خارج فقه ۳۰ (غیبت: حکم غیبت صبی غیر ممیز و مجنون)
موضوع: غیبت / حکم غیبت صبی غیر ممیز و مجنون
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با صبی و مجنون بود که آیا غیبت صبی و مجنون جایز است یا جایز نیست؟ در اینجا نظرات مختلفی وجود دارد: در جلسه گذشته دو قول را مطرح کردیم: یک قول، نظریه شهید ثانی بود که فرقی بین صغیر و کبیر و مرده و زنده و زن و مرد قائل نشدهاند و به غیبت مجنون هم اشاره نکردهاند. نظریه دوم هم قول مرحوم شیخ بود که غیبت صبی و مجنون جایز است. سپس میفرماید: بعضی از علما تصریح کردهاند به اینکه صبی و مجنون گاهی در حدی هستند که «یتأثّر لو سمع» اگر بشنوند که شما آنها را غیبت میکنید، ناراحت میشوند، در این صورت غیبت آنها حرام است.[۱]
بعضی هم بین صبی و مجنون تفصیل قائل شدهاند به این صورت که غیبت صبی جایز نیست ولی غیبت مجنون جایز است. ولی باید دید که در کل چه دلیلی برای این مسئله وجود دارد؟قول سوم:سومین قول که قول حق است، حرمت غیبت صبی و مجنون است.به نظر ما غیبت صبی و مجنون، چه متأثر شوند و چه متأثر نشوند، جایز نیست یعنی غیبت هیچ انسانی جایز نیست، مؤمن باشد یا کافر – البته غیبت کافر حربی جایز است – انسان بماهو انسان، هر دینی داشته باشد، اگر در ذمه جمهوری اسلامی باشد، غیبتش جایز نیست، مرده یا زنده، صغیر یا کبیر، مرد یا زن فرقی ندارد. مگر اینکه کافر حربی یا منافق باشد یا مشکلی داشته باشد. همچنین غیبت بچه و مجنون هم جایز نیست چون آنها هم نزدیکانی دارند که هرچند ممکن است خودش ناراحت نشود ولی والدین و نزدیکان آنها ناراحت میشوند و باعث ایذاء آنها میشود. گاهی اختلافات بین یک طایفه به خاطر اهانت به یک بچه به وجود میآید. گاهی تعصباتی که پدر و مادر روی بچههایشان دارند، از خودشان بیشتر است. ممکن است هر چیزی به خودشان بگویید بخندند و ناراحت نشوند ولی وقتی به بچه آنها اهانت شود، خیلی ناراحت میشوند.
دلیل اول:اولین دلیل قول سوم شمول آیه شریفه ﴿وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بعضاً أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ﴾[۲] است. همانطور که قبلاً اثبات کردیم، معنای ﴿بعضکم﴾ و ﴿بعضاً﴾ متفاوت است. بعض به همه اطلاق میشود و مذکر و مؤنث و صغیر و کبیر و … را شامل میشود، منتهی ﴿لایغتب﴾ چون نهی است، ﴿بعضکم﴾ را مقید به تکلیف میکند یعنی غیبت کننده باید مکلف باشد اما ﴿بعضاً﴾ نهی ندارد لذا مکلف و غیر مکلف را شامل میشود.
دلیل دوم:شمول آیه شریفه ﴿إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ﴾[۳] هم ازجمله ادله غیبت بود که این آیه هم مطلق است. اگر بچهای هم مرتکب گناه و فاحشهای شود، بیان کردنش اشاعه فاحشه است، آبرویش میرود و آیندهاش را هم خراب میکند، بعداً که بزرگ هم میشود مشکلاتی برایش پیدا میشود. لذا به نظر میرسد که این آیه نیز مانند آیه قبل شامل صبی و مجنون میشود. درست است که بچه هم نباید گناه کند ولی چون مکلف نیست کار قبیحی انجام داده و شرعاً تکلیف به او تعلق نگرفته است. غیبت هم برای همه انسانها قبیح عقلی و ظلم است اما اگر کسی تکلیف ندارد و «رفع القلم» است، عذاب اخروی ندارد، هرچند ازنظر دنیوی ممکن است مجازاتی هم داشته باشد، به فرض بچهای که دزد است باید یک مقدار ادب شود.
صبی و مجنون در مجازات فرق میکنند وقتی میخواهند صبی را مجازات کنند، میگویند بچه است خیلی مجازاتش نمیکنند، یک مقدار ادبش میکنند؛ ولی اگر بزرگ باشد به خاطر همان کار اعدامش میکنند اما اینکه اذیت و آبروریزی و ظلم است و این بچه در آینده در همین اجتماع میخواهد زندگی کند و وقتی میخواهد کاری کند، میگویند این همان است که فلان اتفاق برایش افتاده بود.پس به نظر ما مجموعاً ادله حرمت غیبت شامل مجنون و صبی ممیز و غیر ممیز میشود، این در مورد غیبت شونده، اما غیبت کننده باید مکلف باشد تا غیبت برایش حرام شود.
دلیل سوم:روایاتی که دلالت بر حرمت غیبت میکند چند دسته هستند: یک دسته، روایاتی هستند که «من اغتاب الناس» دارد، این روایات مطلق هستند و شامل همه مردم میشوند و صبی و مجنون ازجمله مردم، هستند. یک دسته روایت «لحم أخیه» داشت، یعنی برادر. ما طبق آن آیه شریفه ﴿وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ﴾[۴] گفتیم که به بچه هم أخ اطلاق شده است و در این صورت روایاتی هم که در آنها کلمه أخ واردشده، شامل صبی و صغیر هم میشود.
پس هم از آیات و هم از روایات و ادله غیبت، استفاده میکنیم که غیبت کردن صبی ممیز و غیر ممیز حرام است. علاوه بر ادله عقلیه و عقلائی که دلالت بر عدم جواز غیبت صبی و مجنون میکند. به فرض بعد از چند سال خدا به شما فرزندی داده است و الآن بزرگشده و دو سال دارد؛ وقتی کسی در مورد او غیبت کند یا اهانت کند شما ناراحت میشوید و میگویید چه لزومی داشت که به فرزند من اهانت کنی. این ازنظر جامعه محکوم است، حتی در جوامعی که دین ندارند، این کار محکوم و قبیح است. لذا ازنظر عقلایی هم به نظر میآید که غیبت صبی و مجنون جایز نیست.تنها چیزی که در اینجا ممکن است گفته شود این است که مراتب گناه متفاوت است، گاهی انسان شخص مؤمن و عادل و مرجع تقلیدی را غیبت میکند، این یک گناه دارد؛ گاهی شخص عوامی را غیبت میکند، این هم یک گناه دارد؛ ممکن است غیبت بچه گناه کمتری داشته باشد، اینکه تمام این غیبتها کبیره باشند، فعلاً این ادعا را نداریم، ممکن است مراتب غیبت متفاوت باشد یعنی گناه در مراتب غیبت متفاوت باشد. ممکن است غیبت یک مرجع تقلید با غیبت یک انسان از جهت مراتب و آثاری که بر آن مترتب است، متفاوت باشد. ما فعلاً در اصل حرمت تکلیفی بحث میکنیم و اینکه گناهش چقدر است ممکن است کسی بگوید بهاندازه مفسدهای است که بر آن مترتب میشود. ممکن است مفسده کم یا زیاد باشد لذا ازاینجهت فرق دارد.نکته مورد توجهی که در اینجا وجود دارد این است که گاهی مسئله به آینده مربوط میشود؛ ممکن است الآن اثر زیادی نداشته باشد ولی در آینده آثار مخرب و مفاسدی داشته باشد لذا ازاینجهت نیز غیبت جایز نیست.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!