چرا امیرالمؤمنین علیه السلام، خودشان هیچ گاه به غدیر خم استناد ننموده‌اند؟


چرا امیرالمؤمنین علیه السلام، خودشان هیچ گاه به غدیر خم استناد ننموده‌اند؟

ایشان شخصاً استناد نموده باشند و یا ننموده باشند، “غدیر خم” یک واقعه‌ای است که به سندهای معتبر شیعه و سنی اتفاق افتاده است و البته موضوع آن نیز “اخذ بیعت برای پذیرش ولایت، امامت و خلافتِ امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب، امام حسن، امام حسین و سایر امامان علیهم السلام، تا حضرت مهدی عجّ الله تعالی فرجه الشریف می‌باشد.

  • -برخی گمان دارند که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، ایشان را در روز غدیر خم به عنوان ولیّ‌الله، امام و جانشین خود معرفی نموده‌اند! در حالی که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، از همان روز نخست اعلام نبوت خود و دعوت به اسلام، ایشان را معرفی نموده بودند، بلکه در “غدیر خم” از مردم “بیعت” گرفتند و خواستند که این اتمام حجّت و بیعت را حاضرین به غائبین تا آخرالزمان برسانند.

استناد:

بنابراین، استناد اول به ولایت و امامت، “عقل” است که حکم می‌کند دین، دینداران و تمامی مردم، هیچ گاه بدون حجتی از سوی خدا باقی نمانند – استناد دوم “وحی” است که در آن اطاعت از خدا، رسول و اولی الامر (صاحبان ولایت الهی) را مترادف آورد؛ و نیز فرمود: همه چیز، و تمامی اعمال و حتی آثار آنها نزد “امام مبین” احصاء می‌گردد؛ و فرمود: در قیامت نیز هر گروهی را با امام‌شان فرا می‌خوانیم و … – استناد سوم، سنّت رسول الله صلوات الله علیه و آله می‌باشد که در غدیر خم به مرحله اتمام حجت و اخذ بیعت رسید و شیعه و سنّی آن را قبول دارند – و استنادهای بعدی به این است که آیا امیرالمؤمنین و سایر امامان علیهم السلام نیز اشاره و استدلالی به آن داشته‌اند یا خیر؟

نهج البلاغه:

برخی گمان دارند که تمامی فرمایشات ایشان، در کتاب نفیس “نهج البلاغه” درج شده است! در حالی که چنین ننیست و آن چه از بیانات ایشان در نهج البلاغه نیامده، به مراتب بیشتر از آن چه هست که آمده. نهج البلاغه انتخاب چند خطبه، نامه و کلام قصار از ایشان است که به لحاظ “بلاغت” نیز قابل توجه می‌باشند و توسط دانشمند ارجمند، مرحوم سید رضی رحمه الله علیه جمع‌آوری شده است.

بنابراین، عده‌ای که آشنایی زیادی ندارند، اگر مطلبی را در نهج البلاغه نیابند، می‌گویند: ایشان چنین بیان، استناد، استدلال و فرمایشی نداشته‌اند!

غدیر خم، در بیان امیرالمؤمنین علیه السلام:

(به سند شیعه و سنی)

یک – از ماجرای غدیرخم و بیعت عمومی مردم با امیرالمؤمنین علیه السلام در حضور پیامبراکرم صلوات الله علیه و آله، تا رحلت ایشان و حوادثی که فوری اتفاق افتاد، فقط نزدیک به دو ماه گذشته بود.

امیرالمؤمنین علیه السلام،  بلا فاصله پس از فراغت از مراسم تغسیل و تدفین ایشان، در مسجد پیامبر اعظم صلی الله و علیه وآله، مردم را جمع نمود و “غدیر خم” را به آنان متذکر گردید که بشیر بن سعد انصاری بهانه آورد و گفت: «اگر پیش از بیعت انصار با ابوبکر، آنان این حدیث را از تو شنیده بودند، کسی در شایستگی تو برای خلافت اختلاف نمی‌کرد».

یعنی تقصیر را به گردن ایشان انداخت و گفت: باید زودتر می‌آمدی و سخن می‌فرمودی، حالا دیگر بیعت کردیم و شکستن بیعت جایز نیست و … . (در حالی که پیش از این، با پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، نسبت به ولایت، امامت و خلافت ایشان بیعت کرده بودند و شکستند).

حضرت فرمودند:

«آیا با عقل و خرد سازگار بود که من پیکر پاک رسول خدا را رها کرده، پیش از خاک سپاری آن، برای درگیری در حاکمیت، از خانه بیرون بیایم؟ !

به خدا سوگند از کسی که خودش را نامزد خلافت کرد و با ما خاندان پیامبر در افتاد و حق ما را ربود و مانند شما آن را برای خود حلال و روا شمرد، هرگز نهراسیدم و به خوبی می‌دانستم که رسول گرامی حقیقت را برای مردم بیان کرده و برای کسی جای شبهه و عذری نگذاشته بود. کسانی که این سخن پیامبر را در غدیر خم شنیده‌اند، به خدا سوگندشان می‌دهم به آن شهادت دهند! آن جا که فرمود: «هر کس که من مولا و رهبر اویم، این علی مولا و پیشوای او است. خدایا دوستداران و پذیرندگان ولایتش را دوست بدار و در پوشش ولایت خود بگیر و مخالفانش را دشمن بدار. یارانش را مدد رسان و تنهاگذارندگانش را تنها بگذار!.» (الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۸۶ – الامامه و السیاسه، ص ۲۹)

دو – عامر بن واثله می‌گوید: روزی که گروه شش نفره‌ی خلیفه دوم برای تعیین خلیفه در خانه‌ی وی گرد آمدند، من همراه امام علی (علیه السلام) بودم و شنیدم که به آنان چنین گفت: «استدلالی نیرومند بر حقانیت خودم دارم که عرب و عجم توان رد کردن آن را ندارد… شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا میان شما کسی جز من هست که رسول خدا درباره اش چنین فرموده باشد: « مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ. أَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ »؟ گفتند: «نه، هرگز!» (کتاب سلیم بن قیس، ص ۶۴۱، ح ۱۱ – فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۲)

سه – پس از ماجرای سقیفه، خلیفه اول که در پی فرصتی بود تا از آن حضرت دلجویی کند، روزی نزدش شتافت و به گفت و گو با وی پرداخت  علی (علیه السلام) در این مناظره پیوسته سوابق و امتیازات خود را بیان می‌داشت و خلیفه اول آن را تصدیق می‌کرد تا آن که حضرت به او فرمود: «تو را به خدا سوگند، آیا با استناد به حدیث رسول خدا (ص) در روز غدیر، من مولای تو و هر مسلمانی هستم یا تو؟» خلیفه اول جواب داد: شما هستید.» این مناظره تا آن جا ادامه یافت که ابوبکر منقلب شد و گریست و از حضرت مهلت خواست تا درباره گفتارش بیش‌تر بیندیشد‌. (الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص ۳۰۷ – تاریخ طبری، طبری، ج ۲، ص ۲۳۶)

چهار – امیرالمؤمنین علیه السلام، در جنگ جمل، هنگام مناظره با طلحه، واقعه غدیر را باز گفت و به آن استناد کرد. (مناقب، خوارزمی، ص ۱۸۲ – مروج الذهب، مسعودی، ج ۲، ص ۳۶۴)

پنج – ایشان پس از پایان جنگ جمل، در نامه‌ای منظوم به معاویه (سر منشأ فتنه‌ها)، واقعه‌ی غدیر را متذکر شد و او را از مخالفت با خود بر حذر داشت. (الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص ۴۲۹ – تذکره الخواص، ابن جوزی، ص ۱۰۷)

پنج – معاویه لعنه الله علیه (در شام)، به فتنه‌ی دیگری برخاست و شعار خونخواهی “عثمان” را سر داد، و این در حالی بود که امیرالمؤمنین علیه السلام، بر اساس قواعد شیعه و سنی و نیز خواست و اصرار مردم (به قول امروز‌ها دموکراسی و اکثریت) به خلافت رسیده بود و ادامه خلافت معاویه لعنه الله علیه در شامات، هیچ مشروعیت شرعی، قانونی و یا … نداشت، بلکه دیکتاتوری محض بود.

معاویه لعنه الله علیه، ابودردا و ابوهریره را به خونخواهی عثمان، نزد حضرت علی (ع) فرستاد . حضرت – پیش از آن که مساله خونخواهی را پاسخ گوید – مشروعیت خلافت خودرا ثابت کرد و فرمود: «اگر خداوند مساله خلافت را به دست مردم داده است و رای آنان ملاک مشروعیت است، مهاجران و انصار، پس از سه روز مشورت، همراه مردم با من بیعت کردند و این بیعت از بیعت با خلفای پیشین سنگین تر است؛ زیرا در سه بیعت پیشین با مردم مشورت نشد؛ و اگر خداوند است که باید انتخاب کند و اختیار در دست او است که ولایت من در قرآن و سنت اثبات شده است؛ و این دلیل برای من قوی‌تر است و حق مرا واجب تر می‌کند.» سپس در خطبه‌ای به حدیث غدیر استدلال نموده و بر معنای ولایت که همان اولویت است، تاکید ورزیدند. (الغیبه، نعمانی، ص ۶۹ – کتاب سلیم بن قیس، ح ۲۵)

شش – ایشان در خطبه نماز جمعه‌ی خود که مصادف با سالروز واقعه‌ی غدیر خم بود، فرمودند:

*- امروز (غدیر) روز با عظمت و مهمّی است که در آن گشایش رخداده، و نردبان ترقی برافراشته شده و حجّت ها آشکار گشته است.

امروز، روز روشنایی و پرده برداری از خالص ترین مقامات است – روز کامل شدن دین – روز عهد و پیمان بسته شده – روز شاهد و مشهود – روز آشکار گشتن عقده‌های نفاق و کفر – روز بیان ایمان – روز طرد شدن شیطان – روز دلیل و برهان… است.

*- … آیا می دانید «سبیل الله» ـ راه خدا ـ چیست؟ و چه کسی راه اوست؟ و چه کسی صراط خداست؟ و چه کسی طریق خداست؟

من «صراط » خدا هستم که اگر کسی برای اطاعت خدا آن را نپیماید، به آتش جهنم افکنده می‌شود؛

من «راه » خدا هستم که خداوند بعد از پیامبرش (ص) برای پیروی مردم مرا منصوب کرد.

من تقسیم کننده بهشت و دوزخم؛

من حجّت خدا بر تبه کارانم؛

من نور انوارم.

  • –و البته موارد استناد به غدیر خم بسیار است که به همین مقدار بسنده می‌شود.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *