خارج فقه ۲ (قمار: بازی با آلات قمار بدون رهان)


خارج فقه ۲ (قمار: بازی با آلات قمار بدون رهان)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه/قمار /بازی با آلات قمار بدون رهان

خلاصه جلسه گذشته

بحث در قمار بود. گفتیم در تحقق قمار دو رکن وجود دارد. یکی این که لعب به وسیله آلات قمار باشد و دیگری اینکه مراهنه باشد. آیا اگر یکی از این دو رکن نبود، آیا قمار می‌شود یا نه؟

در لغت قمار را معنا کرده‌اند به «اللعب بآلات المتعارفه مع المراهنه». یعنی در تمام کتاب‌های لغت، این دو قید را برای قمار ذکر کرده‌اند. ما اگر بخواهیم معنای قمار را از معنای لغوی‌اش تغییر بدهیم و بگوییم قمار لعب با آلات بدون رهن را نیز شامل می‌شود، این توقف است بر این که این را از آیات یا روایات بدست آوریم. در قرآن که می‌گوید: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ﴾ و میسر به معنای قمار است و قمار در لغت عبارت است از «اللعب بالآلات المتعارفه مع المراهنه». حالا اگر ما بخواهیم یک قدم بالاتر برویم و بگوییم لعب با آلات متعارفه بدون رهان نیز قمار است، باید در روایات دنبال این بگردیم؛ یعنی باید ببینیم که آیا قماری که در روایات نهی شده، لعب با آلات متعارفه بدون رهان را نیز شامل می‌شود یا نه. یکی از روایاتی که در این باب ذکر شده و بزرگان بدان استدلال کرده‌اند، این است:

و منها:[۱] عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ [۲] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ [۳] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ [۴] عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ [۵] عَنْ جَابِر [۶] عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ[۷] (ع) قَالَ: لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ (ص)﴿إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ﴾[۸] ، قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْمَیْسِرُ؟ فَقَالَ: «کُلُّ مَا تُقُومِرَ بِهِ حتّى‌ الْکِعَابُ‌ ‌وَ الْجَوْزُ». قِیلَ فَمَا الْأَنْصَابُ؟ قَالَ: [۹] «مَا ذَبَحُوا [۱۰] لآِلِهَتِهِمْ». قِیلَ فَمَا الْأَزْلَامُ؟ قَالَ: «قِدَاحُهُمُ [۱۱] الَّتِی[۱۲] یَسْتَقْسِمُونَ بِهَا [۱۳] ».[۱۴]

امام خمینی (ره) به این روایت استشهاد کرده‌اند.[۱۵]

به نظر ما این روایت سند محکمی ندارد و به خاطر وجود عمرو بن شمر در سلسله سند، این روایت ضعیف السند است.

توضیح معنای روایت: میسر، هرچیزی است که با آن قمار می‌شود؛ حتی تاس‌های تخته نرد و گردو. گردو در چه صورتی حرام است؟ در صورتی که با آن مراهنه شود. وگرنه گردو که جزو آلات قمار نیست. همه می‌گویند گردو بیع و شراء و خوردنش حلال است. اگر با این گردو مراهنه شود، می‌شود وسیله قمار و حرام می‌شود. از همین قسمت از روایت می‌توانید این را بفهمید که آلات قمار بدون مراهنه حرام نیست. خود گردو بدون مراهنه که حرام نیست. پس از قرائن خارجیه می‌فهمیم که جوز بدون مراهنه، حرام نیست. حرام بودن لعب به این آلات بدون مراهنه از این روایت فهمیده نمی‌شود.

و منها [۱۶] عَنْ حَمْدَوَیْهِ[۱۷] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى[۱۸] قَالَ: کَتَبَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَنْبَسَهَ یَعْنِی إِلَى عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ [۱۹] (ع)- إِنْ رَأَى سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ أَنْ یُخْبِرَنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَ‌: ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ …﴾[۲۰] فَمَا الْمَیْسِرُ جُعِلْتُ فِدَاکَ؟ فَکَتَبَ «کُلُّ‌ مَا قُومِرَ بِهِ‌ فَهُوَ الْمَیْسِرُ وَ کُلُّ مُسْکِرٍ حَرَامٌ».[۲۱]

امام خمینی (ره) به این روایت استشهاد کرده‌اند.[۲۲]

به نظر ما سند این روایت مشکلی ندارد. در این روایت، آن مثالِ جوز وجود ندارد که ما به آن صورت از آن استفاده نماییم. این روایت می‌گوید هرچیزی که با آن قمار شود میسر است. برای فهمیدن معنای «قُومِرَ بِهِ‌» به کتب لغت مراجعه می‌کنیم. تمام کتب لغت می‌گویند که قمار عبارتست از «اللعب بالآلات المتعارفه مع المراهنه». یعنی تمام کتب لغت این دو قید را آورده‌اند. پس به این روایت نیز نمی‌توان استشهاد کرد.

