حدیث ۵ (چهل حدیث: عُجب، عامل هلاکت)


حدیث ۵ (چهل حدیث: عُجب، عامل هلاکت)

, ,

موضوع: عُجب عامل هلاکت

یکی از مهلکات و چیزهایی که باعث هلاکت انسان می‌شود که مرحوم امام (ره) در کتاب چهل حدیثشان مطرح نموده‌اند مسئله عجب است. عجب باعث بدبختی و هلاکت انسان است.عجب، خودبزرگ‌بینی انسان است؛ انسان خودش را بزرگ ببیند. با خود می‌گوید: «علمم عالی است». برخی مقداری که درس خواندند فکر می‌کنند از نظر علمی مقام عالی دارند و عجب آن‌ها را می‌گیرد. دیده‌اید که برخی در صحیت‌هایشان، هیچ‌کس را باسواد نمی‌دانند، درباره هرکسی صحبت می‌شود، می‌گوید: «آن‌ها سواد ندارند»؛ گویی که می‌گوید: «فقط خودم سواد دارم». گاهی چنین روحیه‌هایی برای انسان پیدا می‌شود؛ أعوذ بالله من الشیطان الرجیم که چنین حالت‌هایی برای انسان پیدا شود.گاهی عجب در تقوا حاصل می‌شود و می‌گوید: «نماز شب من چنین‌وچنان است»؛ عجب او را می‌گیرد که نماز شب خوانده، گریه کرده و دعا خوانده.تمام خوبی‌ها از جانب خدامرحوم امام (ره) توجه می‌دهند و می‌فرمایند: به این آیه زیاد توجه کرده و با دقت و تأمل زیاد بخوانید و تکرار کنید: ﴿مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ﴾.[۱] تمام محبت‌ها از جانب خدا است؛ اگر عالم شدی خداوند به تو داده است، علمی را که پیدا کرده‌ای خداوند به تو کمک کرده است، در مسیر‌های دیگر نیفتادی بلکه در این مسیر افتادی؛ همه این‌ها لطف خداوند بوده است. رفقای مدرسه‌ات هرکدام شغلی دارند، یکی نجّار، یکی بقّال، یکی عطّار، یکی آهنگر و … اما شما الحمدلله ملّا و باسواد شدی، این لطف پروردگار بوده است. تمام علم و تقوایت الطاف خداوند متعال است.

غیرمستقل بودن زرنگی‌هااین همیشه در ذهن داشته باشید که مثلاً اگر امروز پولی برایت می‌رسد، سرت را به سجده بگذار و شکر کن، خدا لطف کرده است. اگر مرحمتی به تو می‌شود سجده شکر کن و بگو: «خدا»؛ نگو: «زرنگی خودم بود که این پول یا مقام را به دست آوردم». زرنگی‌ها غیرمستقل است؛ غیرمستقل یعنی اینکه شما همه‌کاره نیستی. بله! چند درصدی مأثّر هستی ولی تمام تأثیر مال شما نیست بلکه مال خداوند است؛ لذا ﴿مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾ این را در قلبتان تکرار کنید و بگویید: «خداوندا من قبول دارم که تمام الطاف مال تو است. اگر زن خوبی نصیبم شده از جانب تو است، اگر فرزند خوبی دارم لطف و عنایت پروردگار است. اگر تصادف نکردم لطف خدا بوده و اگر تصادف کردم به‌خاطر بی‌توجهی خودم بوده است. اگر خانه خرابی را خریده‌ام از نادانی و بی‌توجهی خودم بوده‌ است اما اگر خانه خوبی نصیبم شد، لطف پروردگار است». هرکلاهی که سرتان می‌رود و هرچه بد می‌آورید، تقصیر خودتان است، هرچه خوب برایتان رقم می‌خورد لطف خداوند بوده است.

ایمان به لطف الهیمرحوم امام (ره) می‌فرماید: «این دیدگاه را برای خود ملکه کنید نه اینکه برایتان شوخی باشد». گاهی انسان حرفی را می‌زند و برایش شوخی است اما گاهی حرفی را که می‌زند جدّی است و به آن اعتقاد دارد؛ معتقد باشید که ﴿مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ﴾.

درمان عجببرای اینکه خودبزرگ‌بینی را درمان کرد باید توجه نمود که خدا کیست، چه قدرتی است و من چه قدرتی هستم. انسان چه چیزی بوده است ﴿مِنْ نُطْفَهٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ﴾[۲] ابتدایش نطفه گندیده‌ای بوده و بعد هم «حامل العذرات» است و در آخر هم میته است.[۳] چنین انسانی جای عجب ندارد که خودت را بزرگ ببینی. اگر فضائل اخلاقی نداشته باشی ارزشی نداری، ارزش انسان به مکارم اخلاق است وگرنه انسان ارزشی ندارد.

عجب در علمگاهی عجب در جهات مختلفی برای انسان پیدا می‌شود، مثلاً راجع به علم انسان فکر می‌کند که خیلی عالم است. باید ببیند که این علم را از کجا به دست آورده؟ چگونه کسب کرده؟ آیا به علمش عمل کرده یا نکرده؟ من که ادّعا می‌کنم خیلی ملّا هستم وقتی در اتاق را می‌بندم و خلوت می‌کنم باید فکر کنم آیا به این معلوماتی که دارم عمل کرده‌ام؟محاسبه نفسباید محاسبه کرد. همان‌گونه که شما گاهی بدهکاری و طلب خود را با دقت می‌نویسید که یادتان نرود، روزی هم چنین محاسبه‌ای کنید. اگر به علمت عمل نکرده‌ای از آن جاهل خیلی پست‌تر هستی؛ زیرا آن جاهل بیچاره نمی‌داند و عمل نمی‌کند اما تو می‌دانی و عمل نمی‌کنی.مقداری حساب‌وکتاب کنید؛ من مسائل نماز را می‌دانم، بله نماز اول وقت و روایاتش را می‌دانم، راجع به اهمیت نماز آیات زیادی را بلد هستم؛ اما آیا به نماز اهمیت می‌دهی؟ به نماز جماعت اهمیت می‌دهی؟ آیا به حضور قلب، اخلاص و قصد قربت اهمیت می‌دهی؟ اگر صددرصد اهمیت می‌دهی، خوشا به حالت اما اگر این‌گونه نیست وای به حالت؛ زیرا جالهل، آیه و روایت را نمی‌داند و هیچ‌چیزی بلد نیست اگر به نماز اهمیت ندهد می‌گویند که جاهل است ولی شما چند عقاب دارید. این عقاب به خاطر این است که می‌دانستی و آیه را می‌خواندی.بدترین عالممتأسفانه بدتر کسانی هستند که برای مردم هم بیان می‌کنند و به مردم می‌گویند این‌گونه باشید، مردم را نصیحت می‌کنند اما پای خودشان لنگ است و خودشان عمل نمی‌کنند، آن‌وقت چنین انسانی عجب دارد. چنین انسانی از جاهل پایین‌تر است اما خودش خبر ندارد خصوصاً کسی که سخنرانی می‌کند. شمایی که به نفع فقرا سخنرانی می‌کنی، خودت چه زندگی‌ای داری؟ چه اشرافیگری دار؟ چه ماشینی سوار می‌شود؟ آیا واقعاً راست می‌گویی؟ آیا به همان حرفی که می‌زنی عمل می‌کنی؟ اگر عمل نمی‌کنی وای به حالت. شما که عمل نمی‌کنی نباید عجب داشته باشی. لااقل نگو که من آدم خوبی هستم، بگو: «من بدبخت‌ترین آدم هستم. من اخس اشیاء هستم». برخی هستند که این‌گونه می‌گویند: «من که خودم می‌دانم و عمل نمی‌کنم ولی لااقل برای مردم می‌گویم». کسی که می‌داندو عمل نمی‌کند، گناهش بیشتر از کسی است که جاهل است.بنابراین علم نباید باعث عجب انسان شود. هرگاه علم باعث عجب شود، علامت هلاکت انسان است. اگر عالم شدی و متواضع‌تر شدی، خودت را کوچک‌تر کردی، به فقرا بیشتر رسیدگی کردی و کارهای خوب کردی نجات می‌یابی.علامت ظاهری عجبیکی از علائم ظاهری عجب آن است که انسان ثروتمند را که می‌بینی، تواضع می‌کنی و آدم فقیر و بیچاره را که می‌بینی رویت را آن طرف می‌کنی. اگر چنین روحیه‌ای داری بدان مشکل قلبی و روحی داری. وقتی ماشین آن‌چنانی دارد برایش خم می‌شوی. اگر طلبه فقری از شما پرسشی می‌کند و شما حاضر نیستی جوابش را بدهی ولی انسانی که ظاهر شیک دارد و هوایش را داری، روحیه‌ات و فکرت خراب است. پیامبر ما این‌گونه نبود و فقرا تحویل می‌گرفت، امامما (ره) همیشه برای مستضعفین فریاد می‌زد و همه ما باید این‌گونه باشیم. متأسفانه گاهی مسیرها را اشتباه می‌رویم و فکر می کنیم که علم برای ما افتخار است. علم درصورتی افتخار است که به آن عمل کنیم، عجب ما را نگیرد و به فقرا احترام کنیم؛ اشکالی ندارد که به اغنیا هم احترام کنیم.خداوند متعال همه ما را به راه راست هدایت بفرماید.


[۲] سوره عبس، آیه ۱۹.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *