خارج فقه ۲۶ (غیبت: کبیره یا صغیره بودن گناه غیبت)
موضوع: غیبت / کبیره یا صغیره بودن گناه غیبت
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با این بود که آیا غیبت از گناهان کبیره است یا صغیره؟ یکی از ادلهای که برای کبیره بودن غیبت مطرح شده، استدلال به روایات «الغیبه اشدّ من الزنا» است. چندین روایت به این مضمون و با تعبیرات مختلف وارد شده است. آیا این استدلال پذیرفتهشده هست که وقتی امام معصوم میفرماید غیبت اشد از زنا است ما برداشت کنیم که زنا گناه کبیره است پس غیبت هم گناه کبیره است؟ این استدلالی است که در اینجا شده که چند روایت از این روایات را میخوانیم.
روایت اول: «محمد بن الحسن فی (المجالس والأخبار)[۱] بإسناده الآتی عن أبی ذر، عن النبی صلىاللهعلیهوآلهوسلم فی وصیه له قال: یا أباذر، إیاک والغیبه، فإن الغیبه أشد من الزنا، قلت: ولم ذاک یارسول الله؟ قال: لأن الرجل یزنی فیتوب إلى الله فیتوب الله علیه، والغیبه لا تغفر حتى یغفرها صاحبها. یا أباذر، سباب المسلم فسوق، وقتاله کفر، وأکل لحمه من معاصی الله، وحرمه ماله کحرمه دمه، قلت: یارسول الله وما الغیبه؟ قال: ذکرک أخاک بما یکره، قلت: یارسول الله، فإن کان فیه الذی یذکر به، قال: إعلم أنک إذا ذکرته بما هو فیه فقد اغتبته، وإذا ذکرته بما لیس فیه فقد بهته»[۲]
رجال حدیث: محمدبن حسن طوسی، امامی و ثقه است. محمد بن عبدالله ابو مفضل شیبانی، ضعیف است. رجاء بن یحیی عبرتائی، امامی است ولی وثاقتش ثابت نشده است. محمد بن حسن بن شمّون، واقفی بوده سپس غلو کرد. عبدالله بن عبدالرحمن اصم، ضعیف و اهل غلوّ است. فضیل بن یسار نهدی، امامی و ثقه و از اصحاب اجماع است. وهب بن عبدالله همدانی، مهمل است. ابی حرب بن ابی الاسود دوئلی، مهمل است. از پدرش ظالم بن ظالم ابو الاسود دوئلی، نزد ما ممدوح است ولی وثاقتش ثابت نیست. جندب بن جناده ابوذر غفاری، امامی و ثقه است.
ابوذر از پیامبر (ص) نقل میکند که فرمود: «ایاک والغیبه» یعنی بَعِّد نفسک من الغیبه از غیبت دوریکن چون غیبت اشدّ از زنا است. ابوذر گفت چرا؟ حضرت فرمود چون در زنا انسان توبه میکند و خدا هم قبول میکند ولی غیبت بخشیده نمیشود تا زمانی که غیبت شونده ببخشد. در ادامه روایت هم که حضرت میفرماید «وأکل لحمه من معاصی الله» اشاره به آیه شریفه ﴿وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ﴾[۳] است. از این روایت استفاده میشود که «الغیبه أشد من الزنا» پس اگر زنا از گناهان کبیره باشد که مسلماً از گناهان کبیره است، غیبت هم گناه کبیره است.
روایت دوم: «وفی (العلل) عن أبیه، عن محمد بن یحیى، عن محمد بن أحمد، عن أبی عبدالله الرازی، عن الحسن بن علی بن النعمان، عن أسباط بن محمد یرفعه إلى النبی صلىاللهعلیهوآلهوسلم قال: الغیبه أشد من الزنا، فقیل: یارسول الله ولم ذلک؟ قال: أما صاحب الزنا فیتوب فیتوب الله علیه، وأما صاحب الغیبه، فیتوب فلا یتوب الله علیه حتى یکون صاحبه الذی یحله»[۴]
رجال حدیث: علی بن حسین بن بابویه قمی، امامی و ثقه است. محمد بن یحیی عطار، امامی و ثقه است. محمد بن احمد بن یحیی بن عمران اشعری، امامی و ثقه است. محمد بن عبدالله بن احمد ابوعبدالله جامورانی، ضعیف است. حسن بن علی بن نعمان، امامی و ثقه است. اسباط بن محمد، مهمل است. درنتیجه این روایت مرفوعه و ضعیف است.
روایت سوم: «وفی کتاب (الأخوان) بسنده عن أسباط بن محمد رفعه عن النبی صلىاللهعلیهوآلهوسلم قال: ألا اخبرکم بالذی هو أشد من الزنا؟ وقع الرجل فی عرض أخیه»[۵]
رجال حدیث: محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، امامی و ثقه است. اسباط بن محمد، مهمل است. این روایت مرفوعه و ضعیف است.
پیامبر (ص) فرمودند اگر انسان آبروی برادر مسلمانش را ببرد گناهش از زنا بالاتر است.مرحوم خویی دو اشکال به این روایات دارند:اشکال اول: این روایات ضعیف السند هستند لذا نمیتواند بهعنوان دلیل مورد استدلال قرار گیرند بلکه بهعنوان مؤید استفاده میشود.[۶]
جواب: مشهور علما مانند مرحوم امام و آیتالله بروجردی و آیتالله گلپایگانی و اکثر علما نظرشان این است که اگر روایات ضعیف باشند و قدما به این روایات عمل کرده باشند و طبق آن فتوا داده باشند، جبران ضعف سند میکند و در مقابل اگر از روایتی که سند قوی دارد اعراض کنند موجب ضعف آن روایت میشود و این روایات در کتب قدما ذکرشده و به آنها استدلال شده لذا به نظر ما این ضعف سند قابل جبران است و مشکلی را ایجاد نمیکند.
اشکال دوم: اشدیّت و اضعفیّت از وجوه مختلف است یعنی ممکن است یک گناه از یکجهت اشد از گناه دیگر باشد و از جهت دیگر اشد نباشد. در یک گناه جهات مختلفی وجود دارد بهعنوانمثال غیبت ازاینجهت که حقالناس است از زنا اشدّ است اما گناه زنا از جهات دیگر از غیبت اشدّ است؛ لذا اینکه میگویند غیبت اشد از زناست ازاینجهت است که زنا با توبه بخشیده میشود ولی بخشش غیبت به خاطر اینکه حقالناس است متوقف بر بخشش شخص غیبت شده است؛ اما از جهت گناه بودن ممکن است کسی بگوید که گناه غیبت خیلی بالاتر است و زنا و غیبت قابلمقایسه نیستند. نباید گناه زنا را آسان گرفت. لذا مرحوم خویی بااینکه قبول دارند که غیبت گناه کبیره است اما بر این استدلال اشکال میکنند و میفرمایند با این استدلال نمیتوان ثابت کرد که غیبت گناه کبیره است.[۷]
جواب:به نظر ما این فرمایش مرحوم خویی هم درست نیست ازاینجهت که حقالناس به معنای ظلم است و شما که آبروی این شخص را بردهاید به او ظلم کردهاید و حق او را ضایع کردهاید و اینکه ما در قرآن در مورد ظلم آیات فراوان داریم و خداوند میفرماید که عذاب خدا برای ظالمین است، لذا ظلم از گناهان کبیره است و اگر کسی به دیگری ظلم کند گناه کبیره انجام داده است؛ پس این مسئله که مرحوم خویی فرمود ممکن است از یکجهت غیبت اشد باشد و از جهت دیگر زنا اشد باشد و جهت اشدیت غیبت، حقالناس است، ما میگوییم حقالناس ظلم بوده و ظلم از گناهان کبیره است. خداوند درآیات زیادی از قرآن ظالمین را لعنت کرده و عذاب را برای ظالمین قرار داده لذا استدلال به این روایات برای اثبات کبیره بودن گناه غیبت، درست است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!