خارج اصول ۳ (مباحث الفاظ، وضع: علائم حقیقت و مجاز)
موضوع: مباحث الفاظ / وضع / علائم حقیقت و مجاز
خلاصه درس گذشته صحبت در علائم حقیقت و مجاز بود که آیا عدم اطراد از علائم مجاز است؟ گاهی لفظی برای معنایی وضع میشود و هنوز روز اول است مثل: بچهای که تازه متولد شده و اسمی را برای او میگذارند و کسانی که در خانه هستند متوجه این نامگذاری شدهاند ولی بقیه هنوز متوجه نیستند؛ پس این اسم در منزل تبادر میکند ولی در منازل دیگر تبادر نمیکند و شیوع ندارد امــّا معنای حقیقی ملازم با اطراد و تبادر نیست هرچند که غالباً معنای حقیقی با اطراد و تبادر همراه است ولی این درصورتی است که زمان بگذرد و شایع شود.به نظر ما اطراد علامت حقیقت و عدم اطراد علامت مجاز است که مراد ما «بلا قرینه» است مثل: لفظ «اسد» که به معنای حیوان مفترس است؛ اطراد دارد و حقیقت هم هست ولی در جایی که قرینه نباشد، بخلاف جایی که قرینه باشد که در آن صورت علامت مجاز خواهد بود مثل: «هذا اسد» در اینجا قرینه حالیه و مقالیه وجود دارد که مراد، رجل شجاع است؛ لذا اطراد بدون قرینه علامت حقیقت است و عدم اطراد بدون قرینه علامت مجاز است.
اشکال: در معانی حقیقی هم اطراد نیست مثل: اطلاق لفظ فاضل یا سخی بر خداوند که این استعمال صحیح نیست.
جواب: اطلاق این دو لفظ بر خداوند در بعض ادعیه نیز وارد شده است مثل: «یا ذا الجود و السخاء» که خطاب به خداوند است و بر فرض که بپذیریم این اطلاق نمیشود و اسمای خداوند توفیقی هستند امّا در لغت «فاضل» به عالمی گفته میشود که شأنیت جهل را دارد و یا «سخی» به بخشندهای گویند که شأنیت بخل را داشته باشد پس عدم اطلاق این دو لفظ بر خداوند بهجهت انتفاء معنا نسبت به خدا است.
قول دوم: عدم اطراد از علامات مجاز نیست همانطور که بعض اصولیین قائل هستند.
سید مجاهد میفرماید:«الانصاف ان المسأله محل اشکال».[۱]
به نظر ما لازم است در اینجا قید «بلا قرینه» را اضافه کنیم یعنی عدم اطراد بدون قرینه علامت مجاز است همانطور که اطراد بدون قرینه علامت حقیقت است. در بعض موارد عدم اطراد ملازم با حقیقت نیست مثل: اسمی که برای فرزند وضع میکنند و هنوز شیوع پیدا نکرده است هرچند که غالباً همراه هستند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!