خارج اصول ۴۶ (وضع: حقیقت شرعیه)


خارج اصول ۴۶ (وضع: حقیقت شرعیه)

, ,

موضوع: مباحث الفاظ/ وضع /حقیقت شرعیه

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث حقیقت شرعیه بود و اینکه آیا حقیقت شرعیه، علاوه بر عبادات، شامل معاملات نیز می‌شود؟ برای توضیح این مطلب لازم است که ما این نکته را بیان کنیم:

۱. آیا شارع مقدس این الفاظ را اختراع کرده و ماهیات مخترعه هستند، یا اینکه ماهیات مخترعه‌ای نداریم. به این معنا که «صلاه» در زمان انبیا گذشته وجود داشته و در زمان پیامبر اسلام (ص) نیز هست. یا «صیام» که در زمان انبیا گذشته وجود داشته و در زمان پیامبر اسلام (ص) نیز امضا شده که انجام شود. ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ﴾[۱] این ماهیات مخترعه فقط در زمان پیامبر ما بوده و در زمان‌های گذشته نبوده است تا بگوییم حقیقت شرعیه ثابت است، یا این که در زمان انبیا گذشته بوده و در زمان پیامبر ما تأیید شده است؟

۲. آیا الفاظی که شارع مقدس برای این ماهیات مخترعه انتخاب کرده، الفاظی اختراعی است و شارع این الفاظ را اختراع کرده تا در این معانی استعمال کند؟ یا این که شارع اختراع نکرده و همان معنای لغوی است، فقط قیودی به آن اضافه شده است؟ یعنی الفاظ همان معنا را دارند ولی چیزی که در زمان انبیا گذشته نبوده، به آن اضافه شده است؛ مثلاً رکوعی یا سجودی به نماز اضافه شده که در انبیا گذشته نبوده است ولی لفظ به همان معنا است به همراه برخی قیود؟

پس:سؤال اول: آیا ماهیات عبادات یا معاملات، مخترعات شارع ماست و قبلاً نبوده است، یا اینکه قبلاً بوده ولی شارع چیزهایی به آنها افزوده است؟ محتوای صلاه و صوم، مخترعات جدیدی هستند یا نه؟

سؤال دوم: آیا الفاظی که برای این مخترعات استفاده شده، به انتخاب شارع بوده و الفاظ جدیدی است، یا اینکه همان الفاظی است که پیامبران سابق استفاده می‌کردند و در لغت نیز استعمال می‌شده و شارع در الفاظ تصرف نکرده است؟

پس بحث اول در این است که این ماهیات اختراعی‌اند یا امضائی؟

بحث دوم این است که الفاظی مثل بیع، صلاه، زکات، صلح، مضاربه، شرکت، نکاح، طلاق و… را شارع انتخاب کرده یا اینکه الفاظی است که انبیا گذشته و لغت انتخاب کرده‌اند؟

«لا یخفى أنّ متعلّق البحث فی المقام هو وضع الشارع بما هو کذلک أسماء خاصّه لمعان ادخلها فی شرعه، سواء کانت تلک المعانی هو اخترعها أیضاً أم کانت مخترعهً قبل تشریعه و سواء کانت تلک المعانی عبادات أم معاملات و إن کانت المعاملات أموراً عرفیّهً أمضاها الشارع، إلّا أنّه لا ملازمه بین إمضاء المعنى و إمضاء التسمیه، فیجوز أن یصطلح الشارع على تسمیه تلک المعانی بأسماء خاصّه من عنده؛ فتکون حقائق شرعیّهً؛ نعم إذا أمضى التسمیه أیضاً خرجت عن موضوع البحث. و کذلک الشأن فی العبادات أیضاً؛ فلو فرض أنّها أو بعضها غیر مخترعه له، بل کانت إمضائیّهً-کالمعاملات- لجرى فیها من الکلام ما تقدّم فی المعاملات، فعلى فرض الإمضاء فی المعنى و التسمیه تخرج عن موضوع البحث أیضاً. و بهذا یتّضح لک أنّه لا وجه لتقیید موضوع البحث فی المقام بما إذا کان المعنى مخترعاً للشارع حتّى لو کان المعنى غیر مخترع له، بل کان مخترعاً قبل تشریعه لخرج عن موضوع البحث، لکون اسمه حینئذٍ حقیقهً لغویّهً؛ إذ قد عرفت أنّه لا ملازمه بین إمضاء المعنى و إمضاء التسمیه»[۲] . پس یک بحث این است که ماهیات جعلیّه، اختراع جدیدی‌ هستند یا همان چیزهایی هستند که در قبل بودند؟ بحث دیگر در تسمیه است؛ یعنی اسمائی که برای این ماهیات انتخاب شده‌اند، اسم‌های جدیدی‌ هستند، یا اینکه همان اسم‌هایی هستند که انبیا گذشته به‌کار می‌بردند؟ ملازمه‌ای بین امضای معنا (یعنی ماهیات را که انبیای گذشته آورده‌اند، پیامبر ما نیز امضا کرده است) و امضای تسمیه (یعنی همان الفاظ را که آن‌ها استفاده کرده‌اند، پیامبر ما نیز امضا کرده است) وجود ندارد. مقابل این حرف، سه احتمال دیگر وجود دارد:

۱. پیامبر ما، هم ماهیات و هم الفاظ انبیای گذشته را تغییر داده است؛

۲. پیامبر (ص) ماهیات را تغییر داده ولی الفاظ را تغییر نداده است؛ ۳

۳. پیامبر (ص) ماهیات را تغییر نداده، ولی الفاظ را تغییر داده است. ایشان می‌فرمایند که ملازمه‌ای بین امضای معنا و امضای تسمیه وجود ندارد و همه این احتمالات ممکنند.

ریشه بحث این است که آیا حقیقت شرعیه در معاملات جاری است؟ به نظر ما در عبادات و معاملات فرقی نمی‌کند که بگویید پیامبر ما همان ماهیت را به همراه قیود جدید گفته‌اند یا اینکه اساساً ماهیات جدیدی را بیان کرده‌اند؛ پیامبر (ص) همان الفاظ را به همراه قیودی به کار برده‌اند یا این که الفاظ جدیدی انتخاب کرده‌اند؛ در هر صورت بحث حقیقت شرعیه مطرح می‌شود. یعنی بحث حقیقت شرعیه در تمام این فروض و صور مطرح می‌شود و اگر در روایات و آیات یکی از این الفاظ را دیدیم، بر معنای جدیدش حمل می‌کنیم؛ یعنی اجاره، بیع، شرکت و…، همه باید شرایط خاص خودشان را داشته باشند و بر معنای لغوی حمل نمی‌شوند. پس این تشقیق شقوقی که در اینجا اتفاق افتاده (مانند: امضائی است یا اختراع جدید؟ اسمش عوض شده یا همان است؟ و…) تاثیری در ثمره نزاع ندارد. عمده این است که اگر الفاظی در آیات و روایات وارد شد، به نظر ما حتی اگر بدون قرینه باشد، بر معنای جدید حمل می‌شود و بر معنای لغوی حمل نمی‌شود.

سید شاهرودی (ره) می‌فرماید: «لایخفى أنّهم اختلفوا فی ثبوت الحقیقه الشرعیّه و عدمه فی الألفاظ المتعلّقه بالأحکام؛ کالصلاه و الصوم و الزکاه و الحجّ و کذا فی بعض الألفاظ التی صارت موضوعهً للأحکام، کالخمر و البول و غیرهما. و إن شئت فقل: إنّهم اختلفوا فی ثبوت الحقیقه الشرعیّه فی ألفاظ الماهیّات التی اخترعها الشارع، کالصلاه و الصوم و الزکاه. و کذا فی ألفاظ الماهیّات غیر المخترعه له التی أمضاها الشارع؛ کالبیع و الصلح و غیرهما من ألفاظ المعاملات»[۳] .

حاج‌آقا مصطفی خمینی (ره) می‌فرمایند: «حصر محلّ النزاع بطائفه من الألفاظ أو حصره بما إذا کانت المعانی مستحدثهً غیر موجّه. بل لا معنى له فیما کانت الألفاظ مستحدثهً و إن کانت معانیها غیر مستحدثه؛ فإنّ المدار على الأوّل، فلا مانع من کون هذه المخترعات سابقهً على الإسلام، إلّا أنّ إطلاق هذه الألفاظ علیها کان من الشرع و لمیعهد من العرف ذلک قبل البعثه. و من هنا یظهر مواضع الخلط فی کلمات القوم. ثمّ إنّ الظاهر منهم خروج الوضع التعیّنیّ عن موضوع المسأله؛ لعدم کونه من الحقیقه الشرعیّه و لکنّه أیضاً ممنوع»[۴] .


[۳] . نتائج الأفکار فی الأصول، حسینی شاهرودی، محمود، ج۱، ص۸۲.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *