حضرت آیتالله محسن فقیهی دامت برکاته: رفع فتنه، مرز مقابله با دشمنان اسلام است.
به گزارش ایکنا، آیتالله محسن فقیهی، استاد درس خارج حوزه علمیه در ادامه سلسله مباحث تفسیر سوره مبارکه بقره به تفسیر آیه ۱۹۳ این سوره پرداخت که متن سخنان وی به شرح زیر است:
سخن در تفسیر آیه شریفه ۱۹۳ سوره مبارکه بقره «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ ۖ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِینَ» است؛ ضمیر وقاتلوهم به کجا برمیگردد؟ که خداوند دستور میدهد مقاتله با آنان بکنید یعنی با چه کسانی؟ ضمیر هم در قاتلوهم به مشرکین مکه برگشت دارد که مسلمانان را کشتند و از مکه اخراج و آنان را شکنجه کردند. کسانی که شما را از وطن خود اخراج و شکنجه کردند ،حالا که قدرت دارید با آنان مقاتله کنید.
این مشرکان، مسلمانان را شکنجه کرده و برخی از آنان را کشتند و حالا مسلمانان قدرتمند شده و به مکه برگشتند، در این صورت اگر با شما جنگیدند تا جایی با آنان مقاتله کنید که دست از فتنه بردارند. شما نباید دنبال انتقام باشید زیرا در اسلام، انتقام وجود ندارد که البته گاهی در تعبیرات گفته میشود انسان مسلمان اگر کاری انجام میدهد برای انتقام و کشورگشایی نیست تا دل ما خنک شود بلکه برای خداوند با دشمنان مقاتله میکنند. هدف ریشهکنی فتنه و مقابله با دشمنان اسلام و دین و انسانیت است.
البته در قرآن کریم آیاتی وجود دارد از جمله اینکه «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنْتَقِمُونَ» ما از مجرمین انتقام خواهیم گرفت یا تعبیری به عنوان «قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ وَیُخْزِهِمْ وَیَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ» وجود دارد که به معنای آرام یافتن قلوب مؤمنین بعد از انتقام گرفتن است ولی این با آن چیزی که گفتیم در تناقض و تضاد نیست زیرا هدف، انتقام نیست ولی بعد از اینکه مجرمین و دشمنان گرفتار عذاب مسلمانان شدند، انسان خوشحال میشود و آرامش مییابد.
ویَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ؛ یعنی کشور باید اسلامی و الهی شود؛ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِینَ؛ یعنی اگر تسلیم شدند و دستها را بالا بردند به معنای این است که با آنان مقاتله نکنید و دعوی آنان را بپذیرید. البته قصاص در جای خود است لذا کسی که بالفعل در حال ظلم و جور است، با او مقاتله کنید ولی اگر تسلیم شد با او کاری نداشته باشید.
جنگ در اسلام برای انتقام و غارت نیست
یکی از نکاتی که در این آیه مورد توجه هست، این است که جنگ برای غنائم نیست؛ جنگ مسلمانان برای کشورگشایی نیست و نباید باشد بلکه برای اقامه دین خداوند است. و یکون الدین لله. این آیه در مورد مشرکان مکه است نه برای مناطق دیگر چون قبلاً هم کشتار کرده بودند و هم مسلمانان را از خانه خود بیرون کرده و شکنجه کرده بودند لذا اینکه ابتدائاً ما با مشرکان بجنگیم، درست نیست.
نکته دیگر این است که آیا عدوان و ظلم بر ظالم جایز است یا خیر؟ مثلاً چون شما قدرتمند شدهاید آیا میتوانید بر او ظلم کنید؟ مسلماً خیر، بلکه به اندازه ظلمش باید مجازات شود. مفسران تأکید دارند به ظالم هم نباید ظلم شود و به مقداری که ظلم شده است باید مقابله به مثل شود و نباید از عدالت خارج شویم؛ الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ ۚ فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ.
نکته دیگر این است که برای همه افراد در این عالم، راه توبه باز است یعنی وقتی فرد تسلیم شد و قول داد که توبه کرده است و مرتکب خطا هم نشد تا مادامی که بر عهد خود استوار است، باید توبه و حرف او را بپذیریم ولی اگر زیر عهد خود زد، حساب جداگانه دارد.
مسئله دیگر اینکه از کجا بفهمیم این فرد ظالم و شر و مفسد دست از گذشته خود برداشته است؟ آیه فرموده است همین که فتنه را کنار گذاشت و در ظاهر هم آن را نشان داد، یعنی دیگر دنبال ظلم و زورگویی نیست دیگر نباید علیه او اقدام غیرعادلانه شود و مثلاً بگوییم ما پدر تو را در میآوریم.
این خیلی تعبیر مهمی است و این تفاوت میان نگاه قرآن کریم با نگاه برخی افراد است که وقتی به قدرت رسیدند چنان انتقام میگیرند که در تضاد با مقصد و هدف الهی و خدایی است. هدف در نگاه قرآن، برپایی حکومت الله و خداست و اگر دشمنان دست از خلاف و دشمنی برداشتند، میتوان با آنان به نحو دیگری مواجه شویم.
توجه به دو قانون
دو قانون در ذیل آیه قابل بحث است؛ اول اینکه قتل و کشت و کشتار از نظر عقلی و دینی و قرآنی، مذموم و از بدترین چیزها است. دوم اینکه باید همیشه اهم و مهم در نظر گرفته شود یعنی انسان گاهی مجبور است کار اهمی را به خاطر یک امر مهم انجام دهد مثلاً فردی قاتل است و اگر او کشته نشود، قتلهای بیشتری رخ خواهد داد ولی اگر او اعدام شد، باعث جلوگیری از کشتارهای بعدی میشود.
البته اگر احساس شود که دشمن به بهانه تسلیم قصد دارد نیروی مجددی به دست آورد و اقدامات شنیعتری علیه مسلمانان انجام دهد، وضعیت تفاوت دارد ولی اصل بر برخورد منصفانه و عادلانه با مجرمان است. این دو قانون شرعی، عقلی و مورد پسند عقلاست؛ دو قانون القتل قبیح شرعا، عقلا و قانونا و قانون اهم و مهم.
آیتالله فقیهی همچنین در درس اخلاق و حدیث خود گفت: یکی از صفات خدا رئوف رحیم است و پیامبر(ص) هم رئوف بودند لذا باید صفات مؤمنان هم باشد یعنی مؤمن نباید سنگدل باشد. در برابر رحمت، قساوت قلب است که در روایت بر این موضوع تأکید شده است.
قساوت همانطور که در ذهن ما هست سنگدلی است که برخی افراد گرفتار آن هستند و صفت قلب است لذا در قرآن از تعبیر قاسیه قلوبهم استفاده شده و در عرف هم نمیگوییم مغز فلان فرد، قسی است. قلب محل تجلی ایمان و امور معنوی است و این صفات معنوی را برای مغز استفاده نمیکنند.
در قرآن کریم ۷ مورد از ماده قساوت تعبیر شده است؛ ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً ۚ وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَهِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛ آیه ۷۴ بقره. یعنی قلب این افراد تا جایی قسی میشود که سنگ در نزد آنها نرم است زیرا برای سنگ این تعبیر در قرآن به کار رفته است که «یتفجر منه الانهار» است؛ یعنی چشمههایی از درون یک سنگ بیرون میآید ولی انسان قسیالقلب فقط دنبال شر است. أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ۚ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ.
تلاش خدا در قرآن و روایات برای آن است که انسانها قساوت قلب نداشته باشند. قرآن کریم برخی افراد را کالانعام بل هم اضل دانسته است یعنی انسان تا جایی پیش میرود که نه تنها مانند حیوان بلکه بدتر از او میشود یا در تعبیر دیگری فرموده است: کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَهٌ. در تعبیر روایات کسانی که اهل انتقام و کینه هستند، اهل قساوت قلب هستند؛ اینها افرادی مستبد و کینهتوز هستند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!