خارج اصول ۳۹ (وضع: حقیقت شرعیه)


خارج اصول ۳۹ (وضع: حقیقت شرعیه)

, ,

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /حقیقت شرعیه

خلاصه جلسه گذشته: در بحث حقیقت شرعیه و وضع تعیینی و تعیّنی بود، یکی از انواع وضع این بود: وضع تعیینی استعمالی. گفتیم که وضع تعیینی استعمالی یعنی واضع در زمان استعمال دو کار انجام دهد:۱. لفظی را در معنایی استعمال کند. ۲. لفظی را برای معنایی وضع کند.

مثال اولمثلاً به جای اینکه بگوید «این بچه تازه متولد شده را بدهید به من تا ببوسم»، می‌گوید: «حسن را بدهید به من تا ببوسم». در اینجا با لفظ «حسن» دو عمل انجام شده: ۱. استعمال: «حسن را بدهید به من تا ببوسم»، این استعمال است؛ چون خواسته‌ای داشته و خواسته‌اش را در ضمن این الفاظ بیان کرده است. ۲. وضع: به این وسیله فهمانده که «اسم این بچه را حسن گذاشتم». با یک عبارت هم وضع انجام شده، هم استعمال. به این «وضع تعیینی استعمالی» می‌گوییم.

مثال دومواضع تشنه است و می‌خواهد لفظ «ماء» را نیز برای آب وضع کند. می‌گوید: «جئنی بماءٍ» یا «جئنی بهذا الماء». در اینجا دو عمل انجام داده است:۱. استعمال: گفته آب بدهید که من تشنه‌ام. ۲. وضع: لفظ «ماء» را بر این جسم سیال وضع کرده است. به این «وضع تعیینی استعمالی» می‌گوییم.

اشکال محقق نائینی (ره)گفتیم که مرحوم نائینی فرموده‌اند که وضع تعیینی استعمالی محال است: «إنّ الکلام تارهً یقع فی الوضع التعیینیّ و أخرى فی التعیّنی؛ أمّا الأوّل فهو مقطوع بعدمه؛ إذ لو کان الشارع المقدّس قد وضع هذه الألفاظ لمعانیها الشرعیّه بنحو التعیین، لبیّنه لأصحابه و لو بیّنه لهم لنقل إلینا؛ لتوفّر الدواعی إلى نقله و عدم المانع منه؛ فلا یقاس ذلک بالنصّ على الخلافه الذی أخفوه مع التصریح به. و ذلک لثبوت الداعی إلى الکتمان هناک دون المقام. و توهّم إمکان الوضع بنفس الاستعمال – کما أفاده المحقّق صاحب الکفایه- مدفوع بأنّ حقیقه الاستعمال- کما بیّنّاه- إلقاء المعنى فی الخارج بحیث یکون الألفاظ مغفولاً عنها؛ فالاستعمال یستدعی کون الألفاظ مغفولاً عنها. و توجّه النظر إلیه بتبع المعنى بخلاف الوضع‌؛ فإنّه یستدعی کون اللفظ منظوراً إلیه باستقلاله. و من الواضح أنّه لایمکن الجمع بینهما فی آنٍ واحد. و أمّا الوضع التعیّنی، فهو بالنسبه إلى زمان الصادقین (ع) مقطوع به إلّا أنّه لا طریق لنا إلى إثباته فی زمان النبیّ (ص) حتّى تثبت الحقیقه الشرعیّه. و علیه تکون الألفاظ المستعمله فی زمانه (ص) مجملات»‌[۱] .

ایشان می‌فرمایند که وضع تعیینی استعمالی محال است؛ زیرا جمع بین لحاظ آلی و لحاظ استقلالی است. شخصی که لفظ را استعمال می‌کند، توجهش به لفظ «آلی» است و استقلالاً به الفاظ توجه نمی‌کند. مثلاً شما وقتی تشنه‌اید و آب می‌خواهید، زیاد به الفاظ توجه نمی‌کنید؛ به معنا توجه می‌کنید. نگاه آلی مثل نگاه شخصی که عینک به چشم دارد، به عینک است. این شخص صورت شخص مقابل را از درون عینک به صورت استقلالی نگاه می‌کند. مرحوم نائینی می‌فرمایند که این لحاظ آلی و لحاظ استقلالی با هم جمع نمی‌شوند؛ زیرا واضع هنگام وضع، باید لفظ را به‌صورت استقلالی لحاظ کند و هنگام استعمال باید آن را به صورت آلی لحاظ کند و جمع بین این دو لحاظ در زمان واحد محال است.

