خارج فقه ۳ (قمار: بازی با آلات قمار بدون رهان)


خارج فقه ۳ (قمار: بازی با آلات قمار بدون رهان)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه/قمار /بازی با آلات قمار بدون رهان

خلاصه جلسه گذشته

بحث در لعب با آلات قمار بدون مراهنه بود. بحث این بود که آیا می‌توانیم از روایات استفاده کنیم و بگوییم لعب با آلات قمار بدون مراهنه حرام است؟ معمولاً در روایات اسم «قمار» آمده است و به اتفاق لغویین، معنای قمار «اللعب بآلات المتعارفه مع المراهنه» است. پس بنابراین اگر در روایاتی کلمه قمار یا میسر که به معنای قمار است داریم، به این روایات نمی‌توانیم استشهاد کنیم. مگر روایاتی داشته باشیم که اسم «قمار» را نداشته باشد و به صورت مطلق مثلاً بگوید «شطرنج حرام است». در این صورت می‌توانیم به این روایات استشهاد کنیم.

فرمایش آیت الله مکارملذا به درستی آیت الله مکارم فرموده‌اند که:

«یمکن دعوى الإنصراف فیها إلى ما کان مع المراهنه. و قد صرّح أرباب اللغه باعتبار المراهنه فی مفهوم القمار و معناه و إن صرّح غیر واحد منهم بإطلاقه على مطلق اللعب بها، و لکن لم یثبت کونه إطلاقاً حقیقیّاً»[۱]

یعنی در این موارد قمار انصراف دارد به صورتی که همراه مراهنه باشد. صراحت کتب لغت این است که رهان مقوم مفهوم قمار است. خیلی از فقها قمار را مطلق گرفته‌اند ولی این اطلاق، اطلاق مجازی است نه حقیقی. حقیقتاً قمار در جایی صادق است که مراهنه وجود داشته باشد. اگر مراهنه وجود نداشته باشد، یا اسم قمار اصلاً صادق نیست و یا این که مشکوک است که می‌شود تمسک به عام در شبهه مصداقیه که شما خودتان میگویید جایز نیست.

لذا نمی‌توان به این روایاتی که کلمه قمار یا میسر در آن‌ها بود، استشهاد کرد.

اما روایاتی که کلمه نرد و شطرنج در آنها ذکر شده است، به درد اینجا می‌خورد. البته باید بحث کنیم که آیا می‌توانیم غیر نرد و شطرنج را به آن دو ملحق کنیم. پس در این روایات اسم قمار نیست؛ بلکه فقط شطرنج و نرد نهی شده است.

فمنها:[۲] عَنْهُ [۳] عَنْ أَبِیهِ [۴] عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ [۵] عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی قَوْلِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَ‌: ﴿… فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾ [۶] قَالَ: «الرِّجْسُ مِنَ الْأَوْثَانِ هُوَ الشِّطْرَنْجُ‌ وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ».[۷]

امام خمینی (ره) به این روایت استشهاد کرده‌اند.[۸]

این روایت سندش درست است. ابن ابی عمیر از اصحاب اجماع است.

به نظر ما این حرف چند اشکال دارد:

۱. این روایت مخصوص شطرنج است و سایر آلات را شامل نمی‌شود.

۲. آیا شطرنج بدون مراهنه اش حرام است یا با مراهنه؟ اطلاقش انصراف دارد به لعب همراه مراهنه. این احتمال وجود دارد که با توجه به این که در آن زمان شطرنج غالباً با مراهنه انجام می‌شده، منظور امام صادق (ع) لعب به شطرنج با مراهنه باشد. یعنی کثرت خارجی شطرنج در جایی بوده که همراه مراهنه بوده است، لذا اطلاق آن انصراف دارد به موردی که همراه رهان باشد. حتی اگر در این انصراف شک داشته باشید، باتوجه به جمع بین این روایت و سایر روایات که مراهنه در آنها هست، نمی‌توانید به این روایت استدلال کنید.

و منها: مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ [۹] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى [۱۰] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ [۱۱] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ [۱۲] وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ [۱۳] جَمِیعاً عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ [۱۴] عَنْ دُرُسْتَ [۱۵] عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ [۱۶] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَ: ﴿… فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ‌ مِنَ‌ الْأَوْثانِ‌ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور ِ﴾ [۱۷] قَالَ [۱۸] : [۱۹] «الرِّجْسُ‌ مِنَ‌ الْأَوْثَانِ‌ الشِّطْرَنْجُ وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ»[۲۰]

امام خمینی (ره) به این روایت استشهاد کرده‌اند.[۲۱]

این روایت از نظر سند درست است ولی همان اشکالاتی که در مورد روایت قبلی گفتیم، در مورد این روایت نیز صادق است.

آیت الله سبحانی می‌فرماید:

«یمکن الاستدلال على الحرمه ببعض الإطلاقات، مثل روایه زید الشحّام و ابن أبی عمیر. و إطلاقهما یشمل الرهان و غیر الرهان.و ربّما یقال باحتمال الخصوصیّه فی الشطرنج و أنّ حرمته مطلقاً لا تدلّ على الحرمه فی غیره»[۲۲]

می‌فرمایند که ممکن است بتوان به دو این دو روایت شحام و ابن ابی عمیر استدلال کرد و گفت که شامل رهان و غیر رهان می‌شود. ولی چه بسا باید بگوییم که احتمال دارد این خصوصیت مربوط به شطرنج باشد و غیر شطرنج مطلقاً حرام نباشد.

پس روایاتی که «قمار» و «میسر» در آنها بود نتوانست حرمت لعب با آلات قمار بدون رهان را ثابت کند و در روایاتی هم که در مورد شطرنج بود، احتمال انصراف داده می‌شود.

 


[۲] محمّد بن یعقوب الکلینی : إمامیّ ثقه.
[۳] علیّ بن إبراهیم بن هاشم القمّی : إمامیّ ثقه.
[۴] إبراهیم بن هاشم القمّی : مختلف فیه و هو إمامیّ ثقه علی الأقوی.
[۵] محمّد بن أبی عمیر زیاد : إمامیّ ثقه من أصحاب الإجماع.
[۹] الکلینی : إمامیّ ثقه.
[۱۰] العطّار : إمامیّ ثقه.
[۱۱] أحمد بن محمّد بن عیسی الأشعری : إمامیّ ثقه.
[۱۲] البرقی : إمامیّ ثقه.
[۱۳] الأهوازی‌ : إمامیّ ثقه.
[۱۴] الصیرفی : إمامیّ ثقه.
[۱۵] درست بن أبی منصور : واقفیّ مختلف فیه و هو ثقه ظاهراً و الظاهر أخذ المشایخ عنه قبل وقفه‌.
[۱۶] إمامیّ ثقه.
[۱۸] کذلک فی الفقیه ۴ : ۵۸، ح۵۰۹۳.
[۱۹] فی الکافی ‌۶ : ۴۳۵، ح۲ : فَقَال‌.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *