حدیث
درس حدیث استاد محسن فقیهی
۹۶/۱۱/۲۵
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح حدیث دوازدهم از باب عقل و جهل کتاب کافی شریف
(یَا هِشَامُ، مَنْ سَلَّطَ ثَلَاثاً عَلَى ثَلَاثٍ، فَکَأنَّمَا أَعَانَ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ: مَنْ أَظْلَمَ نُورَ تَفَکُّرِهِ بِطُولِ أَمَلِهِ، وَ مَحَا طَرَائِفَ حِکْمَتِهِ بِفُضُولِ کَلَامِهِ، وَ أَطْفَأَ نُورَ عِبْرَتِهِ بِشَهَوَاتِ نَفْسِهِ، فَکَأَنَّمَا أَعَانَ هَوَاهُ عَلى هَدْمِ عَقْلِهِ، وَ مَنْ هَدَمَ عَقْلَهُ، أَفْسَدَ عَلَیْهِ دِینَهُ وَ دُنْیَاهُ.)[۱]
اوّلین نکتهای که امام کاظم (ع) در این فراز به هشام میفرمایند، در نکوهش آرزوپردازی است. ما انسانها هر مقدار بیشتر خود را در کام خیالات و آمال بیندازیم، بیشتر ما را قبضه میکنند؛ یعنی تسلیم در برابر آرزوها ما را به آرزوهای بزرگتر گرفتار میکند.
به طور کلّی در خلافکاری نوعی کشش وجود دارد که انسان را به سوی خود جذب میکند. شما در زندانها وقتی رفت و آمدی داشته باشید، به وضوح میبینید که خلافکارها همه سابقهدار هستند. معمولاً اینگونه است که دزدها برای چندمین فقره سرقت گرفتار زندان شده است. سایر جرائم هم به همین روال است.
انسان وقتی خود را به یک رذیلتی عادت داد، بیشتر درگیر آن میشود. وقتی آرزویی را هدف زندگی خود قرار دادید و در پی تحقّق زحمات زیادی به جان خریدید، به مقصود برسید و یا نرسید باز به سراغ آرزوی دیگری میروید. آرزوها اجازه عبرت گرفتن و درس گرفتن و تأثیر تفکّر در زندگی را از انسان میگیرند.
نکتهی دوّم، در نکوهش کثرت سخن است. انسانی که زیاد سخن میگوید باب لغزشها را بر خود باز کرده است؛ و این خود نشانه عقل کم و سنجش ضعیف او است. سخن گفتن بیش از حدّ و بدون جایگاه سبب زوال حکمت در انسان میشود.
نکته سوم در این فراز، در نکوهش پیروی شهوات است. حضرت میفرمایند اگر شما اجازه دادید تا شهوات شما را اسیر خود کنند، از هیچ شکست و زمینخوردنی نمیتوانید درس بگیرید. انسان نمیتواند بر اساس روال عقلائی و منطقی خود عمل کند. شهوت اجازه سنجش موقعیت با شأن انسان را به او نمیدهد. گوئی انسان عقل خود را از دست میدهد.
اگر بخواهیم انسانی باشیم با دیدهای عبرت بین، باید تاریخ را مطالعه کنیم. تفکّر در گذشتگان و مطالعه احوالات گذشتگان عقل انسان را زیاد میکند. انسان میتواند از مطالعه احوال بزرگان به بزرگی برسد. مرحوم آیتالله گلپایگانی با یک گونی نان خشک به قم آمده و مشغول تحصیل شدند. ما امروز میگوییم تحصیلات در عین مشقّت مالی خیلی سخت است؛ ولی گذشتگان چقدر سختی میکشیدند. خواندن احوال و زندگانی آنها میتواند برای ما پشتوانهای روانی باشد و ما را در تحمّل شداید یاری میکند.
این عبرتها نوری دارد که ما را در رسیدن به آخرت از مسیر دنیا یاری میکند. قرار نیست انسان از دنیا بگذرد و زاهدانه زندگی کند؛ امّا باید این لذّات و جلوههای دنیا را در خدمت آخرت بگیریم؛ یعنی انسان باید به ملکهای دست یابد تا بتواند در برابر تمنّاهای نفس و زینتهای دنیا خودش را کنترل کند و از این همه برای آخرت خود بهره بگیرد.
پیامبر خدا اینگونه نبود که از لذّات دنیا بهره نبرد، حتّی این لذّات در اختیار آن حضرت بودند. در ماجرای همسر زید پسرخوانده رسول خدا، خود زید به پیامبر پیشنهاد میدهد که همسرش را طلاق دهد تا رسول خدا او را تزویج کند. چرا که همسر او خیلی زیبا بوده و پیامبر از زیبایی او با جمله «فتبارکالله احسن الخالقین» تعبیر میکنند؛ و از همین روی زید به حضرت چنین پیشنهادی داد. ولی حضرت قبول نمیکنند؛ و از این پیشنهاد سرباز میزنند. البته برخی گفتند که از اصل، همسر زید به پیامبر علاقه داشته و او به زید پیشنهاد طلاق را میدهد.
به هر حال غرض اینکه پیامبر همه امکانات دنیوی را در اختیار داشتند، ولی لحظهای اجازه ندادند تا دنیا ایشان را از یاد خدا غافل کند. آن است که حضرت میفرمایند کسی که چنین اجازهای به نفس خود بدهد، دین و دنیای خود را فاسد کرده است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!