تاریخ: دوشنبه 10 آذر 1404

صوت و فیلم

صوت:

خارج فقه 1404-1403

المكاسب المحرمة/ولایت از سوی جائر /اقسام پذیرش ولایت جائری که حرام نیست
تاریخ: 
شنبه, 21 مهر, 1403

خلاصه جلسه گذشته: سخن در علم فقه درباره پذیرش ولایت جائر بود. پذیرش این ولایت، اقسامی دارد؛ یک قسم این است که «قبول الولایة من الجائر واجبة» آیا پذیرش ولایت از سوی جائر، واجب می‌شود؟ اگر واجب می‌شود، در کجا؟

دلایل وجوب:

دلیل اول


﴿اجْعَلْنِی عَلَی خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ﴾[1] ؛ حضرت یوسف علیه‌السلام از پادشاه مصر درخواست کرد که مسئول خزانه شود. معلوم می‌شود که وظیفه‌ای در کار بوده است. هنگامی که حضرت می‌تواند وارد شود و خزانه را به دست گیرد، این کار را کرد.

اگر پیامبری در ادیان گذشته کاری کرده باشد و اسلام آن را نفی نکرده باشد، با استصحاب، می‌توان گفت که در دین ما نیز وجود دارد.

ما در جلسات گذشته گفتیم که پذیرش ولایت از سوی جائر، حرام است، مگر اینکه از باب امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر واجب شود و این امربه‌معروف، واجب اهم باشد؛ یعنی واجب اهم، حرام را برمی‌دارد. داستان حضرت یوسف علیه‌السلام نیز می‌تواند مؤیّدی برای ما در این بحث باشد.

دلیل دوم

دلیل دیگری که برای آن بیان شده، اجماع منقول است.[2]

اشکال: اجماع زمانی که مدرکی باشد، حجت نیست.

دلیل سوم

«قدرت» در ارتکاب واجب، گاهی شرط عقلی، گاهی شرط شرعی و گاهی، هم شرط عقلی و هم شرط شرعی است. درباره پذیرش ولایت از سوی جائر، آیا قدرت، شرطی عقلی است یا شرطی شرعی؟ به عبارت دیگر، آیا قدرت را ما باید ایجاد کنیم یا خودش به وجود آید؟

خداوند درباره حج می‌فرماید: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيهِ سَبِيلًا﴾،[3] استطاعت که همان قدرت است، شرط وجوب حج است. آیا شما باید به‌دنبال پول و ثروت بروید تا استطاعت یافته و به حج بروید، یا لازم نیست این کار را کنید و اگر به‌طور طبیعی ثروتمند شدید و زمینه فراهم شد، حج بر شما واجب می‌شود؟ لزومی ندارد که انسان تلاش کند تا ثروت به دست آورد و مستطیع شود. به این قدرت شرعی گفته می‌شود؛ اگر ثروتمند شد و توانایی داشت حج بر او واجب می‌شود، وگرنه واجب نیست که به حج برود. لزومی ندارد همان‌گونه که برای معاش خانواده تلاش می‌کند، برای استطاعت حج نیز تلاش کند. برای واجبات دیگر مانند نماز، روزه و...، قدرت عقلی لازم است نه قدرت شرعی.

آیا در پذیرش ولایت از سوی جائر و قدرت بر امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، قدرت شرعی لازم است یا قدرت عقلی؟ اگر گفته شود که قدرت شرعی است، معنایش این است که پس از ورود به دستگاه حکومت جائر، اگر قدرت و توانایی داشتم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌کنم. «قبول الولایة من الجائر واجب مع القدرة» مراد چه قدرتی است؟ آیا قدرتی است که خود مکلّف کوشش کند و آن را به دست آورد (قدرت عقلی)؟ یا اینکه اگر پیش آمد، مجبور شدم، زمینه فراهم شد و در حکومت بودم، اگر قدرت بر امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر داشتم (قدرت شرعی)، واجب می‌شود؟ اگر قدرت عقلی ملاک باشد باید تلاش کنی تا وارد حکومت شوی و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کنی.

برای پاسخ به این پرسش باید توجه نمود که در همه‌جا قدرت، شرط تکلیف است و قدرت عقلی لازم است نه قدرت شرعی. قدرت شرعی تنها در مواردی است که بر پایه آیه قرآن یا روایت، ثابت شده باشد، اما به‌طور طبیعی در همه واجبات و محرمات، قدرت عقلی معیار است. آیا در پذیرش ولایت از سوی جائر، قدرت عقلی وجود دارد؟ شما می‌توانید با سران حکومت، رفاقت کنید تا شما را در دستگاه حکومتی، استخدام کنند. آیا واجب است که بروید و این کار را بکنید؟ اگر قدرت عقلی ملاک باشد، باید بروید تا بتوانید امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر بکنید.

وجود تقیه

پرسش دوم این است که آیا تقیه، مانع است یا عدم‌تقیه شرط است. شما در حکومت جائر در دوران تقیه زندگی می‌کنید. حکومت، افراد بسیاری را زندان و اعدام می‌کند و شما به‌دنبال راهی هستید که وارد حکومت بشوید و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر بکنید. با وجود تقیه، حکمی ندارید؛ با تقیه می‌توان پشت سر کسی که عدالت ندارد، نماز خواند؛ این نماز درست است و اعاده و قضا ندارد. حال پرسش این است که آیا عدم‌تقیه شرط است یا تقیه مانع است؟ هر کاری که می‌خواهید مرتکب شوید، نباید تقیه باشد، وگرنه حکم تغییر می‌کند؛ پس تقیه، مانع از وجوب است و با وجود تقیه، وجوب برداشته می‌شود. اگر گفته شود که عدم‌تقیه شرط است؛ یعنی نباید تقیه باشد تا واجب شود.

گفته‌اند که در پذیرش ولایت جائر، قدرت شرعی، معیار نیست، بلکه ملاک، قدرت عقلی است. از سویی، تقیه مانع است؛ هنگامی که وارد حکومت شوم، تقیه‌ای ندارم و خودم از رؤسا هستم و کارها را بر میل خودم انجام می‌دهم و هرجایی که زمینه فراهم بود، امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌کنم. برای خودم، خانواده‌ام و اموالم، مشکلی پیش نمی‌آید؛ پس مانعی نیست و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌کنم.

محقق نراقی رحمه‌الله می‌گوید: «دليل الموجب أنّ مقتضى أخبار الرجحان أو الجواز_ مع التمكّن عن الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر_ اختصاص المنع بما عدا ذلك، فيبقى وجوب مقدّمة الواجب خالياً عن المعارض، فيكون واجباً و هو حسن و لكن يختصّ بما إذا كان حين قبول الولاية معروفاً واجباً متروكاً أو منكراً حراماً موجوداً و توقّف الأمر و النهي على قبول التولية، لا إذا كان قبولها سبباً للتمكّن من النهي عن المنكر لو وجد و الأمر بالمعروف لو ترك؛ إذ لم يثبت وجوب مقدّمة مثل ذلك أيضاً. و الظاهر أنّ مرادهم ما يشمل الثاني أيضاً».[4]

پذیرش ولایت، مقدمه واجب است. مقدمه واجب، واجب است که برخی آن را واجب عقلی و برخی واجب عقلی و شرعی دانسته‌اند. من می‌خواهم امربه‌معروف کنم و راهش این است که وارد دستگاه حکومت شوم. این ورود، مقدمه آن واجب است؛ اگر ولایت جائر را نپذیرم، نمی‌توانم امربه‌معروف بکنم. اینکه شیخ انصاری رحمه‌الله و برخی از فقها، قسمی از پذیرش ولایت از سوی جائر را واجب دانسته‌اند، اینجاست؛ زیرا پذیرش این ولایت، مقدمه واجب دیگری است.

اگر امربه‌معروف نباشد، پذیرش ولایت از سوی جائر، چون حرام ذاتی است، به حرمت خود باقی می‌ماند.

 
[1] سوره یوسف، آيه 55.
[2] شرح الشيخ جعفر على قواعد العلاّمة ابن المطهر، كاشف الغطاء، الشيخ جعفر، ج1، ص98.
[3] سوره آل عمران، آيه 97.
[4] مستند الشّيعة، النراقي، المولى احمد، ج14، ص197.

موضوع: 
برچسب: 

آخرین محتوای سایت

سومین شب مراسم عزاداری فاطمیه دوم
  شب سوم مراسم عزاداری فاطمیه دوم آخرین شب مراسم عزاداری فاطمیه دوم با حضور علما، اساتید،...
دومین شب از مراسم عزاداری فاطمیه دوم
  شب دوم مراسم عزاداری فاطمیه دوم دومین شب مراسم عزاداری فاطمیه دوم با حضور علما، اساتید،...
اولین شب از مراسم عزاداری فاطمیه دوم
  شب اول مراسم عزاداری فاطمیه دوم اولین شب مراسم عزاداری فاطمیه دوم با حضور علما، اساتید،...
دیدار شورای راهبردی مجمع هماهنگی نیروهای انقلاب استان قم
حضرت آیت الله فقیهی در دیدار دبیر و اعضای شورای راهبردی مجمع هماهنگی نیروهای انقلاب استان قم: صدای...