خارج اصول
درس خارج اصول استاد محسن فقیهی
۹۷/۰۷/۰۹
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تعریف و موضوع علم اصول
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در موضوع علم بود. برخی موضوع علم را اینگونه بیان کردهاند که «موضوع کل علم ما یبحث فیه عن عوارضه الذاتیه»[۱] . مرحوم امام و دستهای از علما اشکالاتی را بیان فرمودهاند. با مطالبی که سابقاً بیان کردیم به این نتیجه رسیدیم که این تعریف صحیحی از موضوع علم نیست؛ یعنی لازم نیست که در هر علمی از عوارض ذاتیه بحث شود .
تعریف مرحوم امام خمینی از موضوع علم
مرحوم امام خمینی تعریفی از موضوع علم بیان فرمودهاند: «موضوع کلّ علم هو ما یُبحث فیه عن أحواله العُرفیّه، سواء کان عروضُها لنفسه أم لجزئه أم لأمرٍ خارج مساوٍ لهُ أم أعمّ أم أخصّ».[۲] موضوع هر علمی آن است که از احوال عرفیه آن موضوع بحث شود.
مثلا موضوعی است بهنام «صلواه» و از احوالات آن بحث میشود؛ یا موضوعی است بهنام «زکات» و از احوالات زکات بحث میشود؛ یا موضوعی است بهنام «زمین» در علم جغرافیا و از احوالات زمین بحث میشود؛ دیگر نباید سخت گیری شود که آیا این بحث از عوارض ذاتیه زمین هست یا خیر؛ فقط باید بتوان گفت که محل بحث عرفاً پیرامون زمین است.مثلا در بحث علم نحو و صرف، مباحثی که مربوط به کلمه و کلام است موضوع علم صرف و نحو را تشکیل میدهد. موضوع را باید عرفی لحاظ کرد؛ یعنی عرف بگوید که پیرامون این موضوع بحث میشود.نقد تعریف مرحوم امام
فرمایش ایشان خوب است اما مواجه با یک اشکال است: این تعریف در معاملات، سخن صحیحی است اما در عبادات خیر؛ یعنی تشخیص عرف در معاملات چون امضایی هستند صحیح است؛ اگر شارع هم پیرامون این معامله صحبت نمیکرد باز عرف آن را انجام میداد شارع فقط آن را تأیید و امضا فرموده؛ اما عباداتی همچون نماز، حج، خمس، زکات و غیره، که اموری تعبدی هستند و شارع مقدس آنها را تأسیس نموده، عرف توانایی تشخیص موضوع را ندارد.منظور از عرف در اینجا عرف متشرعه نیست بلکه ملاک، عرف انسانها با هر دین و مسلکی است؛ بنابراین شخص کافر و جدای از دین چگونه میتواند در عبادات، موضوع را تشخیص دهد؛ چگونه میتواند موضع «صلاه» و مباحث پیرامون آن را تشخیص دهد.بنابراین باید تعریفی از موضوع علم بیان شود که هم در معاملات، هم در عبادات، هم در امضائیات و هم در تأسیسیات، صحیح باشد. این تعریف صحیح همان چیزی است که ما عرض کردیم:«الجامع المنتزع من جزئیات موضوعات مسائله الذی له الدخل جدّاً فی الغرض»
موضوعات مسائل را در نظر بگیرید سپس جامعی را برای آنها پیدا کنید، این جامع همان موضوع علم است.انسان غرضی دارد، برا رسیدن به آن غرض، موضوعات و مسائلی را تشکیل میدهد که اگر این مسائل روشن شود به غرض دست مییابد. این مسائل (مانند الرکوعُ واجبٌ، القیامُ واجبٌ و …) جزئیاتی برای یک کلی هستند که این کلی همان موضوع است.یک سری اصطلاحات در این بحث وجود دارد از جمله تعریف «عرض» و «ذاتی» در منطق و فلسفه که برای تدریس کتاب کفایه مرحوم آخوند مفید است اما ما نیازی به طرح آنها نداریم؛ زیرا ما تعریف موضوع علم به عوارض ذاتیه را اشکال کرده و کنار گذاشتیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!