خارج فقه


خارج فقه

,

موضوع:بررسی اقوال علماء ذیل روایات حرمت غناء/مبحث غناء/مکاسب محرّمه؛

 

خلاصه جلسه گذشته:ما تا بحال از بررسی ادلّه حرمت غناء فارغ شده و به بررسی اقوال فقهای گرانقدر پرداختیم.

 

اشکالات قول مرحوم شیخ انصاری

مرحوم شیخ می‌فرمودند: «المحصّل من الأدلّه المتقدّمه حرمه الصوت المرجّع فیه على سبیل اللهو؛ فإنّ اللهو کما یکون بآله من غیر صوت- کضرب الأوتار و نحوه و بالصوت فی الآله کالمزمار و القصب و نحوهما- فقد یکون بالصوت المجرّد؛ فکلّ صوت‌ یکون لهواً بکیفیّه و معدوداً من ألحان أهل الفسوق و المعاصی، فهو حرام و إن فرض أنّه لیس بغناء و کلّ ما لا یعدّ لهواً فلیس بحرام و إن فرض صدق الغناء علیه فرضاً غیر محقّق»[۱] ؛ایشان ملاک صدق حرمت غناء را لهوی بودن آن می‌دانند.در حقیقت ایشان غناء را از موضوعیت انداخته و موضوع اصلی را “لهو” می‌شمارند.

 

اشکال اوّل به کلام مرحوم شیخ:یکی از اشکالاتی که به ایشان وارد کرده‌اند ناظر به اخذ قید “ترجیع” در موضوع غناء محرّم است.مستشکل وجهی برای اخذ چنین قیدی در موضوع حرمت نمی‌یابد؛چرا که اساسا چنین قیدی را در روایات ندیدیم و تنها در کتب معاجم لغوی در توضیح مفهوم غناء به آن اشاره کرده بودند.و از سوی دیگر توجّه به کلام مرحوم شیخ انصاری نشان می‌دهد که ایشان موضوع و مناط حرمت را لهو می‌دانند و برای غناء موضوعیتی قائل نیستند؛پس نمی‌توان یک قیدی را که برخی از لغویّون در رابطه با مفهوم غناء در تعریف خود آورده‌اند،به عنوان قیدی برای موضوع حرمت اخذ نمود.

هنگامی که مرحوم شیخ مناط و موضوع اصلی حرمت را تحقّق عنوان لهو دانستند،دلیلی برای محدود نمودن آن به صوت دارای ترجیع وجود ندارد.چرا که لهو اعمّ از صوت دارای ترجیع بوده و فاقد آن را نیز شامل می‌شود.

بنظر ما،مرحوم شیخ در باب تحدید قدر متیقّن از غناء محرّم هستند.یعنی آنچه از روایات به دست آوردیم و در عناوین آیات اخذ شده بود،مفهوم لهو بود.اما اگر بخواهیم قدر متیقّن از غنای محرّم را مشخّص کنیم،باید قید ترجیع را لحاظ کنیم.چرا که هر لهوی حرام نیست و تصوّر مرتبه‌ی حرام از لهو در یک صوت،با اخذ قید ترجیع ممکن خواهد بود.

 

اشکال دوّم به کلام مرحوم شیخ:اشکال دیگری که این تعریف از نظر برخی گرفتار آن است،ابهامی است که سایه بر این تعریف انداخته است.زیرا ما به دنبال تحدید موضوع غنای محرّم در لسان روایات بودیم.ایشان به جای توضیح این مفهوم،ما را به مفهومی دیگر منتقل می‌کنند:”صوت لهوی” که در تعریف ایشان از موضوع حرمت آمده است،به همان اندازه غیر واضح است که خود غناء بود.پس این تعریف وافی به غرض ما از تعریف موضوع حرمت نیست.

 

اشکال سوّم به کلام مرحوم شیخ:بنظر مرحوم شیخ انصاری آنچه موضوع حرمت است،عنوان لهو است؛امّا لهو علّت حرمت غناء است و نمی‌توان جای علل و موضوعات را با یکدیگر خلط نموده و یکی را به جای دیگری تصوّر کنیم.مثل اینکه ما موضوع ادلّه تحریم خمر را،خودِ مایعی به نام خمر می‌دانیم.اما علّت تحریم خمر اسکاری است که در خمر وجود دارد.این دو را نباید به جای یکدیگر پنداشت.یعنی اسکار را نمی‌توان موضوع دانست.اسکار علّت تحریم خمر است.در مقام هم آنچه موضوع است،خود غناء است و لهوی بودن صوت،علّت تحریم است.

این سه اشکال از جانب آیت‌الله سبحانی به مرحوم شیخ وارد آمده است[۲] ،که بنظر ما اشکالات ایشان در مقام بسیار دقیق است.

 

تنقیح مراد شیخ انصاری از عنوان لهو

مراد مرحوم شیخ انصاری از “لهو” در کلام ایشان که گذشت،در جایی دیگر توسّط خود ایشان توضیح داده شده است.ایشان تحقّق لهو را به تحقّق یکی از این دو امر می‌دانند:الف)این‌که من از کاری که می‌کنم قصد تلهّی داشته باشم؛همین قصد تلهّی از جانب شخص در تحقّق لهو محرّم کافی است. ب)یا اینکه صوت خوانده شده،در نزد مستمعین و شنوندگان به عنوان لهو شناخته شده باشد؛در اینصورت لهو محرّم محقّق می‌شود،حتی اگر شخص خواننده از آن ایجاد لهو را قصد نکرده باشد.[۳] ظاهراً در نظر شیخ هر کدام از این دو به تنهایی برای صدق عنوان لهو کافی است.

بنظر ما،هر دو ملاکی که در نظر ایشان ملاک شناخت لهو محرّم است،ناکارآمد است؛آیا قصد به تنهایی می‌تواند حکم ارتکاب غناء محرّم را داشته باشد؟ مثلاً آیا قصد دروغ به تنهایی حکم حرمت دروغ گفتن را دارد؟ قصد حرام،حرام نیست.علاوه بر آن هر لهوی حرام نیست،همان گونه که هر لغوی نیز حرام نیست؛ نمی‌توان صرف قصد شخص برای ایجاد لهو را دلیل بر حرمت دانست.اگر ما قصد را در تحقّق لهو مؤثّر دانستیم،نمی‌توان جایی که شخص هیچ قصدی برای ایجاد لهو ندارد،قائل به حرمت شد.از طرفی حکم قائل و مستمع یکی نیست بلکه ممکن است برای خواننده لهو نباشد امّا برای مستمع لهو باشد مانند عنوان “اطراب” که ممکن است با شنیدن صدایی،برای کسی اطراب حاصل شود امّا برای کس دیگری حاصل نشود.

از سوی دیگر،ایشان در جایی دیگر از کلامشان ملاک تحقّق لهو را وجدان عرفی می‌دانند؛یعنی به نظر ایشان اگر عرف و وجدان شخص صوتی را مصداق لهو دانست،حرام است.یعنی صوت را دارای خصوصیاتی دانست که در مجالس رقص و شهوترانی به کار می‌رود.البته به نظر مرحوم شیخ این وجدان مراتبی دارد و تحقق آن نسبت به افراد مختلف، متفاوت است.[۴]

بنظر ما،این کلام ایشان هم مشکلات سابق را دارا است.یعنی در کلام مرحوم شیخ به این نکته اشاره‌ای نمی‌شود،که کدام مرتبه از مراتب لهو حرام است.؟چون روشن است که هر لهوی را نمی‌توان حرام دانست.لهو به این اطلاقی که در کلام شیخ نشسته است،تنها اگر فاقد هر گونه غرض عقلائی باشد،مرجوح و مکروه است.

 


0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *