خارج اصول
موضوع:تعارض اطلاق شمولی و بدلی/تعارض ظواهر/تعارض الادلّه.
خلاصه جلسه گذشته:بحث در تعارض اطلاق بدلی و شمولی بود.اگر یکی از دو کلام به اطلاق بدلی افادهی عموم میکرد و دیگری به اطلاق شمولی ظاهر بود،کدام یک را باید مقدّم کرد.مباحثی پیرامون این تعارض از نظر عزیزان گذاشت.دو اشکال پیرامون تقدّم اطلاق شمولی بر اطلاق بدلی از نظر دوستان گذشت.
اشکال مرحوم خوئی بر تقدیم اطلاق شمولی:به نظر مرحوم خوئی ما هیچ دلیلی برای تقدیم اطلاق شمولی بر اطلاق بدلی نداریم.چرا که نمیتوانیم وجهی برای تفکیک اطلاق شمولی از اطلاق بدلی تعیین کنیم.هر دو اطلاق مقدّمات حکمت را دارا بوده و عمل به هر دو متوقف بر تصرّف در دیگری است.یعنی به همان اندازه که عمل به اطلاق شمولی هنگام توجّه به اطلاق بدلی با مانعی روبرو میشود،به همان اندازه عمل به اطلاق بدلی هم با توجّه به اطلاق شمولی با مانع مواجه میشود.فلذا نمیتوان دست از هیچ یک به نفع دیگری برداشت.[۱]
پاسخ به اشکال مرحوم خوئی:به نظر ما،میتوان به فرمایش مرحوم خوئی دو پاسخ داد.
۱. اطلاق شمولی در نزد عرف اظهر از اطلاق بدلی است.عقلاء در محاورات خود اطلاق شمولی را مقدّم بر اطلاق بدلی میکنند.یعنی در فرد “عالم فاسق” بیان «لاتکرم الفاسق» اظهر از بیان «اکرم عالما» است.فلذا این فرد را در پرتو نهی-که به اطلاق شمولی دلالت دارد-امتثال میکنیم.این اظهریت،در محیط قانونگذاری در بین عقلاء بسیار روشنتر و وجدانیتر است.
۲. عمل به اطلاق بدلی مانع از عمل به اطلاق شمولی است.ولی میتوان اطلاق شمولی را در تمام افراد امتثال کرده،و هیچ مانعی از امتثال متعلّق اطلاق بدلی شکل نگیرد.زیرا که شما در «اکرم عالما» باید یک عالمی را در خارج اکرام کنید.ولی در «لاتکرم الفاسق» باید تمام افراد فاسق را از دائرهی اکرام بیرون کنیم،تا امتثال نهی محقّق شود.پس میتوان عالمی عادل را اکرام کنیم،به این ترتیب هم نهی را امثتال کردهایم و هم متعلّق امر را محقّق نمودهایم.
با این توضیح روشن میشود،که در فرد مورد تعارض-یعنی عالم فاسق-امتثال اطلاق بدلی مانع از امتثال اطلاق شمولی است،ولی امتثال اطلاق شمولی مانع از امتثال اطلاق بدلی نیست.چرا که میتوان امر را در عالمی عادل امتثال کنیم.
استدلال مرحوم نائینی بر تقدیم اطلاق شمولی:مرحوم نائینی اطلاق شمولی و بدلی را در دو فرض بررسی میکنند.
به نظر ایشان اطلاق شمولی اگر متّصل به اطلاق بدلی باشد،موضوع آن را نفی کرده و اطلاق بدلی منتفی میشود.زیرا وقتی اطلاق شمولی در اتصال به اطلاق بدلی از مولی صادر میشود،نمیتوان نسبت به عالم فاسق مقدّمات حکمت را جاری دانست.چرا که از مقدّمات حکمت سکوت مولی نسبت به تمام افراد عالم بود.یعنی مولی قیدی بر فرد و یا افرادی از مصادیق موضوع در بیان خود جای ندهد.وقتی مولی در اتصال به «اکرم عالما» میفرمایند:«لاتکرم الفاسق»،نمیتوان نسبت به عالم فاسق اطلاقی برای امر اول استظهار کرد.زیرا نسبت به فرد فاسق از علماء بیان صادر شده و مولی سکوتی نکرده است.و اطلاق بدلی مبتنی بر سکوت مولی از قید بود.فلذا اطلاق شمولی وارد بر اطلاق بدلی بوده و عالم فاسق را از دائرهی افراد متعلّق امر خارج میشمارد.
اما در فرضی که اطلاق شمولی منفصل از اطلاق بدلی صادر شود،صلاحیت انطباق متعلّق امر در فرد عالم فاسق را منتفی میکند.چرا که در اطلاق بدلی شرط است که تمام افراد برای امتثال متعلّق آن و وفاء به غرض مولی در یک رتبه مساوی باشند.یعنی اطلاق بدلی علاوه بر مقدّمات حکمت-یعنی در مقام بیان بودن مولی-نیازمند یک نوع صلاحیت یکسان در افراد متعلّق برای امتثال امر و وفای به غرض مولی است.و حال آنکه با صدور نهی،مصداق متعلّق آن یعنی عالم فاسق از این صلاحیت افتاده و نمیتوان با اطمینان امر را در آن امتثال کرد.این در حالی است،که در اطلاق شمولی همین که مولی در مقام بیان باشد و نهی را بر عنوان قرار دهد،حکم به تک تک افراد سرایت کرده و هر یک از انها را موضوع خود قرار میدهد.پس در فرد عالم فاسق بدون هیچ قید زائدی علاوه بر مقدّمات حکمت،نهی فعلی میشود.ولی نمیتوان صلاحیت عالم فاسق برای امثتال اکرام عالم را احراز کرد.به همین دلیل باید اطلاق شمولی را مقدّم کنیم.[۲]
به نظر ما کلام مرحوم نائینی صحیح است.ولی مرحوم خوئی از این فرمایش پاسخی دادند که در جلسه آینده بدان خواهیم پرداخت.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!