خارج فقه


خارج فقه

, ,

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

۹۶/۱۱/۱۴

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استماع غناء/مبحث غناء/مکاسب محرّمه؛

خلاصه جلسه گذشته: بحث از حرمت تغنّی گذشت و به حرمت استماع غناء رسید.

حرمت استماع مفاد روایاتی در این باب است. شاید بتوان ادّعای ملازمه‌ای در نظر عرف میان خواندن و شنیدن غناء کرد. ملازمه عقلی نیست. بلکه عرفی است؛ یعنی عرف وقتی اصل غناء در شریعت حرام دانسته شد، شنیدن آن را هم ممنوع می‌پندارد. به همین جهت در روایات این مسأله در برابر اهل‌بیت (ع) بسیار مطرح می‌شود؛ یعنی گویی برای روات مسأله‌ای طرح می‌شده که وقتی اصل غناء حرام است، باید شنیدن آن‌هم ممنوع باشد.

جلسه گذشته چند روایت را بررسی کردیم. این جلسه هم به بررسی چند روایت خواهیم پرداخت.

روایت پنجم: محَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْبِلَادِ قَالَ: «أَوْصَى إِسْحَاقُ بْنُ عُمَرَ بِجَوَارٍ لَهُ مُغَنِّیَاتٍ أَنْ (تَبِیعَهُنَ‌ وَ یُحْمَلَ) ثَمَنُهُنَّ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ (ع)». قَالَ إِبْرَاهِیمُ: «فَبِعْتُ الْجَوَارِیَ بِثَلَاثِ مِائَهِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ حَمَلْتُ الثَّمَنَ إِلَیْهِ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ مَوْلىً لَک یُقَالُ لَهُ إِسْحَاقُ بْنُ عُمَرَ (أَوْصَى عِنْدَ وَفَاتِهِ) بِبَیْعِ جَوَارٍ لَهُ مُغَنِّیَاتٍ وَ حَمْلِ الثَّمَنِ إِلَیْک وَ قَدْ بِعْتُهُنَّ وَ هَذَا الثَّمَنُ ثَلَاثُ مِائَهِ أَلْفِ دِرْهَمٍ. فَقَالَ (ع): «لَا حَاجَهَ لِی فِیهِ إِنَّ هَذَا سُحْتٌ وَ تَعْلِیمَهُنَّ کفْرٌ وَ الِاسْتِمَاعَ‌ مِنْهُنَّ‌ نِفَاقٌ‌ وَ ثَمَنَهُنَ‌ سُحْتٌ‌»[۱] .

این روایت ارسال داشته و ضعیف است. ولی مورد استدلال برخی فقهاء واقع شده است[۲] . حضرت در رابطه با پولی که از جانب یکی از شیعیان بوده و حاصل از فروش جواری مغنّیات بوده است را قبول نکرده و آن را سحت می‌شمارند؛ و در ادامه شنیدن غناء را نفاق می‌شمارند. به جهت همین تعبیر که استماع و شنیدن غناء را نفاق می‌شمارد و این تعبیر اعمّ از حرمت است و برای کراهت هم در روایات دیگر استعمال شده است.

روایت ششم: روی أیضاً بالإسناد عن أبی هریره قال قال رسول الله: «من ملأ مسامعه من غناء لم یؤذن له أن یسمع صوت الروحانیّین یوم القیامه». قیل و ما الروحانیّون یا رسول الله؟ قال: «قرّاء أهل الجنّه».[۳]

این روایت همان‌طور که می‌بینید سندش به ابوهریره رسیده و در منابع عامّه ذکر شده است؛ و دلالت صریحی نیز در تحریم ندارد. چرا که حضرت می‌فرماید کسی که خود را از غنای این دنیا پر کند، از نوای روحانی بهشت، یعنی صدای قرّاء بهشت، بی‌بهره خواهد ماند؛ و این دلالت بر کراهت دارد و حرمت را نمی‌فهماند.

روایت هفتم: عَنْهُمْ عَنْ سَهْلٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَدَنِیِّ عَمَّنْ ذَکرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «سُئِلَ عَنِ الْغِنَاءِ وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ (ع): لَا تَدْخُلُوا بُیُوتاً اللَّهُ مُعْرِضٌ عَنْ أَهْلِهَا»[۴] .

این روایت سند ضعیفی داشته و اگرچه مورد استدلال برخی فقهاء واقع شده است، ولی دلالت بر حرمت ندارد. چرا که روایت ناظر به بیوتی است که برای غناء تمهید شده است نه استماع غناء؛ ولی مؤیّد می‌تواند باشد.

روایت هشتم: عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِی کتَابِهِ عَنْ أَخِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَتَعَمَّدُ الْغِنَاءَ یُجْلَسُ‌ إِلَیْهِ‌ قَالَ: لَا»[۵] .

این روایت هم سند صحیحی دارد و هم دلالت تامّی بر مطلوب دارد. چرا که حضرت از حضور در مجلسی که در آن غناء خوانده می‌شود، نهی می‌کند و این ملازمه با شنیدن غناء دارد؛ بنابراین به نظر ما استدلال تامّ است.

روایت نهم: عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جَنَاحٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَرَّازِ قَالَ: «نَزَلْنَا بِالْمَدِینَهِ فَأَتَیْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالَ لَنَا: «أَیْنَ نَزَلْتُمْ؟» فَقُلْنَا عَلَى فُلَانٍ صَاحِبِ الْقِیَانِ فَقَالَ: «کونُوا کرَاماً فَوَ اللَّهِ مَا عَلِمْنَا مَا أَرَادَ بِهِ وَ ظَنَنَّا أَنَّهُ یَقُولُ تَفَضَّلُوا عَلَیْهِ فَعُدْنَا إِلَیْهِ» فَقُلْنَا لَا نَدْرِی مَا أَرَدْتَ بِقَوْلِک کونُوا کرَاماً فَقَالَ: «أَ مَا سَمِعْتُمُ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- یَقُول: ‌ {… وَ إِذٰا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کرٰاماً}»[۶] .

در این حدیث امام در پاسخ به اصحابی که وارد بر یکی از صاحبان مغنّیه در شهر مدینه شده بودند، می‌فرماید که شما باید از لغو دوری کرده و اعراض کنید. البته به همین جهت دلالت روایت بر حرمت استماع مخدوش می‌شود. چرا که حضرت نهی از دخول به خانه آن شخص نهی نمی‌کنند، بلکه آن‌ها را سفارش به حفظ شأن خود کرده و امر به کریمانه رفتار کردن آن‌ها در قبال لغویات خانه آن شخص می‌فرمایند؛ بنابراین حضرت در مقام نهی از اعتناء به جاریه‌های مغنّیه هستند.

روایت دهم: عَنْهُمْ عَنْ سَهْلٍ عَنْ یَاسِرٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ (ع) قَالَ: «مَنْ نَزَّهَ نَفْسَهُ عَنِ الْغِنَاءِ فَإِنَّ فِی الْجَنَّهِ شَجَرَهً یَأْمُرُ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- الرِّیَاحَ أَنْ تُحَرِّکهَا فَیَسْمَعُ مِنْهَا صَوْتاً لَمْ یَسْمَعْ مِثْلَهُ وَ مَنْ لَمْ یَتَنَزَّهْ عَنْهُ لَمْ یَسْمَعْهُ»[۷] .

در این بیان نیز در عین صحّت سند روایت، دلالتی برای حرمت وجود ندارد. اگرچه منافاتی با حرمتی که از سایر روایات باب می‌توان استظهار نمود ندارد، امّا تنها دلالت خود روایت بر کراهت استماع است؛ زیرا امام می‌فرمایند اگر شما در دنیا غناء گوش دهید، نمی‌توانید در بهشت از صدای آن درخت چیزی بشنوید؛ یعنی نفس غناء با ورود شخص به بهشت منافاتی ندارد، بلکه تنها او را از موهبتی مثل موسیقی آن درخت محروم خواهد کرد.


0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *