خارج اصول ۶۳ (وضع: حقیقت شرعیه)


خارج اصول ۶۳ (وضع: حقیقت شرعیه)

, ,

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /حقیقت شرعیه

 

خلاصه جلسه گذشته: بحث در ثمره حقیقت شرعیه بود که آیا ثمره‌ای بر بحث حقیقت شرعیه مترتب است؟ این مساله بسیار توسط علمای بزرگ بحث شده است. دسته‌ای از علما مانند امام خمینی (ره)، محقق خوئی (ره) و شاگردان این بزرگان می گویند که ثمره‌ای ندارد و دسته دیگری مانند محقق اصفهانی (ره)، محقق عراقی (ره)، مرحوم مظفر، آیتالله مکارم و… قائلند که ثمره دارد. حق با کدام گروه است؟ افرادی که قائل به ثمره داشتن بحث حقیقت شرعیه اند، بر دو نکته تأکید می‌کنند که موجب می‌شود بگوییم که این بحث ثمره دارد و سایر علما به این دو نکته توجه نکرده‌اند:

۱. آیا بحث حقیقت شرعیه منحصر در لفظ «صلاه»، «زکاه»، «خمس»، «حج» و «صوم» است؟ آیا منحصر در پنج، شش یا هفت مورد است؟ لفظ «مضاربه»، «غسل»، «وضو»، «تیمم»، «نجاست» و … در روایات وارد شده است. منظور از این الفاظ در روایات، معنای لغوی اینهاست یا معنای اصطلاحی و جدید؟ در ابواب فقه مانند تجارت، اجاره، شرکت، مضاربه، مساقات، مزارعه و… هم این بحث جریان دارد و این سؤال مطرح است که روایات این ابواب، معنای لغوی را بیان می‌کنند یا معنای اصطلاحی را؟ بحث حقیقت شرعیه در تمام اینها مطرح می‌شود و اگر حقیقت شرعیه را قبول داشته باشید، به معنای اصطلاحی و اگر حقیقت شرعیه را قبول نداشته باشید، به معنای لغوی حمل می‌کنید. به نظر ما در این بحث، آیتالله مکارم از همه بهتر بحث کرده‌اند و به این نکته توجه کرده‌اند که بحث حقیقت شرعیه منحصر در صلاه، زکات و… نیست. بحث حقیقت شرعیه را محدود به این الفاظ نکنید و این بحث بسیار گسترده است. پس محدود به چند لفظ نیست و نمی‌توان گفت «معمولاً قرینه وجود دارد و بحث روشن است و معنای لفظ صلاه و… را در روایات می دانیم و می دانیم که معنایش، معنای اصطلاحی است و این برای ما روشن است و بحثی ندارد و این بحث ثمره‌ای ندارد». در جواب این حرف می گوییم که در مورد ﴿إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ﴾[۱] چه می‌گویید؟ منظور نجاست ظاهری است و بعد از دست زدن باید دستتان را بشویید یا اینکه منظور نجاست باطنی و معنوی است؟ در مورد «أَوْ تَقُومَ بِهِ الْبَیِّنَه»[۲] چه می گویید؟ معنای لغوی بیّنه، «ما به البیان» است ولی معنای اصطلاحی آن، دو شاهد عادل است. خود آیت‌الله خوئی (ره) که این را به معنای لغوی می‌گیرند، با سایر علما اختلاف دارند و سایر علما این را به معنای اصطلاحی می‌گیرند. پس بحث حقیقت شرعیه منحصر در آن الفاظ نیست و در ابواب مختلف فقه در عبادات و معاملات مطرح می‌شود.

۲. گاهی حقیقت شرعیه را در زمان شارع بحث می‌کنیم و گاهی آن را در زمان ائمه (ع) بحث می‌کنیم که آیا در زمان معصومین (ع) در این معانی حقیقت شده‌اند یا نه؟ گاهی ما با امامیه صحبت می‌کنیم و گاهی با اهل تسنن. در مباحثات با اهل تسنن، نمی‌توانید به روایات ائمه (ع) استدلال کنید؛ زیرا آن‌ها این روایات را قبول ندارند و باید به روایات پیامبر (ص) استدلال کنید. اگر بخواهید با مخالفین و اهل تسنن بحث کنید، حتماً به بحث حقیقت شرعیه نیاز خواهید داشت. در مباحثات ما با عامه و مباحثات ما با خاصه تفاوت زیاد است. ممکن است بحث حقیقت شرعیه در مباحثات با خاصه، خیلی لزومی نداشته باشد ولی اگر بخواهید با اهل تسنن بحث کنید باید مبنای شما و آن‌ها در این بحث روشن باشد.

شما باید اظهار نظر کنید که این بحث ثمره دارد یا نه. اگر بحث حقیقت شرعیه محدود به صلاه، زکات، حج و صوم باشد، این بحث ثمره زیادی ندارد؛ ولی اگر بحث حقیقت شرعیه گسترده باشد و تمام ابواب فقه را شامل شود، ثمره دارد. لذا برخی از علما آن را محدود کرده‌اند و برخی حقیقت شرعیه را به صورت گسترده در تمام ابواب فقه مطرح کرده‌اند. لذا افرادی را که قائل به ثمره نداشتن این بحث‌اند، باید توجه دهید که شما با کدام مبنا بحث می‌کنید و حقیقت شرعیه را محدود می دانید یا گسترده و زمان پیامبر (ص) را می گویید یا زمان ائمه (ع)؟

آیت‌الله مکارم می‌فرمایند: «إنّما یصحّ الإشکال لو کان النزاع فی خصوص لفظ الصلاه و الصیام و شبهها [شبههما]، أمّا لو کانت دائرته أوسع ممّا ذکر -کما هو المختار و قد مرّ بیانه آنفاً- فالثمره لهذا البحث کثیره و ما أکثر الألفاظ التی وردت فی روایات المعصومین (ع) و لایعلم أنّ المراد منها معانیها الشرعیّه أو اللغویّه[۳] ».

در جای دیگری می‌فرمایند: «لایخفى أنّ البحث عن ثبوت الحقیقه الشرعیّه و عدمه یکون له ثمره عملیّه بالنسبه إلى کثیر من هذه الألفاظ. و الظاهر أنّ الشبهه إنّما نشأت من تحدید البحث فی ألفاظ معدوده محدوده»[۴] به نظر ما فرمایش ایشان درست است. افرادی که می گویند که این بحث ثمره ندارد، مانند مرحوم امام خمینی، مرحوم ایروانی، مرحوم نائینی و مرحوم محقق خوئی، قبول دارند که اگر این الفاظ در لسان شارع باشند، باید بر معنای جدید حمل شوند ولی به دلیل وجود قرائن ثمره زیادی ندارد. ما میگوییم که قرائن در تمام ابواب فقه وجود ندارد و تنها در برخی از ابواب وجود دارد.


[۲] تهذیب الأحکام، شیخ الطائفه، ج۷، ص۲۲۶. و در آن آمده: عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ [بن هاشم القمّی: امامی و ثقه است] عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ [بن سعدان: امامی و ثقه است] عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ [مورد اختلاف است و او عامّیّ بتریّ است، ظاهراً ثقه است] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «کُلُّ شَیْ‌ءٍ هُوَ لَکَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَیْنِهِ فَتَدَعَهُ مِنْ قِبَلِ نَفْسِکَ وَ ذَلِکَ مِثْلُ الثَّوْبِ یَکُونُ عَلَیْکَ قَدِ اشْتَرَیْتَهُ وَ هُوَ سَرِقَهٌ أَوِ الْمَمْلُوکِ عِنْدَکَ وَ لَعَلَّهُ حُرٌّ قَدْ بَاعَ نَفْسَهُ أَوْ خُدِعَ فَبِیعَ أَوْ قُهِرَ أَوِ امْرَأَهٍ تَحْتَکَ وَ هِیَ أُخْتُکَ أَوْ رَضِیعَتُکَ وَ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا عَلَى هَذَا حَتَّى یَسْتَبِینَ لَکَ غَیْرُ ذَلِکَ أَوْ تَقُومَ بِهِ الْبَیِّنَهُ». (این روایت مسنده و ظاهراً صحیحه است).
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *