خارج اصول ۵۷ (وضع: حقیقت شرعیه)


خارج اصول ۵۷ (وضع: حقیقت شرعیه)

, ,

موضوع: میاحث الفاظ/وضع /حقیقت شرعیه

 

اختلاف لغات ادیان«إنّ ثبوت هذه المعانی فی الشرائع السابقه لایضرّ بثبوت الحقیقه الشرعیّه فی شرعنا؛ ضروره أنّ مجرّد الثبوت‌ هناک‌ لایلازم‌ التسمیه بهذه‌ الألفاظ الخاصّه و لیس فی المقام إلّا التعبیر عنها بهذه الألفاظ فی الکتاب العزیز. و من الواضح أنّه لایدلّ على وجود تلک الألفاظ فی الشرائع السابقه؛ بل هو لأجل اقتضاء مقام الإفاده ذلک، کما هو الحال بالقیاس إلى جمیع الحکایات و القصص القرآنیّه التی کانت بالسریانیّه، کما فی لغه «عیسى»(ع) أو العبرانیّه، کما فی لغه «موسى»(ع) بل من المعلوم أنّ تلک المعانی کانت یعبّر عنها بألفاظ سریانیّه أو عبرانیّه و قد نقلت عنها بهذه الألفاظ الخاصّه فی شریعتنا؛ لاقتضاء مقام الإفاده ذلک»[۱] .

محقق خویی (ره) می‌فرمایند که الفاظی مانند «صلاه»، «زکات»، «حج» و… در شرایع سابق نبودهاند. در مباحث گذشته مطرح شد که این الفاظ در زمان انبیا گذشته نیز بوده است و باتوجه به آیات ﴿… و أوصانی بالصلاه و الزکاه ما دمت حیّاً﴾[۲] ،﴿کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم …﴾[۳] ، ﴿و أذّن فی الناس بالحج …﴾[۴] و… این الفاظ در زمان پیامبران گذشته نیز وجود داشته‌اند. مرحوم خویی می‌فرمایند: این جملاتی که در قرآن وارد شده، به این معنا نیست که مثلاً لفظ صلاه در زمان گذشته بوده است؛ زیرا زمان حضرت موسی (ع) به زبان سریانی و در زمان حضرت عیسی (ع) به زبان عبری صحبت می‌کردند و در آن زمان لفظ «صلاه» نبوده است و پیامبر (ع) با لفظ صلاه از آن محتوا تعبیر می‌کنند. در زمان حضرت موسی (ع) و عیسی (ع) لفظ «صیام» نبوده است و در لسان پیامبر (ص) مطرح شده است. این الفاظ اختراع پیامبر (ص) است و پیامبر (ص) این الفاظ را انتخاب کرده‌اند. ممکن است در محتوا شبیه یکدیگر باشند ولی این الفاظ را پیامبر (ص) انتخاب کردهاند.

قول سوم: ثبوت الحقیقه الشرعیّه فی أواخر عصر النبیّ (ص) إذا کانت کثیره الدوران فی المحاورات؛ کالصلاه و الزکاه و الحج[۵] [۶] [۷] .

شهید مصطفی خمینی (ره): «إنکار الحقیقه الشرعیّه فی غایه الإشکال؛ بداهه أنّ ألفاظ الطهارات الثلاث، موضوعه لمعانٍ خاصّه؛ أی منصرفه بالوضع التعیّنی إلیها. و هکذا کثیر من الألفاظ التی أرید منها المعانی المرکّبه.

فبالجمله: لا شبهه فی احتیاج القوانین و الشرائع إلى المصطلحات الخاصّه، حتّى العرفیّه منها. و لیست هی إلّا بمعنى أنّها ألفاظ ظاهره فی المعنى الخاص. و هذا لایکون إلّا من الحقیقه الشرعیّه؛ لأنّ استعمال الألفاظ فی الخصوصیّات اللاحقه بالمعانی الکلّیه مجاز و إذا کان بحدّ شائع فی الشریعه یصیر حقیقهً فیه. و الألفاظ المستعمله فی الشریعه من هذا القبیل، کما هو الظاهر الواضح.و أمّا احتمال حدوث الألفاظ المستعمله فی الماهیّات السابقه على الشریعه المقدّسه الإسلامیّه أیضاً فممنوع؛ للزوم اشتمال الکتاب على ما لایفهمه المخاطبون فی عصر الخطاب، فالالتزام بالحقیقه الشرعیّه فی أوّل الإسلام غیر موافق للذوق السلیم و لکنّه بعد الاستعمالات الرائجه و الإطلاقات الکثیره، تحصل‌ تلک الحقیقه الشرعیّه؛ لما عرفت من البینونه بین المعانی و من استعمال تلک الألفاظ فی خصوصیّات المصادیق‌».[۸]

حاج‌آقا مصطفی (ره) می‌فرمایند که برخی از الفاظ مانند صلاه، زکات و حج حقیقت شرعیهشان ثابت است؛ زیرا در کلمات پیامبر (ص) بسیار استعمال میشدند؛ البته این حقیقت شرعیه در اواخر بعثت است و وضعشان هم تعیّنی است و به علت کثرت استعمال این‌گونه شده‌اند. مانند طهارات صلاه که عبارتند از: وضو، غسل و تیمم. معنای اصطلاحی وضو، غسل و تیمم در زمان پیامبر (ص) مطرح شد و این الفاظ حقیقت در این معانی شدند. اصولاً هر دین، مذهب و علمی برای خود اصطلاحاتی دارد؛ مثلاً در طب اصطلاحات صفرا، سودا، بلغم، دَم و… وجود دارد. در هر شریعتی اصطلاحات خاصی وجود دارد که این اصطلاحات در طول زمان محقق می‌شوند. پس ایشان می‌فرمایند که حقیقت شرعیه در الفاظی که زیاد استعمال می‌شوند، منعقد شده است و این اتفاق در اواخر بعث محقق شده است؛ زیرا کثرت استعمال در اوایل بعثت محقق نمی‌شود. پس عدهای قائلند که حقیقت شرعیه در الفاظی که زیاد استعمال می‌شوند، ثابت است و این اتفاق در اواخر بعثت رخ داده است.

نقد و بررسیبه نظر ما، این که می گویید حقیقت شرعیه در اواخر بعثت محقق شده است، متوقف بر این است که شما تاریخ روایات را بدانید و بدانید که این روایت در چه تاریخی از پیامبر (ص) صادر شده و اینکه در اوائل بعثت بوده یا در اواخر بعثت. سؤال اصلی ما این است که اگر الفاظی مانند صلاه، زکات، حج، مضاربه، شرکت، وضو، غسل، تیمم و… را در کلمات پیامبر (ص) و ائمه (ع) دیدید، آن را چگونه معنا می‌کنید؟ به معنای لغوی حمل می‌کنید یا معنای جدید اصطلاحی؟ به نظر ما نباید در این مسئله شبهه کرد که این الفاظ به معانی جدیدشان حمل می‌شوند. پس به نظر ما این صحبت‌ها که آیا این استعمالات کثیر الدوران بوده یا نه و در اوائل بعثت بوده یا اواخر بعثت، تأثیر زیادی ندارد. از این الفاظ، معنای جدید اصطلاحی که شارع بیان کرده به ذهن تبادر می‌کند.

قول چهارم:التفصیل بین الألفاظ الوارده فى الکتاب و السنّه؛ فما یکون استعماله فى الکتاب و السنّه فی المعنى الشرعیّ أکثر من استعماله فی المعنى اللغوی، ففیه الحقیقه الشرعیّه و ما لمیکن کذلک، فلیس فیه الحقیقه الشرعیّه[۹] .

موحوم موسوی قزوینی می‌فرمایند: «الحقّ عندنا التفصیل بین الألفاظ الوارده فى الکتاب و السنّه؛ فما یکون استعماله فى الکتاب و السنّه فى المعنى الشرعیّ أکثر من استعماله فی المعنى اللغوی، حملناه فی کلام الشارع على المعنى الشرعیّ و ما لمیکن کذلک لمنحمله على المعنى الشرعیّ و إن کان استعماله فی خارج الکتاب و السنّه فی المعنى الشرعیّ أکثر من استعماله فی المعنى اللغوی، فیحمل على المعنى اللغوى؛ لعدم ثبوت الحقیقه فیه»[۱۰] .

در این قول هم نکته‌ای بیان شده که قبلاً به آن اشاره شد: فلاسفه، علمای طب، علمای نحو، علمای صرف و… هرکدام برای خودشان اصلاحاتی دارند و این اصطلاحات در هر علمی وجود دارد و وقتی شریعت بزرگی مثل اسلام تأسیس می‌شود، مسلماً اصطلاحاتی مخصوص خود دارد که ما اسم این‌ها را حقیقت شرعیه می‌گذاریم. فرقی ندارد اسمش را چه بگذارید؛ حقیقت شرعیه، حقیقت متشرعه، مجاز مشهور یا…؛ در هر صورت این الفاظ به معنای جدید حمل می‌شوند، نه معنای لغوی.


[۶] مفتاح الأحکام، نراقی، احمد بن محمدمهدی، ص۱۰۶.
[۹] . ضوابط الأصول، قزوینی، ابراهیم بن محمدباقر، ص۲۱ (ظاهره عدم التفصیل بین العبادات و المعاملات).
[۱۰] . ضوابط الأصول، قزوینی، ابراهیم بن محمدباقر، ص۲۱.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *