خارج فقه


خارج فقه

, ,

موضوع:بررسی ادلّه حرمت غناء/مبحث غناء/مکاسب محرّمه؛

خلاصه جلسه گذشته:بحث در رابطه با روایاتی بود که برای مبحث غناء مطرح شد.چهار طائفه از این روایات-برخی اعتبار سندی داشته و برخی نداشتند،و برخی دلالت مطلق و برخی مقیّد بودند- را بررسی کردیم.مسأله‌ای که پیش از این در مواجهه با روایات دنبال می‌کردیم،حرمت مطلق غناء بود.آیا از آنچه تا بحال از روایات بررسی کردیم،می‌توان حرمت مطلق غناء را استظهار نمود.؟

در حقیقت یک قول این است که شما غناء را به شرط اشتمال بر عناوین محرّم دیگر حرام بدانید.یعنی ذات غناء حرام نیست و تنها به شرط تقارن با محرّمات دیگر مثل موسیقی و یا دخول رجال بر نساء و یا اشتمال بر محتوای باطل و ترویج کفر،فساد و… حرام می‌شود.

اما یک احتمال دیگر هم مطرح است.این که غناء فی‌الجمله حرام باشد.یعنی ما در رابطه با حرمت یک قدرمتیقّن داریم و مواردی که مشکوک است.موارد مشکوک جملگی مشمول اصل اباحه و جائز است.اما آنچه قدر متیقّن از غناء محرّم است،صوتی است که دو قید ترجیع و اطراب را داشته باشد.

در رابطه با شرطیت قید ترجیع تردیدهایی وجود داشت.ولی در قید اطراب کسی شک ندارد.خود این قید اطراب را اگر به خاطر داشته باشید،اطراب به حدّی از غناء اطلاق می‌شد که زوال عقل و یا نقصان عقل شکل می‌گیرد.این حدّ قدر متیقّن از مفهوم غناء است.و اگر غناء به این حدّ نرسید،نمی‌توان حکم به حرمت کرد.اگرچه احتیاط به ترک باشد،ولی حکم اباحه را نمی‌توان نفی کرد.مثلا اگر شخصی تنها به خوبی و زیبایی می‌خواند،ولی نه زوال عقلی و نه نقصان عقلی شکل نمی‌گیرد.نمی‌توان چنین صدایی را مشمول ادلّه حرمت دانست.

در حقیقت شما در هر عنوان محرّمی در شریعت به همین روال برخورد می‌کنید.آنچه مصداق متیقّن کذب و یا غیبت و یا تهمت است،حرام خواهد بود.اما آنچه مشکوک باشد،مشمول اصل اباحه خواهد بود.زیرا نمی‌توان در شبهات مصداقیه تمسّک به عامّ نمود.

بیان مرحوم محقّق بحرانی ذیل روایات باب

مرحوم بحرانی از مجموع روایات باب حرمت مطلق غناء را استظهار می‌کنند.به نظر ایشان اگر قرار بود نفس غناء جائز و یا حتی مستحبّ بوده و تنها به جهت عوارضی مثل موسیقی و محتوای باطل و…حرام شود،چگونه در برخی از این روایات شنیدن غناء،اجر مغنّیه،سود حاصل از خرید و فروشش و همچنین آموزش او تحریم شده است.؟[۱]

به نظر ما،اگر منظور مرحوم صاحب حدائق از روایات صریحی که دلالت بر حرمت مطلق غناء می‌کند، روایات مطلقی باشد که حرمت در آن‌ها مقیّد به مغنّیه یا دخول الرجال علی النساء یا آلات موسیقی و غیره نشده باشد، کلام ایشان صحیح است به این صورت که غناء فی الجمله حرام است.اما اگر منظور ایشان از حرمت مطلق غناء،حرمت غناء در تمام مصادیق متیقّن و مشکوک آن باشد،نمی‌توان از روایات چنین نکته‌ای را برداشت کرد.بلکه نهایت دلالت روایات مطلقه،تحریم غناء فی‌الجمله است.یعنی غناء در موارد متیقّن حرام و در موارد مشکوک جائز و حلال است.البته به نظر می‌رسد مرحوم بحرانی در تقابل با امثال مرحوم نراقی قائل حرمت مطلق غناء است.زیرا آنها غناء را در فرض اشتمال بر محتوای باطل حرام می‌دانستند و اگر محتوی حق بود و مطالب عرفانی و توحیدی بود،مشکلی در غناء نمی‌دیدند.مرحوم بحرانی با قول به حرمت مطلق غناء می‌خواهند دخالت محتوی را از تحریم غناء بگیرند.به نظر ایشان ظهور روایات غناء را به عنوان کیفیتی در صدای خواننده،تحریم می‌کند.

بررسی بیان مرحوم خوئی در رابطه با روایات باب

مرحوم خوئی قائلند که روایات باب غناء از حیث اعتبار سندی،در اکثر موارد ضعیف هستند.ولی برای ادّعای حرمت غناء فی‌الجمله،در آن مجموعه روایات صحیحه‌ای موجود است که برای ما کفایت می‌کند.

بنظر ما کلام ایشان در حرمت فی الجمله غناء صحیح است.

بررسی اشکالاتی به دلالت روایات[۲]

اشکال اوّل:این اشکال راجع به تکثیر ادلّه در باب است.بنابر این اشکال نمی‌توان غیر از سنّت و اجماع دلیل دیگری تعیین کرد.چرا که آنچه از آیات قرآن به عنوان دلیل بر حرمت اقامه شد،به خودی هیچ دلالتی بر حرمت نداشته و تنها با توجّه به روایات ذیل آن می‌توانستیم قائل به حرمت شویم.

پاسخ اشکال:این‌که قرآن به واسطه شرح اخبار و نصوص دلالت بر حرمت غناء کند،خدشه‌ای در استقلال آن در دلیلیت ندارد.قرآن مستقلّا دلیل بر حرمت است،ولی برای فهم دلیلیت آن نیاز به شرح روایات داریم.مثل این‌که گاهی برای فهم یک روایت به شرح لغویون از واژگان آن تکیه می‌کنیم.و سنّت هم در مواردی کاملا مستقلّ از قرآن بر حرمت غناء دلالت دارد.بنابراین سنّت دو حیث دارد.در برخی موارد شارح دلیل است و در برخی موارد خود مستقلّا دلیل است.

اشکال دوم:در برخی از روایات تعابیری وجود دارد که نمی‌توان از آنها حرمت را استظهار نمود،بلکه برای بیان کراهت هم به کار می‌رفت.مثل بیاناتی که در طائفه سوّم بررسی شد،معصوم گوش سپردن به غناء را نفاق می‌شمردند.همان وقت هم اشاره شد که این تعبیر اعمّ از حرمت است.

پاسخ اشکال:این نکته صحیح است،ولی در همان روایات تعابیری شدید وجود داشت که دلالت بر حرمت داشت.حتی برخی از آنها غناء را از کبائر می‌شمردند.

اشکال سوّم:در روایات باب،تحریم غناء از جهت اشتمال غناء در غالب موارد و یا حتی در تمام موارد به محرّماتی مثل موسیقی و اختلاط با زنان و ترویج فساد و فحشاء است.یعنی در حقیقت وصف غناء به حرمت در این روایات،از باب وصف شیء به حال متعلّق است.مثل وقتی که می‌گوییم:«زید عالم ابوه»یعنی زید پدرش عالم است.صفت برای زید می‌آید،ولی مراد از توصیف پدر اوست.در این روایات هم وقتی غناء را به حرمت محکوم می‌کنند،به مصاحبات و مقارنات آن نظر دارند.

پاسخ اشکال:آنچه در بین اصحاب حرمتی مورد تسالم دارد،خود غناء بوده و در روایات هم خود غناء را موضوع حرمت قرار دادند.و اگر بخواهیم حرمت غناء را در تعابیر معصومین، از باب وصف شیء به حال متعلّق آن بدانیم،مرتکب خلاف ظاهر شده‌ایم.و این‌که غناء غالبا همراه با این عناوین محرّم است،موجب جواز خود غناء نمی‌شود.بلکه مجلس واحدی مشتمل بر معاصی گوناگونی می‌شود،که یکی از آنها غناء است.حتی می‌توان محور تمام این معاصی را همان غناء دانست.زیرا معمولا زمینه ساز آنها و مهیّج نفوس است.


0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *