خارج اصول


خارج اصول

, ,

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

۹۶/۱۱/۲۴

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع‌: تعریف اجتهاد/اجتهاد و تقلید

 

خلاصه جلسه گذشته:

بحث به ترجیح به احدثیّت رسید. در جلسه گذشته نظر مرحوم خوئی در رابطه با روایاتی که می‌توان از آن ترجیح به احدثیّت را برداشت کرد بررسی شد. اشکالات ایشان بررسی و بعضا پاسخ داده شد.

امّا در هر صورت به نظر می‌رسد که این دو روایت برای اثبات احدثیّت به عنوان مرجّح منصوصه کفایت نمی‌کنند. چرا که هم سند ضعیفی دارند و هم در دلالت هر دو مشکلاتی وجود دارد. ولی به نظر ما می‌توان بنابر مبنای جواز تعدّی از مرجّحات منصوصه به هر آنچه که در نظر عقلاء سبب اقربیّت به واقع شود، می‌توان احدثیّت را به عنوان یک مرجّح به شمار آورد. با در نظر داشتن معصومین به عنوان یک نور واحد، هنگامی که یکی از دو خبر متعارض احدث باشد، می‌توان خبر دوّم را نزدیک‌تر به واقع دانست و آن را مقدّم کرد.

در اینجا بحث در تعارض ادلّه به پایان رسید. این مباحث را به طور مستوفی بررسی کردیم.

اجتهاد و تقلید

بحث بعدی در رابطه با اجتهاد و تقلید است. اوّلین بحث در این باب تعریف اجتهاد است.

اجتهاد در لغت

اجتهاد در لغت به سه معنی وارد شده است.

اجتهاد به معنی تحمّل سختی‌ها و شدائد.[۱]

اجتهاد به معنی «بذل وسع» یعنی تلاش و کوشش برای رسیدن به مقصود است.[۲]

اجتهاد به معنی تلاش زیاد است.یعنی انسان هر چه در توان دارد به کار ببندد تا به مقصودی دست یابد.[۳]

اجتهاد در لغت از دو ریشه گرفته شده است، جُهد به معنی توان و طاقت و جَهد به معنی مشقّه؛ بنابراین اجتهاد یا به معنی به کار بستن تمام توان و تلاش شخص است.و یا به معنی تحمّل سختی‌ها و شدائد است.[۴]

اجتهاد در اصطلاح

تعریف اوّل

اجتهاد در اصطلاح، به معنی به کار بستن تمام توان و تلاش بسیار برای به دست آوردن ظنّ به حکم شرعی است.

ملاحظاتی در تعریف اجتهاد

به نظر می‌رسد که این تعریف دارای مشکلاتی است. اوّلا، این تعریف مقصود اجتهاد را ظنّ به حکم شرعی می‌شمارد. آیا این هدف مجتهد است؟ آیا ظنّ برای مجتهد به طور کلّی حجّت است و برای او کافی است؟

شیعه ظنّ خاص را حجّت می‌داند؛ ظنّی که بر حجّیت آن دلیل داشته باشیم. ما حتّی در مواردی که ظنون بر حکمی قائم شده باشند، حکمی که استفاده می‌کنیم قطعی خواهد بود. تعبیری که از برخی بزرگان در این زمینه وجود دارد: «ظنّیه الطّریق لاینافی قطعیّه الحکم»؛ یعنی اگر از خبر زراره‌ که ثقه است، حکمی به دست ما رسید برای ما قطعی است؛ زیرا به حجّیت خبر زراره یقین داریم.

نکته‌ی دیگر، لزوم احراز حکم شرعی از ادلّه تفصیلی مربوط به آن است؛ یعنی اگر شخصی بخواهد عنوان مجتهد را احراز کند، باید برای تحصیل علم به حکم شرعی به بررسی ادلّه نشسته و با به کار بستن تمام توان و مهارت خود در استنباط حکم را به دست آورد. به همین روی نمی‌توان به هر نوع تلاشی برای احراز حکم شرعی اطلاق اجتهاد کرد. اگر مقلّدی به سراغ رساله‌ی توضیح‌المسائل رفت و حکم شرعی را با جستجو در آن تحصیل کرد، اجتهاد نکرده است. البته اختلافی وجود دارد که میزان جستجوی فقیه در ادلّه باید به چه اندازه‌ای باشد؟ آیا مجتهد باید آن‌قدر در ادلّه فحص کند که عاجز و مأیوس از یافتن بیان مخالف شود؟ یا به میزانی که برای او اطمینان به حجّت بر حکم حاصل شود کافی است؟

البته امروز با امکانات نرم‌افزاری موجود طیّ این مسیر و فحص در ادلّه و کلمات فقهاء بسیار سهل شده است.

نکته‌ی دیگر، مقصود از اجتهاد چه چیزی است؟ یعنی ما چگونه از مقصود مجتهد تعبیر کنیم؟

برخی مقصود مجتهد را حجّت شرعی دانستند؛ یعنی مجتهد در جستجوی حجّت شرعی در ادلّه تفصیلی فحص می‌کند. در برخی تعابیر مقصود یافتن حکم شرعی است؛ و برخی دیگر آن را احراز وظیفه فعلی شخص دانستند؛ یعنی مجتهد به طور کلّی به دنبال تعیین وظیفه مکلّف است. این وظیفه یا به واسطه ادلّه محرز و یا به وسیله اصول عملیه مشخّص می‌شود. شما در موارد تطبیق برائت شرعی و یا احتیاط، به وظیفه خود آگاه می‌شوید و در رابطه با حکم شرعی هیچ علمی ندارید.

به هر حال غرض از ذکر این نکات، توجّه به این مهم بود که در تعریف اجتهاد باید چه قیودی را اخذ کرد؟ در تعریف مذکور، حاصل کار مجتهد را تحصیل ظنّ بود. در حالی که عرض کردیم مجتهد به دنبال علم است.اگر در تعریف اجتهاد آن را به کار بستن نهایت تلاش برای یافتن علم دانستید، متعلّق علم مجتهد را باید حجّت شرعی قرار دهید؛ زیرا در همه جا مجتهد علم به حکم شرعی نمی‌یابد. در موارد اصول عملی تنها نتیجه تلاش او تعیین وظیفه مکلّف است. امّا در همین موارد هم حجّت بر تعیین وظیفه دارد.

تلاش مجتهد برای آگاهی بر حجّت شرعی باید بر اساس فحص در ادلّه تفصیلی باشد و همچنین در تعیین مقدار تلاشی که مجتهد باید به کار ببندد، تعبیر «استفراغ وسع» به معنی لزوم به کارگیری تمام تلاش برای مجتهد است؛ و اگر تعبیر کردیم به «بذل وسع» آن حدّ اعلای تلاش لازم نمی‌آید.

این قیود را در ذهن داشته باشیم تا در جلسات آتی بیشتر بحث کنیم.

 


0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *