خارج اصول
درس خارج اصول استاد محسن فقیهی
۹۷/۰۲/۰۹
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: علوم موردنیاز مجتهد/مبحث اجتهاد و تقلید
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با مقدّمات اجتهاد بود که برای رسیدن به اجتهاد، نیاز به کسب چه علومی است؟
تذنیب اول: آیا در علوم موردنیاز مجتهد هم باید اجتهاد داشت؟ علومی وجود دارد که جزء شرایط اجتهاد است یعنی اگر آن علم نباشند، درنتیجه اجتهاد حاصل نمیشود. یک سری علوم، شرط کمال اجتهاد هستند؛ یعنی اگر بخواهید مجتهد کامل باشید، باید این علوم را بدانید. مثل اینکه نماز یک سری واجبات دارد و یک سری مستحبات. واجبات نماز جزء شرایط نماز است ولی بعضی اعمال، مستحب است که اینها شرط کمال نماز است، یعنی نماز کامل و عالی نمازی است که مستحبات را هم داشته باشد.
قول اول: در رابطه با علوم، علم اصول جزء شرایط اجتهاد است نه شرط کمال اجتهاد؛ یعنی بدون دانستن علم اصول، اجتهاد محقّق نمیشود. علم لغت، صرف و نحو و…، جزء شرایط اجتهاد است یعنی اجتهاد، بدون این علوم محقّق نمیشود؛ اما اگر در این علوم اجتهاد میکردید و نظریه میدادید، شرط کمال بود یعنی شما خودتان در این علوم نظریه دارید و دارای کمال هستید، ولی نظریه دادن در این علوم لازم نیست و دانستن آنها برای اجتهاد کفایت میکند.
در اینجا نکتهای وجود دارد، اگر در علم صرف اختلافی وجود دارد که باعث میشود معنای لفظ تغییر پیدا کند، در اینجا باید صاحبنظر بود و طبق نظر خود عمل کرد؛ پس در علم لغت یا صرف و نحو باید فیالجمله مجتهد شد و در علم اصول باید بالجمله اجتهاد را به دست آورد.مرحوم محقق قمی میفرمایند: در موارد اختلافی لغت، صرف و نحو باید مجتهد شد؛ معنایش این است که در مواضع غیر اختلاف، اجتهاد معنا ندارد، اما در جاهایی که اختلاف وجود دارد، باید در این موارد خودش صاحبنظر باشد. به این، اجتهاد در خلافیات میگویند.[۱]
نکته: آیا در علم اصول، باید به علم برسیم یا ظن هم کافی است؟ در مباحث فقهی، روایات و خبر واحد وجود دارد و خبر واحد هم ظن میآورد، در علم اصول، حجّیّت ظواهر و مفاهیم، دلایل قطعی دارد یا ظنّی؟ در اینجا بعضی از علما قائل به این هستند که به قطع میرسیم و بعضی نیز قائل به این هستند که به قطع نمیرسیم، بلکه برای انسان اطمینان حاصل میشود؛ مثل حجیّت ظواهر که دلیل حجیّتش بنای عقلا است و این بنای عقلا، اطمینانآور است؛ لذا صاحب قوانین این نکته را هم تذکر میدهند که در علم اصول قطع لازم نیست.[۲]
قول دوّم: در منطق هم علاوه بر اصول، اجتهاد لازم است.
دلیل: اولاً اجماع داریم. ثانیاً اگر بخواهیم در تمام علوم اجتهاد پیدا کنیم زمان زیادی را باید صرف کنیم لذا در این مورد اجماع وجود دارد که علوم دیگر غیر از اصول و منطق نیاز به اجتهاد ندارد.
قول سوّم: لزوم اجتهاد در تمام شروط و علوم موردنیاز مجتهد است. آیتالله حجّت این نظر را دارند که تحصیل مقدمات اجتهاد لازم است و تقلید در آنها کافی نیست.[۳]
قول چهارم: اگر در اصول مجتهد باشد کافی است.
به نظر ما هم همین است که در اصول باید مجتهد بود و در بقیه علوم مقلّد هم باشد کافی است و فقط علم به آنها لازم است. البته در موارد موردنیاز دقّت لازم است. چون اختلاف در علم اصول زیاد است و اجماع هم وجود دارد که در اصول اجتهاد لازم است و عارف و فقیه بر کسی که در اصول مجتهد نیست، صدق نمیکند. علاوه بر اینکه علم اصول ازجمله مبانی استنباط است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!