خارج فقه ۵۰ (قیادت: حکم قیادت)


خارج فقه ۵۰ (قیادت: حکم قیادت)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه/قیادت /حکم قیادت

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه با بحث قیادت بود که قیادت با شهادت دو شاهد عادل و دو مرتبه اقرار ثابت می‌شود. اگر دو شاهد عادل شهادت بدهند که این شخص عمل قیادت را انجام داده یا اینکه خود او دو مرتبه به این کار اقرار کند، حد قیادت بر او جاری می‌شود. برخی از علما گفته‌اند که با اقرار واحد نیز قیادت ثابت می‌شود. دلیل این که دو مرتبه اقرار لازم است: از طرفی اقرار شخص بر علیه خودش حجت است «اقرار العقلاء علی أنفسهم جائز» و از طرفی هم با توجه به اینکه قیادت از فروعات زناست، ما تردید پیدا می‌کنیم در این که یک مرتبه اقرار کافی است یا نه. «الحدود حدود تدرأ بالشبهات» می‌گوید که در این مورد ما نمی‌توانیم حد را جاری کنیم. محقق اردبیلی (ره) با این استدلال می‌فرمایند که ما برای اثبات قیادت به دو مرتبه اقرار نیاز داریم؛ علی‌رغم اینکه دلیلی قوی بر این مطلب نداریم، همین تردید و احتمال برای جاری نشدن حد قیادت کفایت می‌کند: «یثبت القیاده بالإقرار مرّتین ممّن یصحّ إقراره و هو البالغ العاقل الحرّ المختار و بشهاده عدلین. دلیل الأوّل، دلیل إقرار العقلاء على أنفسهم جائز[۱] ، مع الاحتیاط فی الحدود و التخفیف و الدرء فی حدود اللّه بالشبهه[۲] و عدم حصول الزنا و اللواط إلّا بالأربعه؛ فالاعتبار و الأصل یشعر بعدم الاکتفاء بالمرّه. و سوق الخبر الدالّ على اعتبار العدد یشعر باعتباره فی أمثال ذلک، فتأمّل. و دلیل الثانی، ثبوت حجّیّه العدلین، فهما حجّه شرعیّه إلّا أن یدلّ دلیل على العدم و اعتبار الزیاده، فتأمّل. و بالجمله دلیل هذه الأحکام، غیر واضح إلّا أن یکون إجماعاً»[۳] .

نظر ما در این بحث این بود که شاید تعزیر با اقرار واحد ثابت شود؛ ولی اجرای حد نیاز به دو اقرار دارد؛ زیرا از «یُضْرَبُ ثَلَاثَهَ أَرْبَاعِ حَدِّ الزَّانِی» [۴] ‌ دانسته می‌شود که قیادت، فرع زناست و حدش کمتر از آن است و دو اقرار نیاز دارد. در حدود موردی را پیدا نمی‌کنید که یک مرتبه اقرار برای اجرای حد کفایت کند (البته در دیون چنین نیست).

مقام دوم: حکم قیادت

مبحث اول: حکم تکلیفی

دلائلی از قرآن و روایات مبنی بر حرمت قیادت و گناه کبیره بودن قیادت داریم.

دلیل اول: آیات

﴿… یَنْهىٰ عَنِ الْفَحْشٰاءِ وَ الْمُنْکرِ …﴾[۵] انسان مؤمن کسی است که از فحشا و منکر نهی می‌کند و این وظیفه هر انسانی است؛ ولی شخص قوّاد، نه تنها نهی نمی‌کند، بلکه زمینه فحشا و زنا را فراهم می‌کند.

﴿… وَ لٰا تَعٰاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوٰانِ …﴾ [۶] چه اثم و گناهی بالاتر از زنا؟ شخص قوّاد زمینه را برای زنا فراهم می‌کند؛ بنابراین اعانه و تعاون بر اسم و عدوان بر او صدق می‌کند؛ در حالی که اعانه بر اثم و عدوان حرام است.

﴿إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفٰاحِشَهُ …﴾[۷] کسانی که می‌خواهند گناه و فاحشه را در جامعه شیوع دهند… . قوّاد با جمع بین زن و مرد برای محرّم، فاحشه را در جامعه شایع می‌کند.

پس می‌توانیم از آیات صریحاً حرمت قیادت را استفاده کنیم. با توجه به این که در آیه ﴿إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۸] گفته شده که برای ﴿ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفٰاحِشَهُ …﴾، ﴿عَذَابٌ أَلِیمٌ﴾ است، می‌فهمیم که قیادت گناه کبیره است و پس از اینکه اثبات شود که قیادت، گناه کبیره است، می‌توانیم حد و… را برایش اثبات کنیم.

دلیل دوم: روایات

فمنها:[۹] فِی عِقَابِ الْأَعْمَالِ[۱۰] بِإِسْنَادٍ تَقَدَّمَ فِی عِیَادَهِ الْمَرِیضِ[۱۱] عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِی حَدِیثٍ قَالَ: «مَنْ قَاوَدَ بَیْنَ رَجُلٍ وَ امْرَأَهٍ حَرَاماً ﴿حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّهَ﴾ [۱۲] وَ مَأْوَاهُ ﴿جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِیراً﴾ [۱۳] وَ لَمْ یَزَلْ فِی سَخَطِ اللَّهِ حَتَّى یَمُوتَ‌»[۱۴] .

طبق این روایت رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «کسی که بین زن و مرد واسطه حرام شود، جنت بر او حرام می‌شود و مأوایش جهنم است و همیشه در سخط الله است تا اینکه بمیرد». نکاتی که از این روایت استفاده می‌شود: قیادت را بین زن و مرد ذکر کرده است. قبلاً این بحث را داشتیم که آیا جمع بین رجل و رجل یا مرأه و مرأه نیز قیادت است؟ فقط بحث زنا داخل در این بحث است. قوّاد وارد جهنم می‌شود و این علامت گناه بودن قیادت است.

بررسی سند روایت: این روایت ضعیف است و راویانش مهمل‌اند. اگر قائل بر این باشید که عمل اصحاب، ضعف سند را جبران می‌کند، می‌توانید این روایت را مؤیدی بر حرمت قیادت بگیرید.

و منها: وَرَّامُ بْنُ أَبِی فِرَاسٍ[۱۵] فِی کتَابِهِ[۱۶] عَنِ النَّبِیِّ (ص) عَنْ جَبْرَئِیلَ (ع) قَالَ: «اطَّلَعْتُ فِی النَّارِ[۱۷] فَرَأَیْتُ وَادِیاً فِی جَهَنَّمَ یَغْلِی فَقُلْتُ: یَا مَالِکُ[۱۸] لِمَنْ هَذَا؟ فَقَالَ: لِثَلَاثَهٍ الْمُحْتَکِرِینَ وَ الْمُدْمِنِینَ الْخَمْرَ وَ الْقَوَّادِینَ‌»[۱۹] .

طبق این روایت پیامبر (ص) از جبرئیل نقل می‌کند: «نگاه کردم در جهنم. جای بزرگی در جهنم دیدم که در حال غلیان است و آتش زبانه می‌کشد. از مالک جهنم سؤال کردم: این کجاست که اینطور آتش زبانه می‌کشد؟ گفت: سه گروهند که در این آتش جهنم قرار می‌گیرند: کسانی که احتکار می‌کنند و دائم الخمرها و قوّادین» پس قوادی گناه است و عذاب سختی نیز دارد. می‌توانیم بگوییم گناه کبیره است. سند این روایت نیز قوی نیست ولی مورد استدلال محقق خویی (ره) [۲۰] و… قرار گرفته است.

و منها: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى[۲۱] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ[۲۲] عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی هَاشِمٍ[۲۳] عَنْ سَالِمِ بْنِ مُکْرَمٍ[۲۴] عَنْ سَعْدٍ

الْإِسْکَافِ[۲۵] قَالَ: سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ[۲۶] (ع) عَنِ الْقَرَامِلِ[۲۷] الَّتِی تَضَعُهَا النِّسَاءُ فِی رُءُوسِهِنَّ یَصِلْنَهُ بِشُعُورِهِنَّ[۲۸] فَقَالَ: «لَا بَأْسَ عَلَى الْمَرْأَهِ بِمَا تَزَیَّنَتْ بِهِ لِزَوْجِهَا». قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: بَلَغَنَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) لَعَنَ الْوَاصِلَهَ وَ الْمَوْصُولَهَ. فَقَالَ: «لَیْسَ هُنَاکَ إِنَّمَا لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الْوَاصِلَهَ الَّتِی تَزْنِی فِی شَبَابِهَا، فَلَمَّا کَبِرَتْ قَادَتِ النِّسَاءَ إِلَى الرِّجَالِ؛ فَتِلْکَ الْوَاصِلَهُ وَ الْمَوْصُولَهُ»[۲۹] .

بررسی سند روایت: تمام روات این حدیث، امامی و ثقه‌اند. سند روایت مشکلی ندارد و معتبر است و مورد استدلال فقها نیز قرار گرفته است [۳۰] [۳۱] .

از امام باقر (ع) از قرامل (گیسوبندهایی که زنان موهایشان را در پشت سر می‌بندند و برجسته می‌شود) که زنان این‌ها را بر سرشان قرار می‌دهند و به موهایشان وصل می‌کنند، سؤال شد. امام فرمودند: «اگر برای شوهرش باشد، اشکالی ندارد». سائل سؤال می‌کند که رسول خدا (ص) واصله و موصوله را لعنت کرده‌اند. سائل فکر کرده که منظور از واصله، کسی است که اینها را به سر و موی زنان وصل می‌کند و آنان را زیباتر می‌کند و منظور از موصوله، کسی است که اینها را بر سر او وصل می‌کنند. امام باقر (ع) می‌فرمایند که مقصود این نیست و اینکار اشکالی ندارد. واصله‌ای که رسول الله (ص) لعن کرده، یعنی کسی که در جوانی‌اش اهل زناست و وقتی پیر می‌شود، قوّادی می‌کند و زنان را برای مردان آماده می‌کند. این واصله و موصوله است که اشکال دارد. حرمت تکلیفی از این روایت استفاده می‌شود.

نکته: قبلاً این را بحث کردیم که قیادت مربوط زناست؛ نه لواط و مساحقه. در این روایت نیز بحث نساء و رجال است.

و منها: عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ[۳۲] قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ: إِنَّ النَّاسَ یَرْوُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) لَعَنَ الْوَاصِلَهَ وَ الْمَوْصُولَهَ. قَالَ: فَقَالَ: «نَعَمْ». قُلْتُ: الَّتِی تَمْتَشِطُ وَ تَجْعَلُ فِی الشَّعْرِ الْقَرَامِلَ؟ قَالَ فَقَالَ لِی: «لَیْسَ بِهَذَا بَأْسٌ». قُلْتُ: فَمَا الْوَاصِلَهُ وَ الْمَوْصُولَهُ؟ قَالَ: «الْفَاجِرَهُ وَ الْقَوَّادَهُ»[۳۳] .

بررسی سند روایت: عمار ساباطی ثقه و فطحی است و زیاد قابل اعتماد نیست.

آیا واصله و موصوله، آن کسی است که مو به موهای سرش اضافه می‌کند؟ حضرت (ع) می‌فرمایند که اینکار اشکالی ندارد. منظور از واصله و موصوله، فاجره و قوّاد است. هرچند این روایت اعتبار زیادی ندارد ولی طبق همان روایت قبلی است که اعتبار داشت؛ لذا روایت قبلی مضمون این روایت را تقویت می‌کند و مضمون این روایت معتبر می‌شود. پس قیادت گناه است. اما کبیره بودن گناه قیادت نیز از روایاتی به دست می‌آید که در جلسه بعد خواهیم گفت.


[۱] عوالی اللئالی، ابن أبی جمهور، ج۱، ص۲۲۳.عن النبیّ(ص). (این روایت مرفوعه و ضعیفه است).
[۲] . [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بن بابویه القمّی: امامی و ثقه] قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «ادْرَءُوا الْحُدُودَ بِالشُّبُهَاتِ‌». من لا یحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، ج۴، ص۷۴. (این روایت مرفوعه و ضعیفه است).
[۴] الکافی- ط الاسلامیه، الشیخ الکلینی، ج۷، ص۲۶۱. (این روایت مسنده و علیالاقوی صحیحه است).
[۹] محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه القمّی: امامی و ثقه است.
[۱۱] عن محمّد بن موسى بن المتوکّل [إمامیّ ثقه] عن محمّد بن جعفر [الأسدیّ الکوفی: إمامیّ ثقه] عن موسى بن عمران [النخعی: مهمل و قیل إمامیّ ثقه] عن عمّه الحسین بن زید [الحسین بن یزید النوفلی: مختلف فیه و هو إمامیّ ثقه علی الأقوی] عن حمّاد بن عمرو النصیبیّ [ضعیف] عن أبی الحسن الخراسانیّ [مهمل] عن میسره [میسره بن عبد ربّه ‌الفارسی: مهمل] عن أبی عائشه [السعدی: مهمل] عن یزید بن عمر عن عبد العزیز [یزید بن عمر بن عبد العزیز المقرائی: مهمل] عن أبی سلمه بن عبد الرحمن [بن عوف: مهمل] عن أبی هریره [الدوسی: من رواه العامّه، ضعیف جدّاً] و عبد الله بن عبّاس [بن عبد المطّلب: إمامیّ ثقه] عن رسول الله (ص) …
[۱۴] ثواب الأعمال: ۲۸۰ و ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، الشیخ الصدوق، ج۱، ص۲۸۶. (این روایت مسنده و ضعیفه است؛ به دلیل وجود روات مهمل و ضعیف در سندش).
[۱۵] مسعود بن عیسی: به نظر ما امامی و ثقه است.
[۱۶] لم نعثر علیها فی تنبیه الخواطر.
[۱۷] یعنی: نظرت فی النار.
[۱۸] مالک جهنّم.
[۲۱] العطّار: امامی و ثقه است.
[۲۲] محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب‌: امامی و ثقه است.
[۲۳] عبد الرحمن بن محمّد بن أبی هاشم‌: امامی و ثقه است.
[۲۴] امامی و ثقه است.
[۲۵] سعد بن طریف‌: مورد اختلاف است و امامی و ظاهراً ثقه است.
[۲۶] الإمام الباقر (ع).
[۲۷] یعنی: گیسوبندها.
[۲۸] القرمل: ما تشدّ المرأه فی شعرها من شعر أو صوف أو إبریسم.
[۲۹] الکافی- ط الاسلامیه، الشیخ الکلینی، ج۵، ص۱۱۹. (این روایت مسنده و ظاهراً صحیحه است).
[۳۲] عمّار بن موسی الساباطی: فطحیّ ثقه و فی أحادیثه إضطراب کثیراً.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *