خارج اصول ۲۶ (وضع: تعارض احوال لفظ)
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /تعارض احوال
خلاصه جلسه گذشته: بحث درباره تعارض استخدام و اضمار بود. گفتیم هر دو اینها خلاف اصل هستند. آقاضیاء عراقی قائل به توقف شدند.
نکته: مرجحاتی که گفتیم، تعبدی نیستند و بر اساس بنای عقلا است؛ یعنی عقلاء عالَم، با هر دین و زبانی، با تعارض حقیقت و مجاز و سایر اقسام تعارضات مواجه میشوند. این مباحث به فقه و اصول اختصاص ندارد و در تمام زمینهها قابل استفاده است؛ ازجمله: تفسیر قانون اساسی کشورهای مختلف، سخنان بزرگان، قرآن و روایات.
هر انسانی به زبان قومش صحبت میکند. ما باید این زبان قوم را به دست آوریم که به آن «عرف»، «بنای عقلا»، «متفاهم عرفی»، «ظواهر» و… میگوییم. بنای عقلا بر حجیت ظواهر و متفاهم عرفی است. در هنگام تعارض، بهوسیله اصول، ظواهر و متفاهم عرفی را به دست میآوریم. اگر ما در ترجیح برخی از اینها بر برخی دیگر استدلال میکنیم، اینها در صورتی است که با ظواهر تطبیق کند؛ یعنی ظاهر کلام هم چنین باشد، متفاهم عرفی نیز چنین باشد. ولی اگر قرینهای برخلاف وجود داشت، لفظ را بر اساس آن قرینه معنا کنیم.
مثلاً: در زمان رسول خدا (ص)، ایشان بدون تقیه حرفهایشان را بهصورت صریح و روشن بیان میکردند. اما در زمان بنیامیه، ائمه (ع) تقیه میکردند و مقصودشان را صریح بیان نمیکردند؛ لذا زمان صدور روایات بسیار مهم است. یکی از خصوصیات آیتالله بروجردی این بود که زمان صدور روایات را به دست میآورد. مواردی که ایشان بررسی میکردند عبارت است از: این زمان، زمان تقیه بوده یا نه؟ کدام سلطان حاکم بوده؟ آن سلطان حنفی، حنبلی یا شافعی بوده است؟ آیا امام در اینجا تقیه کردهاند؟ این عبارت در چه شهری صادر شده؟ آیتالله بروجردی جوّ زمان و مکان صدور روایت را بررسی و سپس آن را معنا میکردند. اهمیت شأن نزول، منحصر در قرآن نیست و شأن نزول روایات نیز مهم است. عدهای به شأن نزول سخنان امام خمینی (ره) توجه نمیکنند و دقت نمیکنند که این سخن در چه زمانی، چه مکانی، چه جوی و در پی چه حادثهای از ایشان صادر شد؛ لذا امروزه هر کس معنایی را که به نفعش است، از سخنان امام خمینی (ره) برداشت میکنند.پس متفاهم عرفی و ظهور عرفی برای ما مهم است و سخنانی مانند «اشتراک، تعدد وضع دارد و اصل، تعدد وضع است» بهعنوان مؤید ذکر شد و تعبدی برای اینها قائل نباشید.
کلام محقق رشتی«إنّ التعویل على المرجّحات المزبوره إنّما هو مع قطع النظر عن المرجّحات الشخصیّه الموجوده فی الکلام و إلاّ فقد یترجّح المرجوح على الراجح نوعاً بملاحظه خصوصیّه المرجوح النوعیّ الموجوده فیه؛ مثلاً: إذا دار الأمر بین التخصیص و المجاز الشائع، قدّم المجاز على التخصیص و إن کان التخصیص فی نفسه أرجح، سواء قلنا فی المجاز المشهور بالتوقّف أو قلنا بظهور اللفظ فی المعنى المجازی؛ لأنّ التوقّف إنّما هو فی صوره عدم المعارضه مع غیره و إلّا فلا بدّ من الحمل على المجاز احترازاً عن ارتکاب خلاف أصل آخر»[۱] .
پس باید به زمان و مکان صدور روایت و حکومت زمان صدور و تقیه و سایر مرجحات شخصیه دقت کنیم و سپس روایت را ترجمه کنیم.
فرمایش محقق نهاوندی«إنّ ما ذکرنا فى علاج المتعارضات إنّما هو على المذهب المختار من الاتّکال فی ظهور الألفاظ بالاستصحاب و عموم التعهّد المتحقّق بالوضع و وجوب التعبّد بهذا العموم. و أمّا على القول بأنّ الاتّکال إنّما هو على الظهورات العرفیّه؛ فمناط الترجیح أیضاً عندهم هو الظهورات المتحقّقه بالغلبه فى مقام التعارض. و فیه ما لایخفى على المتامّل فى ما ذکرنا على الظهور العرفیّ و مناط حجّیّته من بناء العرف و العقلاء على العمل به»[۲] .
پس تعبدی در کار نیست و ما به دنبال متفاهم عرفی و ظاهر هستیم. مرحوم امام (ره) و آخوند و… نیز این را بیان کردهاند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!