خارج اصول ۴۰ (وضع: حقیقت شرعیه)
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /حقیقت شرعیه
خلاصه جلسه گذشته: بحث ما درباره وضع تعیینی استعمالی به پایان رسید. دستهای از علما مثل مرحوم نائینی قائل بودند که وضع تعیینی استعمالی محال است؛ زیرا جمع بین لحاظ آلی و استقلالی است. اکثر علما قائلند که وضع تعیینی استعمالی محال نیست و جمع بین لحاظ آلی و استقلالی در آن واحد اتفاق نمیافتد؛ بلکه در آنات متعدد است و این اشکالی ندارد.
اقسام معنای حقیقی۱-حقیقت عرفیه: یعنی عرف، معنای لفظی را که دارای معنای لغوی است، تغییر میدهد و برایش حقیقت عرفی سازد. مثلاً «دابّه» در لغت به معنای «کلما یدبّ فی الارض» است؛ در اصطلاح عرف، به حیوانات چهارپا «دابّه» گفته میشود. برخی نیز اصطلاح خاصی درست کردهاند و فقط به «فرس»، «دابّه» میگویند. این یک اصطلاح عرفی است و لغت، آن معنای اول را میگوید. پس حقیقت عرفی آن است که عرف، لفظی را از معنایی به معنای دیگری تغییر بدهد.
آیا حقیقت عرفیه واقع شده است؟ بله؛ با استقراء مواردی را مییابیم؛ علاوه بر اینکه داعی این کار نیز وجود دارد.
اقسام حقیقت عرفیهحقیقت عرفیه دو قسم است:
۱. حقیقت عرفیه خاصه: یعنی مخصوص به قوم خاصی است. مثلاً: «اصول عملیه» در لغت یعنی پایههایی که مربوط به مقام عمل است؛ ولی در علم اصول میگویید که اصول عملیه، برائت ، تخییر و… است. این معنای لغوی نیست و اصطلاح خاصی است. مثالهای دیگر: جوهر و عرض در فلسفه، منصوب و مرفوع در ادبیات.
محقق نراقی (ره) میفرماید: «إمّا أن تختصّ[۱] بقوم مخصوص من أهل علم خاصّ أو صناعه معیّنه، فتسمّى بالعرفیّه الخاصّه و قد تسمّى بالاصطلاحیّه أیضاً»[۲] .
و شیخ محمدتقی اصفهانی (ره) میفرماید: «إنّ الحقیقه الشرعیّه مندرجه فی العرفیّه الخاصّه، إلّا أنّهم للاعتداد بشأنها جعلوها قسماً برأسه. و حینئذٍ ینبغی زیاده قید آخر فی تعریف العرفیّه لیخرج عنه الشرعیّه»[۳] .
۲. حقیقت عرفیه عامه: یعنی مخصوص به قوم خاصی نیست. مثلاً «دابّه» که در عرف به معنای حیوان چهارپا است؛ ولی در لغت به معنای «کلما یدبّ فی الارض».
محقق نراقی (ره) میفرماید: «… أو لاتختصّ[۴] بقوم مخصوص من أهل علم خاص، فتسمّى بالعرفیّه العامّه و تنصرف العرفیّه عند الإطلاق إلیها و هی کالدابّه لذوات الأربع بعد أن کانت فی اللغه لکلّ ما یدبّ على الأرض»[۵] .
۲-حقیقت لغویه (وضعیه):حقیقت لغویه یعنی لفظ در معنای لغویاش استعمال شود.
محقق حلی (ره) میفرماید: «اللفظ إذا یستفاد وضعه للمعنى بالوضع، فهو حقیقه لغویّه»[۶] .
فاضل تونی (ره) میفرماید: «إن کان استفاده المعنى من اللفظ بوضع أهل اللغه، فهو حقیقه لغویّه»[۷] .
شیخ محمدتقی اصفهانی (ره) میفرماید: «قد یعرّف الحقیقه اللغویّه بأنّها اللفظ المستعمل فیما وضع له بحسب اللغه»[۸] .
بعضی از اصولیین (ره) میفرمایند: «إنّ الألفاظ تارهً: توضع لفهم عموم الناس و هی أکثر الألفاظ المتداوله بینهم و تسمّى بالحقائق اللغویّه أو العرفیّه.
و أخرى: توضع لصنف خاصّ منهم و تسمّى بالمصطلحات؛ نظیر لفظ «الأصول العملیّه» فإنّه وضع فی علم الأصول للأصول الأربعه العملیّه المعهوده. و أمّا فی اللغه فوضع لفظ «الأصل» و «العمل» لما هو أوسع من ذلک، کما هو واضح. و الفرق بین القسمین أنّ الحقائق اللغویّه تفید معانیها اللغویّه کیفما استعملت من دون أن تکون مقیّدهً بکلام خاصّ و أمّا المصطلحات فإفادتها المعانی المصطلحه متوقّفه على استعمالها فی مواردها الخاصّه»[۹] .
اینها همه مقدمه بحث حقیقت شرعیه بودند.
۳-حقیقت شرعیهحقیقت شرعیه آن است که شارع مقدس لفظ را از معنای لغویش به معنای جدید نقل داده است نه عرف.
علما تعاریف دیگری نیز برای حقیقت شرعی ذکر کردهاند:
محقق حلی (ره): «نعنی بالشرعیّه ما استفید وضعها للمعنى بالشرع»[۱۰] .
علامه حلی (ره): «هی اللفظه المستعمله شرعاً فیما وضعت له فی ذلک الاصطلاح وضعاً أوّلاً، سواء کان المعنى و اللفظ مجهولین عند أهل اللغه أو معلومین، لکنّهم لمیضعوا اللفظ بإزاء ذلک المعنى أو کان أحدهما معلوماً و الآخر مجهولاً»[۱۱] .
فاضل تونی (ره): «إن کان استفاده المعنى من اللفظ بوضع الشارع، فحقیقه شرعیّه»[۱۲] .
شیخ محمدتقی اصفهانی (ره): «إنّها اللفظ المستعمل فی المعانی الشرعیّه الموضوع لها فی عهد صاحب الشریعه»[۱۳] .
مرحوم حائری اصفهانی: «الحقیقه الشرعیّه هی الکلمه المستعمله فی معناها الشرعیّ بوضع شرعی[۱۴] »[۱۵] .
موسوی قزوینی (ره): «هی[۱۶] موضوعه لکلّ لفظ استعملها الشارع فى المعانی الشرعیّه بطریق الحقیقه تعیینیّاً کان أم تعیّنیّاً»[۱۷] .
مرحوم نجفی اصفهانی: «الأخصر الأولى أن یقال: إنّ الحقیقه الشرعیّه هو اللفظ الذی وضعه الشارع لمعنى شرعیّ من حیث إنّه شارع، بل لک أن تترک قید الحیثیّه»[۱۸] .
بعضی از اصولیین (ره): «الحقیقه الشرعیّه، أی حدوث الربط الوضعیّ فی محیط الشرع و التقنین»[۱۹] .
شهید صدر (ره): «الحقیقه الشرعیّه هی صیروره بعض الأسماء حقائق فی المعانی الخاصّه المخترعه من قبل الشارع»[۲۰] .
بعضی از اصولیین (ره): «الحقیقه الشرعیّه عباره عن صیروره ألفاظ العبادات حقائق فی المعانی المخصوصه بوضع الشارع تعییناً أو تعیّناً أو بنحو آخر»[۲۱] .
در حقیقت شرعیه دو حالت ممکن است:
۱. شارع لفظی را که قبلاً معنای لغوی داشته به معنای جدید نقل داده است. مثلاً لفظ «صلاه» به معنای دعا بوده ولی شارع آن را به معنای ارکان مخصوصه نقل داده است.
۲. لفظی قبلاً معنای لغوی نداشته و مهمل بوده و شارع آن لفظ را برای معنایی وضع میکند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!