خارج اصول ۵۲ (وضع: حقیقت شرعیه)


خارج اصول ۵۲ (وضع: حقیقت شرعیه)

, ,

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /حقیقت شرعیه

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث حقیقت شرعیه بود. ثمراتی که برای حقیقت شرعیه بیان شده است، زمانی بر آن بار می‌شود که حقیقت شرعیه ثابت باشد؛ فرقی ندارد که به وضع تعیینی باشد یا وضع تعیّنی، به عنوان انصراف در الفاظ باشد یا انصراف در مفاهیم. انصراف یعنی گاهی الفاظی به معنایی انصراف دارد و به عنوان مثال وقتی که لفظ «صلاه» گفته می‌شود، ارکان مخصوصه و معانی جدید به ذهن مردم می‌آید؛ نه معنای دعا. یا اینکه مفهوم «دعا» به همین نماز انصراف پیدا می‌کند و وقتی مفهوم دعا گفته می‌شود، به نماز انصراف پیدا می‌کند. این انصراف همان نتیجه حقیقت شرعیه را می‌گوید؛ یعنی وقتی این لفظ را در کلمات معصومین (ع) دیدیم، به معنای جدید حمل می‌کنیم. انصراف گاهی در لفظ است و گاهی در معنا:

۱. انصراف در لفظ: مثلاً لفظ عالم، به علمای دین و فقه انصراف دارد.

۲. انصراف در معنا: یعنی معنا انصراف دارد؛ مثلاً «صلاه» همان معنای لغوی‌اش را دارد و به معنای دعا است؛ مثل دعای کمیل، دعای ندبه و…؛ ولی وقتی به صورت مطلق استعمال شود، بر معنای نماز حمل می‌شود؛ یعنی معنای «صلاه» که دعا است، به معنای ارکان مخصوصه انصراف دارد.

قبلاً گفتیم که اگر به هریک از وضع تعیینی، وضع تعیّنی، انصراف در لفظ یا انصراف در معنا قائل شوید، نتیجه‌اش یک چیز است و آن نتیجه عبارتست از اینکه هرگاه این الفاظ در لسان معصومین (ع) آمد، بر معنای جدید حمل شود، نه معنای لغوی.

مرحوم سید مرتضی عبارتی را بیان کرده‌اند که بسیار مختصر است و به نظر ما جان کلام را در یک جمله بیان کرده‌اند: «إذا کان هناک‌ وضع و عرف و شرع، وجب حمل الخطاب على الشرع دون الأمرین المذکورین؛ لأنّ الأسماء الشرعیّه صادره عنه -‌ تعالى»[۱] .

یعنی اگر لفظی که معنای حقیقی و لغوی، معنای عرفی و معنای شرعی دارد، در خطاب معصومین (ع) وارد شود، باید آن را بر معنای شرعی حمل کنیم؛ نه معنای وضعی و عرفی. زیرا وقتی اسمائی که شرعی هستند از طرف شارع و معصومین (ع) صادر می‌شوند، باید بر معنای شرعی حمل شوند. قبلاً این مطلب را بیان کردیم که گاهی لفظی را شخص نحوی استعمال می‌کند و گاهی آن لفظ را شخص لغوی به کار می‌برد. اگر لفظ «فعل» را لغوی استعمال کند، معنایش «کار» است و اگر نحوی استعمال کند، معنایش «لفظی که بر حدث دلالت می‌کند و با یکی از ازمنه ثلاثه مقترن است» می‌باشد. لسان شارع و معصومین (ع) خودش بالاترین قرینه است بر این که ما باید کلماتشان را بر معنایی که خودشان ترسیم کرده‌اند، حمل کنیم. سید مرتضی (ره) همین را می‌گوید. وقتی کلام از اهل شرع صادر شد، شما باید بر معنای شرعی حمل کنید و این نیازی به دلیل ندارد. تمام بحث حقیقت شرعیه در این جمله سید مرتضی (ره) خلاصه شده است. وقتی لفظی دارای اصطلاحی است و صاحب اصطلاح آن لفظ را استعمال کرد، به همان معنایی که او وضع کرده حمل می‌شود.

به نظر ما این فرمایش سید مرتضی (ره) حرف خوبی است و ما را از بسیاری از بحث‌ها که برخی در اینجا مطرح کرده‌اند بی نیاز می‌کند. صدور از معصومین (ع)، خودش قرینه عامه است. لذا ما دلایل دیگر را زیاد توضیح نمی‌دهیم. دلیل سوم و چهارم این است که این الفاظ بالاخره در این معانی استعمال شده‌اند و این را همه قبول دارند؛ فقط بحث می‌کنند که علتش چیست؟ وضع تعیینی، وضع تعیّنی، قرینه عامه یا علاقه؟ برخی گفته‌اند که علاقه وجود دارد؛ یعنی استعمال «صلاه» در ارکان مخصوصه مجاز است و علاقه‌اش، کل و جزء است؛ یعنی با توجه به این که نماز مشتمل بر دعا است، بر آن «صلاه» اطلاق شده است.

فرمایش محقق اصفهانی (ره)محقق اصفهانی (ره): «هذا بناءً على ما هو المعروف من کونها بمعنى الدعاء لغهً یصحّ جدلاً و إلزاماً. و أمّا على ما هو الظاهر بالتتّبع فی موارد استعمالاتها من کونها بمعنى العطف و المیل، فإطلاقها على هذا المعنى الشرعیّ من باب إطلاق الکلّیّ على الفرد، حیث إنّه محقّق لطبیعیّ العطف و المیل؛ فإنّ عطف المربوب إلى ربّه و العبد إلى سیّده بتخضّعه له و عطف الربّ على مربوبه المغفره و الرحمه، لا أنّ الصلاه بمعنى الدعاء فی العبد و بمعنى المغفره فیه – تعالى – و علیه فلاتجوز حتّى یجب ملاحظه العلاقه؛ بل تستعمل فی معناها اللغویّ و یراد محقّقه الخاصّ بقرینه حال أو مقال»[۲] .

یعنی معنای «صلاه» در لغت میل و عطف (عطوفت و مهربانی) است. مهربانی گاهی از طرف ربّ است که نامش مغفرت است و گاهی از طرف عبد است که تضرّع می‌کند و از خدا می‌خواهد که او را ببخشد. معنای حقیقی «صلاه» اظهار میل، عطوفت، مهربانی و رغبت به سوی خالق و رغبت خالق به سوی بنده. حالا شما باید تحقیق کنید و ببینید که آیا در لغت «صلاه» به این معنا است؟ به‌هرحال ایشان می‌فرمایند که مجازیتی در اینجا وجود ندارد و معنای «صلاه» اظهار مهربانی، میل و عطوفت است. خدا هم که ﴿… یُصَلِّی عَلَیْکُمْ…﴾ [۳] و ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ…﴾[۴] یعنی آنها هم رغبت، محبت و عطوفتشان را شامل حال همه می‌کنند. پس مجازیّتی نیست.

حرف ما این است که ما به این مطالب کاری نداریم. سؤال ما یک سؤال اصولی است که عبارتست از اینکه اگر الفاظ صلاه، زکات، خمس، جهاد، بیع، مضاربه، کر، نجاست، طهارت و… را در روایات دیدیم و قرینه‌ای وجود نداشت، به چه معنایی حمل کنیم؟ به معنای لغوی یا معنای جدید شرعی؟ اینکه «صلاه» در لغت به معنای دعاست یا به معنای میل و رغبت، در بحث ما تاثیری ندارد؛ لذا فرمایش محقق اصفهانی (ره) ممکن است درست باشد ولی در بحث ما تأثیری ندارد.


0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *