تفسیر ۹ (سوره بقره: آیه ۱۰۲)
موضوع: تفسیر قرآن کریم/تفسیر سوره بقره /تفسیر آیه ۱۰۲
﴿وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلی مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّی یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ﴾[۱]
صحبت در تفسیر آیه صد و دوم از سوره مبارکه بقره است. در رابطه با قوم یهود و بنیاسرائیل که در آیات گذشته مباحثی مطرح شد، گفتیم که یکی از خصوصیات یهود این بود که افراد لجوجی بودند و در مقابل پیامبران میایستادند و با آنها مخالفت میکردند. در زمان پیامبر اسلام(ص) نیز یهود با اینکه علائم پیامبر(ص) در تورات وجود داشت، ولی با این وجود با ایشان مخالفت کردند در زمان حضرت موسی(ع) هم مخالفت میکردند و به مجرد اینکه حضرت موسی(ع) به کوه طور رفت، گوسالهپرست شدند؛ یهود اینچنین هستند.در زمان حضرت سلیمان(ع) یهود به دنبال سحر و جادو بودند و معجزات پیامبران را حمل بر سحر و جادو میکردند ولی خداوند می فرماید: ﴿وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا﴾ سلیمان به دنبال سحر و جادو نبود ولی یهود شیاطینی داشتند که به آنها سحر میآموختند و آنقدر سحر و جادو گسترش پیدا کرد که خداوند دو ملائکه به نام هاروت و ماروت را مأمور کرد که راه ابطال سحر و جادو را به آنها بیاموزند و هاروت و ماروت به مردم میگفتند که ما این راهها را برای ابطال سحر به شما میآموزیم و این وسیله امتحان شماست و شما در معرض امتحان خدا هستید و نباید برای سحر کردن دیگران از آن استفاده کنید. ﴿فَلا تَکْفُرْ﴾ مواظب باشید که کافر نشوید.
﴿فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ﴾ کسانی که سحر میکردند، بین زن و شوهر جدایی ایجاد میکردند و برای مردم مشکلاتی به وجود میآوردند ولی هاروت و ماروت دو فرشتهای بودند که راه ابطال سحر را به مردم یاد میدادند ﴿وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾ وقتی مردم راه ابطال سحر را یاد گرفتند، باعث جدایی زن و شوهر هم میشدند در حالیکه این دو فرشته به مردم توصیه کرده بودند که از سحر استفاده نکنید و از این آموزشها فقط برای ابطال سحر استفاده کنید.
﴿وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ﴾ مردم یهود به جای اینکه از علم استفاده کنند و عالم شوند و کارهای خوب انجام دهند ولی یهود از علم سوء استفاده میکردند. اگر سحر میآموختند، با آن مردم را اذیت میکردند، دنبال جذب منفعت نبودند بلکه به دنبال ضرر رساندن به مردم بودند ﴿وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ خَلاقٍ﴾ بدانید که کسانی که باعث آزار و اذیت مردم میشوند و چیزی را یاد میگیرند که در مسیر خلاف از آن استفاده کنند، نصیبی از آخرت ندارند ﴿وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ﴾ و نفس خودشان را به بد چیزی فروختهاند. انسان ارزش بالایی دارد ولی به خاطر حسادت و دشمنی کاری انجام میدهد که مردم را اذیت کند، بین زن و شوهر را جدایی بیندازد و نفس خودشان را به بهای اندکی میفروشند، اگر میفهمیدند این کار را نمیکردند.
این آیه شریفه در رابطه با قوم یهود و خصوصیات آنها مواردی را مطرح میکند:نکته اول: قوم یهود حضرت سلیمان را قبول نداشتند و میگفتند که حضرت سلیمان سحر و جادو میکند، همانطور که در مورد پیامبر ما نیز همین مطلب را بیان میکردند و اعتقاد به پیامبر نداشتند.
