خارج اصول ۴۹ (وضع: حقیقت شرعیه)


خارج اصول ۴۹ (وضع: حقیقت شرعیه)

, ,

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /حقیقت شرعیه

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول در رابطه با حقیقت شرعیه بود. یکی از مباحثی که در بحث حقیقت شرعیه باعث برخی توهمات شده این است که دسته‌ای از علما، خصوصاً قدمای ما، حقیقت شرعیه را فقط در زمان پیامبر (ص) مطرح کرده‌اند؛ یعنی گفته‌اند که آیا این الفاظ عبادات در زمان پیامبر (ص) به معانی شرعیه منتقل شده تا اینکه حقیقت شرعیه ثابت شود یا اینکه در زمان پیامبر (ص) منتقل نشده است؟ نقل به معانی شرعیه در زمان پیامبر (ص) محقق شده است یا نه؟ شما این را در کلمات سید مرتضی (ره)، شیخ طوسی (ره) و شیخ مفید (ره) می‌بینید. این توهمی را برای علمای ما ایجاد کرده که حقیقت شرعیه فقط مربوط به زمان پیامبر (ص) است؛ درحالی‌که بحث حقیقت شرعیه اختصاصی به پیامبر (ص) ندارد. ما می‌خواهیم کلمات امام باقر (ع) و امام صادق (ع) را بفهمیم. ما می‌خواهیم روایات را بفهمیم. می‌خواهیم بفهمیم که لفظ «صلاه»، «زکاه»، «صوم»، «کرّ»، «طواف»، «سجود»، «رکوع» و… که در زمان ائمه (ع) استعمال شده‌اند، به معنای لغوی استعمال شده‌اند یا به معنایی که اهل‌بیت (ع) حدود و شرایطش را بیان کرده‌اند؟

سؤال: چرا قدما حقیقت شرعیه را فقط در مورد کلمات پیامبر (ص) بیان کرده‌اند؟

چرا قدمای ما بحث حقیقت شرعیه را فقط به زمان پیامبر (ص) برده‌اند؟ این موجب این توهم شده است که نکند بحث حقیقت شرعیه به زمان پیامبر (ص) اختصاص داشته باشد؟

پاسخ: علت این قضیه این است که در آن زمان، اهل تسنن حاکم بودند و حکومت‌ها، حکومت‌های سنّی مذهب بودند و علمای سنّی مذهب، قدرت اول منطقه بودند. شیخ طوسی (ره)، شیخ مفید (ره)، سید مرتضی (ره) و سایر قدمای اصحاب، در مقابل آن‌ها، حرف‌های آنان را نقل می‌کردند و اشکال می‌کردند. با لطافت با علمای اهل سنت برخورد می‌کردند و با این رفتارشان توانستد شیعه را حفظ کنند. برخوردشان با علمای اهل سنت فقط علمی بود و اهانتی وجود نداشت. حرف‌های اهل تسنن در مورد کلمات پیامبر (ص) مطرح بود و بحث حقیقت شرعیه این بود که کلمات پیامبر (ص) را چگونه معنا کنیم؟ به معنای لغوی معنا کنیم یا معنای جدید؟ لذا شیخ مفید (ره)، شیخ طوسی (ره)، سید مرتضی (ره) و… بحث را روی زمان پیامبر (ص) برده‌اند؛ زیرا اهل تسنن کلمات پیامبر (ص) را قبول داشتند و بحث حقیقت شرعیه را روی کلمات پیامبر (ص) که در کتبشان داشتند، مطرح می‌کردند. علمای ما نیز با مشی آنان و با اصطلاحات آنان بحث را مطرح کرده‌اند؛ ولی با گذشت زمان، شیعیان قدرت پیدا کردند و گفتند که با توجه به اینکه ما می‌خواهیم کلمات ائمه (ع) را نیز معنا کنیم، بحث حقیقت شرعیه در کلمات ائمه (ع) نیز مطرح می‌شود. پس در آن زمان مجبور بودند که بحث حقیقت شرعیه را در کلمات پیامبر (ص) مطرح کنند؛ ولی با گذشت زمان، این بحث در کلمات ائمه (ع) نیز مطرح شد. شاید بتوانید در مورد حقیقت شرعیه در زمان پیامبر (ص) ان‌قلت وارد کنید؛ ولی حقیقت شرعیه یقیناً در زمان ائمه (ع) ثابت شده است و در زمان ائمه (ع) الفاظ دیگری از معاملات و… اضافه شده است.

بحث اول: آیا حقیقت شرعیه ثابت است؟

به نظر ما حقیقت شرعیه در عبادات، معاملات و اجزای عبادات ثابت است؛ مثلاً «نماز» حقیقت شرعیه دارد و اجزای نماز مانند «رکوع» و «سجود» نیز حقیقت شرعیه دارند. در حج، خود «حج»، «تقصیر»، «طواف»، «سعی» و… حقیقت شرعیه دارند. هر یک از اجزای نماز شرایطی دارند. «طهارت» در شرع معنای خاصی دارد. «نجاست» در شرع معنای خاصی دارد و شامل موارد خاصی ازجمله کافر، سگ، خوک و… می‌شود. پس تمام چیزهایی که در کتب فقهی می‌خوانید، اصطلاحات خاصی‌ هستند که حقیقت شرعیه را تشکیل می‌دهند. هرچه که در فقه اصطلاح خاصی دارد، حقیقت شرعیه است؛ مانند «تیمم»، «غسل»، «طهور» و… .

پس الفاظی که شارع به معنای اعم (پیامبر (ص) و ائمه (ع)) معانی خاصی را برایشان بیان کرده است، حقیقت شرعیه دارند؛ لذا اگر این الفاظ در آیات و روایات استعمال شدند، به معنای جدید شرعی حمل می‌شوند؛ نه معنای لغوی.

بحث دوم: حقیقت شرعیه در چه زمانی منعقد شده است؟

زمان انعقاد حقیقت شرعیه الفاظ مختلف، متفاوت است. ممکن است حقیقت شرعیه برخی از الفاظ در سال اول بعثت منعقد شود. مثلاً نماز که به دلیل تکرار زیاد، در چند ماه اول حقیقت شرعیه‌اش منعقد شد. مثال دیگر صوم است؛ ماه رمضان رسید و پیامبر (ص) خصوصیات و شرایط صیام را بیان کردند و برای صوم حقیقت شرعیه درست شد. به‌مرور زمان سایر احکام شرعیه مانند خمس، حکم خمر و… بیان شد و اصطلاح خاص پیدا کردند. پس حقیقت شرعیه همه الفاظ در یک ‌زمان محقق نشد. این روند تا زمان ائمه (ع) ادامه داشت و برخی از الفاظ معاملات در زمان ائمه (ع) استعمال شدند؛ مثلاً ائمه (ع) شرایط مضاربه، اجاره، بیع و… را بیان کردند؛ بنابراین فی‌الجمله اصل ثبوت حقیقت شرعیه مورد بحث نیست و آنچه ممکن است مورد بحث واقع شود، زمان تحقق حقیقت‌های شرعیه است که آیا مثلاً در این زمان محقق بوده است یا نه.

مسلّم است که در زمان امام صادق (ع) و امام باقر (ع) حقیقت شرعیه به‌صورت کامل محقق شده است؛ اما تحقق آن مقدار حقیقت شرعیه در زمان پیامبر (ص) قابل بحث است و ممکن است نتوانید از نظر تاریخی وجود مضاربه در زمان پیامبر (ص) را اثبات کنید و باید ببینید که آیا روایاتی در بحث مضاربه از پیامبر (ص) وارد شده یا نه؟ کثرت استعمال و وضع تعیّنی چه زمانی تحقق پیدا کرده است؟

به نظر ما با توجه به ثمراتی که برای حقیقت شرعیه مطرح است، پرداختن به این بحث بیش از این مقدار ضرورتی ندارد. فقط می‌خواهیم بگوییم که کلام ائمه (ع) را چگونه معنا کنیم. این باید برای ما روشن شود؛ فرقی ندارد که اسمش را حقیقت شرعیه بگذارید، یا حقیقت متشرعه.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *