حدیث
درس حدیث استاد محسن فقیهی
۹۶/۱۰/۲۷
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح حدیث دوازدهم از کتاب عقل و جهل اصول کافی
(وَ لِکُلِّ شَیْءٍ مَطِیَّهً، وَ مَطِیَّهُ الْعَقْلِ التَّوَاضُعُ؛ وَ کَفى بِکَ جَهْلًا أَنْ تَرْکَبَ مَا نُهِیتَ عَنْهُ. یَا هِشَامُ، مَا بَعَثَ اللَّهُ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ إِلى عِبَادِهِ إِلَّا لِیَعْقِلُوا عَنِ اللَّه)[۱]
تواضع
تواضع دو مرحله دارد: یک مرحله از تواضع این است که من رفتار و سکون و حرکتم را در برابر شما مراعات کنم. فروتنی ظاهری و بدنی از خود بروز دهم. در یک مرحله عمیقتر تواضع به شکل توجّه انسان اثر میگذارد. من وقتی شما سخن میگویی، گویی از یک بزرگ و رئیس سخنی را میشنوم. با تمام وجود از شما بشنوم و برای سخن شما مجالی برای تفکّر و تأمّل باز کنم. بعد از بررسی پاسخ شما را بدهم. این مرحله عمیقتری از تواضع است؛ که انسان برای هر کسی که با او در تعامل و برخوردی میافتد جایگاهی قائل باشد. هر کس را اندازهای ببیند که خود را نمیبیند.
اما یک مرحله عمیقتر از این جایی است که انسان پس از شنیدن یک سخن آن را حقّ مییابد بلافاصله در برابر آن تسلیم شود. تواضع در برابر حقّ از بالاترین سطوح تواضع است. انسان وقتی یک سخن را از کسی میشنود و آن را بررسی میکند و میبیند که حقّ است، به حکم تواضع نباید از آن دست بکشد. نباید به سخن دیگری به جهت غرور و منافعش متمایل شود.
وقتی یک مسئول یک انتقادی را میشنود، نباید به دنبال توجیه خودش باشد. باید سخن حقّ را بپذیرد و بر طبق آن اقدام کند. ما استادی داشتیم که اگر شاگردی از او اشکال میکرد و اشکال را وارد میدید، به سرعت تشکّر میکردند. استاد ما بود، ولی وقتی اشکال میشد و اشکال حقّ بود از شاگرد تشکّر میکرد که سبب آگاهیاش شده است.
معصوم میفرمایند هر چیز مرکبی دارد که شما را تا آن مقصود میرساند؛ و مرکب عقل هم تواضع است؛ یعنی اگر میخواهید به عقلانیت در زندگی خود دست یابید، باید تواضع کنیم. با توضیحی که آمد روشن شد که انسان وقتی تواضع ندارد نمیتواند تأمّل و تعقّلی داشته باشد. وقتی از غرور حتّی حاضر نیستی که سخن کسی را بشنوی، چگونه میتوانی به مقتضای عقل در هنگام برخورد عمل کنی؟ پس انسان باید تواضع داشته باشد تا فرصت اثربخشی عقل فراهم شود.
تواضع در کلام امام به معنای «تواضع للحق» است. وقتی تواضع للحق باشد هم تواضع در مقابل خالق است و هم تواضع نسبت به خلق.
(وَ کَفى بِکَ جَهْلًا أَنْ تَرْکَبَ مَا نُهِیتَ عَنْهُ. یَا هِشَامُ، مَا بَعَثَ اللَّهُ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ إِلى عِبَادِهِ إِلَّا لِیَعْقِلُوا عَنِ اللَّه)
در ادامه امام در مقابل عقل، به یک قانون کلّی در مورد جهل اشاره میکنند. «در جهل تو همین مقدار کافی است که آنچه را از آن نهی شده است، مرتکب شوی».
ما نسبت به اموری تحذیر میشویم، از اموری نهی میشویم. این نهی یا از جانب عقل و یا از جانب شرع برای ما بیان میشود. انسان اگر حجّتی بر لزوم پرهیز و اجتناب از امری برای او قائم شود و باز آن را انجام دهد، از جهل و نادانی خود پیروی کرده است. انسان اگر با عقل خود پیش رود و به نتایجی برسد. اگر شرع برایش حدودی را مشخّص کند، عقل حکم میکند که از آن دوری کنیم.
امام در ادامه میفرمایند اینهمه که ایشان از لزوم پیروی عقل و خصوصیات آن سخن میگویند، همه ناظر به آن روح و هدف اصلی از ارسال رسل و انبیاء است. به نظر ایشان تمامی انبیاء آمدند تا ما را به تعقّل وادارند. به همین جهت مهمترین عنصر در مذهب و مکتب ما، عقلانیت است. انسان باید با عقل خود راه را باز کند؛ و آنچه عقل بدان میرسد ملتزم به آن شده و بر اساس آن عمل کند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!