دفع دوم اشکال مرحوم نائینیمحقق خوئی (ره) به استادش مرحوم نائینی اشکال می‌کند: «الإنصاف تمامیّه ما ذکره صاحب الکفایه و أنّ الوضع بالاستعمال بمکان من الإمکان؛ إذ لو قلنا بتمامیّه الوضع بمجرّد الاعتبار النفسانیّ و عدم احتیاجه إلى المبرز، فالوضع سابق على الاستعمال؛ فلایلزم الجمع بین اللحاظ الآلیّ و اللحاظ الاستقلالی[۲] ، بلا فرق بین أن یکون الوضع عبارهً عن الالتزام و التعهّد بالتکلّم بلفظ خاصّ عند إراده معنى مخصوص، أو یکون عبارهً عن تنزیل اللفظ وجوداً للمعنى أو یکون عبارهً عن اعتبار الملازمه بینهما، أو غیرها من الأقوال التی تقدّمت فی تحقیق معنى الوضع»[۳] .

وضع، اعتبار قلبی است و استعمال، در خارج وجود پیدا می‌کند. آن اعتبار قلبی که من می‌خواهم لفظ «ماء» را بر این جسم سیال وضع کنم، قبل از استعمال است. تحقق استعمال، بعد از اعتبار قلبی است. یعنی اول در ذهنش آمده که «من می‌خواهم لفظ ماء را برای این جسم سیال وضع کنم؛ پس چه بهتر که این لفظ را در این معنا استعمال کنم»، اول لحاظ قلبی محقق شده و بعد از آن، استعمال خارجی محقق شده است. پس جمع بین لحاظ آلی و استقلالی در زمان واحد نشد. آنِ قبل از استعمال، لحاظ استقلالی نسبت به وضع است و آنِ استعمال، لحاظ آلی است. این‌ها فرمایشات مرحوم خوئی بود.

به نظر ما فرمایش مرحوم خوئی (ره) بر اساس این مبنا که وضع را اعتبار نفسانی بدانیم، درست است. ما قبلاً گفتیم که نیازی به این حرف‌ها نداریم؛ زیرا آنات متعدده در استعمال وجود دارد و ممکن است آنِ اول، لحاظ استقلالی به وضع باشد، آنِ دوم لحاظ آلی باشد، در آنِ سوم لحاظ استقلالی به معنا باشد و… . لحاظات متعدد در آنات متعدد اشکالی ندارد. مثلاً وقتی جمله «جئنی بماءٍ» را می‌گویید، آنات متعددی بر آن می‌گذرد.

دفع سوم اشکال مرحوم نائینیبرخی از بزرگان فرموده‌اند: «إنّه لایوجد دلیل على تعلّق اللحاظ الآلیّ بالألفاظ فی جمیع الاستعمالات، بل تختلف الموارد باختلاف الأغراض؛ إذ سلّمنا تعلّق اللحاظ التبعیّ باللفظ فی أکثر الاستعمالات، إلّا أنّ تعلّق اللحاظ الاستقلالیّ به فی بعض الموارد لایکون قابلاً للإنکار؛ مثل: مقام أداء الخطابه و کتابه المقاله الأدبیّه؛ إذ الغرض فی هذین المقامین یتعلّق بإفاده المقصود فی ضمن الألفاظ الحسنه الجمیله و هکذا، فإنّ توجّه اللحاظ الآلیّ أو الاستقلالیّ إلى اللفظ تابعاً لاقتضاء المناسبه لأحد منهما؛ فلیس هنا قاعده کلّیّه بأنّ اللفظ لابدّ فیه من اللحاظ الآلیّ فی جمیع الاستعمالات. و حینئذٍ نقول: إنّ من الموارد المناسبه التی تقتضی النظر الاستقلالیّ إلى اللفظ هو الاستعمال المحقّق للوضع؛ فلایجمع بین اللحاظین الآلیّ و الاستقلالی؛ فلایرد هذا الإشکال على المحقّق الخراسانیّ(ره) و کلامه فی محلّه؛ إذ لا شبهه فی وقوع الوضع التعیینیّ على النحو الذی ذکره خارجاً؛ بل لعلّه کثیر بین العرف و العقلاء فی وضع الأعلام الشخصیّه و المعانی المستحدثه»[۴] .

یعنی بسیار اتفاق می‌افتد که لحاظ آلی و استقلالی با یکدیگر جمع شوند. مثلاً در امتحان شفاهی که شما متن عربی را می‌خوانید و می‌خواهید آن را توضیح دهید، در حال خواندن متن باید همزمان به زیر و زَبر توجه کنید، فاعل و مفعول را تشخیص دهید، معنا را متوجه شوید، درست بخوانید و…؛ این یعنی لحاظ آلی و استقلالی. موارد زیادی هست که شخص هم توجه به الفاظ دارد و هم توجه به معنا. مثلاً وقتی متن بسیار دشواری را به شما می‌دهند که توضیح بدهید، هم به الفاظ دشوار آن توجه دارید که اشتباه نخوانید و هم به معانی توجه دارید. مثال دیگر زمانی است که شما قصد دارید یک مقاله ادبی بنویسید. البته در اکثر استعمالات زندگی روزمره لحاظ آلی است. پس جمع بین لحاظ آلی و استقلالی اشکالی ندارد.

 


[۳] . مصباح الأصول (مباحث الألفاظ)، الواعظ الحسینی، السید محمد؛ تقریر بحث السید أبو القاسم الخوئی، ج۱، ص۱۲۳.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *