خارج فقه ۲۲ (غیبت:وجوب رد غیبت )
موضوع: کفاره غیبت؛ وجوب رد غیبت
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث غیبت و پیرامون این مسئله بود که آیا رد غیبت واجب است یا نه؟ ممکن است انسان در مجلسی حضور داشته باشد و شخصی و غیبت کند، در مرحله اول باید جلوی این شخص را گرفته، نهیازمنکر کرد و نگذاشت غیبت تحقق پیدا کند؛ اما گاهی به هر دلیلی غیبت تحقق پیدا میکند (نتوانستید مانع شوید یا او به نهیازمنکر گوش نکرد یا …) در مرحله دوم، وظیفه این است که از مجلس خارج شوید، اگر نتوانستید این کار را انجام دهید، در مجلس مانده و سامع غیبت شدید وظیفه شما رد غیبت است؛ یعنی در مقام دفاع برآمده و در غیبت انجامشده خدشه وارد کنید؛ مثلاً گفته شود: اشتباه میکنید، اینگونه نیست. چرا این حرف را میزنید؟ این حرفی که میزنید یا غیبت است یا تهمت؛ اگر واقعیت ندارد تهمت است و اگر واقعیت دارد غیبت است که هر دو از محرمات کبیره هستند.
به نظر ما رد غیبت واجب است. بعضی از فقها احتیاط واجب داده و فتوا ندادهاند اما به نظر ما باید فتوا داد بر اساس نهیازمنکر و روایات زیادی که در این باب داریم، همچنین عقل و بنای عقلا نیز میگوید: زمانی که شما نشسته و کسی آبروی دیگری را میبرد شما باید از برادرتان دفاع کنید خصوصاً اگر برادر مؤمن باشد.جزیان اصالهالصحهممکن است غیبت کننده در توجیه کار خود بگوید: او متجاهر به فسق است؛ بنابراین غیبتش جایز است. آیا کلام غیبت کننده پذیرفته است؟ اصالهالصحه اقتضا میکند قول چه کسی صحیح باشد؟ یکی از اصول عقلایی که اسلام نیز آن را تأیید میکند اصالهالصحه است؛ اصالهالصحه یعنی هر قول و هر فعلی که از مسلمانی صادر میشود تا جایی که امکان دارد، حمل بر صحت شود.
در مقام بحث، هم قول داریم و هم فعل؛ قول، غیبتی است که غیبتکننده میگوید؛ فعل، عملی است که غیبتشونده مرتکب شده است. مقتضای جریان اصالهالصحه در این دو آن است که گفته غیبت کننده را حمل بر صحت کنیم؛ یعنی بگوییم این غیبت نیست و شخص غیبتشونده متجاهر است که غیبت او را میکنند؛ زیرا غیبتکننده، انسان متدینی است. از طرف دیگر، غیبت فعل مسلمانی میشود بنابراین میتوان فعل او را نیز حمل بر صحت نمود؛ یعنی گفته شود: عملی را که او انجام داده، وجه شرعی داشته است. آقای غیبتکننده! شما عمل را حمل بر فساد کردید و غیبت کردید اما ممکن است این وجه شرعی را نیز داشته باشد.
اصالهالصحه در مورد غیبتکننده اقتضا میکند سکوت کنیم؛ یعنی بگوییم مجوز شرعی برای غیبت دارد؛ اصالهالصحه در مورد شخص غیبتشونده بیان میکند شاید غیبتکننده عمل او را حمل بر فساد کرده درحالیکه حمل بر صحت اقتضا میکند که عمل او خلاف شرع نبوده و مصالحی در میان بوده که این عمل را مرتکب یا سخنی را گفته است. این دو اصالهالصحه با هم تعارض میکنند، کدام یک مقدم بر دیگری است. دو دیدگاه مطرح شده است:۱- برخی گفتهاند: اصالهالصحه را در مورد قائل (غیبتکننده) جاری میکنیم، کسی که غیبت میکند حتماً مجوزی دارد که مرتکب غیبت شده است؛ بنابراین میتوان به سخنان او گوش داده و نهیازمنکر هم لازم نیست.[۱]
۲- به نظر ما دیدگاه اول صحیح نیست بلکه اصالهالصحه را باید در مورد غیبتشونده جاری کنیم؛ زیرا رابطه سببی و مسببی است؛ غیبتکننده عملی را از مسلمانی دیده است و آن را حمل بر فساد کرده درحالیکه میتوانست آن را حمل بر صحت کند. حمل بر فساد غیبتکننده مسبب فعل فاعل است و اصل سببی بر اصل مسببی مقدم است. میتوان گفت که این دو اصل تعارض کرده و تساقط میکنند بنابراین باید به عمومات حرمت رجوع کرد.
دلیل: روایات هم دلیل بر قول دوم هستند:
«محمد بن الحسن فی (المجالس والأخبار) بإسناده عن أبی ذر، عن النبی صلىاللهعلیهوآلهوسلم فی وصیته له قال: یا أبا ذر، من ذب عن أخیه المؤمن الغیبه کان حقا على الله أن یعتقه من النار. یا أبا ذر، من اُغتیب عنده أخوه المؤمن وهو یستطیع نصره فنصره نصره الله عز وجل فی الدنیا والآخره، وإن خذله وهو یستطیع نصره خذله الله فی الدنیا والآخره».[۲]
بررسی سند: روایت به دلیل وجود روات مهمل و ضعیف بسیاری که در سند آن موجود است، ضعیف است.
کسی که در نزد او از برادر مؤمنش غیبت کردند و میتوانست او را کمک کند و او را یاری نمود، خداوند او را در دنیا و آخرت او را یاری میکند اما اگر او را مخذول کرد (مثلاً سکوت کرد یا تأیید کرد) درحالیکه میتوانست او را یاری کند خداوند او را در دنیا و آخرت مخذول و منکوب میکند.ضعف سند روایت به دلیل عمل اصحاب و اخبار مستفیض موجود در این باب، جبران میشود.روایت دیگر: «وفی (عقاب الأعمال) بإسناد تقدم فی باب عیاده المریض عن رسول الله صلىاللهعلیهوآله أنه قال فی خطبه له: ومن اغتاب أخاه المسلم بطل صومه، ونقض وضوءه، فإن مات وهو کذلک مات وهو مستحل لما حرم الله ـ إلى أن قال: ـ ومن مشى فی عون أخیه ومنفعته فله ثواب المجاهدین فی سبیل الله، ومن مشى فی عیب أخیه وکشف عورته کانت أول خطوه خطاها وضعها فی جهنم، وکشف الله عورته على رؤوس الخلائق، ومن مشى إلى ذی قرابه وذی رحم یسأل به أعطاه الله أجر مائه شهید، فإن سأل به ووصله بماله ونفسه جمیعا کان له بکل خطوه أربعون ألف ألف حسنه، ورفع له أربعون ألف ألف درجه، وکأنما عبدالله عزّ وجّل مائه سنه، ومن مشى فی فساد ما بینهما وقطیعه بینهما غضب الله عزّ وجّل علیه، ولعنه فی الدنیا والآخره، وکان علیه من الوزر کعدل قاطع الرحم».[۳]
بررسی سند: محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (امامی و ثقه) در عقاب الاعمال از محمد بن موسی بن متوکل (امامی و ثقه) از محمد بن جعفر اسدی کوفی (ظاهرا امامی و ثقه) از موسی بن عمران نخعی (مهمل) از عمویش حسین بن زید نوفلی (در مورد او اختلاف است اما اقوی امامی و ثقه بودن او است) از حمّاد بن عمرو نصیبی (مهمل) از ابیالحسن خراسانی (مهمل) از میسره بن عبد ربّه فارسی (مهمل) از ابیعایشه سعدی (مهمل) از یزید بن عمر بن عبدالعزیز مقرائی (مهمل) از عبدالعزیز (مهمل) ابیسلیمه بن عبدالرحمن بن عوف (مهمل) از ابیهریره دوسی (سنی و شدیداً ضعیف است) و عبدالله بن عباس (امامی و ثقه)؛ بنابراین به دلیل وجود راویان مهمل و ضعیف، روایت ضعیفالسند است.
«بطل صومه»: یعنی ثواب روزهاش از بین میرود. کسی که روزه میگیرد و سپس غیبت میکند، ثواب روزهاش را از بین میبرد.
«ونقض وضوءه»: یعنی کمال وضویش از بین میرود.
کسی که برادر مسلمانش را غیبت کند وضویش باطل شده و وضویش نقض میشود و اگر در این حال بمیرد در حالی مرده است که حرام الهی را حلال دانسته است. کسی که به دنبال به دست آوردن اسرار مردم باشد، اولین قدمی که برمیدارد در جهنم پا میگذارد. (همیشه به دنبال این است که ببیند فلانی چه گناهی انجام میدهد؛ به تو چه که فلانی چه گناهی را مرتکب میشود؟ اصولاً انسانهایی که اینگونه هستند جایگاهشان در جهنم است) و خداوند جلو همه مردم آبروی او را میبرد. اگر کسی به سراغ فامیلهایش برود و از آنها احوالپرسی کند، خدا اجر صد شهید را به او میدهد. اگر صلهرحم کرد و ازلحاظ مالی به آنها کمک کرد و به آنها رسیدگی نمود، با هر قدمی که برمیدارد برای او چهلهزارهزار ثواب داده میشود و چهلهزارهزار درجه او بالا میرود؛ مانند این است که صد سال در راه خدا عبادت کرده است؛ اما اگر قدم بردارد در راه ایجاد فساد و قطع ارتباط میان فامیلها، خداوند بر او غضب کرده، در دنیا و آخرت او را لعنت میکند و گناه کسی را دارد که قاطع رحم شده است.از این روایت استفاده میشود که غیبت کردن چقدر گناه بزرگی است؛ باید سعی کنیم که جلو غیبت را بگیریم تا کشف عورت کسی نشود. اینگونه نباشد که آبروی کسی را ببریم یا در حضور ما آبروی کسی را ببرند.روایت دیگر: «محمد بن علی بن الحسین بإسناده عن شعیب بن واقد، عن الحسین بن زید، عن الصادق، عن آبائه علیهمالسلام ـ فی حدیث المناهی ـ أن رسول الله صلىاللهعلیهوآله نهى عن الغیبه والاستماع إلیها، … قال: … ألا ومن تطوّل على أخیه فی غیبه سمعها فیه فی مجلس فردها عنه رد الله عنه ألف باب من الشر فی الدنیا والآخره، فإن هو لم یردها وهو قادر على ردها کان علیه کوزر من اغتابه سبعین مره».[۴]
بررسی سند: روایت به دلیل وجود شعیب بن واقد در سند ضعیف است زیرا مهمل است.
کسی که بر برادر مؤمنش در غیبتی که از میشنود منّت گذارد (غیبت که میشنوید رد نشوید و دفاع کنید؛ نگذارید غیبت کنند) و غیبت را رد کند، خداوند از او در دنیا و آخرت هزار در شر را از او رد میکند اما اگر رد نکرد (نشست و گوش داد یا تأیید کرد) درحالیکه میتوانست رد کند، گناه او مانند کسی است که هفتاد مرتبه غیبت کرده است.این روایات دلالت بر این میکند که مکلف باید رد غیبت کند و از مسلمان دفاع نماید تا آبرویش حفظ شود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!