خارج اصول
درس
استاد محسن فقیهی
۹۷/۰۷/۰۷
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تعریف و موضوع علم اصول
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول، پیرامون موضوع هر علمی بود. علمای گذشته فرمودند: «موضوع کل علم ما یبحث فیه عن عوارضه الذاتیه»[۱] . در بحث گذشته فرمایش مرحوم امام در اشکال به این تعریف را بیان کردیم که در یک علم همیشه از عوارض بحث نمیشود بلکه از جزئی و جزئیات هم بحث میشود.
اشکال به تعریف «عوارض ذاتیه»اشکال دوم: در علوم گاهی بحث از عوارض نوع یا عوارض نوع النوع و یا از عوارض عوارض است؛ مثلاً در علم نحو موضوع «کلمه» و «کلام» است، در علم نحو بحث میشود که «إمّا معربٌ و إمّا مبنی» همچنین بحث میشود که معرب خود دارای اقسامی است: مرفوعات، منصوبات و مجرورات؛ مرفوعات نیز دارای اقسامی است: مبتدا، خبر، فاعل و …؛ در اینجا موضوع کلمه بود و بحث از معرب و مبنی، بحث از عوارض موضع است اما بحث از مرفوعات، بحث از عوارض نوع است زیرا معرب نوعی از کلمه است؛ همچنین بحث از مبتدا، خبر و … بحث از عوارض عوارض موضوع است نه عوارض خودِ موضوع.[۲]
اشکال سوم: لازمه این تعریف آن است که برخی از مباحث علم، داخل در موضوع آن نبوده بلکه استدرادی باشند؛ مثلاً گفته میشود موضوع علم فقه، «فعل مکلفین» است. برخی از مباحث آن مانند «الصلاه واجبه»، «الحج واجب» و مانند آنها فعل مکلف هستند؛ اما مباحثی چون «الماء طاهرٌ»، «الشمس مطهر» در باب مطهرات، همچنین مباحثی از باب نجاسات مثل «الکلب نجس» یا «الکافر نجس» مربوط به فعل مکلف نیستند.[۳]
مثال دیگر، در باب ارث است، وقتی انسانی فوت میشود اموال او به وراث میرسد؛ این ارث بردن مربوط به فعل مکلف نیست و اموال پس از فوت، بهصورت طبیعی بین ورثه میت تقسیم میشوند هرچند وارث خواب باشد و عملی از او سر نزند.اشکال چهارم: بحث از ثبوت یک موضوع آیا داخل در موضوع علم است یا خارج از آن؟ مثلاً در علم نجوم بحث میشود که آیا فلان ستاره موجود است یا خیر؟ سپس بحث میشود که در صورت وجود، چه زمانی طلوع و چه زمانی غروب میکند. اشکال این است که بحث از ثبوت و وجود یک ستاره، آیا بحث از عوارض است یا بحث از اصل ثبوت است؟ معلوم است که در اینجا بحث از عوارض نیست و با تعریفی که شما بیان کردید باید این مباحث خارج از این علم باشد و حال آنکه عالمان در هر علمی، از اصل ثبوت نیز بحث میکنند.
به نظر ما این مقدار بحث پیرامون تعریف موضوع علم به عوارض ذاتیه، کافی است؛ این تعریف، آیه قرآن نیست که نتوان بر آن اشکال کرده و حتماً پذیرفته شود روایت صحیحه هم بر این مطلب نداریم همچنین دلیل عقلی و اجماعی نیز بر آن حاکم نیست. این تعریف مدتی میان علما رایج بوده اما بعد از مدتی همه علما بر آن اشکال کردهاند؛ بنابراین ما نیز آن را نپذیرفته و کنار میگذاریم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!