حدیث ۹ (چهل حدیث: مراتب عُجب)
موضوع: احادیث کتاب چهل حدیث مرحوم امام (ره)/عجب /مراتب عجب
خلاصه جلسه گذشتهصحبت در فرمایشات مرحوم امام خمینی در کتاب چهل حدیث بود. یکی از چیزهایی که باعث هلاکت انسان میشود، «اعجاب المرء بنفسه» است. عجب هم در روایات و هم در علم اخلاق، مطرح است.
مراتب عجب
مراتب عجب چیست تا ببینیم آیا خود ما مبتلای به عجب هستیم یا نه؟
۱. مرتبه منّت گذاری
گاهی انسان سعی میکند که واجبات و مستحبات را انجام داده، محرمات را ترک میکند و آدم خوبی است اما برای خودش مقامی قائل است و میگوید: «من بحمد لله اهل نماز شب، نماز جماعت هستم. گناهان را ترک میکنم. انسانی هستم که چنین مقاماتی را دارد». او خودش را آدم خوبی میداند و منَت برای خدا میگذارد. با خود میگوید: «خدایا بنده ای مثل من کم داری. اینگونه که من واجبات و مستحبات را انجام میدهم، کدام بنده تو مانند من است؟ اگر هم باشند خیلی کم هستند». کارهای خوبش را برای منّتگذاری بر خداوند مطرح میکند. این روحیه، عجب است. اگر انسان در خلوت گناهانش را بهیاد میآورد و خلاف هایش را برای اصلاح بررسی میکند، عجب نیست اما اگر در تفکر خودش خوبیهایش را بیان میکند و خود را فرد نمونه درجهیک میداند، عجب دارد. اگر کارهای خوبش را برای دیگران مطرح کند، مرحله دیگری از گناه است.
همیشه خود را از دیگران پستتر بدانید و بگویید: «من آدم خوبی نیستم و از خدا میخواهم که من را هدایت کند».
۲. طلبکاری
مرحله دوم، طلبکاری است؛ یعنی خودش را آنقدر خوب میداند که طلبکار است. ظهور و بروز آن جایی است که وقتی گرفتار میشود ناراحت و شاکی است. میگوید: «چرا فررزند من مریض شد؟ من که آدم خوبی هستم و همیشه مشغول عبادت خدا هستم». «چرا من باید تصادف کنم». اگر کسی آدم خوبی است اما در مقام مصیبت، زبان به اعتراض باز میکند، روحیه عجب دارد.
اگر مصیبتی برای شما پیش بیاید، آیا شکر خدا را میکنید یا گله میکنید؟
شکر میکنید که هدیه خدا بود و خودش گرفت؛ الحمدلله که بدتر از این نشد؛ الحمدلله سرطان نیست و مشکل جدی ندارد؛ دراینصورت عجب ندارید. اگر نق میزنی و میگویی: «چرا من؟» بدانید که مشکل عجب دارید.
به خانوادههایتان هم یاد بدهید که چنین روحیهای نداشته باشند. گاهی شما خوب هستید اما خانوادهها میگویند: «ما که خلاف و کار بدی نکردهایم، ما که همیشه برای اسلام زحمت کشیده و فداکاری کردهایم، چرا فرزند من باید چنین شود؟ چرا زندگی ما باید این گونه شود؟». به خانواده خود بیاموزید که هرگاه مشکلی برایتان پیش آمد، فوراً خدا را شکر کنید. خداوند را شکر کنید که بدتر نشد. سر به سجده بگذارید و خدا را شکر کنید.
عجب اثر عبادات را باطل میکند. نماز شبها، عبادتها، خلوصها و گریهها یکباره از بین میرود. اگر عجب بیاید، مقامات عالی انسان ازبین میرود.
همیشه بعد از نماز، شکر کنید و بگویید: «أشکر الله علی نعمائه». خیلیها مشکلات بیشتر از من دارند و وضعیت من از خیلیها بهتر است. خداوند نعمت دست و پا به من داده است درحالیکه خیلیها این دست و پا را ندارند.
عجب اگر مرحله به مرحله بالا برود باعث هلاکت میشود. طوری میشود که خود را بزرگ و دیگران را کوچک میبینید. فکر میکنید که همه، دین، ایمان و اخلاص شما را ندارند. خود را انسانی عالی درجه یک میدانید. این روحیه منجر به تکبر و فساد میشود و درنهایت باعث هلاکت است.
مرحوم امام فرمود: عجب از مهلکات است و ایمان و اعمال انسان را فاسد میکند.
شما انسان خوبی هستید و کارهای خوبی میکنید اما مراقب باشید که عجب پیدا نکنید.حالت طلبکاری باعث میشود که بلاهای بیشتری برای انسان به وجود بیاید. اعتراض، زبانی است که ممکن است بلایای بیشتری برای انسان به همراه داشته باشد. سعی کنید در هر حالی شکرگذار خداوند و باشید و از شکر خداوند دریغ نکنید.
روسل اکرم (ص) فرمود: «قال رسول الله (ص): ثَلَاثٌ مُهْلِکَاتٌ شُحٌّ مُطَاعٌ وَ هَوًى مُتَّبَعٌ وَ إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِه».[۱]
بالاترین چیزی که باعث هلاکت است این روحیهها است مخصوصاً برای کسانی که اهل علم هستند، چنین مشکلی پیش بیاید. باید مبارزه کنیم تا حالت عجب نداشته باشیم و اگر مختصری هم عجب داریم آن را درمان کنیم. با شکر نسبت به خدا و تواضع با مردم، سعی کنیم عجب را از روح خود خارج کنیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!