تفسیر
درس تفسیر استاد محسن فقیهی
۹۶/۱۰/۲۰
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر آیه ۵۸ و ۵۹ سوره بقره
﴿وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْیَهَ فَکُلُواْ مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَ قُولُواْ حِطَّهٌ نَّغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ وَ سَنزَیدُ الْمُحْسِنِینَ ﴾[۱]
و [نیز به یاد آرید] هنگامى را که گفتیم: «بدین شهر درآیید و از هر کجاى آن خواستید، فراوان بخورید و سجدهکنان از در [بزرگ] درآیید و بگویید: [خداوندا]، گناهان ما را بریز. تا خطاهاى شما را ببخشاییم و [پاداش] نیکوکاران را خواهیم افزود.
ما معمولاً مراد از قریه را دهات و یا روستا میفهمیم. ولی در قرآن این تعبیر به معنی مکانی برای اجتماع انسانی است؛ و اعمّ از روستا و شهر و…است. ﴿قالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَهً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِها أَذِلَّه﴾[۲] در این آیه پادشاهان بر قریه وارد میشوند. روشن است که روستا جایی نیست که یک سلطان به آن قدم بگذارد و بخواهد در آن فساد کند؛ و یا ﴿وَ ما أَرْسَلْنا فی قَرْیَهٍ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُون﴾[۳] در این آیه هم روشن است که خداوند در یک روستا پیامبران را به رسالت برنمیگزیند.
این قریه در تفاسیر به سرزمین مقدّس و یا همان بیتالمقدّس توضیح داده شده است؛ و با توجّه به دیگر آیات که این امر به ورود به قریه را امر به دخول در سرزمین مقدّس مینامد، میتوان دریافت که مراد از این قریه هم همان بیتالمقدّس است.
و برخی هم مراد از آن را شهر “اریحا” در اردن دانستهاند؛ اما احتمال اوّل اصحّ است.
در این آیه یک درس خوبی وجود دارد. خداوند قبل از آنکه به بنیاسرائیل امر به عبادت کند، به آنها اجازه میدهد که از نعمات بهرهمند شده و تا سرحدّ سیری بخورند. این نکته مهمّی است؛ هر انسان وقتی از حیث مسکن و خوراک و پوشاک از سطوح متداول آسودگی بهرهمند نباشد، نمیتوان او را به عبادت و اطاعت دعوت نمود. وقتی نمیتوان انسانها را در نیازهای اوّلیه ایشان تأمین کرد، نباید توقّع آرامش و معنویت و دینداری از ایشان داشت.
پس از این، خداوند امر میفرماید که با تواضع و فروتنی در شهر داخل شوید؛ و به آنها امر میکند تا به گناهان خود اعتراف کرده و از او تقاضای بخشش از گناهانشان را داشته باشند؛ یعنی علاوه بر آنکه در قلب و درون خود فروتنی داشته و احساس خشیت آنها را پر میکند، باید در ظاهر و بر زبان هم اعتراف به عظمت و امید به بخشش او داشته باشیم.
در این آیه نکتهای که وجود دارد این است که شکل درخواست و دعا را هم خداوند خودش به بنیاسرائیل آموزش میدهد. ما باید در شکل گفتگو با حقّ و مناجات با او نیز از تعالیم و آموزهها وحیانی بهره ببریم. خداوند به بنیاسرائیل میآموزد که چگونه از او درخواست عفو و توبه داشته باشند.
خداوند به ایشان امر میکند تا کلمهای را بگویند که علامت تقاضای بخشش است؛ آن کلمه “حطّه” است. حطّه در حقیقت به معنی ریزش و ریختن است. دو نقش اعرابی برای آن میتوان در نظر گرفت: اگر این حطه طبق همین قرائت مرسوم مرفوع خوانده شود، خبر مبتدای محذوفی است؛ یعنی: «مسألتنا حطّه» که به معنی بیان درخواست ایشان است؛ و اگر هم به نصب قرائت شود، مفعول فعلی مثل «أطلب» است. به هر حال معنی یکسان است.
در ادامه خداوند میفرماید اگر کسی از شما علاوه بر این که اوامر من را اطاعت میکند، احسان کرده و آن را به خوبی امتثال کند و با شوق و اهتمام انجام دهد، من دائماً بر او و اموال و جان او زیادت میکنم. انسان وقتی عبادات حقّ را بر بهترین وجه امتثال میکند و میآورد، نمازش را به بهترین لباس و در بهترین وقت و با حالی خوب میخواند. خداوند به او و زندگی او برکت میدهد. این نکته مهمی است که در گرفتاریها انسان به عبادت خداوند روی بیاورد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!