خارج فقه ۵۶ (قیافه: حکم تکلیفی)


خارج فقه ۵۶ (قیافه: حکم تکلیفی)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه/قیافه /حکم تکلیفی

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث قیافه بود که یکی از محرمات شرعیه است. شیخ انصاری (ره) در مکاسب محرمه مطرح می‌نمایند که کسب به وسیله قیافه‌شناسی حرام است. دلایلی برای حرمت قیافه‌شناسی ذکر شده است.

ادله حرمت قیافهدلیل اول: روایت

از پیامبر (ص) روایت شده است: «أَنَّهُ نَهَى عَنِ السِّحْرِ وَ الْکِهَانَهِ وَ الْقِیَافَهِ …»[۱] . پیامبر (ص) از قیافه نهی کرده‌اند. این روایت مورد استدلال بعضی از علما قرار گرفته است؛ ولی به توجه به این که سند این روایت کافی نیست، می‌تواند به عنوان مؤیّد مطرح شود، نه دلیل.

دلیل دوم: اجماع

یعنی علما در حرمت قیافه اجماع دارند و می‌گویند که کار کسانی که قیافه‌شناسی می‌کنند و مطالبی بیان می‌کنند و گاهی نسبی را الحاق می‌کنند و می‌گویند که این فرزند این پدر و مادر است یا نیست، حرام است.

علامه حلی (ره) می‌فرماید: «القیافه حرام عندنا»[۲] .

ایشان در کتاب دیگری می‌فرمایند: «القیافه حرام عند علمائنا کافّهً؛ لأنّ النسب عندنا لاتثبت بها؛ بل بالقرعه، فلایجوز سلوک هذا الطریق»[۳] . این ظهور در اجماع دارد و اجماع می‌تواند در محل بحث ما، مؤیّد یا دلیل باشد؛ ولی با توجه به این که این اجماع مدرکی است و مدرکش این روایت و امثال این روایت است، نمی‌توانیم به آن اعتماد کنیم. می‌دانید که اجماع مدرکی یا محتمل المدرکیه حجیت ندارد. پس دلیل اول و دوم برای حرمت قیافه کافی نبود.

دلیل سوم: اصول مذهب و اعتقاد

یعنی قیافه‌شناسی با اصول مذهب ما تطبیق نمی‌کند. قواعد، احکام، قرآن، اصول مذهب و اعتقادات ما به قیافه‌شناسی تطبیق نمی‌کند. با عقل هم تطبیق نمی‌کند که بر اساس قیافه حکم کنیم که فلان کار درست است یا گذشته و آینده چنین است و… . لذا با اصول مذهب و عقل انسان سازگار نیست. حتی اگر کسی زیاد دنبال قیافه‌شناسی و… برود، می گویند «او عقل ندارد و شخص عاقل و فهمیده دنبال این چیزها نمی‌رود».

سید عاملی (ره) می‌فرماید: «هو[۴] الموافق لأصول المذهب و الاعتبار؛ لأنّه یلزم منها إلحاق شخص بآخر الموجب لترتّب الأحکام الکثیره بمجرّد ظنّ لا دلیل علیه شرعاً؛ بل الدلیل على خلافه و ذلک ممّا تأباه أصول المذهب و محاسن الشریعه، بل یحکم أهل العقول بطیش[۵] عقل الملحق به أو أنّه أحمق»[۶] .

به نظر ما هیچ یک از سه دلیلی که گفتیم، دلیل محکمی بر حرمت قیافهشناسی نیست؛ مگر اینکه حرامی بر آن مترتب شود. به عنوان مثال با نگاه کردن به قیافه شخصی، تهمت بزند، غیبت کند، دروغ بگوید، نسبتی بدهد و بگوید که این بچه متعلق به این شخص نیست و… . در این موارد میگوییم که بر قیافهشناسی حرام مترتب شده است. اگر قیافهشناس شک و تردید ایجاد کند و بگوید که معلوم نیست که این بچه متعلق به این شخص باشد، باعث اختلاف و دو دستگی می‌شود و مرتکب حرام شده است. لذا قول دوم مطرح می‌شود.

قول دوم: اگر حرامی بر قیافه مترتب شود، حرام است. [۷] [۸] [۹] [۱۰] [۱۱] [۱۲] [۱۳] [۱۴] [۱۵] [۱۶] [۱۷] [۱۸] [۱۹] [۲۰] [۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵]

برخی گفته‌اند که این قول نیز اجماعی است؛ یعنی علمایی که قیافه را حرام می‌دانند، مقصودشان همین است؛ یعنی اگر قیافه شناسی باعث شود که تهمت به شخصی زده شود، از کسی غیبت شود، دروغ گفته شود، در مورد شخصی تردید و شک ایجاد شود (مثل شایعه پراکنیهایی که در فضای مجازی مطرح میشود و به صورت احتمال می گویند که شاید فلانی این پول را خورده باشد و همین «شاید» باعث از بین رفتن شخصیت آن فرد می‌شود) و…، حرام خواهد بود. لذا علاوه بر این که حرف قیافهشناس اعتباری ندارد، اگر حرف او مستلزم گناهی باشد، یقیناً این کار در شریعت حرام است. با توجه به توضیحات ارائه شده، ایجاد تردید نیز می‌تواند حرام باشد و لزومی ندارد که تهمت و غیبت محقق شود.

ما برای این که این بحث کمی تشقیق شقوق شود و خصوصیاتش معلوم شود، مقداری آن را باز می‌کنیم: شخصی قیافه شما را می‌بیند و چیزی برداشت می‌کند.

۱. مرحله اول: گاهی این برداشت را در ذهن دارد ولی چیزی نمی‌گوید؛ مثلاً به نظرش می‌آیند که آینده این شخص، درخشان است یا آینده بدی در انتظار اوست؛ ولی این برداشتنش را اظهار نمی‌کند. این برداشت مسلماً اشکالی ندارد و در ذهن خود شخص است و ترتیب اثری بر آن داده نشده است.

۲. مرحله دوم: برداشتش را اظهار می‌کند و اظهارش به نحو احتمال است. البته ادعای علم غیب نمی‌کند و فقط می‌گوید که از قیافه این شخص به نظر می‌رسد که شخص خوبی باشد. پولی هم برای این کار نمی‌گیرد و تهمت، غیبت، دروغ و… بر آن مترتب نمی‌شود. این هم به نظر ما اشکالی ندارد.

۳. ولی اگر ادعای علم غیب داشته باشد، دروغ است و عنوان کذب بر آن صدق می‌کند و حرام است. یا اگر تهمت بزند و بگوید که این بچه متعلق به این مرد نیست، مرتکب حرام شده است. ما وظیفه داریم که مدّعیان علم غیب را تکذیب کنیم. پس حرف این عده را که موجب غیبت، تهمت، ایجاد تردید نسبت به شخصی و… می‌شود، قبول نمی‌کنیم. همه اینها حرام است. ایجاد تردید نسبت به افراد هم حرام است و یکی از موارد کذب، بیان چیزی است که به آن یقین نداریم؛ یعنی نمی‌توانیم هر چیزی را که شنیدیم، نقل کنیم. پس به نظر می‌رسد که اصل قیافه اعتباری ندارد ولی در جایی حرام است که حرامی بر آن مترتب شود.

مرحوم شیخ انصاری می‌فرمایند: «الظاهر أنّه[۲۶] مراد الکلّ[۲۷] و إلّا فمجرّد حصول الاعتقاد العلمیّ أو الظنّیّ بنسب شخص لا دلیل على تحریمه»[۲۸] .

ایشان می‌فرمایند که مراد تمام کسانی که گفته‌اند که قیافه حرام است، همین است؛ یعنی مراد همه این است که قیافه شناسی در صورتی حرام است که حرامی بر آن مترتب شود.

 


[۴] . القول بتحریم القیافه.
[۵] . یعنی: خفّه، خفّه العقل.
[۱۱] الحاشیه الثانیه على المکاسب، الخوانساری، محمد، ص۳۸.
[۱۲] حاشیه المکاسب، المیرزا الشیرازی، محمّد تقی، ج۱، ص۱۲۴و ۱۳۳.
[۱۸] ظاهر کلمه التقوی، البصریّ البحرانی، زین الدین محمد امین، ج.۴، ص۱۸
[۲۰] منهاج الصالحین، التبریزی، جواد، ج۲، ص۱۲.
[۲۶] . یعنی: التحریم بشرط ترتّب الحرام.
[۲۷] . کلّ الفقهاء.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *