خارج فقه
درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
۹۶/۱۲/۲۰
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مقوّمات غیبت/مبحث غیبت/مکاسب محرّمه
خلاصه جلسه گذشته: بحث در این بود که غیبت و تهمت متفاوت هستند ولی بعضی از علما فرمودهاند که غیبت معنای اعمی دارد و شامل تهمت نیز میشود. برای اثبات این مدّعا به روایاتی استدلال کردهاند که در جلسه قبل به دو روایت اشاره شد.
روایت سوّم: «وفی المجالس عن أبیه، عن علی بن محمد بن قتیبه، عن حمدان بن سلیمان، عن نوح بن شعیب، عن محمد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبه، عن علقمه بن محمد، عن الصادق جعفر بن محمد علیهماالسلام ـ فی حدیث ـ أنه قال: فمن لم تره بعینک یرتکب ذنبا، ولم یشهد علیه عندک شاهدان، فهو من أهل العداله؛ والستر، وشهادته مقبوله، وإن کان فی نفسه مذنبا، ومن اغتابه بما فیه فهو خارج عن ولایه الله تعالى ذکره، داخل فی ولایه الشیطان؛ ولقد حدثنی أبی، عن أبیه، عن آبائه، علیهمالسلام عن رسول الله صلىاللهعلیهوآله قال: من اغتاب مؤمنا بما فیه لم یجمع الله بینهما فی الجنه أبدا، ومن اغتاب مؤمنا بما لیس فیه فقد انقطعت العصمه بینهما، وکان المغتاب فی النار خالدا فیها وبئس المصیر».[۱]
سند حدیث: علی بن حسین بن بابویه، امامی و ثقه است. علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری، اختلافی است اما به نظر ما ظاهرا امامی و ثقه است. حمدان بن سلیمان نیشابوری، امامی و ثقه است. نوح بن شعیب نیشابوری، امامی و ثقه است. محمد بن اسماعیل بن بزیع، امامی و ثقه است. صالح بن عقبه بن قیس اختلافی است اما به نظر ما امامی و ثقه است. علقمه بن محمد حضرمی، ظاهرا امامی است ولی وثاقتش ثابت نشده است. لذا این روایت حسنه است.
اگر با چشم ندیدی که کسی مرتکب گناه شود یعنی ممکن است گوش شما بشنود اما خودتان ندیده باشید و دو شاهد عادل هم بر علیه او شهادت ندهند، آن شخص عادل است و شهادتش قبول میباشد، هرچند در واقع گناهکار باشد؛ و اگر کسی او را به چیزی که در او هست غیبت کند، از ولایت خداوند متعال خارج شده و در ولایت شیطان داخل شده است. بعد حضرت، روایتی را از پیامبر (ص) نقل میکند که فرمود: کسی که مؤمنی را به عیبی که در او وجود دارد غیبت کند، خداوند هرگز بین آن دو نفر را در بهشت جمع نمیکند؛ و کسی که مؤمنی را به عیبی که در او نیست غیبت کند، عصمت بین آن دو از بین رفته و غیبت کننده همیشه در آتش جهنم خواهد بود و چه بد جایگاهی است.
مرحوم امام به ظاهر این روایت استدلال کردهاند که غیبت در مورد تهمت نیز به کار رفته است.[۲]
به نظر ما: این استدلال کافی نیست چون اولاً سند این روایت حسنه است و موثّقه نیست؛ بنابراین کفایت نمیکند و ثانیاً به نظر ما معنای روایت این است که انسانی که غیبت میکند گاهی تصورش این است که آن شخص، عیب را دارد با اینکه علم و یقین ندارد؛ حال، در واقع آن شخص یا عیب را دارد و یا ندارد، اگر واقعاً آن عیب را داشته باشد، خداوند بین آن دو را در بهشت جمع نمیکند؛ اما اگر واقعاً آن عیب را نداشته باشد، مغتاب تا ابد در جهنم است. تهمت در جایی است که شخص میداند که آن عیب در او وجود ندارد ولی با این وجود میگوید؛ ولی در اینجا نمیداند و طبق شنیدهها و توهّماتش آن عیب را مطرح میکند. ثالثاً استعمال اعم از حقیقت و مجاز است به قرینه روایات دیگر که در این مورد وارد شده است.
روایت چهارم: «محمد بن یعقوب، عن الحسین بن محمد، عن معلى بن محمد، عن الحسن بن علی الوشاء، عن داود بن سرحان قال: سألت أبا عبدالله علیهالسلام عن الغیبه قال: هو أن تقول لأخیک فی دینه مالم یفعل، وتبث علیه أمرا قد ستره الله علیه لم یقم علیه فیه حد».[۳]
سند حدیث: محمد بن یعقوب کلینی، امامی و ثقه است. حسین بن محمد بن عامر، امامی و ثقه است. معلّی بن محمّد بصری، اختلافی است اما به نظر ما ظاهراً امامی و ثقه است. حسن بن علی وشّاء، امامی و ثقه است. داود بن سرحان عطار، امامی و ثقه است. لذا این روایت صحیحه است.
از امام صادق (ع) در مورد غیبت سؤال شد و حضرت فرمود: غیبت این است که در مورد برادر دینی کاری که انجام نداده، بگویی و به ضرر او چیزی را پخش کنی که خدا آن را مخفی کرده و حدّی هم در او جاری نشده است.
این روایت مورد استدلال مرحوم امام است.
به نظر ما: اینکه امام (ع) فرمود: «وتبث علیه أمرا قد ستره الله علیه» به این معناست که چیزی را پخش کنی که خدا آن را مخفی کرده، یعنی آن کار را انجام داده و آن عیب در او وجود دارد؛ و این جمله قید و توضیح «مالم یفعل» است که یعنی عیب در او وجود ندارد، پس صدر و ذیل روایت مختلف است، به این مورد اختلاف صدر و ذیل گفته میشود. در حاشیه کافی نیز این مطلب ذکر شده که «وتبث علیه أمرا قد ستره الله علیه» یعنی عیبی که در اختیار شخص نیست مثل عیبهای بدنی که از روی حد به وجود نیامده و اشاره به این است که تا زمانی که حد بر او جاری نشده غیبتش حرام است هرچند عیب مخفی در او وجود داشته باشد و بعد از اجرای حد، عیب مخفی نیست و این معنا مقتضای جمع بین روایاتی است که تصریح دارند به اینکه بین غیبت و تهمت فرق وجود دارد.
مرحوم امام بعد از بیان روایت در مورد ادعای خود میفرماید: بنابر اینکه مراد از صدر روایت این است کار خلاف شرعی به او نسبت داده شود که او انجام نداده است.[۴]
به نظر ما: این کلام خلاف ظاهر ذیل روایت است و ذیل روایت قرینه صدر روایت است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!