خارج اصول ۳۴ (وضع: حقیقت شرعیه)
موضوع: مباحث الفاظ / وضع / حقیقت شرعیه
خلاصه درس گذشتهاز آنچه در گذشته بیان کردیم ظاهر شد که وضع تعیینی یا به تنصیص واضع و یا به کثرت استعمال از ناحیه واضع است ولی وضع تعیّنی به کثرت استعمال از ناحیه مردم است و در وجود این اقسام فرقی نیست که وضع را به «قرن أکید» یا «تعهد» یا «اعتبار» معنا کنیم.
بعضی از اصولیین ذکر کردهاند که اگر وضع را به «ارتباط بین لفظ و معنا» در نظر بگیریم، وضع به تعیینی و تعیّنی تقسیم میشود ولی اگر آن را به معنای تعهد بدانیم شامل وضع تعیّنی نمیشود. اولین کسی که این نظریه را مطرح کرد محقق عراقی بود که فرمود: «إنّ الوضع ینقسم إلی التعیینی و التعیّنی، حیث إنّ الظاهر منها هو ارتباط اللفظ بالمعنی، لا تعهّد الوضع».[۱]
به نظر ما این کلام صحیح نیست؛ چون همانطور که وضع به معنای ارتباط لفظ و معنا گاهی به تنصیص واضع است و گاهی به کثرت استعمال، در« تعهّد» هم گاهی واحد است و گاهی توسط گروهی محقق میشود حتی غالباً در لغت توسط جماعتی وضع محقق میشود؛ پس اگر مراد از وضع هم «تعهّد» باشد صحیح است که آن را به تعیینی و تعیّنی تقسیم کنیم.
قول دوم: انکار وضع تعیّنیبعضی از علما مثل محقق ایروانی (ره) منکر وضع تعیّنی شدهاند: «من الأغلاط تقسیم الوضع الی تعیینی و تعیّنی، بل کل وضع هو تعیینی و لا وضع حاصل بالقهر و لأجل کثره الاستعمال؛ فإنّ الوضع من الامور القلبیه»؛[۲] یکی از اشباهات این است که وضع به تعیینی و تعیّنی تقسیم شود بلکه هر وضعی تعیینی است. وضع، امری اختیاری است و در جایی که کثرت استعمال است وضع، ارادی و اختیاری نیست بلکه قهری است؛ بنابرین چون وضع از امور قلبی و اختیاری است، وضع تعیّنی محقق نمیشود.
به نظر ما «وضع» امری عرفی است و تعبدی نیست پس وضع بر سه قسم است:
۱. تنصیص واضع
۲. کثرت استعمال از ناحیه واضع
۳. کثرت استعمال از غیر واضع، با توجّه به این نکته که در کثرت استعمال بدون قرینه، تبادر حاصل است و تبادر هم علامت وضع است مثل «صلاه»، پس هدف ما از «وضع» فهمیدن آیات و روایات است؛ لذا وضع به هر معنایی فرض شود به نوعی اعتباری است و بسبب این سه قسم، تبادر حاصل میشود و وضع نیز محقق است. معانی آیات، روایات، وقف نامه، وصیت و … نیز روشن میشود بنابراین نیازی به تکلف کثیر نیست.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!