خارج فقه ۶ (قمار: بازی با آلات قمار بدون رهان)


خارج فقه ۶ (قمار: بازی با آلات قمار بدون رهان)

, ,

موضوع: مکاسب محرمه/قمار /بازی با آلات قمار بدون رهان

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث قمار در مساله بازی با آلات متعارفه بدون رهان بود. مباحثی مطرح و ادله‌ای اقامه شد و فرمایش امام خمینی (ره) را خواندیم.

فرمایش محقق سبزواری«… لصدق القمار علیه عرفاً، فتشمله العمومات و الإطلاقات قهراً»[۱] .

قمار بر لعب به آلات قمار صدق می‌کند. در عرف به کسی که با آلات قمار بازی کند؛ حتی بدون رهان، قمارباز می‌گویند.

آیا این صدق عرفی درست است؟ ما سه نوع صدق و مصداق داریم:

۱. مصداق شرعی: در صورتی است که شارع لفظی را بر معنایی وضع کرده باشد؛ مثلاً لفظ نماز را بر این ارکان مخصوصه وضع کرده است.

۲. مصداق لغوی: یعنی معنایی که کتب لغت برای لفظ بیان کرده‌اند.

۳. مصداق عرفی: یعنی در عرفه مسامحه می‌کنند و این را به عنوان قمار می‌شناسند.

ممکن است مصداق عرفی و لغوی و عرفی چیزی یکی باشد. مشکل در جایی پبش می‌آید که مصداق لغوی با مصداق عرفی متغایر باشد. ممکن است مصداق لغوی و مصداق عرفی لفظی در زمان شارع یکی بوده باشد ولی در زمان ما، متغایر شده باشند. بدین جهت میرزای قمی می‌فرمایند که مقصود از حجیت ظواهر، حجیت ظواهرِ زمان شارع است؛ نه زمان ما. پس اگر می‌خواهیم روایتی را معنا کنیم، باید به معانی آن‌ها در عرف زمان شارع مراجعه کنیم. معنای بسیاری از الفاظ در زمان شارع را می‌توان با مراجعه به کتب لغت قدیمی بدست آورد.

سؤال: لفظ قمار در زمان ائمه (ع) بر لعب با آلات متعارفه بدون رهان اطلاق می‌شده یا نه؟

باید ببینیم در عرف آن زمان لفظ قمار بر لعب با آلات متعارفه بدون رهان اطلاق می‌شده یا نه. اگر در آن زمان اطلاق نمی‌شده ولی در زمان ما اطلاق می‌شود، در این صورت این دلیل به درد ما نمی‌خورد؛ زیرا عرف زمان ما نمی‌تواند مبین کلام امام صادق (ع) که در هزار و چهارصد سال پیش صادر شده است، باشد.

پس حرف ما درباره سخن محقق سبزواری که فرمود «… لصدق القمار علیه عرفاً، فتشمله العمومات و الإطلاقات قهراً»[۲] این است: منظور از عرفی که فرمودید، عرف چه زمانی است؟

۱. اگر مقصودتان عرف زمان شارع است: کتب لغت فرمایش شما را تأیید نمی‌کند و در زمان شارع لفظ قمار بر لعب با آلات متعارفه بدون رهان اطلاق نمی‌شده است.

۲. اگر مقصودتان عرف زمان ماست: عرف این زمان نمی‌تواند مبین فرمایش امام در هزار و چهارصد سال پیش باشد.

البته با توجه به این که بیشتر علما از صدر اسلام تا کنون، بازی با شطرنج و نرد را حرام دانسته‌اند، ما احتیاط می‌کنیم و آن را حرام می‌دانیم و این احتیاط به نحو وجوبی است. ولی در مورد سایر آلات قمار، این را قائل نمی‌شویم.

لذا آیت الله سبحانی فرموده‌اند که:

«إستفاده الحرمه فیما تعارف قمار الناس علیه و لکن لم تکن معدّهً إذا لم یکن هناک عوض کما هو المفروض فی اللعب بالجوز و البیض، غیر تام»[۳] .

می‌فرمایند که ما حرمت در لعب با آلاتی غیر از نرد و شطرنج را قبول نداریم.

قول سوم: حرمت لعب با شطرنج و نرد و عدم حرمت در غیر این دویعنی بگوییم که بازی با شطرنج و نرد به خاطر وجود روایات خاص، حرام است ولی بازی با غیر این دو، جایز است چون روایت خاصی که بر حرمت دلالت کند، نداریم.

دو دلیل بر حرمت نرد و شطرنجدلیل اول: روایاتفمنها: مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ[۴] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى[۵] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ[۶] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ[۷] وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ[۸] جَمِیعاً عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ[۹] عَنْ دُرُسْتَ[۱۰] عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ[۱۱] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَ:﴿… فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ‌ مِنَ‌ الْأَوْثانِ‌ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾[۱۲] قَالَ[۱۳] :[۱۴] «الرِّجْسُ‌ مِنَ‌ الْأَوْثَانِ‌ الشِّطْرَنْجُ وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ»[۱۵] .

بررسی سند روایت: تمام افراد موجود در سلسله حدیث، امامی و ثقه اند؛ بجز درست بن أبی منصور که واقفی و ثقه است.

ما این روایات را بر متعارف در آن زمان حمل می‌کنیم. در آن زمان متعارف این بوده که این بازی‌ها با رهان انجام می‌شده است؛ لذا حرمت شطرنج مربوط به لعب متعارف در آن زمان است. یکی از موارد تأثیر زمان و مکان در احکام که امام خمینی (ره) فرمودند، همینجا است. اگر در گذشته آن را با رهان بازی می‌کردند ولی امروزه بدون رهان بازی می‌کنند، پس از آلت قمار بودن خارج شده است و حرام نیست.

و منها:[۱۶] عَنْهُ[۱۷] عَنْ أَبِیهِ[۱۸] عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ[۱۹] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَکَمِ أَخِی هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ[۲۰] عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ[۲۱] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «إِنَّ لِلَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- فِی کُلِّ لَیْلَهٍ[۲۲] [۲۳] مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عُتَقَاءَ مِنَ النَّارِ إِلَّا مَنْ أَفْطَرَ عَلَى مُسْکِرٍ أَوْ مشاحن[۲۴] [مُشَاحِناً] أَوْ صَاحِبَ شَاهَیْنِ». قُلْتُ: وَ أَیُّ شَیْ‌ءٍ صَاحِبُ الشَّاهَیْنِ[۲۵] ؟ قَالَ: «الشِّطْرَنْجُ»[۲۶] .

بررسی سند روایت: تمام افراد سلسله حدیث امامی و ثقه اند.

به نظر ما:

۱. روایت اختصاص به شطرنج دارد.

۲. «صاحب شاهین» یعنی کسی که همیشه این کار را انجام می‌دهد و بر این کار مداومت دارد. به کسی که یکبار با شطرنج بازی کند «صاحب شاهین» نمی‌گویند.

۳. «صاحب شاهین» به حالت متعارف در آن زمان که لعب همراه مراهنه بود، انصراف دارد.

و منها:[۲۷] عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا[۲۸] عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ[۲۹] عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ[۳۰] عَنْ مُثَنًّى الْحَنَّاطِ[۳۱] عَنْ أَبِی بَصِیرٍ[۳۲] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع): «الشِّطْرَنْجُ‌ وَ النَّرْدُ هُمَا الْمَیْسِرُ»[۳۳] .

بررسی سند روایت: تمام افراد موجود در سند حدیث امامی و ثقه اند.

برخی از علما، مانند مرحوم نراقی، به این روایت استدلال کرده‌اند.[۳۴]

ولی به نظر ما به متعارف در آن زمان که لعب همراه با مراهنه بود، انصراف دارد. پس اگر شطرنج از حالت قمار خارج شود و بدون مراهنه بازی شود، حرام نخواهد بود. ولی اگر از حالت قمار خارج نشده، بازی با آن، چه در جامعه و چه در خانه، حرام است.

دلیل دوم: عدم خلافمرحوم نراقی می‌فرمایند که در این مساله اختلافی نیست و حرمت را همه پذیرفته‌اند[۳۵] . اگر این عدم خلاف ثابت شود، ما نیز احتیاط می‌کنیم و نرد و شطرنج را حرام میدانیم. آیت الله مکارم و سبحانی نیز قائل به احتیاط‌اند.

قول چهارم: جواز؛ ولی احتیاط در ترک است.نظر ما نیز همین است؛ لعب با آلات قماری که از حالت قمار بودن خارج شده‌اند و بدون مراهنه بازی می‌شوند، حرام نیست ولی با توجه به این که اکثر علماء از صدر اسلام آن را حرام دانسته‌اند، احتیاط در ترک آن است.

لذا آیت‌الله مکارم فرموده‌اند: «لا أقول: القمار بدون المراهنه قلیل و أنّ الکلمه منصرفه عنه بهذا الإعتبار، بل أقول إنّ الفرد الأکمل الذی یتوجّه النظر إلیه و فیه المفاسد الکثیره هو ما کان مع المراهنه و کان هو الشائع أیضاً فی تلک الأیّام. هذا مع الشکّ فی کونه بدون المراهنه من مصادیقه حقیقهً»[۳۶] .

ایشان می‌فرمایند که قمار حقیقتاً بر بازی با شطرنج و نرد بدون مراهنه صدق نمی‌کند. به نظر ما فرمایش ایشان درست است.

 


[۴] . الکلینی: امامی و ثقه است.
[۵] . العطّار: امامی و ثقه است.
[۶] . أحمد بن محمّد بن عیسی الأشعری: امامی و ثقه است.
[۷] . البرقی: امامی و ثقه است.
[۸] . الأهوازی‌: امامی و ثقه است.
[۹] . الصیرفی: امامی و ثقه است.
[۱۰] . درست بن أبی منصور: واقفی و مورد اختلاف است ولی ظاهراً ثقه است و مشایخ قبل از واقفی شدنش از او أخذ کرده‌اند.
[۱۱] . امامی و ثقه است.
[۱۶] . محمّد بن یعقوب الکلینی: امامی و ثقه است.
[۱۷] . علیّ بن إبراهیم بن هاشم القمّی: امامی و ثقه است.
[۱۸] . إبراهیم بن هاشم القمّی: مورد اختلاف است ولی بنابر قول اقوی، امامی و ثقه است.
[۱۹] . محمّد بن أبی عمیر زیاد: امامی و ثقه و از اصحاب اجماع است.
[۲۰] . مورد اختلاف است ولی ظاهراً امامی و ثقه است.
[۲۱] . عمر بن یزید بیّاع السابری‌: امامی و ثقه است.
[۲۳] . در تهذیب الأحکام، شیخ الطائفه، ج۳، ص۶۰ : إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى فِی کُلِّ یَوْمٍ.
[۲۴] . یعنی: هو المبتدع الذی یشاحن أهل الإسلام أی یعادیهم. المشاحن صاحب البدعه و المفارق للجماعه و التارک للجمعه.
[۲۷] . محمّد بن یعقوب الکلینی: امامی و ثقه است.
[۲۸] علامه حلی در «الخلاصه، ص۲۷۲» می‌فرماید: «کلّما قال الکلینیّ (ره): عدّه من أصحابنا عن سهل بن زیاد فهم علیّ بن محمّد بن علان [الکلینی: إمامیّ ثقه] و محمّد بن أبی عبد الله [محمّد بن جعفر بن محمّد بن عون الأسدیّ أبو الحسن الکوفی: إمامیّ ثقه] و محمّد بن الحسن [الطائیّ الرازی: مختلف فیه و هو إمامیّ ثقه علی الأقوی] و محمّد بن عقیل الکلینی [مختلف فیه و هو ثقه ظاهراً]».
[۲۹] . الآدمی: مورد اختلاف است ولی بنابر قول اقوی امامی و ثقه است.
[۳۰] . عبد الرحمن بن أبی نجران‌: امامی و ثقه است.
[۳۱] . المثنّى بن الولید الحنّاط: امامی و ثقه است.
[۳۲] . یحیى أبو بصیر الأسدی‌: امامی، ثقه و از اصحاب اجماع است.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *