خارج فقه
درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
۹۶/۱۰/۳۰
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مستثنیات از حرمت غناء/مبحث غناء/مکاسب محرّمه
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با استثنای مراثی اهلبیت (ع) از حرمت غناء بود. برخی قائل به استثنای مراثی از مصادیق غنای محرّم بودند. این قول و ادلّهی آن را بررسی کردیم.
قول دوّم: غنای در مراثی استثناء نشده و به حکم غناء است.
مرحوم شیخ انصاری در این رابطه قائل هستند که ما وقتی غناء را کیفیّتی در صدای شخص خواننده دانستیم، محتوای آنچه حقّ و چه باطل باشد حرام است. غناء آن صوت لهوی است که همراه با ترجیع باشد؛ و در این رابطه تفاوتی میان اشعار اهلبیت (ع) و غیر آن وجود ندارد. حتی در این موارد حرمت آکد است؛ چرا که در مقام طاعت به معصیت دست زدهاند و مراثی اهلبیت را به واسطه غنائی خواندنش مورد وهن قرار دادند.
دلیل مرحوم شیخ اطلاقی است که ادلّه منع دارند؛ و دلیلی در روایات وجود نداشت تا مراثی را استثناء کند. البته ایشان اطراب را اعمّ از سرور و حزن میدانستند، به همین خاطر میتوانند قائل به شمول ادلّه حرمت غناء نسبت به مراثی باشند.[۱]
برخی در مقام اشکال به ایشان منکر وجود اطلاق در ادلّه غناء شدند[۲] . اگر به خاطر داشته باشید عرض کردیم، این اشکال از سوی کسانی ایراد میشود که قائل به حرمت غیری غناء بودند؛ بنابراین اشکال به مبنا بازگشت دارد.
قول سوّم: جواز مراثی به جهت خروج تخصّصی از موضوع غناء
مرحوم خوئی ذکر مراثی در زمره مستثنیات از حرمت غناء را بیوجه میدانند. چرا که اساساً غناء نیست[۳] ؛ و به نظر ما حقّ همین است. چرا که اساساً ملاک اطراب در این مجالس صدق نمیکند. اطراب شدّت سروری بود که مناسب با مجالس اهل فسق است. آیتالله مکارم هم به همین قول قائل هستند. به نظر ایشان هم اشعاری که در مجالس حزن و نوحهخوانی بر اموات خوانده میشود مشمول ادلّه حرمت غناء نخواهد بود.[۴]
مستثنای پنجم: سرود
در رابطه با این مورد هم ابتدا باید پرسید که آیا میتوان بر مجالسی که این سرودها در آن خوانده میشود، مجلس فسق و لهو اطلاق نمود؟ اگر صدق این عنوان محرز شد باید قائل به شمول ادلّه حرمت نسبت به آن شد؛ هیچ وجهی هم برای استثناء وجود ندارد؛ اگر این مجالس مجالس فسق و لهو نباشند، در این صورت موضوعا با غناء متباین بوده و حلّیت آن از جهت اصل جواز است و نه استثنای از ادلّه حرمت غناء.
مستثنای ششم: دعا خواندن و ذکر خداوند و اهلبیت و فضائل ایشان
در این مورد هم همان سخنان گذشته پیش میآید؛ چون نمیتوان این مجالس را مجالس لهو و فسق دانست، اصلاً مشمول ادلّه حرمت غناء نمیشود؛ و تخصّصاً از غناء خارج خواهد بود.
روایتی در اینجا بررسی میشود:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ عَلِیَّ بْن الْحُسَیْنِ (ع) عَنْ شِرَاءِ جَارِیَهٍ لَهَا صَوْتٌ فَقَالَ (ع): «مَا عَلَیْک لَوِ اشْتَرَیْتَهَا فَذَکّرَتْک الْجَنَّهَ»[۵] .
این روایت از لحاظ سندی ضعیف و مرفوعه است؛ و از حیث دلالت هم چون در آن بحثی از غناء مطرح نشده است، نظارتی به بحث ما ندارد. چرا که اساساً در آن بحث غناء مطرح نشده است. جاریهای که “صوت” دارد؛ و تساوی صوت و غناء در زمان اهلبیت محرز نیست. البته اگر این روایت از حیث دلالی این مشکل را نداشت و از حیث سندی هم قوّتی داشت، میتوانست بر تأثیر و دخالت محتوا در شکلگیری موضوع غناء دلالت کند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!