و منها: الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ شُعْبَهَ [۲۳] فِی تُحَفِ الْعُقُولِ [۲۴] عَنِ الصَّادِقِ (ع): «… وَ کَذَلِکَ کُلُ‌ بَیْعٍ‌ مَلْهُوٍّ بِهِ‌ وَ کُلُّ مَنْهِیٍّ عَنْهُ مِمَّا یُتَقَرَّبُ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ أَوْ یُقَوَّى [یَقوَی] بِهِ الْکُفْرُ وَ الشِّرْکُ مِنْ جَمِیعِ وُجُوهِ الْمَعَاصِی أَوْ بَابٌ یُوهَنُ بِهِ الْحَقُّ فَهُوَ حَرَامٌ مُحَرَّمٌ بَیْعُهُ وَ شِرَاؤُهُ وَ إِمْسَاکُهُ وَ مِلْکُهُ وَ هِبَتُهُ وَ عَارِیَّتُهُ وَ جَمِیعُ التَّقَلُّبِ فِیهِ إِلَّا فِی حَالٍ تَدْعُو الضَّرُورَهُ فِیهِ إِلَى ذَلِک …».[۲۵]

امام خمینی (ره) به این روایت استشهاد کرده‌اند. [۲۶]

به نظر ما وثاقت حسن بن علی بن شعبه ثابت نیست. فلذا روایت ضعیف است.

معنای روایت: هر بیعی که با آن لهو می‌شود و هرچه که از آن نهی شده که تقرب به غیر الله دارد یا تقویت کفر است یا تقویت شرک، هر گناهی یا جایی که حق را ضعیف می‌کند، بیع، شراء، نگهداری، ملک قرار دادن آن، هبه آن، عاریت آن و تمام تصرفات و تقلبات در آن حرام است؛ مگر در زمانی که ضرورت باشد و مجبور باشید.

امام خمینی (ره) به این روایت استدلال کرده‌اند و در توضیح آن می‌فرمایند: «إنّ آلات القمار أوضح مصادیق الملهوّ به الذی یقوّى به باب من أبواب الباطل و یوهن به الحقّ و اللعب بها و لو بلا رهن من مصادیق التقلّب فیها؛ فلا إشکال فی دلالتها لو لا الخدشه فی سندها»[۲۷]

امام می‌فرماید که آلات قمار از واضح‌ترین مصادیق «ملهو به» است که بابی از ابواب باطل را تقویت می‌کند و حق را تضعیف می‌کند و بازی با آنها ولو بدون رهان از مصادیق تقلب است. پس اشکالی نیست در دلالت این روایت اگر در سند آن خدشه نکنیم.

به نظر ما اینجا چند اشکال هست:

۱. سند این روایت ضعیف است.

۲. این را مشهور قبول دارند که عمل اصحاب به یک روایت باعث می‌شود که ضعف سند آن روایت جبران شود (البته مرحوم خوئی این را قبول ندارند). لکن در روایتی که فقرات متعددی دارد، مانند روایت تحف العقول در اول مکاسب، علما می‌گویند که آن فقره از روایت که علما و فقهاء به آن عمل کرده‌اند، ضعف سند آن فقره جبران می‌شود ولی سایر فقره‌ها ضعیف می‌ماند. اما در فقره محل بحث از این روایت، عمل قدمای اصحاب ثابت نشده است؛ لذا سند این فقره ضعیف می‌ماند و جبران نشده است.

۳. آیا لعب به آلات بدون مراهنه منهی عنه است یا نه؟ این تازه اول دعواست. یعنی همین جا مورد بحث ماست. لذا شما نمی‌توانید بگویید که لعب بدون مراهنه منهی عنه است. یعنی شما تمسک به عام در شبهه مصداقیه کرده‌اید.

پس با توجه به این سه اشکال، استدلال به این روایت نیز درست نیست.

 


[۱] محمّد بن یعقوب الکلینی : إمامیّ ثقه.
[۲] أحمد بن إدریس القمّی : إمامیّ ثقه.
[۳] القمّی : إمامیّ ثقه.
[۴] الخرّاز : إمامیّ ثقه.
[۵] الجعفی : إمامیّ ضعیف.
[۶] جابر بن یزید الجعفی‌ : إمامیّ ثقه.
[۷] الإمام الباقر (ع).
[۹] در تهذیب الأحکام، شیخ الطائفه، ج۶، ص۳۷۱. چنین آمده: فَقِیلَ مَا الْأَنْصَابُ فَقَالَ.
[۱۱] یعنی : تیر های قمار.
[۱۲] در تهذیب الأحکام، شیخ الطائفه، ج۶، ص۳۷۱. چنین آمده: الَّتِی‌ کَانُوا.
[۱۳] الاستقسام‌ بالأزلام‌ إمّا المراد به طلب ما قسّم لهم بالأزلام؛ أی بالقداح و ذلک أنّهم کانوا إذا قصدوا فعلاً مبهماً ضربوا ثلاثه قداح، مکتوب على أحدها: أمرنی ربّی و على الآخر: نهانی ربّی و الثالث غفل لا کتابه علیها فإن خرج الأمر فعلوا أو النهی ترکوا، أو الثالث أجالوها ثانیاً، أو المراد به استقسام الجذور بالقداح و کان قماراً معروفاً عندهم. مرآه العقول، العلامه المجلسی، ج۱۹، ص۸۵.
[۱۶] تفسیر العیاشی، العیاشی، محمد بن مسعود، ج۱، ص۱۰۶. مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَیَّاشِیُّ: امامی و ثقه است.
[۱۷] حمدویه بن نصیر : امامی و ثقه است.
[۱۸] محمّد بن عیسى بن عبید : امامی و ثقه است.
[۱۹] الإمام الهادی (ع).
[۲۳] الحرّانی : إمامیّ لم تثبت وثاقته.
[۲۴] تحف العقول : ۳۳۱ و ۳۳۳.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *