تفسیر ۷ (سوره بقره: آیه ۱۰۰)
موضوع: تفسیر قرآن کریم/تفسیر سوره مبارک بقره /آیه ۱۰۰
موضوع: تفسیر سوره بقره/ آیه ۱۰۰
﴿أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَریقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ﴾[۱]
صحبت در تفسیر آیه صدم از سوره مبارکه بقره است. در آیات گذشته صحبت از یهود و بنیاسرائیل بود که خصوصصیاتی دارند؛ خودشان را بالاتر و بزرگتر از دیگران میدانند و برای خودشان امتیاز خاصی قائل هستند و یکی از آن خصوصیات این است که هرگاه پیمانی میبندند و عهدی برقرار میکنند، آن عهد را زیر پا میگذارند.یکی از ارزشهای مهم انسان این است که به عهد خود وفادار باشد؛ اگر صحبتی کرد و قراری گذاشت و چیزی را امضا کرد، بر آن عهد و پیمان خودش وفادار باشد. وقتی میخواهید بدانید که شخصی انسان وارسته و باارزشی است باید ببینید که به عهد خودش وفادار است یا نه. اگر وامی گرفت اقساط آن را به موقع پرداخت میکند؟ اگر مردم ببینند که شخصی وفادار است اموال خود را در اختیار او میگذارند.پیامبر اسلام(ص) قبل از اینکه به رسالت مبعوث شوند، مهمترین ویژگی که در میان مردم داشت، صداقت و وفاداری و امانتداری بود که به همین خاطر به محمد امین معروف شده بود. یکی از ویژگیهای انسان باشخصیت این است که به عهد و پیمان خود اهمیت دهد و برای آن ارزش قائل باشد و به آن وفادار باشد ولی بنیاسرائیل افرادی هستند که به عهد خود وفادار نیستند. اگر شما با چنین افرادی برخورد کردید باید بدانید چگونه با آنها برخورد کنید.پیامبر اسلام(ص) از این جهت ناراحت بود که اینها انسانهای دروغگو و ناقض عهدی هستند؛ خیلی سخت است که انسان با افراد ناقض عهد زندگی کند؛ چون دروغ میگویند و حتی قسم هم میخورند ولی عهد خود را زیر پا میگذارند. خداوند متعال پیامبر(ص) را تصلّی میدهد که ناراحت نباش اینها از همان اول اینگونه بودهاند، وقتی حضرت موسی(ع) به کوه طور رفت اینها گوسالهپرست شدند، پیمان بستهاند که به تورات عمل کنند ولی به آن عمل نمیکنند، نشانههای پیامبر(ص) در تورات ذکر شده و خصوصیات پیامبر(ص) را میدانند ولی به تورات عمل نمیکنند.﴿أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَریقٌ مِنْهُمْ﴾ هرگاه عهد و پیمانی میبستند آن را زیر پا میگذاشتند و بر خلاف آن عمل میکردند اینها از اول اینگونه بودهاند، ﴿بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ﴾ اکثر اینها ایمان ندارند. یکی از بهانههای بنیاسرائیل این بود که میگفتند ﴿لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَهً﴾[۲] ما به تو ایمان نمیآوریم تا خدا را با چشم ببینیم. بعد از آن بود که خداوند با حضرت موسی(ع) صحبت کرد که شاید اینها از بهانه جویی دست بردارند.
نکتهای که در این آیه شریفه ذکر شده این است که ﴿یؤمنون﴾ صیغه مضارع است و مفید دوام و استمرار است؛ یعنی بعضیها یک یا دو مرتبه نقض عهد می کنند ولی برنامه بعضی از افراد نقض عهد است و مرتب عهد می بندند و به آن پایبند نیستند. پیمان میبندند و از آن منافعی میبرند و بعد از آن نقض عهد میکنند. ﴿یؤمنون﴾ اشاره به گروه دوم است که به صورت مرتب و مدام نقض عهد میکنند. این روحیه در میان بنیاسرائیل وجود دارد و همانطور که در گذشته پیمانشکن بودهاند، در حال حاضر هم پیمانشکن هستند و در آینده نیز پیمانشکن خواهند بود.
شما الآن آمریکا و اروپا را میبینید که چگونه پیمان میبندند و آن را نقض میکنند؛ اگر تاریخ را بررسی کنید میبینید که اسرائیل از جهت نقض عهد در میان تمام کشورهای دنیا بدترین است و قطعنامههای سازمان ملل را زیر پا میگذارد.از این آیه شریفه استفاده میشود که قوم یهود چند دسته هستند: اینکه میفرماید ﴿بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ﴾ یعنی اقلیتی وجود دارند که با ایمان هستند و مؤمن واقعی به تورات هستند و به آن عمل میکنند و نقض عهد هم نمیکنند. دسته دوم که اکثریت بنیاسرائیل هستند، کسانی هستند که به تورات ایمان ندارند و عهد و پیمان خود را نقض میکنند. دسته دیگر نیز جاهل هستند و از تورات و دستورات آن خبر ندارند و مخالفت آنها به خاطر جهل آنهاست و با اکثریت همراه میشوند.
عدهای که شاید بتوان گفت اکثریت را تشکیل میدهند، افراد منافق هستند. منافق یعنی کسانی که ایمان ندارند ولی اظهار میکنند که ما تابع تورات هستیم تا به منافع شخصی خود برسند. رؤسای این گروه علمای یهود هستند که عالمانه هم گمراه هستند و هم دیگران را گمراه میکنند؛ یعنی کاملا به تورات آگاهی دارند و علائمی که برای پیامبر(ص) در تورات واقعی ذکر شده را اطلاع دارند و حاضر نیستند حق را قبول کنند، میخواهند به پول و ثروت و مقام برسند، لذا مردم را گمراه میکنند و مسیر انحرافی برای مردم باز میکنند.این چهار گروه در بنیاسرائیل وجود دارند که اکثریت آنها ایمان ندارند ﴿بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ﴾.
معنای نبذ: نبذه در لغت به معنای دور انداختن به همراه بی اعتنایی است. قوم یهود کسانی هستند که عهد و پیمان خود را بی اعتنایی دور میاندازند و زیر پا میگذارند. اینطور نیست که به خاطر عذر یا مشکلی عهد و پیمان را کنار گذاشته باشند بلکه با بی اعتنایی عهد خود را زیر پا گذاشتند.
گاهی کسی به خاطر هوای نفس و شهوت با خدا مخالفت میکند، کار خلافی را انجام میدهد و بعد پشیمان میشود و توبه میکند، در دعای ابوحمزه میخوانید «غلبنی هوای» هوای نفس بر من غالب شد و این گناه را انجام دادم؛ خدا هم میبخشد، چون غفور و رحیم است. اما گاهی کسی با دشمنی و عناد عمل میکند، پول دارد ولی قسطش را پرداخت نمیکند، میتواند به عهدش وفا کند ولی با بی اعتنایی آن را زیر پا میگذارد، بنیاسرائیل از این قبیل هستند و از روی علم و عمد مخالفت میکنند. لذا معنای نبذه که در رابطه با یهود به کار رفته کاشف از این مطلب است که یهود از روی علم و عمد و با لجبازی مخالفت میکنند.
نکته دیگری که از این آیه استفاده میشود این است که بدانید اگر در میان شما یک گروه بد پیدا شود، اعتبار شما را ساقط میکند. وقتی اکثریت بنیاسرائیل عهدشکنی کردند و دروغگو شدند، باعث میشود که اعتبار بنیاسرائیل ساقط شود، ممکن است گروهی از بنیاسرائیل انسانهای با ایمان باشند ولی در اقلیت هستند، لذا در محاسبات گفته میشود بنیاسرائیل عهدشکن و دروغگو هستند و ما باید جامعه را طوری تنظیم کنیم که فاسد در جامعه وجود نداشته باشند چرا که افراد فاسد وجهه جامعه را خراب میکنند. مثل الان که عدهای که خوی اشرافیگری دارند، به روحانیت عزیز که واقعا قشر مستضعف جامعه هستند، ضربه میزنند، در حالیکه اکثریت علما و طلاب و فضلا و مدرسین و بزرگان ما زندگی ساده و معمولی دارند و با مشکلات زیادی دارند ولی همین عده اندک که خوی اشرافیگری دارند، وجهه روحانیت را خراب کردهاند و میبینید که دشمنان علیه روحانیت صحبت میکنند و تبلیغات سوء میکنند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!