نکته دوم: حضرت سلیمان حکومت قوی و سلطنت گستردهای داشت اما در عین حال در زمان ایشان مفسدین زیادی وجود داشتند و همین قوم یهود در زمان حضرت سلیمان به فساد مشغول بودند که معنای آن این است که ممکن است حکومت حق برپا شود ولی در عین حال مفسدین وجود داشته باشند و فساد کنند، غیر از حکومت آقا امام زمان(عج) که در آن فساد ریشه کن خواهد شد. زمان حضرت سلیمان هم حکومت گسترده حق برپا شد و حضرت سلیمان با اینکه پیامبر بود و حکومت خیلی خوبی به وجود آورده بود و همه چیز تحت فرمان ایشان بود، از حیوانات و جن و ملائکه گرفته تا چیزهای دیگر، اما در عین حال عدهای بودند که فساد میکردند. این نشانه برای این مطلب است که اگر شما حکومتی را تشکیل دادید انتظار نداشته باشید که فساد نباشد، همیشه فساد و خلاف هست ولی ما باید با آن مبارزه کنیم، فساد همیشه وجود دارد مگر اینکه آقا امام زمان(عج) ظهور کند و حکومت تشکیل دهد که در حکومت ایشان فساد وجود ندارد. حتی در زمان پیامبر(ص) هم عدهای منافق و مفسد وجود داشتند و مشغول فساد بودند.
نکته سوم: پیامبران غیر از مسأله رسالت و نبوت، حکومت هم برقرار میکردند؛ یعنی حضرت سلیمان هم رسول بود و هم حاکم، چنانچه پیامبر ما هم علاوه بر نبوت و رسالت، حاکم هم بود. حکومت همراه با رسالت و نبوت است. اینکه بعضی فکر میکنند که حکومت از مسأله نبوت و رسالت جداست، تفکر اشتباهی است.
نکته چهارم: سحر در حد کفر است؛ یعنی کسانی که سحر و جادو میکنند، کافر هستند، لذا یکی از مسائلی که مرحوم شیخ انصاری در مکاسب محرمه مطرح میفرمایند، مسأله سحر است که حرام بوده و جایز نیست و پول گرفتن در ازای آن گرفته میشود، حرام است و کسی که مرتکب سحر و جادو شود کافر است. خداوند نیز در قرآن به صراحت تعبیر به کفر میکند ﴿وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا﴾ سلیمان سحر نمیکرد و کافر نبود.
نکته پنجم: هر علم و دانشی دارای منافع و ضررهایی است، معمولا دانشها از یک بعد برای انسان دارای منافعی هستند و از بعد دیگر میتوان به گونهای استفاده کرد که به ضرر مردم باشد؛ به عنوان مثال هواپیما ساخته میشود که از آن استفادههای خوبی می شود ولی بعضی با این هواپیما شهرها و روستاها را بمباران می کنند و مردم را میکشند. علم است و منافعی دارد ولی بعضی از همین علم در جهت ضرر رساندن به مردم استفاده میکنند. لذا در استفاده از علم باید منافع آن علم را در نظر گرفت و مضار آن را کنار گذاشت.
هاروت و ماروت وقتی دیدند که مردم گرفتار سحر و جادو شدهاند، راه ابطال سحر را به مردم یاد دادند ولی به مردم تذکر میدادند که آنچه به شما یاد میدهیم را فقط در جهت ابطال سحر استفاده کنید. مبادا برای مردم مشکلی ایجاد شود. لذا یکی از نکاتی که از این آیه میآموزیم این است که باید مراقب باشیم که به آفات علمی که فرا میگیریم مبتلا نشویم.یکی از آفات علم، عُجب است، علم خیلی خوب است ولی تا زمانی که انسان دچار عُجب نشود ولی وقتی تکبر و عُجب و خود بزرگ بینی برای انسان به وجود بیاید، تمام منافعی که در آن علم وجود داشته از بین میرود و تمام اعمال انسان باطل می شود.نکته ششم: انسان همیشه دچار وساوس شیطانی و الهامات الهی است؛ یعنی وقتی انسان علم آموخت و توانست با این علم پرواز کند و به مقامات عالی برسد، شیطان او را وسوسه میکند تا جلوی رسیدن انسان به مقامات عالی را بگیرد. همیشه کسانی که علم بیشتری دارند، شیطان قویتری هم دارند؛ یعنی شیطان در کنار آنها قرار میگیرد و وسوسه میکند که آنها را به فساد بکشاند، هر کسی را از راه خودش وارد میشود و منحرف میکند. به عالم نمیگوید شراب بخور، گناهی را به او یاد میدهد، به او القا میکند که تو عالم هستی و از همه بالاتری، مقام خودش را در ذهنش بالا میبرد و بدینوسیله عجب و تکبر را در وجود او تقویت میکند که نتیجهاش ایجاد تکبر و فساد در جامعه است.
لذا در همین آیه شریفه دو نکته در کنار هم وجود دارد: یکی ﴿یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْر﴾ است که توسط شیاطین انجام میشد و دیگری تعلیم بطلان سحر است که توسط هاروت و ماروت به مردم انجام میشد. شما میتوانید سحر را بیاموزید و از این طریق برای مردم مشکل به وجود بیاورید و یا راه ابطال سحر را یاد بگیرید و به مردم خدمت کنید. شما هستید که باید در مقابل وساوس شیطانی مقاومت کنید که این وسوسهها همانطور که در آیه هم آمده وسیله امتحان خداوند است.
نکته هفتم: یکی از کارهای شیطانی آن است که انسان بین زن و شوهر فتنه کند و جدایی بیندازد. یکی از گناهان بزرگی که قوم یهود مرتکب میشدند این بود که بین زن و شوهر اختلاف و جدایی می انداختند و تمتعات نفسانی خود را بدینوسیله تأمین میکردند لذا تا جایی که امکان دارد باید سعی کنیم بین زن و شوهر صلح و صفا دهیم که جدایی حاصل نشود اینکه گفته میشود طلاق بدترین چیز است به خاطر همین است.
﴿وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلی مُلْکِ سُلَیْمانَ﴾ در اینکه معنای تلاوت چیست؟ تتلو از ماده تلاوت است و بعضی از مفسرین در معنای آن گفتهاند که تلاوت یعنی قرائتی که تبعیت شود؛ یعنی گاهی کسی حرفی میزند ولی شما گوش نمیکنید و توجه نمیکنید، ولی گاهی شخصی حرفی میزند که شما توجه میکنید و به آن عمل میکنید. یهود از شیطان تبعیت میکردند و هرچه دستور میداد عمل میکردند، شیطان سحر را یاد میداد و آنها به سحر عمل میکردند.
قوم یهود اینچنین هستند و الآن هم ما به این قوم مبتلا هستیم و به دنبال این هستند که بین کشورهای اسلامی اختلاف بیندازند و به وسیله این اختلاف منافع خودشان را کسب کنند. الآن بیشترین اختلافی که بین کشورهای اسلامی به وجود آمده از توطئههای همین قوم بنیاسرائیل است، الآن در عراق فتنه ایجاد کردهاند و میخواهند به این وسیله بین عراق و ایران را جدایی بیندازند، البته آمریکای جنایتکار هم از آنها حمایت میکند. در کشور ما هم گاهی جاسوسها و نفوذیهایی دارند که عدهای را تحریک میکنند و این نفوذیها بین مردم اختلاف ایجاد میکنند. اگر دیدید که کسانی در میان مردم، در حوزههای علمیه و جاهای مختلف اختلاف ایجاد میکنند و باعث ایجاد اختلاف بین حوزه و دانشگاه میشوند؛ که این ایام بحث اتحاد حوزه و دانشگاه مطرح است، ما باید سعی کنیم ید واحده باشیم و در مقابل یهود و یهودیان و کسانی که به دنبال تفرقه میان حوزه و دانشگاه و یا میان خود حوزویان هستند، هر کلامی که از حلقومی خارج شود و باعث ایجاد اختلاف بین حوزه و دانشگاه یا بین حوزویان یا دانشگاهیان و یا مردم شود، از اسرائیل ناشی شده و از طرف اسرائیل آموزش دیده است.حرف شما باید امید آفرین باشد و ناامیدی را از بین ببرد و دوگانگی را نابود کند و اتحاد و اتفاق را بین آحاد مردم و از جمله حوزه و دانشگاه ایجاد کند. دشمنان میخواهند امید مردم را ناامید کنند و نسبت به گذشته پشیمان شوند و به آینده امید نداشته باشند و این انقلاب را از درون متزلزل کنند ولی بحمد الله مردم ما بصیرت دارند و باید سعی شود که بصیرت افزایش پیدا کند و اتحاد و اتفاق بیشتر شود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!