خارج اصول ۳۰ (وضع: حقیقت شرعیه)


خارج اصول ۳۰ (وضع: حقیقت شرعیه)

, ,

موضوع: مباحث الفاظ / وضع / حقیقت شر‌عیه

خلاصه درس گذشته بحث درتعارض احوال بود که بیان کردیم مرجحاتی از قبیل: مجاز، تخصیص، اضمار، اشتراک، ازاستحسانات عقلی هستند و درصورتی که با تأمل همراه باشد و ظهور محقق شود، حجت است. از این ظهور در استنباط احکام و احتجاج بین مولی و عبد استفاده می‌شود. این‌طور نیست که ظن حاصل از این مرجحات، تعبدی باشد.
حقیقت شرعیه یکی از مقدمات علم اصول، بحث از حقیقت شرعیه است امّا سؤال این است که این مسئله چه فائده‌ای دارد؟در جواب می‌گوییم که این بحث در استنباط احکام شرعی تأثیرگذار است، مثل لفظ «صلاه» که در لغت به معنای دعا است ولی به ارکان مخصوص نقل داده شده است؛ پس اگر قائل به حقیقت شرعیه شویم یعنی این لفظ به نماز و ارکان مخصوص نقل داده شده؛ یا روایاتی که اول هر ماه امر به « صلاه» کرده است و به همین صورت الفاظ حج، صوم و بیع که متوقف بر حقیقت شرعیه هستند. آیا دراین الفاظ، حقیقت شرعیه ثابت است؟ حقیقت شرعیه، صغری برای «أصاله الظهور» است و شما که طبق ظهور «صلّوا» فتوا می‌دهید بر مبنای حقیقت شرعیه است؛ یعنی حقیقت شرعیه برای شما أصاله الظهور درست می‌کند امّا برای توضیح این بحث، ابتدا وضع «تعیینی» و «تعیّنی» را توضیح می‌دهیم
وضع تعیینی (تخصیصی) و تعیّنی (تخصصی)یکی از مقدمات مسئله حقیقت شرعیه، بحث از وضع تعیینی و تعیّنی است.به نظر ما در این‌جا سه مرحله قابل تصویر است:

۱. اگر واضع تصریح کند که این لفظ برای معنا وضع شده که این وضع تعیینی می‌شود

۲. گاهی واضع در اثر کثرت استعمال لفظی را برای معنایی بعد از چند مرتبه، وضع می‌کند و همراه قرینه است که این هم وضع تعیینی است

۳. گاهی در اثر کثرت استعمال وضع می‌شود، ولی در این‌جا قرینه حذف شده مثل این‌که شارع می‌فرماید: «صلّو کما رأیتمونی أصلی» که لفظ صلوه در این‌جا به معنای ارکان مخصوص است بعد از این‌که معنای حقیقی لفظ «صلاه» که به معنای دعا بوده وضع شده است؛ این ‌را وضع تعیّنی گویند.

فرق بین مرحله دوم و سوم این است که در مرحله دوم وضع تعیینی، معنای حقیقی وجود ندارد بلکه درا ثر کثرت استعمال، معنای حقیقی به‌واسطه واضع بعد از چند مرتبه وضع می‌شود امّا در وضع تعیّنی، معنای حقیقی وجود دارد ولی به معنای دیگری نقل داده شده است، که نباید بین این سه مرحله خلط شود.محقق رشتی می‌فرماید: «هو اختصاص اللفظ بالمعنی اختصاصاً حاصلاً من تخصیص مخصّص».[۱]

شیخ مظفر می‌فرماید: « اذا کانت دلاله الالفاظ علی معانیها ناشئه من جعل و التخصیص، فالوضع تعیینی».[۲]

شهید صدر می‌فرماید: « أما الوضع التعیینی، فیراد به جعل العلقه الوضعیه بجمله إنشائیه محدوده».[۳]

به نظرما ازجمله اشکالات در کلمات اصولیین این است که بین وضع تعیینی مرحله دوم با وضع تعیّنی فرق نگذاشته‌اند.

 


0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *