تفسیر
درس تفسیر استاد محسن فقیهی
۹۷/۰۱/۲۲
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر آیه ۶۵ تا ۶۷ سوره بقره
خلاصه جلسه گذشته: بحث در تفسیر آیه ۶۵ سوره بقره است. «وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَواْ مِنکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُواْ قِرَدَهً خَاسِئِینَ»[۱] خداوند در تورات به بنی اسرائیل دستور داد که روز شنبه تعطیل باشد. لذا صید ماهی در روز شنبه حرام بود. بنی اسرائیل به این دستور توجهی نکردند که در بحث گذشته در اینباره بحث شد. وقتی که آنها این دستور را زیر پا گذاشتند و عمل نکردند، خداوند به آنها فرمود: «فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُواْ قِرَدَهً خَاسِئِینَ» به شکل بوزینه و میمون در بیایند.
بین مفسرین اختلاف است که آیا بنی اسرائیل واقعاً به شکل میمون در آمدند یا نه اما مشهور قائل به این هستند که به شکل میمون در آمدند و این به علّت نافرمانی و سرپیچی از دستور خداوند است. این دستور که «فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُواْ قِرَدَهً خَاسِئِینَ» امر تکوینی خداوند است که سرپیچی از آن امکان پذیر نیست مانند «قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ»[۲] بنی اسرائیل به امر تکوینی خداوند به صورت بوزینه در آمدند.تفسیر آیه ۶۶ سوره بقره: «فَجَعَلْنَاهَا نَکَالًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَهً لِّلْمُتَّقِینَ»[۳] خداوند این داستان را در قرآن ذکر کرده برای اینکه مردم عبرت بگیرند. گاهی برای انسان مشکلی پیش میآید وقتی انسان با عقل خودش محاسبه میکند، متوجّه میشود که بخاطر آن معصیتی است که انجام داده ولی برای مردم دیگر عبرت نمیشود. گاهی در تاریخ حادثهای برای یک جمع اتفاق بیفتد که عبرت برای دیگران شود، به این نکال گفته میشود. نکال یعنی عذابی که باقی است و باعث عبرت دیگران است، عبرت ماندگار.
ممکن است انسان کاری را انجام دهد و از نظر کلی وقتی محاسبه میکند، میبیند، کار زشتی نیست ولی این کار بعد دیگری دارد که با این کار با دستور خدا مخالفت کرده است. خدا دستور داده که روز شنبه را تعطیل کنید، ولی آنها مخالفت کردند. بحث کار کردن نیست، وقتی خداوند دستوری داد، باید امتثال شود. اینکه آنها به شکل میمون درآمدند مربوط به این است که مخالفت با خداوند خیلی کار زشتی است. فرق انسان با حیوانات این است که انسان باید به دستورات خداوند عمل کند، وقتی دستورات خدا را انجام ندهد مانند حیوانات است. در آیات قرآن میخوانیم که: «أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»[۴] یعنی اگر به دستورات خداوند عمل کنیم، انسانیم و اگر عمل نکنیم، مثل حیواناتیم. خداوند به ما عقل داده اما در عین حال ما خودمان را مثل یک حیوان قرار دهیم، لذا میگوییم «أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» هر کسی که قانون خدا و دستورات خداوند را عمل نکند، مثل حیوانات و از آنها گمراهتر است. این مسخ انسانیت بخاطر نافرمانی خداوند میباشد. یعنی انسان مقام خودش را از انسانیت به حیوان تنزّل داده است.
اینکه خداوند در تورات دستور داده که شنبه تعطیل باشد، نشان دهنده این است که استراحت در دین مورد توجّه است و انسان، هم باید کار کند و هم استراحت داشته باشد.
در اینکه ضمیر «فَجَعَلْنَاهَا» به چه بر میگردد، اختلاف وجود دارد، بعضی ضمیر را به عقوبت بر میگردانند و بعضی به قرده. یعنی ما این قرده را برای کسانی که معاصر هستند و برای آیندگان عبرت قرار دادیم. نتیجه نافرمانی خدا این است که صورت انسانیت را از دست میدهید و از انسانیت خارج میشوید. پس انسانیّت انسان به این است که دستورات خدا را انجام دهد.
حضرت امام صادق(ع) میفرمایند: «مَا بَیْنَ یَدَیْهَا» یعنی مردمی که الان هستند و «مَا خَلْفَهَا» یعنی مردمی که بعداً به وجود میآیند.
«وَمَوْعِظَهً لِّلْمُتَّقِینَ» این داستان موعظه برای کسانی است که تقوا دارند. کسانی که به معنویات توجّه ندارند، تا زمانی که دامنگیر خودشان نشده، عبرت نمیگیرند. زرنگی و عقل و خرد ما در این است که از ابتلائات مردم، عبرت بگیریم. عکس ماشینها یا بعضاً ماشینهای تصادفی که کنار جادهها میگذارند نیز برای عبرت دیگران است که در رانندگی دقّت کنند و با سرعت مطمئنّه و با دقّت بیشتر رانندگی کنند. شکستها و پیروزیها، باید برای ما عبرت باشد.
منظور از متّقین در اینجا متقین بالفعل نیست بلکه کسانی هستند که تقوای عقلی دارند. لذا تاریخ برای آنها عبرت میشود.
تفسیر آیه ۶۷ سوره بقره: «وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَهً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ»[۵]
بنی اسرائیل دیدند یک نفر کشته شده، قاتلش هم مجهول بود و بین طایفهها و قبایل بنی اسرائیل اختلاف به وجود آمد. تا اینکه خدمت حضرت موسی آمدند. حضرت موسی فرمود که خدا به شما امر میکند که گاوی را بکشید و یک مقدار از گوشت گاو را به بدن مرده بزنید، زنده میشود و بیان میکند که قاتلش کیست. بنی اسرائیل به حضرت موسی گفتند ما را مسخره میکنی؟ حضرت موسی به آنها فرمود که مسخره کردن کار جاهلین است و من جاهل نیستم.
این داستان در قوم بنی اسرائیل واقع شد که تفصیل آن در آیات بعدی میآید. در تورات نیز این داستان هست. در اینجا توجه به این نکات لازم است:
نکته اوّل: اینکه در ابتدا عدّهای منکر مسألهای میشوند، صحیح نیست. حضرت موسی دستور میدهد که گاوی را بکشید و به بدن شخص مرده بزنید، زنده میشود، اما آنها باور نمیکنند و منکر میشوند. این نشان دهنده این است که بعضی انسانها وقتی در مقابل یک سری حقایق قرار میگیرند، انکار میکنند.
لازم نیست انسان همه چیز را قبول کند، اما انکار کردن یا قبول نکردن هم صحیح نیست. ممکن است آن مطلب صحیح باشد.
نکته دیگر: این است که قدرت خداوند بالاترین قدرتهاست. همانطور که در روز قیامت انسانها زنده میشوند. همه میگویند چطور ممکن است که این انسان بمیرد و تبدیل به خاک شود و از بین برود و بعد دوباره زنده شود. خوب اراده خداوند است، در مقابل اراده خداوند، هیچ چیزی بعید نیست و یقیناً هم انجام میشود. وقتی که شما در این دنیا ببینید که مردهای زنده شده راحتتر میپذیرید که معاد وجود دارد و مردهها زنده میشوند.
اصولاً ایمان مردم متفاوت است. وقتی که دستوری از ناحیه یک فرد که اطاعتش واجب است، مثل حضرت موسی صادر میشود، بعضی عمل میکنند و بعضی عمل نمیکنند. الان هم شما میبینید دستورات خداوند را؛ یکی نماز اوّل وقت میخواند، یکی در نماز جماعت شرکت میکند و یکی هم اصلا نماز نمیخواند یا یک روز میخواند و روز دیگر نمیخواند. اینها درجات ایمان مردم است، هرچه نافرمانی بیشتر میشود، درجات ایمان پایینتر میآید.
نکته دیگری: که در این آیه شریفه مورد توجّه است این است که «قَالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ» مسخره کردن مردم که در حقیقت، دروغ گفتن به مردم است، کار جاهلین میباشد. در قرآن جاهل در مقابل عالم نیست، بلکه در مقابل عاقل است. همانطور که در کتب روایی نیز داریم که کتاب العقل و الجهل ذکر شده است. جاهلین کسانی هستند که از عقلشان استفاده نمیکنند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!