خارج اصول
درس خارج اصول استاد محسن فقیهی
۹۷/۰۱/۱۵
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اجتهاد متجزّی/تقسیمات اجتهاد/مبحث اجتهاد و تقلید
خلاصه جلسه گذشته: بحث در امکان تجزی در اجتهاد بود؛ به این معنا شخص در برخی از مسائل مجتهد باشد و در برخی از مسائل اجتهاد نداشته باشد. در این رابطه دلایلی ذکر شد که اجتهاد قابل تجزی است.
دلیل پنجم: وجود کمال و نقصان در ملکه
آیا «ملکه» قابل کمال و نقص است یا خیر؟ برخی از اصولیون نظرشان این است که ملکه دو حالت بیشتر ندارد یا حاصل است و یا حاصل نیست. اگر علوم لازم برای استنباط را دارا باشید پس میتوانید هر مسئلهای را استنباط کنید و اگر فاقد آن علوم باشید نمیتوانید هیچ مسئلهای را استنباط کنید. پس از حصول، ملکه دارای کمال و نقصان است، قدرت میتواند کم یا زیاد شود. مثلاً ملکه عدالت قابل استکمال است؛ حال بگوییم ملکه اجتهاد هم دارای کمال و نقصان است؛ یک مرتبه بالایی دارد، یک مرتبه نازلی و یک مرحله متوسطه.
دلیل ششم
به نظر میرسد اینگونه نیست که استنباط همه مسائل شرعی یکسان باشد؛ زیرا مدارک استنباط در ابواب مختلف متفاوت است. ممکن است شخصی در برخی از مدارک مهارت بالایی دارد که این مدارک فقط در برخی مباحث کارایی دارد بنابراین فقط میتواند در همان مباحث استنباط داشته باشد. برخی مسائل که در گذشته بحثهای زیادی پیرامون آن مطرح شده استنباط راحتتر است اما در مسائل مستحدثه استنباط بسیار سخت است چرا که باید مدارک متفاوت را جستجو کرد و ادله را یافت.
دلیل هفتم
مرحوم محقق خراسانی میفرماید: حصول اجتهاد مطلق بدون اجتهاد متجزّی طفره است؛[۱] یعنی رسیدن به اجتهاد مطلق قبل از اجتهاد متجزّی محال است. طفره یعنی اول معلوم باشد و سپس علت بیاید در حالی که تا علت نباشد معلولی وجود نخواهد یافت؛ به عبارت دیگر طفره یعنی تقدم ذی المقدمه بر مقدمه.
به نظر ما باید توجه داشت که اجتهاد را چگونه معنا میکنیم؛ اگر اجتهاد را علم به احکام از طریق ادله تفصیلیه بدانیم در اینصورت میتوان به بخشی علم داشت و به بخشی خیر؛ اما کسانی که میگویند اجتهاد ملکه است، میتوان گفت وقتی که ملکه حاصل شد دیگر حاصل شده است و میتوان مسائل را استنباط نمود هرچند که استنباط فعلی نشده باشد ولو اینکه این ملکه دارای شدت و ضعف هم باشد.
مرحوم محقق خویی به مرحوم محقق خراسانی اشکال میکنند که نباید از کلمه «طفره» استفاده میکرد چرا که طفره یعنی عدم تدریج محال عقلی است در حالی که محال عادی میباشد نه محال عقلی.[۲]
به نظر ما این اشکال وارد نیست زیرا مرحوم محقق خراسانی در جای دیگر میفرماید: «یستحیل حصول اجتهاد مطلق عادهً غیر مسبوق بالتجزی»[۳] از این جمله استفاده میشود که استحاله عقلیه منظور نیست.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!