خارج اصول ۴ (مباحث الفاظ، وضع: علامات حقیقت و مجاز)
موضوع: مباحث الفاظ / وضع / علامات حقیقت ومجاز
خلاصه درس گذشته بحث در علائم مجاز بود که علامتهای مجاز چیست؟ و اگر ما علامتهای مجاز را بشناسیم غالباً میتوانیم معانی حقیقی را نیز تشخیص دهیم. گفتیم که عدم اطراد بدون قرینه علامت مجاز است و اگر استعمال لفظی در معنایی اطراد داشته باشد بدون قرینه، علامت حقیقت است امّا یکی دیگر از علامتهای مجاز؛ صحت سلب است همانطور که در کتب اصولی مثل: «أصول الفقه» و «کفایه الأصول» خواندهاید و ما اینجا هم بیان میکنیم.
علامت ششم: صحّت السلب صحت سلب یعنی دو لفظی که هر کدام دارای معنا است و صحیح باشد نسبت به یکدیگر سلب کنیم. مثل: «الرجل الشجاع لیس بأسد» که رجل شجاع نسبت به اسد صحت سلب دارد که این علامت مجاز است.مثل: «البلید لیس بحمار» که صحیح است حمار را از انسان بلید (کند ذهن) نفی کنیم.پس اگر به رجل شجاع، اسد یا به بلید، حمار گویند این مجاز است؛ بنابراین صحت سلب از علامت مجاز است. صحت سلب در کتب لغت بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد ولی تبادر غالبا در بین عموم مردم است.
اقسام سلببعضی از اصولیین، سلب را بر سه دسته تقسیم کردهاند:۱ـ گاهی معنی موضوعله را از لفظ دیگر نفی میکنیم؛ مثل: «الرجل الشجاع إنه لیس بأسد» که موضوعله لفظ اسد را از رجل شجاع نفی میکنیم و میگوییم: رجل شجاع، اسد نیست. ۲ـ گاهی صحت سلب به اعتبار ضعف در مصداق نسبت به جهت خاصی است مثل: «البلید لیس بحمار» که شخصی بهخاطر ضعف در انسانیت به او بلید میگویند ولی حمار نیست و سلب حمار از او صحیح است. ۳ـ گاهی مجازیت بهخاطر قوّت و به اعتبار کمال است مثل: ﴿مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ﴾.[۱] این آیه از زنان مصر در زمان حضرت یوسف (ع) حکایت میکند که بهخاطر زیبایی، وی را فرشته خواندند درحالیکه ایشان انسان بود ولی به اعتبار جمال و حسن وجه، او را ملک و فرشته توصیف کردند و صحیح است که صفت فرشته را از او سلب کرد.[۲]
دیدگاههادر بحث صحت سلب دو نظریه وجود دارد:
دیدگاه اوّل: صحت سلب علامت مجاز است. لازم است که به دو نکته توجه شود: ۱ـ آیا صحت سلب نزد عالم است یا مستعلم؟ مثل: «الرجل الشجاع لیس بأسد» که این کلام نزد عالم صحیح است ولی نزد کسی که معنی این کلام را متوجه نمیشود صحیح نیست و صحت سلب ندارد. صحت سلب عالم برای کسی که جاهل و مستعلم است مفید خواهد بود، مثلاً هنگامی که به کتب لغت مراجعه میکنیم که میگوید:«الرجل الشجاع لیس باسد» متوجه میشویم رجل شجاع معنای مجازی اسد است و معنای حقیقی آن نیست. اشکال دور نیز که در تبادر بود در اینجا جاری نمیشود.
۲ـ در الفاظ مشترک که چند معنا دارد معنای مجازی چگونه است؟ مثل: «عین باکیه» که در لفظ عین دو معنا متصور است، اول: چشم گریان،که به معنای «بصر» گرفته شده است؛ دوم: چشمه گریان یعنی کسی که مثل چشمه گریه میکند و به معنای «نابعه» گرفته شده است.
میرزای قمی (ره) میفرماید: «فاذا استعمل العین بمعنی النابعه فی الباکیه لعلاقه جریان الماء، فیصح سلب النابعه عنها و یکون ذلک علامه کون الباکیه معنی مجازیاً بالنسبه إلی العین بمعنی النابعه وإن کانت حقیقه فی الباکیه أیضاً من جهه وضع آخر»[۳] پس ممکن است استعمال عین در بصر به معنای حقیقی و در نابعه، به معنای مجازی باشد؛ لذا در الفاظ مشترک ممکن است معنی حقیقی و به اعتبار دیگر معنای مجازی باشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!