای مردم بیان کرد. این کوته‌فکری است که نزد مردم نشسته و بگوید که خداوند چه بلایی بر سرش آورد و چه مشکلاتی برایش به وجود آمد. باید همیشه در مقابل خداوند صبور بود و هرچه می‌خواهیم از خداوند بخواهیم نه اینکه زبان به شکوه گشوده که چرا فلان اتفاق یا مشکل برای من به وجود آمد.

صبر مراجع

یکی از علمایی که مرجعیت تامه داشت و همه شیعیان مقلد او بودند، مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی بود که مناقب و فضایل والایی داشت. روزی که ایشان مشغول نماز جماعت بود و پسرش نیز پشت سرش اقتدا کرده بود، ناگهان فردی آمد و با خنجری پسر مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی را به قتل رساند. ایشان، نماز را ادامه داد و تمام کرد. پسر مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، امور مربوط به پدر را اداره می‌کرد ازجمله اینکه نامه‌های مراجعین را به این مرجع تقلید می‌رساند و پاسخ آن‌ها را باز می‌گرداند. قاتل کسی بود که در دادن نامه، با پسر مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، دچار اختلاف شده بود.

قاتل به جرم قتل پسر مرجع کل شیعیان جهان در صحن امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) دستگیر شد. مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، فوراً قاتل را بخشید. از ایشان پرسیدندکه چرا قاتل را بخشیدی؟ ایشان گفت: هر دو این‌ها پسر من بودند، اگر پسر کسی پسر دیگرش را کشت، چه‌کار می‌کنید؟ آیا پسر قاتل را می‌کشید یا عفو می‌کنید. ایشان حتی به قتل هم پولی داد تا زندگی‌اش راحت بگذرد و به او توصیه کرد که در این اطراف نباش زیرا ممکن است که مردم تو را بکشند.

این رفتار مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی به ما می‌اموزد که ما مسلمانان باید با یکدیگر چنین رفتاری داشته باشیم و همه با هم برادریم. باید این روحیه در مسئولین ما و شخصیت‌های مملکتی ما وجود داشته باشد.

حفظ احترام مرجعیت و فضلا

نکته‌ای که این روزها همه باید توجه داشته باشیم، احترام به مرجعیت است. باید توجه نمود که مراجع بزرگوار ما چه سختی‌ها و مشکلاتی را تحمل کردند تا به این مقامات علمی و معنوی رسیدند و مقبول مردم شدند. مرجعیت چیزی نیست تا با تبلیغات درست شود بلکه طلبه باید به‌خوبی درس بخواند، در طول تاریخ زندگی‌اش عمل مخالف با عدالت نداشته باشد تا بتواند بین هزاران طلبه، یکی به‌عنوان مرجع، شناخته شود. همچنین فضلا و مدرسین بنام کنونی حوزه، از مراجع تقلید آینده هستند؛ لذا باید احترام آنان نیز حفظ شود. متأسفانه گاهی در روزنامه‌ها چیزهایی می‌نویسند که بی‌احترامی به مراجع است. فکر نمی‌کند که اگر بی‌احترامی به مرجعیت شود، به ضرر اسلام و نظام اسلامی است. این نظام اسلامی را همین مراجع، حفظ می‌کنند و مؤید آن هستند.

مراقبت از گفتار

﴿بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ﴾[۲] باید هر عملی که انجام می‌دهیم، نیت خالص داشته باشیم.

منبری‌ها باید به چند نکته توجه داشته باشند: اول اینکه آیا این مطلبی که می‌گویید به نفع اسلام تمام می‌شود یا به ضرر اسلام؟ آیا این صحبت شما به ضرر نظام اسلامی است که اسلام را تقویت می‌کند؟ آیا مورد رضای آقا امام زمان هست؟ ممکن است دردودلی کنید که حق هم باشد اما نتیجه آن چیست؟ آیا تقویت نظام است یا تضعیف آن؟ اینکه گفته شود نظام در بن‌بست قرار گرفته، تضعیف نظام است. تضعیف نظام حرام است؛ این نظام، اسلام را حفظ می‌کند. اگر کسی دلسوز است باید برای حل مشکلات، پیشنهاد اصلاحی و عملی بدهد اما بیان آنچه مردم را ناامید می‌کند از نظامی که به آن دلبسته‌اند، تضعیف نظام است هرچند کلام حقی باشد. هر حقی را نباید در هرجا گفت بلکه باید موقعیت، مکان و زمان را توجه نمود.

انشاءالله به‌سلامتی بروید و تبلیغ کنید. تبلیغی عملی و قولی که تقویت نظام و اسلام در آن باشد اما گفتن مطالبی که مردم را مأیوس و ناامید می‌کند و تضعیف نظام است، یقیناً حرام است.




اخلاق ۱۷ ( زی طلبگی )

,

موضوع: زی طلبگی

باید توجه داشته باشیم در این لباس طلبگی و روحانیت که هستیم، با بقیه مردم فرق داریم. کسانی که خود را سرباز امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) می‌دانند و اهل علم هستند، وظایفشان با مردم عادی فرق می‌کند. شما از وجوهات شرعی استفاده می‌کنید؛ یعنی پول امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) توسط ولی‌فقیه و مراجع به دست شما می‌رسد و کم یا زیاد، شما مصرف می‌کنید؛ بنابراین وظیفه داریم که خود را وقف دین کنیم. باید هر حرکت و گفتارمان مورد رضای آقا امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) باشد. وقتی زندگی ما با کمک‌های امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) می‌گذرد، باید رضایتش را هم جلب کنیم. با هرکسی که زندگی می‌کنید و از هرکسی که منافعی به شما می‌رسد باید، باید به نفع او کار کنید. اگر وام‌دار کسی شدید باید رضایتش را هم جلب کنید. در اینجا هم منافع ما از ناحیه آقا امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) و دین است؛ بنابراین باید خود را وقف دین کنیم. این مهم است که عالم دینی، سرباز امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) و طلبه، توجه داشته باشد که در هر آن، آیا اعمال، رفتار و گفتارش مورد رضایت آقا امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) است یا نه. اگر با کسی تندی می‌کنید، توجه پیدا کنید که آیا این رفتارم مورد رضایت آقا امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) است یا نه. اگر از زن یا فرزند خود عصبانی می‌شوید توجه داشته باشید که آیا این رفتارم مورد رضایت آقا امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) است یا نه؛ چون ایشان حاضر است و می‌بیند.

اخلاق جز این نیست که گفتار و رفتارمان را به‌گونه‌ای تنظیم کنیم که وظیفه شرعی‌مان را انجام داده باشیم و مورد رضایت آقا امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) باشد.

مکاتب مباحث اخلاقی

مباحث اخلاقی، ابعاد و مکاتب مختلفی دارد:

مکتب نقلی

مکتب اخلاقی برخی، فقط آیات و روایات ائمه (علیهم‌السلام) است. این روش، اخلاقی نقلی است. در این روش، نکات اخلاقی از آیات و روایات استفاده می‌شود و بیان می‌شود.

مکتب فلسفی

مکتب اخلاقی دیگر، روش فلسفی است. در این روش، از استدلالات عقلی، چیزهایی به‌عنوان حَسن برداشت می‌شود؛ مثلاً دروغ و خیانت قبیح است و صدق و امانت‌داری حسن است. با دلایل عقلی محاسن و مضرات چیزی به دست می‌آید. در اخلاق فلسفی هم ممکن است از آیات و روایات استفاده نمود و ممکن است در اخلاق سایر ادیان، صرفاً از عقل استفاده نمود.

مکتب عرفانی

در این روش، گفته می‌شود که انسان باید به مرحله شهود برسد. این‌قدر به خداوند نزدیک شود که چیزهایی را ببیند که انسان‌های معمولی قادر به دیدن آن نیستند گاهی تعبیر می‌شود که «الْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یَشَاء»[۱] این شهود گاهی برای برخی از بزرگان اتفاق می‌افتد. انسان اگر اعمال خود را خالصانه انجام دهد به مرحله شهود می‌رسد و چیزهایی به او الهام می‌شود، مطالبی را می‌فهمد که دیگران قادر به فهم آن نیستند. مانند مرحوم امام خمینی (رحمه‌الله) که کارهایش گاهی بر اثر الهاماتی بود که به ایشان می‌شد. گاهی مرحوم امام تصمیماتی می‌گرفت که عقلای اطراف امام با آن مخالف بودند اما وقتی کار بر طبق دستور امام انجام می‌شد، همه می‌فهمیدند که فرمایش مرحوم امام درست است. مقام معظم رهبری (حفظه‌الله) هم اکنون ممکن است مطالبی بفرمایند که برخی نتوانند هضم کنند و بعدها متوجه می‌شوند که فرمایشات ایشان بحق بوده است و نتایج مثبتی را در پی داشته است.

ممکن است برای خود شما هم مراتبی از شهود و الهام حاصل شود و تصمیمتان با توجه عقلی نباشد. دعاها و اعمالی است که اگر انسان آن‌ها را انجام دهد، باعث می‌شود که ملائکه‌ای در کنار انسان قرار گیرند تا به انسان کمک کنند و انسان را حفظ کنند.

شهود دارای مراتبی است؛ برخی همیشه در مرحله شهود هستند و برای برخی گاهی اتفاق می‌افتد اما فی‌الجمله شهود وجود دارد و خصوصاً برای افراد صالح اتفاق می‌افتد که خداوند آن‌ها را در کارها یاری می‌کند. ممکن است برای شما هم اتفاق افتاده باشد که قرار است منبری بروید اما خود را آماده نکرده‌اید اما وقتی صحبت‌ها را شروع می‌کنید متوجه می‌شوید که خداوند به شما کمک می‌کند و مطالب زیبایی را بیان می‌کنید. متوجه می‌شوید که لطف و عنایت خداوند شامل حال شما شده است و مطالب به ذهنتان آمده است. در بسیاری از مشکلات این‌گونه است که اگر خداوند کمک نمی‌کرد، نمی‌توانستیم آن را حل کنیم. این همان الطاف خفیه الهی است که شامل حال انسان‌ها می‌شود. بر اثر اعمال صالح، این الطاف خفیه هم بیشتر می‌شود. هرچه اعمال خوب انجام دهید، گذشت بیشتر شود و خدمت به خلق داشته باشید، این الطاف خفیه الهی برای شما بیشتر می‌شود.

بهترین مکتب اخلاقی

به نظر ما در این میان، بهترین روش اخلاقی، روش تلفیقی است؛ بتوان در مرحله اول مطالب اخلاقی را از آیات و روایات به دست آورد و در مرحله بعد از مباحث عقلی و فلسفی هم در جایی که عقل توانایی دارد کمک بگیرد، همچنین از کلمات عرفاً و شهود نیز بهره برده شود.

اعتدلال در علم اخلاق

مهم است که انسان در علم اخلاق با اعتدال حرکت کند و از اعتدال خارج نشود. باید از افراط‌وتفریط، دوری کرد. ممکن است انسانی تمام زندگی خود را گذاشته است تا ثروت‌اندوزی کند، مال به میزان حفظ جان، ناموس و آبرو کافی است. افراط در ثروت‌اندوزی باعث می‌شود که انسان مرتکب خلاف و ظلم شود. اگر مال هدف انسان در زندگی باشد، به انحراف کشیده می‌شود. در سایر مباحث اخلاقی هم همین‌گونه است مثلاً کسی که عصبانی می‌شود، نباید دهانش را باز کند و هر چیزی را بگوید.

قتل‌ها، غارت‌ها و خلاف‌ها همه ناشی از خروج از اعتدال است. فرعون از اعتدال خارج شد و ادعای خدایی می‌کرد، خودش می‌دانست که خدا نیست اما حاضر نبود اعتراف کند. برخی از کسانی که شورای نگهبان آن‌ها را تأیید می‌کند یا رد می‌کند، از اعتدال خارج می‌شوند و باعث می‌شود که حرف‌هایی خلاف قانون و منطق بزنند. کسانی که از اعتدال خارج می‌شوند، مشکلاتی را برای خود و جامعه ایجاد می‌کنند. سعی کنید در زندگی اعتدال را حفظ کنید یعنی به وظیفه شرعی خود عمل کنید. برخی انتقاد می‌کنند و توهینی به کسی نمی‌کنند اما برخی در انتقادکردن فحاشی می‌کنند که مردم از این افراد تنفر دارند. انتقاد همراه با بیان راه‌حل آن، بهترین چیز است.

به مناسبت شهادت امام صادق (علیه‌السلام)

مکتب ما مکتب جعفری است و بسیاری از روایات ما از امام صادق (علیه‌السلام) است. یکی از حرکت‌های مهم امام صادق (علیه‌السلام) آن است که روایات زیادی درباره زیارت امام حسین (علیه‌السلام) و ادعیه زیارات را بیان فرمود؛ اکثر زیارات وارد شده از امام صادق (علیه‌السلام) است. امام صادق (علیه‌السلام) مردم را با اهل‌بیت (علیهم‌السلام) آشنا کرد. حضرت، خودش به زیارت امام حسین (علیه‌السلام) رفت و به مردم پول می‌داد تا بتوانند به زیارت بروند؛ این حرکت برای این بود که ارتباط مردم را با ولایت، قوی کند. وظیفه ما طلبه‌ها است که ارتباط مردم با ولایت را قوی کنیم. امام صادق (علیه‌السلام) شاگردان زیادی داشت، روزی روضه‌خوانی وارد شد، حضرت درس را تعطیل کرد و فرمود: بگذارید روضه بخواند. روضه که خوانده شد، حضرت گریه کرد. امام صادق (علیه‌السلام) به ما یاد داده است که ارتباط مردم را با ولایت زیاد کنیم.

مرحوم کوثری برای مرحوم امام روضه می‌خواند، مرحوم امام نیز حوله‌ای داشت که با آن اشک‌هایش را پاک می‌کرد؛ دستمال برای ایشان کمبود زیرا ایشان اهل بکاء بود. مرحوم کوثری تعریف می‌کرد: در نجف بودم که حاج‌آقا مصطفی فوت کرد. در محضر امام خمینی هرچه با اندوه و گریه از شخصیت حاج‌آقا مصطفی گفتم، ایشان گریه نکرد اما همین‌که روضه علی‌اکبر (علیه‌السلام) را خواندم، ایشان گریه کرد. مقام‌ها و توفیقات امام (رحمه‌الله) به‌خاطر اتصال به ولایت بود. ما هرچه داریم از امام حسین (علیه‌السلام) و ولایت است؛ لذا باید شهادت امام صادق (علیه‌السلام) به‌عنوان یکی از شعائر مذهبی حفظ شود و مجالس روضه حضرت، برقرار باشد.